سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


حاشیه‌هایی از زندگی یک آهنگساز و خواننده


حاشیه‌هایی از زندگی یک آهنگساز و خواننده
جوان لاغر اندام سال‌های میانی دهه ۶۰ که پیش از سخنرانی دکتر سروش در مسجد امام صادق(ع) قطعه آوازی می‌خواند، را کمتر کسی به خاطر دارد. زمانی که وی به دو نفر دیگری در واحد موسیقی حوزه هنری پیوست، در طبقه سوم ساختمانی در خیابان سمیه و نزدیک ساختمان حوزه هنری. آن روزها که محسن نفر(نوازنده تار و سه تار و ‌آهنگساز و دانشجوی فلسفه) و حسام‌الدین سراج واحد موسیقی حوزه هنری را بنا گذاشتند. محیط حوزه هنری فضایی را فراهم آورد تا شاگرد اول کلاس کریم صالح عظیمی( مدرس شیوه‌آوازی تبریز) بتواند در آن فضا به تمرین بپردازد. اتاق میانی طبقه سوم و پیانوی موجود در آن مختاباد را به سمتی کشاند که روز و شب تمرین کند و جالب اینکه شگفتی چهره‌هایی همانند شهبازیان را سبب شود که در رفت وآمد به این مکان گفت: این کیه که هر بار ما اینجا آمدیم دیدیم داره تمرین می‌کنه. شهبازیان سال‌ها بعد یکی از موفق‌ترین آلبوم‌های دهه ۷۰ را با مختاباد کار کرد. آلبومی به نام بوی گل که اعتراض استاد پرویز یاحقی را هم بلند کرد که در جایی گفته بود این ملودی (شبانگاهان) از وی به سرقت رفته است. اما مختاباد که در دوران نوجوانی در محیطی تعزیه‌خیز به خواندن تعزیه مشغول بود، این ملودی را از یکی از معروف‌ترین نغمه‌های مذهبی با مطلع زیر گرفت تا ثابت کند که بسیاری از تصانیف ساخته شده در سال‌های اخیر که تراکم ملودی در آنها موج می‌زند ریشه و نسبی قوام یافته‌تر دارند: مر آن یکدم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندرگل
سال‌های دهه ۶۰ گذشت و مختاباد دانشجوی دانشگاه تهران با سعی و کوشش و به همت زنده یاد حسین فرهادپور گروه صبا را شکل داد. حضور در جشنواره موسیقی فجر و اجرای چندین کنسرت موفق در تهران و شهرستان موسسات تولید آلبوم را به صرافت انداخت تا با وی آلبومی را انتشار دهند. در حالی که همگان انتظار داشتند حوزه هنری انتشار نخستین آلبوم هنرمند منتسب به خود را بر عهده بگیرد،‌ این بخش خصوصی بود که به سراغ این هنرمند ۲۵ ساله ‌آمد و کار نخستین وی با عنوان «تمنای وصال» را انتشار عمومی داد. دو،‌سه سال بعد کار موفق دیگری از وی انتشار یافت که همزمانی آن با مرگ حاج سیداحمد خمینی بر اقبال عمومی به آن اضافه کرد. تدارک و تمهید این کار را یکی از دوستان مشترک حاج سیداحمد که در بیت امام فعالیت می‌کرد (علی‌اصغر سعادتی) بر عهده داشت و جالب اینکه چند روزی پیش از انتشار عمومی کار و قبل از فوت سیداحمد سعادتی و مختاباد به سراغ آن مرحوم می‌روند تا کار را برایش بگذارند و ایشان کار را می‌شنود و همین روایت شفاهی اسبابی را فراهم می‌آورد تا اثر پیش از انتشار عمومی در روز مرگ سیداحمد به عنوان تیتراژ اصلی مراسم عزاداری و تشییع پیکر آن مرحوم به کار رود. این آلبوم بعد از انتشار بیش از یک میلیون نسخه فروش کرد و بهروز افخمی هم روی آن کلیپی با بازی امین زندگانی ساخت. یکی دو سال بعد مختاباد سومین کار موفق خود را کلید می‌زند؛ «شکوه» و جالب اینکه‌ ملودی اولیه هر سه این کارها که بعدها تقریبا کمتر تکرار شد، در دوران مجردی مختاباد شکل گرفته بود. شکوه که ملودی آن در مراسم زنده‌یاد مهرداد اوستا (اواخر دهه ۶۰) خوانده و بعدها به کمک مهیار فیروزبخت تنظیم و پرداخت روان‌تری شد، نقطه اوج کار مختاباد بود. تصنیفی که تراکم ملودی و شعر خوب در آن موج می‌زد. بعد از آن وی کارهایی چون زورق مهتاب، روضه رضوان و چندین آلبوم دیگر را هم کار کرد که هیچ کدام آنها نتوانستند توفیق کارهای قبلی‌اش را به دست آورند. پایان دهه ۷۰ شد و مختاباد که در اوج کاری خود قرار داشت و بسیاری وی و افتخاری را به عنوان دو خواننده مطرح مثال می‌زدند به خارج از ایران برای تحصیل رفت. رفتن به خارج اگرچه بر ذخایر معنوی مختاباد در حوزه موسیقی افزود اما در مقابل سبب شد تا وی حضور کمتری داشته و اثر اندک‌تری منتشر کند و همین امر اندک اندک وی را از یادها برد. مختاباد در این سال‌ها برخی کارهای دیگر را هم سامان داد که اجرای برنامه‌ای با ارکستر ملی و نیز ارکستر فیلارمونیک ارمنستان به همراه حسام‌الدین سراج از جمله ‌آنها بود. وی برای تحصیل ابتدا به کانادا رفت و سپس به انگلیس و اوایل بهار امسال توانست دکتری خود در آهنگسازی را دریافت کند. مختاباد در این سال‌ها کم کار شده است، و این را می‌توان از کارهای وی مشاهده کرد. به جز ریاست بر نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری که نقطه عطفی در کارهای اجرایی موسیقایی وی به شمار می‌آید،‌کارهای تولیدی موسیقایی وی چندان اقبالی را بر نینگیخت. مختاباد باید بپذیرد که به‌رغم پخته‌تر شدن صدا و آوازش که در همین آلبوم اخیرش( ماه مجلس) به عینه شاهدش هستیم، کاری که بتواند همانند سه کار یاد شده‌اش جلب توجه کند،‌کمتر صورت داده است. شاید یک نقطه ضعف کارهای مختاباد این باشد که به دنبال ارکستراسیونی تلفیقی از سازهای سنتی و ارکستر سمفونیک است و البته کمتر به سراغ کار مشترک با چهره‌های پیشرو در موسیقی رفته است. شاید اگر روزی وی بتواند به کار مشترک با برخی جوانان شاخص و پیشرو خلاق موسیقی بپردازد، بتواند کاری متفاوت‌تر از آنچه که تاکنون خلق کرده را عرضه کند. مختاباد باید بپذیرد که ذائقه مخاطبان با آنچه که در دهه ۷۰ بود تفاوت‌های اساسی پیدا کرده است و چه در تنظیم و چه در آهنگسازی و خلق ملودی به دنبال فضاهای متفاوت‌تری‌اند و گرنه باید منتظر بماند و خاطره شدن خود سه آلبومش را شاهد باشد. تاریخ مخاطبان موسیقی بی‌رحمند و بازار و اقتصاد موسیقی از آنها بی‌رحم‌تر.
بابک فروزنده
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید