یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

احترام به بزرگان و انصاف


احترام به بزرگان و انصاف
● احترام به بزرگان
از سنن اجتماعی بشر است که در مراحل کودکی و پیری در سنین خردسالی و سالخوردگی تا قوا در حال ضعف و نقصان است نیرومندان و قهرمانان و ابطال ورزیده و زورمند به شکرانه داشتن بازوی توانا دست ناتوان ضعیف و رنجور را بگیرند و از جهت خردسالی به اطفال و صغار و از نظر احترام و خدمات دوران گذشته اجتماع پیروان و کبار بدیده احترام بنگرند و زیر بغل آنها را گرفته در معرکه زندگی کمک شایان نمایند این دین اجتاعی است که هر بزرگی نسبت به کوچکتر از خود یا کوچکی نسبت به بزرگتر از خود تبادل عواطف اجتماعی نمایند.
در مکتب اسلام احترام بزرگان از وظایف اولیه هر مرد توانائی است که درباره مسائل زندگی ناتوانی را دستگیری کنید و آنها را بر خود مقدم دارد و این وظیفه اجتماعی بصورت ضرب‌المثل در افواه عام است.
شکرانهٔ بازوی توانا بگرفتن دست ناتوان است.
احترام بزرگان نه تنها برای صرف کبر سن یا صغر سن است بلکه یک ادب اجتماعی است که باید افراد نسبت بهم رعایت کنند و چون بزرگان چه از نظر جسم و جسد و شستشو خست و هرم و پیری چه از نظر جان و روان علم و فضیلت درخور تعظیم و تکریم می‌باشند وظیفه هر مسلمانی است که آنها را در تمام شئون زندگی خاصه در پیری و رنجوری و درماندگی با آن‌که ثروت و مکنت و توانائی مالی هم داشته باشد احترام ننماید و درخور مقام دانش و اخلاق پاس احترام پیران که رهبر جوانان بوده‌اند می‌نمایند.
هر جوانی پیری را برای شرافت پیری گرامی دارد خدای تعالی کسانی را بر می‌گمارد که در پیری او را احترام کنند و گرامی دارند.
(قال - صلّی الله علیه وآله وسلم - ما اکرم شاب شخاً لکبره الاقبض الله علیه عند کبر سنه من یکرمه
و در حدیث دیگر فرمود: من تواضع‌لله رفعه‌الله که بشارت داد متواضعین را در رفعت جاه و مقام و سخن که به پیری برسند و مورد احترام قرار گیرند.
تعظیم احترام بندگان خدا خاصه سالخوردگان و علماء از وظیفه اولیه هر مسلمان است در حدیث قدسی است که فرمود باید ایمن شود از غضب من هر که اکرام کند بندهٔ مؤمن مرا و به تجربه ثابت شده که هر کس به هر نظری مردم را می‌بیند مردمان نیز به آن چشم او را می‌نگرند.
احترام عموم از شرایط ادبی اسلام است خاصه اهل علم و فضیلت و تقوی و پیرمردان و سادات و ذراری خاندان نبوت و ولایت که درباره احترام آنها کتاب‌‌ها نوشته‌اند.
بزرگان خود را احترام کنید و برخردسالان رحمت آرید
(قال - صلّی الله علیه وآله وسلم - و قرو اکبارکم و ارحموا صغارکم)
احترام بزرگان در حقیقت تشویق خادم و تقبیح خائن است در خانواده یا کشوری که خادم تشویق نشود و خائن توبیخ نگرد شالودهٔ اجتماع آنها استوار نمی‌گردد: - این درسی است که پیغمبر خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) و ائمه هدی (علیه‌‌السلام) عملاً در مکتب اسلام درس داده‌اند و علماء، صلحا، زهاد، اخیار و ابرار را به فضیلت و ذکر خیر ستوده‌اند.
هر قوم و ملتی عشیره و فامیل و خانواده‌‌ای که در میان آنها احترامات معموله متبادل گردد و بزرگ نسبت به کوچک و خردسال نسبت به سالخورده احترام کند و حق و مقام هر یک را بشناسد در کمال سعادت و نیکبختی خوش‌می‌گذرانند و حس خوش‌بینی و احترام و رضایت و نشاط و سرور در ملاقات یکدیگر تقویت می‌شود و این است معنی سعادت در خانواده.
● انصاف
انصاف حفظ حق مردم است از افراط و تفریط گفته‌اند مراد از انصاف این است که به هیچ آفریدهٔ حیف و ظلم و تضییع حق نشود اگرچه در انصاف دادن زیان دولت و نقصان عزت رخ دهد که گفته‌اند:
گر ز تو انصاف آید در وجود به که عمری در قعود و در سجود
مرد منصف مورد احترام کلیه افراد بشر است در کیش و مذهب باشد ولی متأسفانه وجودش حکم اکسیر دارد.
مکتب اسلام پیروان خود را به فضایل آراست و از آن‌جمله آنها را در هر کار منصف تربیت کرد تا هرگاه سخن بشنوند و منطبق با حق باشد آن را بپذیرند و اعتراف کنند و حق را به جانب گوینده بدهند در جاهلیت رسم بود هر که هر سخنی می‌گفت اگرچه به‌خطا هم باشد بالای حرفش ایستاده و حاضر بود خونش ریخته شود و حرفش از بین نرود اسلام آموخت که انسان در خطا و نیسان است.
والعصر ان الانسان لفی خسر - آدمی به همه علوم اطلاع ندارد به همه اسرار آشنا نیست - خطا و لغزش بسیار از او سر می‌‌زند معصوم فقط چهارده نفر بودند و هرگاه نامربوطی گفت و شنید و بعد فهمید غلط و اشتباه بوده انصاف بدهد و سخن حق را کتمان نکند بر اثبات باطنی پافشاری ننماید اگر خودش غلطی گفت و دیگری بهتر فهمیده و انصاف دهد و سخن او را تأیید کند عصبیت جاهلیت جز خسران و زیان چیزی ندارد انصاف آن است که مدرس چون به‌مدرس نشست و مواردی را به‌غلط رفته یا لغزش و اشتباه کرد یکی از شاگردانش بهتر فهمیده مستدل‌تر بیان کرده - برهان او روشن‌تر و قابل قبول است فوری انصاف بدهد و او را احترام کند چنانچه اکثر علمای اسلام این‌طور بوده‌اند.
رئیس یک خانواده پدر - مادر اگر اشتباهی کرد و فرزند متوجه و ملتفت شد و درست آن را بیان کرد غریزه و استعداد او را به مقام پدری نکشند و حق را به او دهند تا غرائز فهم و ادراکش قوی‌تر گردد.
انصاف در تمام شئون زندگی مخصوصاً در کسب و تجارت کاسب و پیشه‌ور باید منصف باشد حق هر کس را روی وجدان و انصاف بدهد اگر مردی ضعیف یا غائب بود حق او را پایمال هوی و هوس نکنند خدا را شاهد بگیرد و انصاف را از دست ندهد.
کسانی که خوراکی فروش هستند مخصوصاً انصاف شرط موفقیت آنها در کسب است - بدترین صفات برای کاسب بی‌انصافی است که حق کسی را تضییع کند یا گران بفروشد یا احتکار کند مکتب اسلام حکم هر یک از این مردم را معین کرده تا انصاف از تعادل خارج نشود و این دایره را بزرگ کنید تا به‌مأمور معنوی و روحانی برسد انصاف در همه موارد راه رفتن -گفتن شنودن در تمام شئون زندگی قابل توجه و رعایت است مرد بی‌انصاف از همه چیز محروم خواهد شد.
انصاف خود و داد من امروز بده بدهی به از آن که بستانندت
بزرگ‌ترین عمل انصاف مردم است و مواسات با برادران و یاد خدا در هر حال
قال (صلّی الله علیه وآله وسلم) سید الاعمال انصاف الناس من نفسک و مواساه الاخ فی الله و ذکرالله فی کل حال
باعمال است سید دادن انصاف ز نفس خود برای خلق اکتساب
نمودن در ره ایزد مساوات به پیمودن ره نیک مواسات
دیگر یاد خدا کرده بهر حال بتکریم و به تعظیم و باجلال
قال (صلّی الله علیه وآله وسلم)
حضرت امیر (علیه‌السلام) می‌فرماید انصاف در نفس مانند عدل در امر است
(الانصاف من‌النفس کالعدل فی‌الامره)
قال (علیه‌السلام)
(انصف‌الناس من نفسک و اهلک و خاصتک و من لک فیه هوی واعدل فی‌العدو والصدیق)
گر ز تو انصاف آید در وجود به که عمری در قعود و در سجود


همچنین مشاهده کنید