سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

مفروضاتی چند برای یک انتخاب


مفروضاتی چند برای یک انتخاب
وقتی که تاریخ فعالیت‌های گروه‌ها و جریان‌های سیاسی کشورمان را می‌خوانیم، وقتی تاریخ مشروطه را بررسی می‌‌کنیم و بیداری رهبران گروه‌های مبارز در تاریخ معاصر کشور را مرور می‌کنیم با نگاه از بیرون به اتفاقات و وقایع مورد نظر نکات ظریفی از همگرایی‌ها و واگرایی‌ها و وجوه اختلاف و ائتلاف بین آنها شاهد هستیم، که به تناسب گسست درونی بین نخبگان و رهبران سیاسی؛ عرصه‌های عمومی جامعه نیز از آن آسیب‌ها در امان نبوده است. شاید در این نوشتار مجال مقایسه‌ای تحلیلی و آسیب‌شناسانه در مورد نهضت مشروطه، نهضت ملی؛ وقایع انقلاب اسلامی؛ و انتخابات دوم خرداد ۷۶ وجود نداشته باشد تا ما به سکون و ایستایی و پویایی مقطعی عناصر درونی این وقایع تاریخی بپردازیم.
اما امروزه هر اشتباه و اشکالی درون‌ساختاری در حرکت‌های اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشد؛ یک مزیت تاریخی را شاهدیم که بسیار تامل‌برانگیز است. و آن ارتباط و تعامل فکری بسیار نزدیک بین نخبگان و توده‌های مردم است؛ حال از هر اندیشه و تفکری که باشند. چرا که هویت ابزاری دنیای جدید با تمام قدرت اشاعه اتمیزگی در سطح جوامع فاصله‌ها را هم بسیار کم کرده که به دنبال آن ایستایی‌ها را به پویایی واداشته است و اندیشه‌های پیشین را به بازبینی و بازاندیشی....
که به واقع با پذیرش چنین بستری می‌توان با امیدواری بیشتری برای حفظ دستاوردهای انقلاب، آینده سیاسی، توسعه و سازندگی همه‌جانبه کشور برنامه‌ریزی کرد. حال اگر بخواهیم از نزدیک‌ترین آن وقایع یاد شده سخن بگوییم باید از دوم خرداد یاد کنیم. همان برهه تاریخی که به گفته یکی از بزرگان به بیرون آمدن نوک قله‌ای یخی از کران اقیانوسی بزرگ می‌مانست. البته نمی‌توان بزرگ‌نمایی کرد. اما... فوقع ماوقع بود. مثل تمام اتفاقات این خاک عزیز که چه بسا جان‌ها و مال‌ها به پایش ریخته شده. که در هر صورت با تمام ابزارهای موجود از منظر عملیاتی به ایستایی گرایید. در مقام تحلیل اما، وقایع سیاسی و اجتماعی جوامع هر چند مانند ظروف متداخله به هم مرتبط و معلول عللی متعارف یا غیرمتعارفند، ولی در بازبینی هر یک از وقایع و فرصت‌سازی‌ها و فرصت‌سوزی‌ها در هر مقطع تاریخی می‌بایست آن برهه از تاریخ را در پرانتزی خاص مورد بررسی قرار داد و حب و بغض‌ها و نگرش‌های غیرمنطقی و غیرعلمی را وا نهاد و به جای آن نسبت‌های خاص ارزش‌های اجتماعی و فرهنگ سیاسی جامعه را مدنظر قرار داد.
لذا در این نوشتار کوشش می‌شود به اهمیت فرصت باقی‌مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری دهم نقبی زده شود. در عرصه انتخابات هر چند نمی‌توان نسبت به سیاستگذاری‌ها و عملکرد و خط مشی احزاب و نخبگان رقیب بی‌توجه بود و تحت تاثیر قرار دادن اذهان و افکار عمومی مردم از سوی آنان را انکار نمود اما به همان نسبت نیز می‌بایست بلندنظرانه به تدبیر جامع‌تر فرآیند انتخاب کاندیدای مناسب و سپس به چگونگی و کیفیت انتخابات پرداخت.
چرا که نظر به اهمیت انتخابات ریاست‌جمهوری در کشور به لحاظ اقتصاد سیاسی شکل گرفته در لایه‌های میانی جامعه، نمی‌توان انتخابات ریاست‌جمهوری را امری بطئی و بی‌ارتباط با متغیرهای تاثیرگذار فرهنگی- سیاسی و اقتصادی مندرج در فرهنگ سیاسی جامعه دانست. بدین جهت شاید بتوان با مدنظر قرار دادن برخی از مفروضات و پایبندی به آن قبل از پراکندگی آرا به تصمیماتی نتیجه‌بخش‌تر دست یافت.
۱) اگر بپذیریم دموکراسی از همگرایی کارگزاران تغییرات اجتماعی و از آن جمله همگرایی نخبگان جامعه به سطوح پایین‌تر جامعه انتقال و تسری می‌یابد. بر این اساس احزاب اصلاح‌طلب باید به‌عنوان تشکیلاتی منسجم از تفاهم استراتژیک برخوردار باشند تا بتوانند در شرایطی غیربحرانی تصمیم‌گیری کنند که در غیر این صورت حرکت در جهت یکسان‌سازی آرا و حتی شرکت در انتخابات کار بسیار دشواری خواهد بود. کما اینکه در دوره انتخابات نهم شاهد شرایط نامتعارف و غیرقابل تغییر بودیم.
لذا اگر احزاب اصلاح‌طلب تضارب آرا را مبنای همگرایی بین گروهی قرار دهند در این صورت علاوه بر انتقال اطمینان خاطر به مردم که نقش‌آفرینان اصلی عرصه انتخابات‌اند، خواهند توانست آرای قابل توجهی را به خود اختصاص دهند.
۲)‌ اگر اصلاح‌طلبان قائل به فعالیت‌های حزبی باشند، پس باید زمینه‌های پایبندی همه‌جانبه به ارزش‌های سیاسی مشترک را پذیرا باشند احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب باید به این باور رسیده باشند که فرهنگ سیاسی عامه مردم یا به عبارتی دیگر ذهنیت سیاسی آحاد جامعه با نوع فعالیت‌ها و هدف‌گذاری‌های نخبگان و دیگر فعالان اصلاح‌طلب در حوزه‌های عینی جامعه بی‌ارتباط نبوده و نیست. البته هرچند ارتقای سطح فرهنگ سیاسی جامعه روندی درازمدت و معلول تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های بسیار است.
اما انتخابات یک اتفاق مدرن در عرصه سیاسی دوران معاصر کشورمان است که به‌عنوان نماد دموکراسی و به‌عنوان روشی برای احترام به‌نظر جمعی مردم می‌‌تواند حتی برای تمام احزاب ابزاری سلبی یا ایجابی تلقی شود. به این معنا که اگر اصلاح‌طلبان به‌عنوان بخشی از حامیان دموکراسی بتوانند حقانیت شعارها و عملکردشان را برای مردم به اثبات برسانند بدون شک از بعد مثبت و ایجابی این رویکرد بهره‌مند خواهند شد. ولی اگر نتوانند موقعیت‌ها و پتانسیل‌های بالقوه موجود در جامعه را به فرصت‌ها و توانمندی‌های بالفعل تبدیل کنند مردم بر مبنای عدم اجماع نخبگان و احزاب اصلاح‌طلب و با تکیه بر حافظه تاریخی خود در چنین مقاطعی اقبالی به آنان نشان نخواهند داد. لذا اصلاح‌طلبان به‌عنوان بخشی از کارگزاران تغییر در عرصه سیاسی کشور و در جهت نهادینه کردن دموکراسی باید بتوانند بدون فرصت‌سوزی به استراتژی مشخص و مشترکی برای حضور همه‌جانبه در انتخابات دست یابند. که در این صورت آرا و اقبال عمومی را به همراه خواهند داشت.
۳) رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخاب کاندیدایی متشخص و برخوردار از محبوبیت اجتماعی بالا تاکید بر رویه قهرمان‌پروری نیست. یکی از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی و همچنین دو دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی ترویج فرهنگ آزاد‌اندیشی و دوری از هرگونه جزم‌اندیشی و نگرش‌های مقلدمأبانه در عرصه‌های اجتماعی بوده است. البته شخصیت‌های کارآمد در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و مذهبی علی‌الاصول از بارقه‌هایی از توانمندی در وجوه مختلف شخصیتی بهره‌مند بوده و هستند که نمی‌توان آن را انکار کرد. ولی روند انتخاب و معیار گزینش از سوی مردم نیز در انتخابات‌های مختلف در مقایسه با گذشته سنگ محک گرانقدری را شباهت دارد که ممزوجی از عقل‌گرایی و فرهمندی را در خود جای داده است.. به‌طوری که مردم به شکلی عقلمدارانه نه آنچنان در رویای قهرمان‌یابی‌اند و نه نسبت به توانمندی‌های فردی و اجتماعی نخبگان و شخصیت‌های مطرح در عرصه‌های علمی، دینی و سیاسی بی‌تفاوت و کم اقبالند. مگر اینکه اتفاق خاصی رخ دهد.
۴) احزاب اصلاح‌طلب پذیرفته‌اند انتخابات تساهل‌مدارترین روش جهت توازن در حاکمیت سیاسی است. با توجه به اینکه انتخابات گسترده‌ترین، امکان‌پذیرترین و سنجش‌پذیرترین نوع فعالیت سیاسی است که به تبع مشارکت مردم در آن گزینش مسوولان سیاسی و اجرایی صورت می‌گیرد و در عین حال رفتار مردم نیز در عرصه سیاسی به نمایش گذاشته می‌شود به این جهت انتخابات در کشورمان به همان اندازه‌ای که می‌تواند تصویری از دموکراسی ارائه دهد در ظاهر کم هزینه‌ترین رفتار سیاسی برای مردم به شمار می‌رود و شاید اگر نسبت به این موضوع حساس‌تر شویم، ارزشمند‌ترین فرصتی است که مشارکت‌کنندگان در آن می‌توانند منافع بسیاری را نصیب کشور نمایند و چه بسا در برخی از مواقع از ایجاد و تحمیل شرایط پرهزینه بر کشور و خودشان در عرصه داخلی و بین‌المللی جلوگیری کنند.
لذا به همین نسبتی که خود فرآیند انتخابات زمینه شکل‌گیری پندارهای رای‌دهندگان و انتخاب آنان را فراهم می‌سازد، اصلاح‌طلبان نیز باید به‌دور از ناشیگری و با درک درستی از شرایط، برای فرصت‌سازی در چنین موقعیت‌های حساس، کارویژه‌های خاصی را برای گروه‌های خود طراحی کنند تا بتوانند پندارها و آرای رای‌دهندگان را در یک سو و میزان هم‌نگری احزاب یا جبهه اصلاح‌طلبان را در سوی دیگر نظم بخشیده و قدر مطلق نقطه افتراق و اقتران هر یک را تبیین نمایند. در این صورت است که قادر خواهند بود به تحلیلی منطقی در سه سطح کلان‌ـ میانه‌ـ و خرد دست یابند و با تجربه انتخابات‌های گذشته استراتژی دقیق‌تر و جامع‌تری را در پیش بگیرند.
رضا مومن‌پور
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید