یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دیپلماسی پوتینی


دیپلماسی پوتینی
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه وارد تهران شد تا در نشست کشورهای حوزه دریای خزر که برای تصمیم گیری درباره رژیم حقوقی این دریا تشکیل می شود، شرکت کند.
در واقع این اولین سفر رئیس جمهور روسیه (و اتحاد جماهیر شوروی سابق) به جمهوری اسلامی ایران است. در طول ۳۱ سالی که از پیروزی انقلاب گذشته مهمترین سفر مقامات دو کشور، سفر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ به اتحاد جماهیر شوروی سابق در دوران ریاست جمهوری گورباچف بود. پس از آن با اینکه هیات های عالی رتبه ای از یکی از این دو کشور به کشور دیگر سفر داشته اند اما هیچگاه هیچ رئیس جمهوری به کشور دیگر سفر نکرد. حالا اگرچه دلیل سفر پوتین به ایران حضور در نشست مزبور اعلام شده اما نمی توان از این واقعیت چشم پوشی کرد که اتفاقات متفاوتی در عرصه بین الملل در زمینه سازی این سفر بی تاثیر نبوده است. همچنین بین تهران و مسکو مسائل و موضوعاتی وجود دارد که به نظر می رسد مقامات دو کشور به حل آن در این سفر چشم دوخته اند و چنین امیدی از این سفر دو روزه دارند.
ولادیمیر پوتین آخرین ماه های دور دوم ریاست جمهوری خود را می گذراند و براساس قانون اساسی روسیه باید صندلی مقام اول این کشور را به جانشینی که در انتخابات پیش رو برگزیده می شود، تحویل دهد. با این حال به نظر نمی رسد، پوتین به راحتی دست از قدرت بشوید و خود را بازنشسته کند. از همین رو سفرش به تهران را نمی توان از جمله سفرهای رئیس جمهور تمام شده ای دانست که در پی تلطیف فضای دیپلماتیک و زمینه سازی برای اقدامات جانشینانش است. بدون شک پوتین برنامه های درازمدتی برای روسیه دارد و این سفر هم جزیی از آن برنامه هاست. در این باره مهمترین مطلبی که باید ذکر کرد این است که سفر پوتین به کشورمان چندین هدف متفاوت را نشانه گرفته است که بعضی از آنها ربطی به ایران و دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر پیدا نمی کند. روسیه در ماه های اخیر تحت هدایت پوتین در حال نقش آفرینی در نقش ابرقدرتی است که در روزگار تزار وجود داشت ولی بعد از فروپاشی شوروی سابق نشانه ای از آن باقی نماند و بدون شک پوتین، سفر به ایران را هم قسمتی از پروسه نمایش خود می داند. از سوی دیگر ایران هم از سفر پوتین، انتظار نتایجی در حد نشست کشورهای حوزه دریای خزر ندارد. اگرچه مشکل حل نشده رژیم حقوقی دریای خزر مساله ای مهم برای ایران است اما مسائل دیگری هم هست که روسیه دخلیتی مهم و موثر در آن دارد. در موضوع پرونده هسته ای ایران، روسیه به عنوان عضو دائم شورای امنیت، عضو کشورهای ۱+۵، عضو ۸ کشور صنعتی و عضوی تاثیرگذار در شورای حکام آژانس، اهمیتی فوق العاده دارد و در طول سال های گذشته همواره یکی از طرف های مذاکره ایران بوده است.
از سوی دیگر ساخت نیروگاه اتمی به دست این کشور هم یکی از مسائل مهم وابسته همراه با مشکل بوده است. بیش از ۱۰ سال از زمان تعیین شده برای تکمیل و افتتاح این نیروگاه می گذرد اما هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. رویارویی روسیه با آمریکا درباره سپر دفاع موشکی این کشور هم برای ایران حائز اهمیت است; چه اینکه یکی از کشورهایی که مقامات آمریکا طراحی سپر دفاع موشکی را برای مقابله با آن عنوان می کنند، ایران است و البته این بهانه ای بیش نیست. طرح سپر دفاعی موشکی بیشتر از آنکه برای دفاع و مقابله آمریکا با خطرات و حملات احتمالی باشد، برای گسترش و افزایش سلطه جویی و دخالت در امور دیگر کشورها است و روی همین اصل هم پیشنهاد روسیه مبنی بر استفاده از پایگاهی مشترک در جمهوری آذربایجان برای ایران مهم جلوه کرده و نباید به راحتی از کنار آن گذشت.
روسیه در سال های اخیر سعی کرده نقش آفرینی بیشتری در قبال موضوعاتی چون مسائل هسته ای، بازار نفت و گاز داشته باشد و در همین مسیر هم در عرصه بین الملل بسیار با مسائل ایران درگیر بوده است. از جمله مواردی که روسیه ایده آن را از ایران گرفته و سعی دارد از آن استفاده کند، ایده تشکیل اوپک گازی است که باعث نزدیکی مواضع ایران و روسیه در این زمینه شده است.
همه این مسائل، سفر پوتین را اهمیتی می بخشد که هیچ ناظر بین المللی نمی تواند به راحتی از کنار آن بگذرد. شاید بتوان گفت در عرصه دیپلماسی جهان امروز هیچ اتفاقی مهمتر از این سفر نباشد.
● روسیه در برابر آمریکا
«سفر پوتین به تهران پیام محکمی به غرب است. پوتین قصد دارد با این سفر یک بار دیگر به غرب تاکید کند که در تصمیم هایش مستقل عمل می کند اگرچه با فشارهای زیادی مواجه شود.» این تحلیل کارشناسان با توجه به رفتار دیپلماتیک مسکو در ماه های اخیر کاملا منطبق است.
برنامه دفاع موشکی از جمله طرحهای بحث برانگیز و تنش زایی است که آمریکا در فضای ایجاد شده بعد از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ توانسته آن را مطرح کند و به بهانه مبارزه با تروریسم به اجرای آن همت گمارد. براساس آنچه آمریکا ادعا میکند لازم است که سپری دفاعی آمریکا و اروپا را در برابر حملات موشکی احتمالی از جانب منطقه خاورمیانه حفظ کند. در سال ۲۰۰۲ جورج دبلیو بوش اعلام کرد که با توجه به امکان دستیابی گروه های تروریستی و کشورهای به زعم وی، یاغی به کلاهک های اتمی، ایالات متحده آمریکا برنامه دفاع موشکی را با جدیت دنبال خواهد کرد.
همزمان دو کشور انگلیس و دانمارک نیز با ارائه تسهیلاتی برای استقرار سیستمهای راداری و موشکی، از آمریکا خواستند این دو کشور را نیز تحت پوشش سپر دفاع موشکی قرار دهد. در سالهای بعد، آمریکا مذاکراتی را با لهستان و چند کشور دیگر اروپای شرقی در مورد تعمیم دفاع ضدموشکی به این کشورها دنبال کرد. مقامات آمریکایی در ضمن این رایزنیها و اقدامات تاکید داشتند که هدف از نصب سیستم دفاع ضدموشکی در اروپای شرقی مقابله با روسیه نیست، بلکه حفاظت از اروپایی ها در برابر حملات موشکی کشورهای دیگر است! با همه این احوال ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ (دوم بهمن ۸۵) هنگامیکه کاخ سفید اعلام کرد قصد دارد با استقرار سیستم رهگیر موشک در لهستان و تاسیسات راداری در جمهوری چک با تهدید فرضی موشکی کشورهایی نظیر ایران و کره شمالی مقابله کند، سران کرملین به شدت با این تصمیم به دلیل اینکه تاسیسات فوق الذکر در نزدیکی خاک روسیه نصب میشود، مخالفت کردند و آن را تهدیدی برای امنیت کشور خود عنوان کردند.
این موضوع باعث شد تا پوتین و سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه نسبت به احتمال آغاز مجدد جنگ سرد و عکس العمل شدید هشدار دهند اما پوتین به این اکتفا نکرد و در نطق سالانه اش خروج روسیه از یک پیمان مهم نظامیرا اعلام کرد. او گفت که کشورش دیگر به تعهدات خود در «پیمان نیروهای متعارف در اروپا» پایبند نخواهد بود.
این پیمان در سال ۱۹۹۰ میان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و کشورهای عضو پیمان ورشو در اروپای شرقی با هدف کنترل تسلیحاتی بسته شد و طبق آن، شمار تانکهای زرهی، توپخانه سنگین و جنگندههای دو طرف نباید از حد تعریف شده ای، تجاوز کند.
حرفهای رد و بدل شده میان آمریکا و روسیه پس از شدت گرفتن درگیری، نوسانات عجیبی داشت. بعد از تهدید اولیه روسیه، اعلام شد که رئیسجمهور آمریکا در تماس تلفنی با پوتین در ۲۸ مارس (۸ فروردین) پیشنهاد داده که جزئیات بیشتری در مورد طرح سپر دفاعی برای روسیه تشریح شود. دولت مسکو هم از این طرح استقبال کرد اما پس از چندی، پوتین در گفت وگویی با روزنامه ایتالیایی «کوریرا دلاسرا» هشدار داد که اگر آمریکا به گسترش سیستم دفاعی موشکی اش به اروپای شرقی ادامه دهد، این کشور میتواند موشکهایش را به سمت اهدافی در اروپا نشانه گیری کند. وی در ادامه گفت: طرح آمریکا برای گسترش سیستم موشکی موجب مسابقه تسلیحاتی جدیدی خواهد شد و در آن صورت روسیه مسوولیتی درباره این وضعیت ندارد چون آمریکا مساله را شروع کرده است.
یک هفته قبل از این اظهارات، روسیه موشک قاره پیمای جدیدی را آزمایش کرده بود که پوتین به صراحت آن آزمایش را پاسخی به اقدامهای آمریکا دانست که به نظر او «توازن استراتژیک» در جهان را بر هم زده است.
اظهارات پوتین درگفت وگو با روزنامه ایتالیایی همچنین به نوعی تکمیلکننده اظهارات قبلی اش در اجلاس جهانی امنیت در مونیخ آلمان بود که در آن، پوتین دولت آمریکا را متهم به استفاده بیش از اندازه از زور کرد و به صراحت عنوان کرد که آمریکا به دنبال تسلط بر کل جهان است.
اظهارات پوتین باعث واکنش کاندولیزا رایس شد و وی در سنای آمریکا با انتقاد از وضعیت حقوق بشر در روسیه گفت که این کشور در دوره زمامداری پوتین شاهد سیر قهقرایی در روند گسترش دموکراسی بوده است. این اظهارات متقابل در حالی صورت گرفت که پیش از آن گزارش شده بود پوتین و رایس توافق کرده اند که در اظهارات علنی خود درباره کشور مقابل از لحنی ملایم بهره جویند اما طرح دفاع موشکی آمریکا این توافق را تحت تاثیر قرار داده بود.
جنگ لفظی روسیه و آمریکا درماه بعد به حدی بالا گرفت که رایس و رابرت گیتس وزرای خارجه و دفاع آمریکا مجبور شدند با انتشار مقالهای مشترک در روزنامه دیلی تلگراف شماره ۲۶ آوریل (۶ اردیبهشت) اعلام کنند، سیستم دفاع موشکی آمریکا محدود است و برای مقابله با دشمنی فرضی با زرادخانه کوچک طراحی شده است که ممکن است قصد باجگیری داشته باشند. رایس همچنین هراس روسیه از این سیستم را مضحک خواند.
اظهارات تهدید آمیز پوتین در گفتوگو با روزنامه ایتالیایی همچنین بین کشورهای اروپایی بازتاب وسیعی داشت. سازمان ناتو ضمن محکوم کردن اظهارات وی، روسیه را تنها کشوری دانست که از هدف قرار دادن اروپا با موشک سخن به میان آورده است. دولت انگلیس هم به طور رسمی از روسیه پرسید که آیا واقعا خواهان رابطه ای سازنده با غرب است؟! نیکولا سارکوزی رئیسجمهور جدید فرانسه هم گفت که در اجلاس گروه ۸ در آلمان با پوتین، بی پرده و رک برخورد خواهد کرد. با این حال، اجلاس مزبور محلی برای آتش بس و گفت وگو بود. بوش پیش از اجلاس گروه ۸ در مورد نزاع دو کشور بر سرسیستم دفاع موشکی از لحنی آشتیجویانه استفاده کرد و گفت: روسیه به اروپا حمله نخواهد کرد. روسیه دشمن غرب نیست و نیازی به واکنش نظامیندارد زیرا ما با روسیه جنگ نداریم. روسیه حتی یک تهدید هم نیست.
پوتین هم در آن اجلاس به خبرنگاران گفت: اگر آمریکا و روسیه به طور شفاف در مورد دفاع موشکی با یکدیگر همکاری کنند، هیچ یک از طرفین مشکلی نخواهد داشت. با این حال اوج آشتی، پیشنهاد غیرمنتظره پوتین در آن اجلاس مبنی بر استفاده مشترک دو کشور آمریکا و روسیه از پایگاه راداری به نام قبله (Gabala) در خاک جمهوری آذربایجان و تحت اجاره روسها بود. پوتین گفت: روسیه و آمریکا میتوانند برای ایجاد سپر دفاع موشکی که از تمام اروپا محافظت خواهد کرد به طور مشترک از سیستم رادار مستقر در جمهوری آذربایجان استفاده کنند.
بوش هم در اجلاس گروه ۸، پیشنهاد پوتین را جالب توصیف کرد و مقامات کاخ سفید هم اعلام کردند که این طرح را بررسی خواهند کرد; اگرچه بعدها هیچ خبری از پیگیری این پیشنهاد نشد. در واقع میتوان ادعا کرد که در این مساله، پوتین نشان داد که بازیگری در عرصه بین المللی را به خوبی بلد است. او هر نوع تهدیدی که میخواست کرد و در انتها پیشنهادی داد که براساس قرار گرفتن روسیه و آمریکا در کنار هم به عنوان دو ابرقدرت بود، نه چیزی شبیه قرار گرفتن انگلیس در کنار آمریکا که در طول این سالها همواره با عنوان نوچه بودن انگلیس، تفسیر میشود. در طول این درگیریها هم ابتکار عمل در دست مسکو بود و هم برتری روانی. مقامات روسیه و بالاخص پوتین در رویاروییها دست بالا را داشتند و بی پرواتر از آمریکا و متحدانش عمل کردند، ضمن اینکه در گرفتن ژست دیپلماتیک و در گفت وگوها هم از طرف مقابل عقب نیفتادند و از موضع ضعف سخنی نگفتند.
این مسائل تجربه مفیدی برای پوتین بود که به شدت روحیه وی را تقویت کرد و زمینهساز اقدامات بعدی مسکو شد. پوتین این موضوع را علی الظاهر در مسافرت تفریحی اش به آمریکا و اقامت در املاک خانوادگی جورج دبلیو بوش به پایان برد اما در باطن، او برنامههای جدیدی را در سر داشت.
اواسط اوت (اواخر مرداد ماه) رئیسجمهور روسیه اعلام کرد هواپیماهای بمب افکن راهبردی این کشور پس از سالها وقفه، از این پس پروازهای دوربرد خود را از سر میگیرند. این پروازها از هنگام فروپاشی شوروی که پایان جنگ سرد را رقم زد. متوقف شده بود.
پوتین ۱۷ اوت در پایان رزمایش مشترک نظامیارتشهای روسیه و چین در کوهستان اورال روسیه در جمع خبرنگاران اعلام کرد: در ساعت دوازده نیمه شب گذشته، چهارده بمبافکن راهبردی از هفت پایگاه در نقاط مختلف روسیه همراه با هواپیماهای پشتیبانی و سوخت رسان به صورت همزمان به هوا برخاستهاند و از این پس، این پروازها به صورت منظم و دائم ادامه خواهد یافت.
وی همچنین عنوان کرد که با اینکه روسیه از سال ۱۹۹۲ این پروازها را متوقف کرده، دیگر کشورها، پروازهای راهبردی خود را ادامه داده و این موضوع مشکلاتی را از لحاظ تامین امنیت روسیه فراهم ساخته است. در حالی که پوتین، این سخنان را میگفت، چهار هلی کوپتر نظامیبر فراز سر او به پرواز درآمدند و در پشت سرش هم تانکها در حال حرکت بودند، در حالی که رزمایش نظامیچند ساعت قبل به پایان رسیده بود!
یازدهم سپتامبر امسال (۲۱ شهریور)، مسکو بزرگترین اقدام خود را در پاسخ به طرح سپر دفاع موشکی و استقرار تجهیزات ضدموشکی بر مبنای آن در خاک اروپا را اعلام کرد. خبر منتشره، انجام آزمایش بمب خلا» جدید در روسیه بود که قوی ترین بمب در جهان است که از لحاظ قدرت تخریب قابل مقایسه با سلاح هسته ای است. این بمب خلا» میتواند جایگزین یک سری از سلاحهای هسته ای با قدرت ضعیف تر شود که قبلا ساخته شده بود. وزارت دفاع روسیه همزمان با انتشار این خبر، اعلام کرد که این طرح نظامیهیچ یک از توافقات بین المللی را نقض نمی کند.
این وزارت همچنین خاطر نشان کرد که بمب مزبور تاکنون نام رسمی نداشته و صرفا دارای نام رمزی است اما چون تا قبل از آزمایش این سوپر بمب، قوی ترین بمب خلا» در خدمت نیروی هوایی آمریکا قرار داشت که آزمایش آن در سال ۲۰۰۳ از طریق همه شبکههای خبری جهان پخش شد و در آن تاریخ به آن لقب «مادر همه بمبها» را داده بودند، روسها لقب «پدر همه بمبها» را برای سلاح جدید خود برگزیدند. بنا بر اعلام روسیه، این بمب از لحاظ همه مشخصات فنی بر نمونه آمریکایی خود برتری دارد. وزن مواد منفجره آن کمتر اما در عین حال چهارمرتبه قویتر از «مادر همه بمبها» است و مساحت تحت الشعاع انفجار آن هم ۲۰ مرتبه بیشتر است. همچنین مقامات نظامیروسیه مدعی اند که قدرت آن فقط با کلاهکهای هستهای قابل مقایسه است، در حالی که آثار مخرب بمبهای هستهای بر روی محیط زیست را هم ندارد.
روزنامه انگلیسی گاردین در تحلیل این خبر نوشت که آزمایش این بمب را میتوان نشانه توان نظامیروسیه در پاسخگویی به طرحهای آمریکا برای استقرار تجهیزات ضدموشکی در خاک اروپا دانست و این خبر در حالی به گوش میرسد که تنشهای روسیه و غرب رو به افزایش است.
جالب اینجاست که چند روز پس از اعلام این خبر، پیشنهاد پوتین برای استفاده مشترک از پایگاه قبله در جمهوری آذربایجان به یاد آمریکا میافتد و اعلام میشود که تیمی از ارتش آمریکا عازم جمهوری آذربایجان میشود تا ایستگاه رادار قبله را بازرسی کند. از سوی دیگر در حالی که واشنگتن، پراگ وورشو مذاکرات خود را برای استقرار سپر موشکی آمریکا در شرق اروپا شدت میبخشند. مخالفان این طرح هم تلاشهای خود را در این روزها برای مقابله با طرح مزبور تشدید کرده اند.
چندی بعد خبرگزاریها خبر دادند رهبران احزاب سوسیالیست آلمان، لهستان، اتریش، جمهوری چک، اسلونی و اسلواکی بیانیه مشترکی را در محکومیت رویکرد یک جانبه واشنگتن درباره طرح دفاع موشکی که بر امنیت کل اروپا تاثیر میگذارد، امضا کردند. همچنین یکی از جنبشهای مخالف در جمهوری چک که در هر فرصتی مخالفت شدید خود را با استقرار سامانه موشکی آمریکا در این کشور ابراز کرده، تصمیم گرفته تا گردهمایی مخالفان این طرح را بیستم اکتبر در منطقه نظامیبردی که قرار است رادار آمریکا در آنجا نصب شود، برگزار کند. سازمان دهندگان این گردهمایی در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کردند که این اقدام بیان همبستگی با شهرداران این منطقه از خاک چک خواهد بود. نمایندگان محلی مناطق همجوار محل استقرار رادار، هفته گذشته بار دیگر اعتراض خود را به این اقدام به نمایش گذاشته بودند و با سر و صدای زیاد، جلسه مناظره ای را که ولاستا پارکانووا وزیر دفاع جمهوری چک ترتیب داده بود، ترک کردند.
براساس نظر سنجیها نیز ۶۵ درصد مردم جمهوری چک و ۵۶ درصد از مردم لهستان با طرح سپر دفاع موشکی مخالف هستند و این میتواند برای روسیه، نقطه اتکای خوبی باشد.
یک ژنرال بازنشسته بلندپایه آمریکایی هم که سعی کرد موجی را که آزمایش بمب خلا» روسیه به وجود آورده، خنثی کند و ادعا کرد که ایالات متحده آمریکا بمبی ۱۴ تنی با قدرت تخریبی بسیار بالا و بیشتر از بمبی که در روسیه آزمایش شده در اختیار دارد. ژنرال مک اینرنی که قبلا معاون ستاد نیروی هوایی آمریکا بوده، توضیح داد: بمب آمریکا قابل نفوذ بسیار بالا است و قدرت تخریبی بسیار گسترده دارد اما بمب آزمایش شده در روسیه بمب نفوذی نبود. بمب آمریکا قادر به شکافتن اعماق زمین است.
به نظر میرسد روسیه به اهداف خود از آزمایش این بمب و اعلام خبر آن رسیده است. نشانههای بسیاری می توان یافت که اقدامات اخیر مسکو تحت رهبری پوتین، بر غرب تاثیر شگرفی گذاشته و بسیاری را به این باور رسانده که جنگ سرد تازه ای در شرف وقوع است. چنین باوری، همان چیزی است که ولادیمیر پوتین آن را میخواهد و به آن احتیاج دارد. یک ابرقدرت همیشه تهدیدی برای سایر کشورها و به خصوص کشورهای رقیب محسوب میشود.
در روزهای اخیر و قبل از سفر پوتین به تهران اعلام شد که مذاکرات مسکو و واشنگتن بر سر برنامه سپر موشکی آمریکا شکست خورده است اما این به معنای آن نیست که روسیه دست از دعوت آمریکا برای حضور در پایگاه قبله در آذربایجان برداشته است. مسکو تحقق این امر را به معنای اثبات ابرقدرت بودن خود و شراکت در برنامه آمریکا میداند و به راحتی از آن دست نمی کشد. حالا شاید سفر پوتین به ایران در حالی که این روزها بیشترین مقابله آمریکا با کشورمان است نیز تاکتیکی برای جلب نظر غرب باشد تا این پیام به مقامات آمریکایی منتقل شود که عدم توجه به نظرات مسکو و دخالت ندادن این کشور در برنامه سپر دفاعی به ضرر خود آمریکاییها تمام میشود.
● روسیه و پرونده هسته ای ایران
روسیه همواره در پرونده هسته ای ایران، کشوری تاثیرگذار و مورد توجه بوده است. این موضوع همچنان که پیش از این توضیح داده شد به دلیل حضور روسیه در میان اعضای دارای حق وتو شورای امنیت است. با این همه باید گفت که نقش مسکو پس از تغییر دولت ایران و به تبع آن تغییر تیم مذاکره کننده هسته ای ایران، به مراتب بیش از گذشته شد. در زمان مسوولیت حسن روحانی، طرفین مذاکره کننده با ایران تروئیکای اروپا یعنی سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس بودند که در حقیقت نقش واسطه بین ایران و آمریکا را بازی می کردند اما پس از تغییر و مسوول شدن علی لاریجانی، با توجه به اینکه وی نظر مثبتی نسبت به مذاکره با تروئیکای اروپا نداشت، رویکرد مذاکره با غرب تغییر کرد و روسیه به مهمترین طرف مذاکرات هسته ای ایران تبدیل شد. با این حال در طول دو سال گذشته همواره کارشناسان و صاحب نظران سیاسی نسبت به موضع گیری ها و وضعیت روسیه هشدار داده و حتی بعضی از نمایندگان مجلس اظهار کردند که با توجه به سوابق روسیه، مذاکره با آمریکا خیلی بهتر از مذاکره با واسطه هایی چون روسیه است.
روسیه در رای گیری های علیه ایران در شورای حکام و شورای امنیت هم اگرچه در ابتدای کار ژست مخالفت و عدم همراهی با آمریکا را اتخاذ کرد اما نهایتا موضع محکم و قابل توجهی نگرفت و کار خاصی نکرد; این چنین است که در هر بار مشکل آفرینی غرب برای ایران، صاحب نظران عرصه بین الملل ابراز عقیده می کنند که وضعیت روسیه وضعیتی است که در هر شرایط به برد منتهی می شود; چه شرایط به نفع ایران رقم بخورد و چه شرایط به نفع غرب! روسیه در رای گیری ها و صدور قطعنامه موضعی ژله ای اتخاذ کرده و در واقع هیچ ابایی از اینکه به چنین صفتی در جامعه بین الملل موصوف شود، ندارد.
روسیه همچنین از پرونده هسته ای ایران استفاده کرده تا نیروگاه اتمی بوشهر را در دست داشته باشد و نه کشورهای غربی مانع از قرارداد ساخت روسیه در این کشور تحت عنوان پرونده هسته ای ایران شوند و نه ایران بتواند این نیروگاه را علی رغم تاخیرهای مکرر روسیه به کشور دیگری بسپارد.
● داستان نیروگاه بوشهر
داستان قدیمی نیروگاه اتمی بوشهر «یکی داستان است پرآب چشم»! در حقیقت بیش از ۳۰ سال است که کار ساخت این نیروگاه آغاز شده و چندین دست چرخیده تا بالاخره روسیه عهده دار تکمیل و راه اندازی آن شده است ولی حالا نزدیک به یک دهه است که راه اندازی و بهره برداری از این نیروگاه از سوی روس ها به تاخیر افتاده است. راه اندازی این نیروگاه می تواند تاثیر زیادی در کاهش فشار سیاسی کشورهای قدرتمند علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران داشته باشد و امید است که قدم های مثبتی در این راه در پی سفر پوتین به ایران و توافقات احتمالی دراین باره برداشته شود. در یک سال گذشته اظهارات ضد و نقیضی درباره احتمال راه اندازی این نیروگاه و همچنین تعامل تهران و مسکو بر سر آن به گوش رسیده است.
حمیدرضا آصفی سخنگوی سابق وزارت امور خارجه در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود در آن مقام (۱۹ شهریور ۸۵) با بیان اینکه تا آن زمان روس ها از تعهدات خود آن چنان که باید و شاید پیروی نکرده و تعهدات خود را در مورد نیروگاه بوشهر عملی نکرده اند، ابراز امیدواری کرد که هر چه سریع تر نیروگاه بوشهر راه اندازی شود. پیش از آن، در تیر ماه ۸۵ غلامعلی حداد عادل پس از بازدید از بخش های مختلف این نیروگاه در جمع خبرنگاران تصریح کرده بود: مجلس شورای اسلامی با حساسیت موضوع تکمیل این نیروگاه را پیگیری می کند و این جانب هم در ملاقات هایی که در داخل و هم در روسیه با مسوولان این کشور داشتم، تاکید کردم که تکمیل این نیروگاه وظیفه اصلی دولت روسیه است. همکاری برای تکمیل این نیروگاه به عنوان نمادی از اراده سیاسی دو کشور برای همکاری در همه زمینه ها می باشد. ما امیدواریم دولت روسیه ظرف چند ماه آینده به تعهدات خود در این زمینه عمل کند. اگر روسیه خدای ناکرده بدون هیچ دلیلی تاخیری در تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر داشته باشد در کاهش اعتماد بین دو کشور موثر خواهد بود.
با همه این حرف ها تا اسفند ماه ۸۵ خبری از تکمیل یا راه اندازی نیروگاه بوشهر نشد و در این ماه بود که شرکت روسی «اتم استروی اکسپورت» سازنده این نیروگاه از ایران خواست که برای حل اختلافات مالی میان دو طرف متممی بر قرارداد مربوطه منعقد شود. این شرکت ایران را به دلیل تغییر شیوه پرداخت ازدلار به یورو متهم به مسدود کردن پرداخت ها کرد و گفت که این کار به دلیل نقض قوانین روسیه، جریمه در پی دارد.
در بیانیه منتشره از طرف این شرکت آمده بود: تغییر روش پرداخت تا زمانی که دو طرف متممی بر قرارداد امضا نکنند، امکان پذیر نیست. این شرکت تمامی اسناد لازم برای تصحیح شرایط پرداخت را برای ایران ارسال کرده و آماده امضای متمم قرارداد است.
همزمان با این بیانیه آژانس انرژی اتمی روسیه اعلام کرد که در صورت ادامه اختلافات در پرداخت ها، تحویل سوخت برای نیروگاه بوشهر را به تاخیر می اندازد. امری که اتفاق افتاد و در نهایت قراردادی که در سپتامبر ۲۰۰۶ بین تهران و مسکو منعقد شده و روسیه را ملزم به تحویل سوخت به ایران در فروردین ۸۶، آغاز به کار نیروگاه در شهریور و تولید برق از آذرماه، کرده بود، اجرا نشد.
۲۲ اسفند ۸۵ سازمان انرژی اتمی ایران بیانیه ای صادر کرد و در آن با اشاره به اطلاعیه شرکت اتم استروی اکسپورت مبنی بر تاخیر دو ماهه در راه اندازی نیروگاه بوشهر، عنوان کرد:
۱- براساس قرارداد اولیه و تعهدات دولت روسیه، تاریخ اتمام پروژه نیروگاه بوشهر ۸ جولای ۱۹۹۹ تعیین شده بود که تاکنون (۸۵/۱۲/۲۲) با مذاکرات متعدد و با تعهدات مکرر پیمانکار، پنج بار به تعویق افتاده است و حتی با فرض راه اندازی در فروردین ۸۶، این پروژه ۸ سال و ۳ ماه تاخیر خواهد داشت.
۲- طرف ایرانی تمام تعهدات مالی خود را در چارچوب قرارداد مشترک تا اول مارس ۲۰۰۷ ایفا نموده و علاوه بر آن بالغ بر ۱۲ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به صورت علی الحساب تسویه نشده در اختیار شرکت پیمانکار است.
۳- دولت و ملت ایران انتظار دارند براساس تعهد دولت روسیه، ارسال سوخت نیروگاه که هیچ مشکل فنی و مالی بر آن مترتب نمی باشد در موعد مقرر و تا ۱۱ فروردین ۸۶ به محل ساختگاه نیروگاه بوشهر انجام شود.
چهاردهم فروردین ۸۶، مراسمی به عنوان افتتاح واحدهای پشتیبانی نیروگاه اتمی بوشهر با حضور پرویز داودی معاون اول احمدی نژاد وغلامرضا آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی برگزار شد که داودی در کنفرانس خبری به این مناسبت گفت: امیدواریم با تمهیدات اندیشیده شده در شهریور و مهر ماه سال جاری شاهد راه اندازی و استارت اولیه برای گرفتن برق از نیروگاه بوشهر باشیم. این سخنان اما در حالی گفته می شد که سه روز از موعد ارسال سوخت به این نیروگاه از طرف روسیه گذشته بود و هیچ اقدامی در این باره صورت نگرفته بود!
غلامرضا آقازاده هم در این کنفرانس خبری گفت: قرار بود روسیه سوخت این نیروگاه را ۶ ماه قبل از راه اندازی تحویل دهد که این سوخت ارسال نشد و یک یا دو ماه تاخیر، تاثیری در راه اندازی به موقع نیروگاه ایجاد نمی کند لذا امیدواریم روس ها با تلاش بیشتر در زمان معین خود، نیروگاه را راه اندازی کنند.
اول اردیبهشت معاون نیروگاه های سازمان انرژی اتمی برای نهایی کردن مساله ارسال سوخت نیروگاه اتمی بوشهر در صدر هیاتی عازم مسکو شد و فردای آن روز اعلام شد که بالاخره پس از چند هفته رایزنی، ایران و روسیه برای حل مشکلات مالی مربوط به ساخت نیروگاه بوشهر به توافق رسیدند.
ایرینا اسیپووا سخنگوی شرکت اتم استروی اکسپورت گفت: «یک پروتکل بین طرفین امضا شده است و اگر این پروتکل با موفقیت اجرا شود بخشی از مسائل مالی ساخت نیروگاه بوشهر حل خواهد شد.» همزمان سیدعلی حسینی سخنگوی وزارت خارجه ایران، عدم تعهد روس ها در راه اندازی نیروگاه بوشهر را باعث زیر سوال رفتن اعتبار آنها دانست. پنج روز پس از آن، حداد عادل یک بار دیگر گفت: پایان نیافتن طرح احداث نیروگاه اتمی بوشهر از سوی روس ها بر مناسبات اقتصادی درازمدت تهران - مسکو اثر منفی می گذارد.
رئیس مجلس همچنین با خوش بینی نسبت به تکمیل نیروگاه بوشهر از سوی روس ها گفت: همواره به روس ها به طور مستقیم و غیرمستقیم پیغام داده ایم که نیروگاه بوشهر نماد همکاری ایران و روسیه است. تصور ما این است که روس ها این موضوع را درک کنند و امیدواریم که این کار در آینده نزدیک به نتیجه برسد.
۲۶ اردیبهشت الکساندر سوسیکوف معاون وزیر خارجه روسیه در مصاحبه با رویترز گفت: با وجود اختلاف مالی بین تهران و مسکو، نیروگاه اتمی بوشهر تکمیل و راه اندازی خواهد شد. راه اندازی این نیروگاه برای ایرانیان بسیار مهم و با ارزش است.
ولی دو هفته بعد کرینکو رئیس آژانس فدرال اتمی روسیه حرف دیگری زد! وی اعلام کرد: در صورتی که ایران پرداخت های مالی اش را انجام دهد، نیروگاه بوشهر در کوتاه ترین زمان ممکن تکمیل می شود. ایران باید ماهیانه ۲۵ میلیون دلار برای تکمیل این نیروگاه پرداخت کند ولی طی ۵ ماه گذشته تنها ۲۰ میلیون دلار به ما پرداخت کرده است. ما برداشتمان این است که ایرانی ها به این پروژه بی توجه شده اند!
همه این حرف ها در حالی زده شد که همچنان که قبلا هم اشاره شد مقامات سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرده بودند که مشکل مالی به سبب تغییر در واحد پرداختی یعنی یورو به جای دلار است و ایران مبلغ قرارداد - و حتی بیشتر از آن - را پرداخت کرده است.
ایگور ایوانف دبیر شورای امنیت روسیه هم در کنفرانس های خبری متعدد اعلام کرد که روسیه قادر به تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر در سال ۲۰۰۷ میلادی نیست و این در حالی بود که مقامات ایرانی همچنان منتظر بودند تا استارت اولیه نیروگاه در شهریور یا مهر بخورد!
دهم تیر ماه نوبت رئیس شرکت اتم استروی اکسپورت بود که به ایران بیاید و با معاون نیروگاه های سازمان انرژی اتمی ایران ملاقات کند. این مذاکرات بدون هیچ گونه اطلاع رسانی به پایان رسید.
یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در همین زمان گفت: «باید دلیل و علت تاخیر با کار کارشناسی مشخص شود و اگر دلیل فنی باشد، می توان زمان تاخیر را تحمل کرد اما اگر دلیل فنی برای تاخیر وجود نداشته باشد، ایران باید علیه روسیه ادعای خسارت کند و به مجامع بین المللی شکایت ببرد.» رشید جلالی همچنین عنوان کرد: «قرارداد فعلی ساخت نیروگاه بوشهر، سومین قراردادی است که خدشه دار می شود. آمریکایی ها، آلمانی ها و نهایتا روس ها در رابطه با ساخت نیروگاه اتمی بوشهر با ما قرارداد داشتند که بدون اینکه خسارت نقض تعهداتشان را بدهند، این قراردادها را لغو کردند و اینک روسیه هم همان راه را در پیش گرفته است. روسیه در شرایط فعلی، مهمترین بخش نیروگاه را که نصب راکتورها است، انجام نمی دهد.»
پایان تیر ماه، مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: متکی از مذاکرات جدی مسوولین وزارت خارجه با روس ها در خصوص نیروگاه اتمی بوشهر خبر داد!
۲۲ مرداد ماه حشمت الله فلاحت پیشه دیگر عضو این کمیسیون درخصوص نیروگاه بوشهر گفت: در تاریخ روابط خارجی ایران، روس ها از جمله کشورهایی بوده اند که بیشترین ظلم را در حق مردم ایران اعمال کرده اند. سیاست روس ها همواره استفاده از تنگناهایی است که ایران در آن قراردارد و زیاد هم بی میل نیستند که جمهوری اسلامی ایران در چنین تنگناهایی قرار گیرد.
وی با اشاره به طولانی شدن زمان راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر گفت: روس ها طرف قرارداد ایران را هر سال تغییر می دهند. یک سال طرف قرارداد را به عنوان شرکت دولتی و یکسال خصوصی معرفی می کنند. آنها زمان دریافت پول از ایران شرکت طرف قرارداد را دولتی می نامند وهر زمان که می خواهند به ایران خدماتی ارائه کنند، طرف قرارداد را شرکت خصوصی می نامند تا از زیر بار ارائه خدمات شانه خالی کنند.
عماد الدین حسینی نماینده قروه در مجلس و عضو کمیسیون انرژی هم گفت: به نظر من در خصوص نیروگاه اتمی بوشهر با روسیه به نتیجه مطلوبی نخواهیم رسید و اگر در نحوه قرارداد بازنگری شود و اگر بخواهیم این قرارداد را با روسیه ادامه دهیم، جای سوال دارد لذا مسوولین ما باید فکر دیگری برای این قضیه کنند دیگر نباید به روسیه اعتماد کرد زیرا متاسفانه هر چه در مسائل مختلف بین المللی ضربه خوردیم از جانب همسایه نزدیک خود روسیه خوردیم.
علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور، شهریور ماه (زمان افتتاح نیروگاه براساس قرارداد) حرف جالبی زد: روسیه طبق قرارداد موظف است تکمیل نیروگاه بوشهر را در زمان مقرر به پایان برساند.
اواخر شهریور منوچهر متکی وزیر امور خارجه در کنفرانسی خبری از آماده بودن سوخت اتمی برای ارسال به نیروگاه بوشهر خبر داد و گفت که مراحل بازرسی و مهر و موم کردن آن توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی انجام شده است. اما یک منبع روسی به خبرگزاری ها گفت که روند مهر و موم کردن سوخت هسته ای مورد نیاز نیروگاه بوشهر هنوز انجام نشده و این سوخت در کارخانه ای در سیبری ذخیره شده است.
سرگئی کرینکو در پایان شهریور ماه یک بار دیگر اعلام کرد که هیچ مانع سیاسی برای تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر وجود ندارد و تکمیل این نیروگاه منوط به حل و فصل مشکلات مالی است. این مقام روسی اصرار مقامات این کشور مبنی بر گم شدن میلیون ها دلار در پرداخت های این پروژه را هم اعلام نمود تا برای همه مسجل شود که اختلافات برای راه اندازی این نیروگاه کمی تا قسمتی پیچیده است!
حدود یک ماه پیش، رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد: تا یک ماه آینده در گزارشی زمان ارسال سوخت و راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر به اطلاع مردم خواهد رسید. آیا این گزارش بعد از سفر پوتین و هیات همراهش به ایران (که پیش بینی می شود سرگئی کرینکو هم جزو آنها باشد) منتشر خواهد شد؟ آیا در این سفر قرارداد جدیدی منعقد و زمان تازه ای تعیین می شود؟ آیا پوتین در این سفر ضمانت لازم رابرای اجرای تعهدات روسیه به ایران خواهد داد؟ آیا ایران حجت را بر روسیه و پوتین تمام خواهد کرد؟
اینها سوالاتی است که شاید حتی بعد از سفر پوتین هم نتوان جواب دقیقی به آنها داد. با این حال این انتظار از سیاستگذاران سیاست خارجی می رود که در این زمینه، اقدام موثر و از موضع قوت انجام دهند. مسلما تکرار حرف هایی از قبیل اینکه همکاری برای تکمیل این نیروگاه نمادی از اراده و همکاری دو کشور است و خدای ناکرده تاخیر در راه اندازی باعث کاهش اعتماد می شود، اصلا خاصیتی نخواهد داشت.
● رژیم حقوقی دریای خزر
دلیل دیپلماتیک حضور پوتین در ایران همانا برگزاری نشست کشورهای حاشیه دریای خزر برای تعیین رژیم حقوقی جهت این دریاست; اگرچه نباید خیلی امیدوار بود که این اتفاق بیفتد چون اختلاف نظر کشورهای پیرامون این دریا آنقدر تقلیل نیافته که بتوان به توافقی امید داشت.
دریای خزر که تا پیش از فروپاشی شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ میان این کشور و ایران واقع شده بود، بعد از آن اتفاق بزرگ سیاسی و تجزیه شوروی، در میان ۵ کشور قرار گرفته است. ایران، روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان، کشورهای همجوار این دریا هستند و در تمام سالهای پس از فروپاشی شوروی سابق، این کشورها سعی کرده اند رژیم حقوقی دریای خزر و مرزهای دریایی بین خود را مشخص کنند اما عملا همه تلا شها در ۱۶ سال گذشته به شکست منجر شده و به جز کنوانسیون محیط زیست دریای خزر (کنوانسیون تهران) که در نوامبر ۲۰۰۴ به امضای ۵ کشور رسید و در۱۲ اگوست ۲۰۰۶ (۲۱ مرداد ۸۵) لا زم الا جرا شد، هنوز هیچ توافق قابل ذکری میان این کشورها به وجود نیامده است.
تاریخ طولانی دریای خزر نشان دهنده این واقعیت است که بعد از تثبیت حاکمیت دولتهای ایران و روسیه تا امتداد سواحل این دریاچه، همیشه هر دو کشور به طور مشترک صاحب حق بودهاند
بعد از فروپاشی شوروی، ۴ کشور در حاشیه خزر جای شوروی را گرفتند اما آیا جمهوریهای تازه استقلال یافته ملزم به رعایت معاهدات فیمابین ایران و شوروی هستند یا خیر؟
قاعده کلی آن است که وقتی دولت جدیدی ظهور مییابد، آن دولت براساس اصل «جانشینی دولتها» متعهد به مفاد دولت سلف خود نیست زیرا براساس یک اصل موسوم به «ولادت مطهر» یا «دکترین لوح پاک» یا «قاعده عدم انتقال» یک دولت جدید که طرف یک معاهده نبوده را نمیتوان طرف اصلی دانست.
از سوی دیگر دولتهای طرف آن معاهده نیز ناچار نیستند که دولتی وارث را به عنوان طرف اصلی یا دولت جانشین بپذیرند.
این مساله، هم در مورد دولتهای جدید استقلال و هم در مورد دولتهایی که بر اثر تجزیه یک اتحاد یا ایجاد اتحاد پدیدار میشوند مصداق پیدا میکند. بنابراین طبق موازین بینالملل مگر در صورت رضایت صریح یا تلویحی، دولتهای جدید به تعهدات مندرج در معاهدات سلف خویش متعهد نیستند و در این راستا بین دولتهایی مانند نامیبیا که به تازگی به استقلال میرسند یا آلمان و یمن که از اتحاد دو آلمان و دو یمن ایجاد میشوند یا کشورهای مستقل مشترک المنافع کرواسی، اسلوونی، بوسنی و هرزگوین، صربستان و مونته نگرو و مقدونیه که از تجزیه شوروی و یوگسلاوی سابق پدیدار شدهاند نیز تفاوتی وجود ندارد.
جمهوریهای استقلال یافته از شوروی سابق در بیانیه آلماتی (۲۱ دسامبر ۱۹۹۱) مقید و متعهد بودن خود به تعهدات شوروی سابق را مورد تاکید قرار دادند. این دولتها اجرای تعهدات ناشی از قراردادهای شوروی سابق را مورخ ۵ اکتبر ۱۹۹۴ و نظریه رسمی فدراسیون روسیه به عنوان جانشین اصلی تضمین کردهاند و بر همین اساس باید معاهده ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ را هم پذیرفته باشند اما مقامات جمهوریهای استقلال یافته معتقدند در هیچ کدام از معاهدههای بین ایران و شوروی هیچ سخنی درباره تقسیم دریا یا منافع آن نرفته و هیچگونه مرز و تقسیمبندی رسمی بین ایران و شوروی سابق وجود نداشته است.
▪ مهمترین نظراتی که درباره چگونگی تقسیم دریای خزر و منابع آن وجود دارد عبارتند از:
۱) اولین نظر قابل توافق براساس معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بین ایران و شوروی سابق است که بر آن اساس سهم ایران ۵۰ درصد از کل دریای خزر است و سهم کشورهای تجزیه شده روی هم ۵۰ درصد است.
این نظریه که در ابتدا مورد نظر ایران بود از سوی هیچ کدام از ۴ کشور دیگر مورد قبول واقع نشد و منتفی است و حتی ایران هم دیگر از آن سخن نمیگوید.
۲) تقسیم دریای خزر و منابع آن به طور مساوی بین ۵ کشور که به این ترتیب سهم هر کشور از جمله ایران ۲۰ درصد از منابع دریای خزر است. این نظر در طول سالهای گذشته همواره مورد نظر ایران بوده و به نظر میرسد ترکمنستان هم با آن موافق است اما روسیه و جمهوری آذربایجان به شدت با این طرح مخالف هستند.
۳ ) تقسیم دریای خزر براساس حقوق بینالملل دریاها. براساس این طرح دریاچه خزر را هم براساس کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها (۱۹۸۲) تقسیم نمود. براساس این طرح که دولت قزاقستان به شدت از آن حمایت میکند سهم ایران ۱۶ درصد خواهد بود اما ایران با چنین تقسیمی مورد تهدید امنیتی سایر کشورها قرار میگیرد. ضمن اینکه آذربایجان هم از مخالفان این طرح است.
۴) تقسیم دریای خزر بر بخشهای ملی. این روش که توسط آذربایجان از ابتدا پیگیری میشده مبتنی بر تقسیم دریا به مناطق ملی متعلق به هر کشور است که در این مناطق دولتها بدون هیچ قید و شرطی میتوانند حاکمیت خود را اعمال کنند. معیار تقسیم در این روش مهمترین مساله است و اگر وسعت منطقه متعلق به ایران مناسب باشد، این طرح برای کشور بهتر از تقسیم براساس حقوق بینالملل دریاها است اما آنچه آذربایجان و قزاقستان در این طرح مدنظر دارند تقسیم براساس خط منصف است که بدین ترتیب ۲۹ درصد خزر سهم قزاقستان و ۲۱ درصد سهم آذربایجان خواهد بود و سهم ایران کمتر از ۴ کشور دیگر وبین ۱۱ تا ۱۳ درصد میشود!
دولت آذربایجان در کنار این پیشنهاد، با توجه به روابط استراتژیک خود با آمریکا و دعوت از شرکتهای آمریکایی و انگلیسی برای حفر چاههای نفتی در دریای خزر، یک تنش درازمدت را در منطقه آغاز کرده است. این کشور در حقیقت اصلی ترین کشور در ایجاد مانع بر توافق است.
▪ سهم ایران بر اساس این طرح به دو روش قابل محاسبه است:
الف) اگر دو سر مرزهای زمینی ایران در کناره دریایخزر را به هم وصل نمائیم، خطی پدید خواهد آمد که به نام خط آستارا - حسینقلی معروف است. آبهای زیر این خط ۱۱ درصد از کل آبهای خزر است. این خط هیچ گاه در زمان اتحاد شوروی برای فعالیتهای ایران در خزر مطرح نبوده است، بلکه در فعالیتهای مربوط به پرواز هواپیماها بر فراز خزر دو نقطه انتقال نگهداری هواپیما از فرودگاههای ایران به اتحاد شوروی بر روی این خط قرار داشتند. همچنین در نقشههای داخلی اتحاد شوروی از تقسیم بندی دریای خزر برای فعالیتهای نفت و گاز در میان جمهوریهای داخل اتحاد شوروی نیز از این خط استفاده میگردید. این نقشهها اکنون مورد استناد آذربایجان برای تقسیم دریای خزر است.
ب:)روش دیگر برای تقسیم دریای خزر استفاده از خط میانه با فواصل متساوی از ساحل است. در این صورت هر کشوری که دارای ساحل محدب با خزر است، سهم بیشتری را از آن خود کرده و کشورهای با ساحل مقعر سهم کمتری را خواهند برد. قزاقستان و آذربایجان باساحل محدب خود به ترتیب ۴/۲۸ درصد و ۲۱ درصد را خواهند داشت. روسیه ۱۹ درصد، ترکمنستان ۱۸ درصد و ایران ۶/۱۳ درصد از آبهای خزر را خواهند داشت.
۵) تقسیم دریای خزر بر اساس بستر و سطح دریا. این طرح که مورد حمایت روسیه و قزاقستان است نیز سهم ایران را به ۱۱ تا ۱۳ درصد تقلیل می دهد و همچنین خطر تسلط نظامیکشتیهای جنگی روسیه بر سایر کشورها را فراهم میسازد. این طرح هم جزو طرحهایی است که تقریبا از آن چشم پوشی شده است.
روسیه تا به حال هیچ موضع شفافی درباره تقسیم دریای خزر نگرفته است و علی رغم اینکه دولت جانشین شوروی سابق است، نخواسته از معاهدات شوروی با ایران دفاع کند.
سفر پوتین به تهران می تواند نقطه عطفی در جبهه بندی ها بر سر رژیم حقوقی دریای خزر باشد اما متاسفانه سیاست روسیه به گونه ای است که نمی توان خیلی روی این مساله امیدوار بود. سفر پوتین حداکثر می تواند وزن نشست کشورهای حاشیه خزر را بالا ببرد و حساسیت موضوع را برای کشورهای درگیر این موضوع آشکارتر کند. با این همه، همین مقدار امتیاز گرفتن از روسیه هم برای ایران غنیمت است. ایرانی ها ضرب المثلی دارند که همین موضوع را به زبان دیگری بیان می کند.
نویسنده : محمدحسین روانبخش
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید