شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به زندگی و آثار نجیب محفوظ


نگاهی به زندگی و آثار نجیب محفوظ
نجیب محفوظ که به دلیل بیماری نتوانست در مراسم دریافت جایزه نوبل شرکت کند، در متنی که برای این مراسم ارسال کرد خود را این گونه معرفی کرد: «من فرزند دو تمدنی هستم که در زمانی خاص در طول تاریخ با هم امتزاج شادمانه ای داشته اند. اولین تمدن که هفت هزار ساله است تمدن مصری است؛ و دومین تمدن که هزار و چهارصد ساله است تمدن اسلامی است...» و در ادامه سخنش برای این که تمدن اسلامی را معرفی کند این گونه میگوید: «برای معرفی تمدن اسلامی من در مورد نحوه ایجاد یک اتحاد بین همه بشریت برمبنای آزادی، برابری و بخشش تحت قیمومیت خدا صحبت نمی کنم، یا در مورد عظمت پیامبرش صحبت نمی کنم یا ... بلکه تنها به این نکته اشاره می کنم که در یک نبرد پیروزمندانه در مقابل بیزانتین، مسلمانان اسرای جنگی را با تعدادی کتاب در زمینه فلسفه، پزشکی و ریاضیات که بازماندهی یونان باستان بود مبادله کردند و این نکته را معرف روح انسانی میدانم.
نجیب محفوظ سال ۱۹۱۱ در قاهره دیده به جهان گشود. درسال ۱۹۳۵ از دانشگاه قاهره در رشته فلسفه فارغ التحصیل شد. نویسندگی را از سن ۱۷ سالگی آغاز کرد و اولین رمان او سال ۱۹۳۹ منتشر شد.
رمانهای سه گانه او درباره قاهره (Cairo trilogy) از کارهای معروف محفوظ است. این کتابها به ترتیب بینالقصرین(Palace Walk) ، قصرالشوق (Palace of Desire) و السوکریه (Sugar Street) نام دارند.
نام کتابها برگرفته از نام خیابانهایی در قاهره است، که محفوظ کودکی و جوانی خود را در آن به سر برده است. محفوظ نوشتن این کتابها را در سال ۱۹۵۶ آغاز کرد. او رمان های سه گانه را از بهترین کارهای خود می داند.
مترجم کتاب بینالقصرین به فارسی، م. ح. پرندیان، داستان را حاوی پیام فلسفی می داند.
پرندیان در پیشگفتاری که در ابتدای نسخه فارسی کتاب آمده می گوید: «محفوظ در لایه هایی از جریان داستان و بیان حالات درونی اشخاص نظریات فلسفی خود را نسبت به جنبه های مثبت و محرک عقاید و اخلاق سنتی در زندگی افراد خانواده و در ارتباط فرد با جامعه و جریانهای سیاسی به صورت ظریف بیان می کند؛ در عین این که تاثیرات منفی مذهب قشری و خالی از تفکر را که به نتایج غیراخلاقی و ضدانسانی مینجامد به طرق مختلف، از جمله طنز، به نقد می کشد. لذا این رمان یک داستان خالی از پیام فلسفی نیست». او این کتاب را در فارسی «گذر قصر» نام نهاده است.
محفوظ در آگوست سال ۲۰۰۶ در نتیجه حمله قلبی در بیمارستانی در قاهره از دنیا رفت. هرچند پیش از آن او از بیماریهایی مانند زخم معده، بیماریهای کلیوی و قلبی رنج می برد. برای او مراسم تشییع نظامی -در حد مراسمی که برای روسای جمهور برگزار می شود برگزار کردند.
در ادامه نگاهی به کتاب گذر قصر داریم. در تمجید از این کتاب مطالب فراوانی بیان شده است. به عنوان مثال کارشناس ادبی روزنامه ایندیپندنت، فیلیپ استوارت، که مترجم برخی کتابهای محفوظ به انگلیسی هم هست معتقد است: «در ادبیات جهانی اثری نظیر گذر قصر به وجود نیامده است، همان طور که درباره بعضی کتابهای تولستوی، فلوبر و پروست نیز می توان همین نظر را متذکر شد».
گذر قصر رمانی است که زندگی یک خانواده سنتی مصری را در فاصله سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ در قاهره به تصویر می کشد. شخصیتهای اصلی داستان افراد این خانواده هستند. محفوظ داستان را با مادر خانواده، امینه، آغاز می کند. او که همیشه در خانه است کاملا مطیع همسر خود است و وظیفه خود می داند که به همسرش بگوید: «نظر من همان نظر شماست. من از خودم هیچ نظری ندارم». پدر خانواده یا همان السید احمد عبدالجواد که مغازه دار است شخصیتی دوگانه دارد. او در خانه سعی می کند همواره حرمت و برتری خود را حفظ کند و با ایجاد قوانین سختگیرانه و سنتی سعی در کنترل خانواده خود دارد. اعضای خانواده برای رهایی از خشم او معمولا به دروغهای مصلحت آمیز پناه می برند و او را در جریان همه امور قرار نمیدهند. اگرچه او ظاهرا یک مسلمان متعهد است، ولی ابایی از عیاشی و هوسرانی ندارد. میهمانی های شبانه با دوستان نزدیک برنامه هر شب او ست و شبها دیر وقت به خانه برمیگردد. درعین حال او از
خانواده اش توقع دارد که اخلاق را به صورت جدی تری اجرا کنند. برای او قابل تصور نیست که دختر و همسرانش بدون اجازه یا همراهی او از خانه خارج شوند. مثلا هنگامی که امینه در غیاب همسرش تصمیم می گیرد به زیارتگاهی در نزدیک خانه شان که همواره آرزویش را داشت برود یکی از فاجعه‌های داستان اتفاق میفتد. امینه در راه بازگشت از زیارتگاه تصادف میکند و در نتیجه همسرش از این ماجرا مطلع می شود. در ازای این بی آبرویی که امینه برای خانواده به بار آورده (به زعم همسرش)، السید احمد عبدالجواد او را به خانه مادرش می فرستد.
در این خانواده پنج فرزند وجود دارند. بزرگترین پسر، یاسین، حاصل ازدواج قبلی السید احمد است. یاسین مانند پدرش اهل هوسرانی است و هنگامی که از شخصیت پدرش در خارج از خانه آگاه می شود خوشحال میشود، چون آن همان زندگی است که او به دنبالش بود. فهمی پسر دوم خانواده دانشجوی حقوق و فردی متعهد و جدی و علاقمند به سیاست است و بیش از همه درگیر مبارزات ملیگرایانه بر ضد استعمار انگلیس است و نهایتا در این راه جان خود را از دست می دهد. کمال پسر کوچک خانواده است که با رفتارهای کودکانه خود میتواند از شر بعضی سختگیری های پدر در امان باشد. خدیجه و عایشه دختران خانواده هستند. هنگامی که داستان آغاز میشود خدیجه بیست ساله و عایشه شانزده ساله اند. عایشه زیبا و امکان بیشتری برای ازدواج دارد. یکی از مشکلات خانواده این است که خدیجه هنوز ازدواج نکرده و شایسته نیست که دختر کوچکتر اول ازدواج کند. هر چند نهایتا این سنت به هم میخورد و عایشه زودتر ازدواج میکند.
دختران در انزوای کامل زندگی می کنند. آنها به مدرسه نمی روند و نمیتوانند در مکانهای عمومی حاضر شوند. والدین آنها مفتخر هستند که هیچ مردی دختران آنها را ندیده است چون در همان سنین کودکی مدرسه را ترک کردند. زندگی دختران کاملا در خانه می گذرد و آنها در کارهای خانه به مادرشان کمک میکنند و منتظر بزرگترین آرزویشان یعنی ازدواج اند. این در حالی است که خانواده‌های دیگر به دخترانشان اجازه میدهند که وارد جامعه شوند ولی در خانواده آن ها این امر قابل تصور نیست. مثلا یاسین که ازدواج کرده یکبار غروب با همسرش به بیرون میروند. این کار باعث خشم جواد میشود و این کار را باعث بی آبرویی خانواده میداند.
یاسین که با دختر یکی از دوستان السید احمد ازدواج کرده زندگی خوبی ندارد. یاسین که فرد مسئولیت پذیری نیست از زندگی مشترک خسته شده است. او آدمی است که از خطاهای خود توبه نمیکند چون نگران است که دعاهایش اجابت شود و تبدیل به آدم زاهدی شود که علاقه ای به لذت بردن از زندگی ندارد و در آن صورت زندگی برای او بی معنی می شود. همسر او زینب در خانه پدری آزادی بیشتری داشت. اگرچه بعد از یک ماه زندگی در خانه السید احمد او هم مانند دیگر افراد خانواده مطیع شده بود، ولی نمیتوانست هر چیزی را تحمل کند. رفتار یاسین برای او غیرقابل تحمل می شود .
در داستان نیروهای سرکش خارجی که شامل ائتلاف استرالیا و انگلیس اند همواره حضور دارند. نیروهای انگلیسی در مقابل در خانه جواد اردوگاه‌هایی تشکیل داده اند تا اعتراضاتی را که در سراسر قاهره گسترده شده را سرکوب کنند. هر چند همه افراد خانواده از انگلیسیها بیزار هستند، ولی واکنشهای متفاوتی نسبت به این قضیه دارند. مثلاً کمال با سربازان رابطه دوستی برقرار می کند، اما دیگر اعضای خانواده از این سربازها در هراس هستند. یاسین هم احتمالا مانند بقیه مصریها از انگلیسیها بیزار است، ولی در درون برای آنها احترامی قائل است، طوری که تصور می کند آنها تافته جدابافته از سایر بشریت هستند.
«گذر قصر» زندگی یک خانوادهی سنتی مصری را به تصویر می کشد. تمرکز داستان روی اعضای خانواده جواد است و شخصیتهای دیگر مانند دختر همسایه، دوستان نزدیک السید احمد و غیره نقش اساسی ندارند. این تمرکز به گونه ای است که حتی وقتی دختران از خانه میروند شخصیتهای ثانویه پیدا میکنند. نقش هر کدام از اعضای خانواده به خوبی ایجاد شده است. کمال که دنیا را از زاویه یک کودک می بیند، یاسین که به فکر عیاشی است، فهمی که اهل سیاست است و...
این خانواده به‌خوبی توسط محفوظ ارائه شده است، هر چند تصور این که همه خانواده تا حد زیادی مطیع او هستد سخت است. گذر قصر داستانی نیست که در آن وقایع زیادی به سرعت اتفاق بیفتند. داستان به آرامی جریان دارد و تصویر خوبی از یک جامعه‌ی در حال تغییر در آن ارائه می شود.
● آثار دیگری که از نجیب محفوظ ترجمه شده اند عبارتند از:
▪ مصر القدیمة/ مصر باستان/ ۱۹۳۲
▪ همس الجنون/ نجوای دیوانگی/ ۱۹۳۸
▪ عبث الأقدار/ شوخی سرنوشت/ ۱۹۳۹
▪ رادوبیس/ رادوبیس، دلداده فرعون/ ۱۹۴۳
▪ کفاح طیبة/ جنگ طیبه/ ۱۹۴۴
▪ خان الخلیلی/ خان خلیلی/ ۱۹۴۵
▪ القاهرة الجدیدة/ قاهره مدرن/ ۱۹۴۶
▪ زقاق المدق/ کوچه مدق/ ۱۹۴۷
▪ السراب/ سراب/ ۱۹۴۹
▪ بدایة ونهایة/ آغاز و انجام/ ۱۹۵۱
▪ ثلاثیة القاهرة : سه داستان از قاهره
▪ بین القصرین/ میان دو کاخ/ ۱۹۵۶
▪ قصر الشوق/ کاخ آرزو/ ۱۹۵۷
▪ السکریة/ مستی/ ۱۹۵۷
▪ اولاد حارتنا/ بچه‌های محلهٔ ما/ ۱۹۵۹
▪ لیلة القدر/ شب قدر/ ۱۹۵۹
▪ اللص والکلاب/ دزد و سگ‌ها/ ۱۹۶۱
▪ السمان و الخریف/ بلدرچین و پاییز/ ۱۹۶۲
▪ دنیاالله/ دنیای خدا/ ۱۹۶۲
▪ الطریق/ راه/ ۱۹۶۴
▪ الشحاذ/ گدا/ ۱۹۶۵
▪ بیت سیء السمعة/ ۱۹۶۵
▪ ثرثرة فوق‌النیل/ شناور بر روی نیل/ ۱۹۶۶
▪ میرامار/ میرامار/ ۱۹۶۷
▪ خمارة القط الأسود/ شراب‌خوار میکدهٔ گربه سیاه/ ۱۹۶۹
▪ تحت المظلة/ زیر خیمه/ ۱۹۶۹
▪ شهر العسل/ ماه عسل/ ۱۹۷۱
▪ المرایا/ آیینه‌ها/ ۱۹۷۱
▪ حکایة بلا بدایة ولا نهایة/ داستانی بدون آغاز و پایان/ ۱۹۷۱
▪ الجریمة/ جنایت/ ۱۹۷۳
▪ الحب تحت المطر/ عشق در باران/ ۱۹۷۳
▪ الکرنک/ کرنک/ ۱۹۷۴
▪ حکایات حارتنا/ بچه های محله ما/ ۱۹۷۵
▪ قلب‌اللیل/ شب گرد/ ۱۹۷۵
▪ حضرة المحترم/ آقای محترم (حضرت والا)/ ۱۹۷۵
▪ ملحمة الحرافیش/ فتنه حرافیش/ ۱۹۷۷
▪ الشیطان یعظ/ موعظه شیطان/ ۱۹۷۹
▪ الحب فوق هضبة الهرم/ عشق بر روی آستانهٔ هرم/ ۱۹۷۹
▪ عصر الحب/ زمان دوستی/ ۱۹۸۰
▪ أفراح القبة/ در اوج شادی/ ۱۹۸۱
▪ لیالی ألف لیلة ولیلة/ شب های هزار و یک شب/ ۱۹۸۲
▪ الباقی من الزمن ساعة/ یک ساعت باقی مانده/ ۱۹۸۲
▪ رأیت فیما یری النائم/ ۱۹۸۲
▪ أمام العرش/ پیشوای آسمان/ ۱۹۸۳
▪ رحلة ابن فطوطة/ سفر ابن فطوطه / ۱۹۸۳
▪ التنظیم السری/ تنظیم سری/ ۱۹۸۴
▪ العائش فی الحقیقة/ ۱۹۸۵
▪ یوم مقتل الزعیم/ روزی که بزرگ قوم کشته شد/ ۱۹۸۵
▪ حدیث الصباح والمساء/ حکایت روز و شب/ ۱۹۸۷
▪ صباح الورد/صبح گل سرخ/ ۱۹۸۷
▪ الفجر الکاذب/ فجر اول/ ۱۹۸۸
▪ قشتمر/ ۱۹۸۸
▪ أحلام فترة النقاهة/ رؤیای دوران بهبودی/ ۲۰۰۴
محمد علی علومی
منبع : خبرگزاری کتاب


همچنین مشاهده کنید