سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

انتخابات و مطالبات مردم ‏


انتخابات و مطالبات مردم ‏
مشاركت مردم در انتخابات ، یك كنش یكسویه نیست بلكه كنشی دوسویه یا تعاملی است در چارچوب این مفروض، سووال اساسی این است كه در شرایط كنونی كنش طرف (یا طرفهای) دیگر این تعامل یعنی نظام و بازیگران رسمی چه باید باشد ؟‎ ‎
چنانچه بپذیریم كه صورتبندی هرگونه اصول ارتباطی، مستلزم اندیشیدن درباره "شكل پیام" و "تعبیر پیام" است، آنگاه برای ایجاد یك ارتباط موثر و كارآمد می‌بایستی شكل پیام به گونه‌ای طراحی گردد كه مردم با انگیزه‌ها و انگیخته‌های متفاوت خود بتوانند با آن رابطه برقرار نمایند و تعبیری لبریز از اعتماد از آن داشته باشند‏‎. ‎
به بیان دیگر به واسطه این پیام و تعبیری كه از آن حاصل می‌شود، فرد باید در ارتباط خود احساس امنیت و اطمینان كند، در صداقت ارسال‌كننده پیام تردید روا ندارد، به قواعد تعامل (بازی دوسویه) اطمینان كند، منظور واقعی پیام را در موقعیت ارتباطی خود درك كند و پیام را منطبق با انتظارات و تقاضاهای خود تحلیل كند‎. ‎
در واقع، رضایت از انجام هر كنش ارتباطی متضمن آن است كه طرفهای درگیر در تعامل در پایان "حساب كار دستشان باشد" و در یك محاسبه ساده، این كنش ارتباطی را در جهت منافع خود تشخیص دهند، اگر پرسشی بی‌پاسخ بماند، افراد برای كسب اطلاعات پیش تر پافشاری می‌كنند تا بتوانند صورت پیامی را كه دریافت كرده‌اند تعبیر كنند و به "مقاصد تعامل" (به تعبیر هایمز) كه "هم اهداف تعامل و هم پیامدهای آن" را در برمی گیرد، كاملا" واقف شوند‎. ‎
اگرچه در واپسین تحلیل باید بپذیریم كه در جامعه‌ای نظیر جامعه ایران اولا" رابطه بین صورت پیام و محتوای آن را نمی‌توان بر حسب مجموعه واحدی از معیارها و موازین تعبیر كرد‎ ‎
ثانیا" گروههای مختلف اجتماعی هر كدام از منظر گفتمانی خاص خود به تحلیل و تعبیر "مقاصد تعامل" و تنظیم كنش ارتباطی خود می‌پردازند‎. ‎
برای تهییج و تشویق رفتار مشاركت جویانه مردم باید به گونه‌ای به تمهید و تدبیر موقعیت (آستانه انتخابات) پرداخت كه در و دیوار آن مقتضیات مشاركت‌طلبانه را فریاد بزنند‎. ‎
نظام باید نشان دهد كه خریدار منصف و قدرشناس رای مردم است باید مصرف بهداشتی این كالا (رای مردم) را تضمین كند، باید به صاحبان این كالا تضمین بدهد كه مشتری دایمی كالای آنان است، باید تاثیر مثبت مصرف این كالا را به اثبات برساند‏‎. ‎
باید بازار مناسب برای عرضه آزادانه و رقابتی این كالا را ایجاد و افقی روشن تر و امیدواركننده تر برای عرضه و تقاضای این كالا ترسیم نماید و بالاخره باید به باور مردم بنشاند كه ارجح‌ترین ، مقدم‌ترین ، پابرجاترین خریدار این كالا است‎. ‎
بایسته بعدی ، تاثیرگذاری مثبت بر "ادراكات گزینشی" مردم است‎. ‎
شاید در شرایط كنونی جامعه هیچ اقدامی به اندازه درانداختن طرحی نو و كارآمد در عرصه تدبیر و معرفی بازیگرانی نو، در ادراكات گزینشی مردم مفید و موثر واقع نشود‎. ‎
جامعه امروز ایرانی در آستانه تجربه روزی نو با مقتضیاتی نو است و در فرآیند این تجربه جز با پیامها و پیام رسانهای متفاوت رابطه برقرار نمی‌كند‎. ‎
بازیگری كه می‌خواهد در صحنه این شرایط بازی موفق و جذابی از خود به نمایش بگذارد، باید نشان دهد كه متوجه مقتضیات شرایط جدید هست و با تحولات مذاقی و دماغی (الگوی انتظارات) تماشاگران خود آشنا است‎. ‎
چهارمین "باید" نشان دادن "نتیجه" این "وظیفه" (مشاركت) است، سختی این "باید" زمانی خود را بروز می‌دهد كه بپذیریم زمان وعده و وعیدهای انتخاباتی گذشته است‎. ‎
دیگر نمی‌توان رای مردم را با حواله دادن آنان به ناكجاآبادهای رویایی خرید به اصطلاح مردم این بار تا پول را نبینند، كالا را تحویل نمی دهند. تا احساس نكنند كه سیاست بازیگران معطوف به زندگی روزمره آنان است بازی سیاست باز را به پشیزی نمی‌خرند و تا بازیگری را جزیی از "راه‌حل مشكلات" خود تلقی نكنند، اقبالی به او نشان نمی‌دهند‎. ‎
در یك كلام، دراین شرایط تنها بازیگرانی موفق هستند كه قادر باشند تصویری واقعی و قابل اعتماد از "برداشتی" را كه قرار است از این "كشت" حاصل گردد، مقابل دیدگان مردم به نمایش بگذارند‎. ‎
در نهایت می‌رسیم به آخرین "باید" كه در قالب "نبایدها" معنا یافته است‎. ‎
كمتر كسی تردید دارد كه زمان بسیاری از "بایدها" سپری شده است و سماجت برای انجام برخی از "بایدها" جز "تلخی" نخواهد فزود اما كمتر كسی نیز تردید دارد كه در شرایط حساس كنونی، تاثیر بسیاری از "نبایدها" در رفتار مشاركت جویانه مردم، به مراتب بیش از "بایدها" است‎. ‎
▪ ‎نباید در "عیان" شعارمشاركت اقلیتی مردم را فراهم آوریم‎ ‎
▪ ‎نباید با تبلیغات زمخت و حجیم خود به شایبه برداشت و بهره‌وری ابزاری از مردم و رای آنان دامن زنیم‎ ‎
▪ ‎نباید در حریم ذهنی و عینی مردم ورودی پابرهنه داشته باشیم و شرایط روانی آنان را بیش از این در معرض تعرض و تخریب قرار دهیم، ‏
▪ ‎نباید با ناهموار كردن مسیر انتخابات، هر رهرویی را از پای نهادن در این راه دلسرد كنیم‎. ‎
انتخابات در واقع، یك نظرسنجی فراگیر و ملی از كل شهروندان كشور است و كم و كیف مشاركت انتخاباتی مردم می‌تواند میزان مشروعت، كارآمدی نظام، سیاستها و كارگزاران حكومتی را نشان دهد و به علت فقدان احزاب فراگیر و توانمند، رفتار انتخابات مردم بیانگر تقاضاها و خواسته‌های سیاسی و اجتماعی آنها می‌باشد‎. ‎
مشاركت فعال، گسترده و فراگیر جامعه در انتخابات كشورها، به منزله پشتوانه ملی در سطح داخلی و اعتبار و پرستیژ در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای می‌باشد‎. ‎
با توجه به فزونی نقش شگفتی‌ساز انتخابات در اكثر كشورهای رو به توسعه، اهمیت بررسی و تحلیل رفتار انتخاباتی در كشور ما نیز مضاعف شده است‏‎. ‎
حاصل كلام اینكه‎: ‎
‏۱) ‎نظام به میزانی كه از "حق رای دادن" و لوازم استیفای آن فاصله بگیرد ناچار است به سیاست القاء "تكلیف رای دادن" روی بیاورد و با تبلیغات و توصیه‌های شرعی، این شكاف را پر كند‎. ‎
واقعیت این است كه هر چند بخشهایی از مردم مسلمان و عمدتا "سنتی" ما برای ادای تكلیف و وظیفه شرعی به پای صندوقهای رای می‌آیند، اما باید رهبران سیاسی و مذهبی نظام متوجه باشند كه استفاده مكرر از عواطف مردم، بدون آنكه واقعا آنها را در تعیین سرنوشت خویش مشاركت دهند، به فرسایش سمبل‌ها می‌انجامد و نظر به اینكه انتخابات و نتایج آنها (مجلس، مجلس هشتم) دقیقا با علایق، مصالح و منافع عینی بخشهای مختلف جامعه سر و كار دارند و با توجه به تغییر رفتار انتخاباتی، مردم تا جایی در این آیین شركت خواهند كرد كه احساس فریب خوردگی نكنند‎. ‎
استفاده از عواطف مذهبی مردم و وارد كردن علمای طراز اول در مناقشات جناحی و توصیه‌های شرعی در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی تجربه بسیار پرهزینه‌ای است كه باید مدنظر قرار گیرد‏‎. ‎
۲ـ ‎تغییر "رفتار انتخاباتی حمایتی" به "مشاركت عقلایی محاسبه‌گرانه" بدین معنا است كه جامعه به دنبال ایفاد مطالباتی سیاسی اجتماعی از حكومت است‎. ‎
عدم پاسخگویی متناسب با این مطالبات می‌تواند زمینه‌ساز بحرانهای ناخواسته‌ای باشد‎. ‎
‏۳) ‎نظر به اینكه رفتار انتخاباتی مردم تغییر یافته لذا باید سازوكارها و شیوه‌های متناسب با آن جهت هدایت و افزایش مشاركت انتخاباتی مردم به كار بسته شود‎. ‎
تكلیف رای دادن چندان به مدیریت و كنترل رفتار انتخاباتی و گسترش مشاركت نیاز نداشت، اما حق رای دادن تلاش وافری را برای حفظ مشاركت كنندگان، افزایش آنها و كنترل رفتار آنها ایجاب می‌كند‎ ‎.
منبع : روزنامه صدای عدالت


همچنین مشاهده کنید