شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


دستی بریده و بی آرزو، چشمی محروم و مردد


دستی بریده و بی آرزو، چشمی محروم و مردد
* عنوان كتاب: گزیده ای از آثار نصرت الله مسلمیان
* ناشر: مؤسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
* ۱۱۲ صفحه، رنگی، تهران ۱۳۸۴
برای سهولت در انتقال آنچه این نوشتار سعی در بیان آن دارد، آثار نصرت الله (بهروز) مسلمیان را به دو دوره: الف) آثار دهه ۶۰ و ب) آثار دهه ۸۰ تقسیم می كنیم.
می خواهیم به نقاشی هایی خیره شویم كه حدود سه دهه در زمره آثار معاصر ومطرح نقاشی امروز ایران به حساب آمده اند.
مسلمیان از جمله نقاشان خوش اقبالی بوده است كه هم مورد ارزیابی منتقدین واقع شده و هم توسط كلكسیونرهای خصوصی و نیز مجموعه های رسمی و دولتی مورد استقبال قرار گرفته است.
اینكه یك نقاش همواره مورد توجه و نقادی آن بخش از جامعه كه شامل موزه، ناشر، منتقد و كلكسیونر می شود، قرار می گیرد به هر تقدیر و در قیاس با خیلی از نقاشان دیگر، می تواند خوش اقبالی به حساب آید.اما، داوری آثار یك هنرمند تنها وقتی می تواند یك داوری منزه و فارغ از شتابزدگی و احیاناً عاری از تعارف، محفل گرایی و سطحی نگری باشد كه از «آزمون زمانه» عبور كرده باشد. آزمون زمانه هم بر تلقی و باور هنرمند و هم بر استنباط و فهم منتقد و مخاطب تأثیر گذار است. شاید به چنین دلیلی باشد كه به آن دسته از آثار ادبی و هنری كه به «كلاسیك ها» مشهورند، با دیده احترام می نگرند و همچون یك سند بشری آنها را پاس می دارند.كلاسیك های موسیقی، شعر، ادب و هنر یك ویژگی مشترك دارند و آن، اقبال توأمان نزد خاص و عام و نفوذ و تأثیری است كه در همه جهات و نزد همه مردم دارند.كلاسیك ها كه روزگاری زبان زمانه خویش بوده اند، با گذشت صدها سال هنوز هم گویی زبان زمانه ما نیز هستند.هر اثر، چنانچه تكه ای از جان هنرمند، تكه ای از الماس جان هنرمند باشد به دو هدف پیشاپیش دست یافته است: یكی حضور مؤثر در زمان حال و دوم، تداوم پیوسته در اعصار آینده است.آثار متأخر مسلمیان كه از آغاز دهه هفتاد به این سو را در بر می گیرند، اكنون با گذشت ۱۰ تا ۱۵ سال، دیگر آن تازگی و جذابیت نخست را ندارند. اشاره به این نكته بیش از آنكه به ارزش آثار مسلمیان مربوط باشد به زیستن در شرایط پیچیده جهان امروز مربوط می شود. شرایطی كه بشریت را در موقعیتی متفاوت از حتی چند سال پیش قرار داده است. این شرایط، به شكلی در حال گسترش و تسری است كه حتی مفاهیم و محاسبات و شكل بندی های ذهنی، علمی و فكری مربوط به چند ماه پیش را نیز می تواند مورد بازنگری قرار دهد. زیستن در این زمانه، عرصه را براستنباطات محدود فردی و باور های كوچك بومی تنگ می كند. از سویی، زیستن در چنین زمانه ای می تواند بر استنباطات محدود فردی و باورهای كوچك بومی تأثیری بارور كننده بر جای گذارد. «سروسهی»، «مرغ عشق» و «ماهروی چشم بادامی، غنچه لب، ابروكمان»، ... از جمله استعاره هایی هستند كه به طور مكرر توسط نصرت الله مسلمیان به كار می روند. تكرار استعاره های دوران سعدی و خاقانی توسط مسلمیان، كم به واژ گان آثار او تبدیل شده است. او با استعاره هایی چون طوطی، بركه آب، چهره های مینیاتوری، قاچ هندوانه، هلال ماه، ... سازو برگ خود را برای به بیان كشاندن دنیای پیرامون خود، دنیایی كه در عصر استیلای information Technology به سر می برد؛ تدارك دیده است. حاصل را نیز در یك پردازش آبستره عرضه كرده، در یك فضای فراخ و بر سطح یك بوم نقاشی بزرگ، بافت (Texture) نقاشی های انتزاعی غربی را می بینیم با این تفاوت كه در لابلای سطوح فراوری شده و بافت های انتزاعی آثار مسلمیان گهگاه سروكله یك ماهروی چشم بادامی پیدا می شود كه با پشتیبانی و تقویت یك «تاش پهن» توجه را به سوی خود جلب می كند.به عبارت روشن تر، مفهومی «ایرانی» به استناد تابلوهای مسلمیان یك مفهوم قدیمی و امری متعلق به گذشته است (سروسهی، مرغ عشق، طوطی، ماهروی...).مسلمیان در كوششی جانكاه كه البته به دلیل شیرینكاری نقاش «دیدنی» جلوه می كند، سعی كرده است این باور را: كه «مدرن» به مثابه یك كالای وارداتی است و «ایرانی» یك مفهوم بانشانه های قدیمی است را به هر تدبیری به هم بچسباند. اگر در «تدبیر» فنی مسلمیان خللی باشد، به باوری بر می گردد كه در تك تك تابلوهایش رویت می شود. مكانیزم پیشنهادی مسلمیان در بیان آثارش تمسك به خطوط منحنی است. خطوطی كه هم نقش اتصال دهنده سطوح و فضاهای متفاوت را برعهده دارند، و هم خط افق را القا می كنند. (تصاویر صفحات ۷۲ و ۷۳ ، ۷۸ ، ۸۰ و ۸۱ ، ۸۲ ، ۸۷).نقاشی های دهه هفتاد مسلمیان به این سو زیبا هستند و گاه غیر منتظره، اما برای یك بار، فقط برای یك بار می توان دیدارشان كرد.این آثار ما را به دیدن، دوباره دیدن و پیوسته دیدن فرا نمی خوانند. تفاوت یك اثر نقاشی با هر اثر تصویری دیگر در همین نكته است.اثر نقاشی در زمانه تكثیر دیجیتالی تصویر و دسترسی آسان به تصاویر باد آورده، باید مجال یك نگاه طولانی و دیدن با تعمق را برای چشمان گرسنه ما فراهم سازد. راستی چرا با این همه رنگ های زیبا و نظر گیر كه توسط نقاش به كار رفته و عناصر بصری قابل توجهی نیز كه در كار شده، اما همچنان مجال آن نگاه طولانی و دیدن با تعمق برای ما به دست نمی آید؟
نقاشی معاصر ایران چشمی مردد و همه سونگر دارد. چشمی كه بر دیروز، امروز، اینجا و آنجا به سرعت گذر می كند. چشمی محروم كه با آرزو به همه آنچه ممكن است او را صاحب تشخص فرهنگی وتاریخی جلوه دهد مشتاقانه می نگرد. حاصل این طرز دیدن، رفتار و سازماندهی خاص خود را در پی خواهد داشت.
پراكندگی نقشمایه هایی مثل: قاچ هندوانه، هلال ماه، طوطی، دست بریده، میز، چهره های مینیاتوری، تاش ها و لكه های رنگی، خط خطی ها، نیمرخ مرد هیولایی، بركه آب، ... كه بر سطح وسیعی بوم پراكنده اند، فرصت تصمیم گیری، تمركز و مكث را از بیننده سلب می كند.
آثار مسلمیان یكی از نمایندگان بلامنازع نقاشی امروز ایران است. اما، همه نقاشی معاصر ایران در مسلمیان و طرز دریافت او از نقاشی محدود نمی شود.
با اینهمه، در یك كوشش صادقانه كه با سكوت، مكث، دقت، تفكر، مهربانی و شفقت توأم است، می خواهیم طعم آن دیدارهای شگفت انگیز نخستین را (اشاره به آثار دهه ۶۰ مسلمیان) از شبكیه چشم دریافت كرده و به روان و احساس خود منتقل كنیم. لذا، ناكام از این حس ناتمام كتاب را ورق می زنیم. با آرامی و با مكث، گاه با تعلق خاطر، گاه با نوعی نوستالژی، بویژه در رویارویی با اثر چاپ شده در صفحه ۱۸ كتاب (متعلق به كلكسیون دكتر جهانگیر كازرونی و از مجموعه آثار جنگ به تاریخ ۱۳۶۶)، كه سخت نظرگیر و از جمله آثار ماندگار نصرت الله مسلمیان است. بهترین راه دیدار مجدد این آثار است، دیداری كه با چاپ برگزیده نقاشی های نصرت الله مسلمیان فراهم شده است.
حزن، تلخی و رنج، مفاهیمی كاملاً انتزاعی هستند كه در میلیمتر به میلیمتر نقاشی های مسلمیان در طول دهه شصت به تصویر در آمده اند.
نقاشی های دوره جنگ، برای اینكه مخاطب را تكان دهند، نیازی به نمایش عواطف انسانی در قالب اندام، چهره یا دست بریده نداشتند. تلخی و حزن و اعتراض به زمین، به آسمان، به دیوار، به میز، به ماه و به همه چشم انداز تزریق شده بود. كافی است به صفحات ۱۳ تا ۳۵ كتاب با دقت نگاه كنید. در واقع این كتاب را تا صفحه ۳۵ می توان دیر و با تلخی جاری در آثار این بخش از كتاب، بغض كرد و گریست.
یك نقاش معترض، یك گلوی زخمی، یك دست بریده و یك چشم خیره با هم و در یك رفتار موزون به آثاری تبدیل شدند كه نتیجه اش جای دادن مسلمیان در صدر نقاشی دهه شصت ایران بود.
اما مسلمیان با گذر از دهه شصت كه دهه درخشان زندگی هنری اوست، با چه اندیشه ای دهه هفتاد را آغاز می كند؟
پیشگفتار كتاب سعی دارد مسلمیان دهه هفتاد به این سو را توضیح دهد. به راستی هم كه آثار مسلمیان دهه هفتاد نیاز به توضیح دارند. توضیح نه از باب «تفسیر» یك زبان تحلیلی یا «analytical»، بلكه از باب «شرح» یك طرز چیدمان عناصر تصویری كه ذكر شد. (صفحات ۷۰ ، ۸۲ ، ۸۵ ، ۸۷ ، ۹۵ ، ۱۰۰)
بیان این مطالب اصلاً به معنای نادیده گرفتن اهمیت كار مسلمیان نیست. آثار مسلمیان اهمیت دارند. این آثار همه اهمیتی كه آثار یك هنرمند آغاز گر واجد آن است را در خود نهفته دارند. نقاشان بسیاری در دهه های قبل از شكل گیری آثار مسلمیان، چنین مسیری را، البته با تفاوت های ماهوی بسیار آغاز كرده اند. همه اینان از دهه ۴۰ و ۵۰ تا دهه ۶۰ و ۷۰ در زمره آغاز گران محسوب می شوند. این فرایند آغاز گری ممكن است صد سال هم به طول انجامد. صدسالی كه هم اكنون نیمی از آن طی شده است.
این فرآیند، نقاشانی را شامل می شود كه دغدغه ملی را بر یك اعتبار بین المللی گره زده اند. سر سلسله چنین فرآیندی از اوایل دهه ۴۰ قابل شناسایی است و تاكنون كه در نیمه های دهه ۸۰ هستیم ادامه دارد.
در كار اكثر این نقاشان به آن تناقضات و سرگردانی هایی بر می خوریم كه مخصوص هنرمندان پیشرو و آغاز گر است.
اینان نه به گرته برداری صرف از هنر ملی بسنده كرده اند و نه یكسره از آداب هنر غربی تقلید می كنند. یافتن یك طریق یگانه و خلق یك «استیل ایرانی» متناسب با زمانه، كاری سترگ است كه بسیاری از این نقاشان به سهم خود در این طریق تلاش كرده اند. در این میان سعی مسلمیان بسیار چشمگیر و سهم او بسیار قابل توجه است. مسلمیان تكرار نخواهد شد، مسلمیان تكمیل خواهد شد. تكرار مسلمیان توسط خودش یا دیگران، نشانه رج زدن است، در حالی كه تكمیل مسلمیان توسط خود او یا دیگران می تواند نشانه نوعی چاره جویی و گره گشایی در باورها و رسیدن به یك استیل ایرانی معاصر باشد.انسان ایرانی كه دهه ۴۰ تا دهه ۷۰ را تجربه كرده باشد و اكنون كه در كمركش دهه ۸۰ یكی از پیچیده ترین گذرگاههای تاریخ اش را سپری می كند؛ با استعاره هایی مثل طوطی، زن ابرو كمان و غنچه لب،قیافه های مینیاتوری، سروسهی، مرغ عشق، و ... نه دلش می لرزد ونه اندیشه اش برانگیخته می شود. به هر تقدیر، نقاشی معاصر ایران در دست هنرمندانی از جمله مسلمیان در حال تكوین است. اما این نقاشی چشمی محروم و مردد دارد، چنین چشمی خیلی كم و خیلی پراكنده دریافت می كند. این معضل به همه نقاشی امروزی ما مربوط است. نصرت الله (بهروز) مسلمیان نیز از این قاعده مستثنی نیست. نقاشی معاصر ایران هنوز از داشتن یك «استثنا» محروم است.

احمدرضا دالوند
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید