یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

۱۱ سپتامبر بمبئی


۱۱ سپتامبر بمبئی
چهارشنبه (۶ آذر/ ۲۶ نوامبر) هند شاهد انفجاری تروریستی بود که پیامدهای پس از آن همچنان ادامه دارد. این انفجار چنان شوکی به هند وارد آورد که از سوی مطبوعات این کشور ۱۱ سپتامبر دوم لقب گرفت. هرچند هند از سابقه چنین حملاتی به صورت پراکنده برخوردار بود که نمونه آن را می‌توان در بمب‌گذاری‌های تروریستی در سال ۲۰۰۳ و انفجار قطار در سال ۲۰۰۶ دید اما این بار انفجار هتل تاج پس از انفجار سال ۱۹۹۳ در سازمان بورس بمبئی بزرگترین حادثه در نوع خود در این کشور بود. معمول این است که هرحادثه‌ای که به نوعی با منافع هند ارتباط دارد به پاکستان نسبت داده می‌شود اما فارغ از هرگونه پیش‌داوری بد نیست نگاهی به دلایل، عوامل و درس‌های این حادثه داشته باشیم.
۱) دلایل حمله تروریستی به هتل تاج: تحلیلگران در این زمینه دست‌کم به دو دلیل اشاره کرده‌اند:
الف) دلیل اول عامل داخلی دارد و آن تبعیض و فشاری است که در حق مسلمانان هند اعمال می‌شود. در همین زمینه «تایم» می‌نویسد: مسلمانان قدمتی تاریخی در این سرزمین دارند اما در عین حال از تبعیضی نهادین نیز برخوردارند. مسلمانان حدود ۴/۱۳ درصد از کل جمعیت هند را تشکیل می‌دهند در حالی که هندوها چیزی حدود ۸۰ درصد از جمعیت را تشکیل می‌دهند. با این توصیف امید به زندگی در میان مسلمانان بسیار پایین است؛ وضعیت بهداشتی آنها وخامت‌بار است؛ سطح سواد پایینی دارند و حقوق پرداختی به آنها نیز بسیار پایین است. در واقع علت جدایی پاکستان از هند نیز همین تبعیض‌هایی بود که از سوی هندوها بر مسلمانان اعمال می‌گردید به نحوی که مسلمانان پاکستان نام «پاک استان» یا همان «پاکستان» را برای کشور خود برگزیدند. بر این بیفزایید شورشی که در سال ۲۰۰۲ در گجرات علیه مسلمانان شکل گرفت که دست‌کم ۲ هزار مسلمان در آن کشته شدند. این دلیل از آنجا اهمیت می‌یابد که دریابیم بسیاری از حملات انتحاری در این کشور از سوی مسلمانان هند یا مسلمانان ساکن در پاکستان انجام می‌شود. انفجار هتل تاج نیز از سوی همین مسلمانان افراطی و البته تحت تبعیض انجام گرفت.
هر چند جمعیت مسلمانان هند از کل جمعیت مسلمان پاکستان بیشتر است اما در کشوری که جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر دارد تعداد مسلمانان زیاد به چشم نمی‌خورند و اقلیت به حساب می‌آیند؛ اقلیتی که طبیعتا همچون هر کشور دیگر با مشکلاتی نیز مواجه هستند. هر چند برخی از این مسلمانان موفقیت‌هایی در عرصه اقتصادی کسب کرده‌اند (همچون عظیم پرمیج بنیانگذار غول Wipro که در زمره ثروتمندترین‌های هند است) اما در عین حال نابرابری اقتصادی در میان طبقات پایین مسلمانان ملموس‌تر بوده و بیشتر باعث طرد شدن آنها شده است.
ب) دلیل دوم عامل خارجی دارد که باید سرنخ آن را در پاکستان و افغانستان و البته حضور ایالات متحده یافت. در این مورد نیز چند دلیل ذکر شده است:
۱) پاکستان از همکاری گسترده و روز افزون هند – آمریکا به شدت نگران است. نقطه اوج این نگرانی امضای قرارداد هسته‌ای میان این دو کشور است که مسلما کفه توازن هسته‌ای را به نفع هند سنگین‌تر می‌کند. هر چند پاکستان خواستار امضای چنین قراردادی با آمریکا شد اما به دلیل بی‌ثباتی سیاسی – اقتصادی و البته امنیتی پاکستان دست رد بر سینه این کشور زده شد. همین نظر است که تحلیلگر آسیا تایمز را به این نظر رهنمون شده است که بگوید سیستم اطلاعاتی پاکستان (ISI ) عامل حملات بمبئی است و با این اقدام می‌خواهد نشان دهد که در صورتی که کفه همکاری به نفع هند سنگین شود ایالات متحده نمی‌تواند در افغانستان کاری از پیش ببرد،
۲) سیستم اطلاعاتی پاکستان با ترتیب دادن این حمله قصد خط و نشان کشیدن برای آمریکا داشت، به این معنا که باراک اوباما بارها اعلام (و تهدید) کرده که در صورتی که پاکستان در همکاری با تروریسم همکاری بایسته از خود بروز ندهد خاک این کشور مورد حمله آمریکا قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر وی قصد بازنگری در استراتژی افغانستان را دارد که محتمل است در نقش پاکستان نیز تغییراتی داده شود و رویکرد جدی‌تری در مقابله با ISI در پیش گرفته شود. اینجاست که عامل دیگری وارد میدان درگیری می‌شود که همان کارت افغانستان است چرا که هند یکی از سرمایه‌گذاران بزرگ در افغانستان است و همکاری‌های اقتصادی بسیاری در این کشور دارد.
ماه پیش نیز انفجاری بزرگ در برابر سفارت هند در کابل انجام شد که باز هم انگشت اتهام به سوی پاکستان نشانه رفت. اینها نشانه‌هایی است که می‌توان رد پای ISI را یافت. البته این رد پا به معنای حضور مستقیم در میدان درگیری نیست بلکه با پروردن نیروهای تروریستی همچون لشکر طیبه و امثال آن به این اقدامات مبادرت می‌ورزد،
۳) دلیل سوم نیز هدف قرار دادن مکرر مناطق قبیله‌ای پاکستان از سوی هواپیماها و موشک‌های آمریکایی است. افزون بر این ایالات متحده تلاش دارد تا روشی را که در عراق در مورد تجهیز قبایل سنی برای مبارزه با القاعده پیاده کرد در پاکستان نیز به‌کار گیرد اما این بار با تجهیز قبایلی که در مناطق پشتون‌نشین و مناطق مشترک مرزی افغانستان- پاکستان ساکن هستند. این در حالی است که چنین استعدادی در میان قبایل وجود دارد چنان که آنها گروهی به نام «لشکر مقاومت» تشکیل دادند که نیروهای آن متشکل از جوانان و پیران قبایل بود که در مناطق مسکونی خود اقدام به برقراری مقررات آمد و شد می‌کردند تا عبور و مرور طالبان را کنترل کنند. طالبان با مشاهده این وضعیت اعلام کرد که دشمن داخلی (اشاره به اتحاد قبایل در برابر آنها) خطرناک‌تر از دشمن خارجی است و دو مرتبه به گردهمایی ۶۰۰ نفره سران قبایل حمله و تعدادی را کشته و زخمی کرد. تحلیلگر آسیا تایمز می‌نویسد:
حال ایالات متحده با همکاری و تجهیز قبایل، خشم پاکستان را برانگیخته است و بر همین اساس است که هند به عنوان بهترین هدف شناخته شد. به تعبیری شاید بتوان انفجار بمبئی را رقابت پنهانی میان سه کشور هند- پاکستان- آمریکا برای کسب نفوذ بیشتر در آسیای جنوبی دانست. نکته جالب اینکه هتل تاج، محل تجمع آمریکاییان، انگلیسی‌ها و البته اسرائیلی‌ها بود. از سوی دیگر هند برای کمک بیشتر به آمریکا متوسل شده و پاکستان در مقابل تحت فشار فزاینده آمریکا قرار گرفته است. همین دلیل دیگری است که دولت پاکستان در لفافه مطرح می‌کند که تداوم همکاری گسترده هند – آمریکا و حضور ایالات متحده در اطراف پاکستان (افغانستان، هند) منافع ملی این کشور را با مخاطراتی مواجه می‌کند و نمود انتقام پاکستان در بمبئی و افغانستان تجلی می‌یابد. آمریکا نیز می‌داند که با محذوریت‌هایی مواجه است و پاکستان توان به هم ریختن اوضاع امنیتی منطقه را دارد بدین معنا که از تمرکز حدود ۱۰۰ هزار نیرو در مرز افغانستان کاسته و آنها را در مرز هند مستقر کند. بالطبع می‌تواند در مبارزه با تروریسم در افغانستان نیز تاثیرات منفی بگذارد. به علاوه، حدود ۷۵ درصد تجهیزات مورد نیاز آمریکا در افغانستان از پاکستان می‌گذرد و جایگزین دیگری غیر از ایران ندارند که این نیز غیرممکن است. به همین دلیل هر گونه فشار مضاعف بر اسلام آباد می‌تواند عبور آزادانه و امن این تجیزات را با مخاطراتی مواجه سازد.
۲) عوامل و سازمان‌دهندگان حمله: تاکنون احتمال دست داشتن ۴ گروه مطرح شده است که البته گروه اول بسیار مورد تاکید است و بسیاری از تحلیلگران گروه اول را مسوول حمله به هتل تاج می‌دانند. «تایم» این ۴ گروه را به این ترتیب معرفی می‌کند:
الف) لشکر طیبه: در سال ۱۹۹۰ و احتمالا در افغانستان شکل گرفت. این گروه در حال حاضر در لاهور (پاکستان) سکنی دارد و در پی این است که هند را به هر طریق ممکن از کشمیر بیرون کند. این گروه همچنین مدعی است که در پی ایجاد خلافت اسلامی در سراسر هند است. سیستم اطلاعاتی معتقد است که این گروه حامیانی در ISI دارد. ارتباطاتی نیز با طالبان و القاعده دارد.
ب) جیش محمد: که در اوایل سال ۲۰۰۰ تحت رهبری «مولانا مسعود ازهر» به‌وجود آمد. وی مدتی را به دلیل انجام اقداماتی نظامی در کشمیر (تحت کنترل هند) در زندان به سر برد تا اینکه در قبال آزادی مسافران هواپیمایی هند که به افغانستان ربوده شده بود، آزاد شد. این گروه مسوولیت حمله به پارلمان هند در سال ۲۰۰۱ را به عهده گرفت؛ حمله‌ای که هند و پاکستان را تا مرحله جنگ کشاند. گفته می‌شود این گروه از طریق مدرسه‌ای در کراچی با بن‌لادن و القاعده مرتبط است.
ج) جنبش اسلامی دانشجویان هند(SIMI): نسبت به دو گروه مذکور کمتر بر موضوع کشمیر متمرکز است. مقام‌های هندی بر این باورند که این گروه – که در سال ۱۹۷۷ شکل گرفت – با جامعه مسلمانان شیکاگو ارتباطاتی دارد. منابع مالی این گروه طی سه دهه گذشته در حال افزایش بوده و به نظر می‌رسد دوباره فعال شده است. این گروه مقصر حمله ۱۱ سپتامبر را اسرائیل دانسته و همزمان به تحسین بن‌لادن و جنگ او علیه غرب پرداخته است. برخی متخصصان هندی بر این باورند که مجاهدین هند نام دیگر SIMI است.
د) حرکت الجهادالاسلامی: که گروهی بنگلادشی بوده و همراه با گروه‌های بالا، دست به عملیات‌هایی زده است. گمان می‌رود این گروه در دو حمله‌ای که در سال ۲۰۰۷ در حیدرآباد رخ داد، دست داشته باشد. در سال ۱۹۹۲ در داکا شکل گرفت و از سال ۲۰۰۲ به دلیل کشتار مسلمانان در گجرات هند نفوذ زیادی به دست آورده و قوی‌تر شده است.
۳) درس‌های انفجار بمبئی: وقوع این حمله را دست‌کم می‌توان از ۳ جنبه نگریست: الف- میزان ارزیابی‌های انجام شده در انتخاب هدف و مکانی که هم هندیان و هم غیرهندیان در آن قربانی شدند. اکثریت قریب به اتفاق کشتگان (نزدیک به ۲۰۰ کشته و ۳۰۰ زخمی) هندی هستند. روشن است که هدف این حمله افکندن تخم ترس و ناامنی در بمبئی و سراسر هند و البته ایجاد تنش با پاکستان بوده است. نکته دیگر اینکه در این هتل یهودیان بسیاری بودند به گونه‌ای که نیویورک تایمز گزارش می‌دهد یکی از کنیسه‌های یهودیان که قدمتی بیش از ۱۵۰ ساله داشت و مرکز یهودیان بمبئی بود هدف این حمله بوده و تخریب شد. ب- سطح سازماندهی این حمله و گستردگی آن بود که نشانه این است که تروریست‌ها به بسیاری از جزئیات آگاه بوده و عزم خود را برای انجام حمله جزم کرده بودند. همچنین آزموده و مجهز بودن آنها دلیلی است بر اینکه از سوی نیروهایی جهت داده می‌شدند، ج- اینها عناصری سلولی هستند که در هسته‌های بسیار کوچک عمل می‌کنند و در بسیاری از موارد رسوخ در داخل آنها دشوار است. سلسله مراتب و سازمان مرکزی آنها مشخص نیست.
۴) اهداف انفجار بمبئی: در واقع بخشی از این هدف ریشه در تحولات کشمیر دارد. طی ماه‌های اخیر ارتش هند بسیاری از تظاهرات صورت گرفته در کشمیر را به شدت سرکوب کرده و بسیاری از رهبران نظامی نیز دستگیر شده‌اند. باری از جمله اهداف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: الف- ایجاد تنش میان هند – پاکستان. نتیجه این می‌شود که تمرکز نظامی ارتش پاکستان از غرب این کشور به مرز هند تغییر می‌یابد. این به نفع طالبان و القاعده است و آزادی عمل بیشتری به آنها می‌دهد، ب- توجه رسانه‌های جهان به این حمله و به سازمان‌دهندگان این گروه جلب شده است. البته بار دیگر بهانه‌ای به دست اسرائیل افتاد تا دست به مظلوم‌نمایی بزند و در نهایت باعث آشفتگی نیروهای ضدتروریسم شده‌اند. یک نکته بارز این است که گروهی کوچک، ناشناخته و البته افراطی با سلاح‌های سبک دست به حمله‌ای سنگین می‌زند که البته پیامدهای آن نیز سنگین است. در پایان می‌توان این نکته را هم افزود که این حمله می‌تواند واگرایی میان هندوها – مسلمانان را بیشتر کرده و شعله اختلافات میان آنها را برافروخته‌تر سازد.
محمدحسین باقی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید