سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

آرایش اصلاح طلبان بعد از انتخابات شوراها


آرایش اصلاح طلبان بعد از انتخابات شوراها
گویا از پس هر انتخاباتی در ایران، علاوه بر منتخبان مردم، آرایش نیروهای سیاسی نیز بازتعریف می شود. اگر در انتخابات شوراهای دوم رادیکال های اصلاح طلب موتلفین چندساله خود را تنها گذاشتند و جبهه اصلاحات به چند پاره شد و اگر در انتخابات مجلس هفتم، اصلاح طلبان پیشرو راهشان را از برادران سنتی شان جدا کردند و اگر در انتخابات ریاست جمهوری نهم، اصولگرایان هریک راه خود گرفتند انتخابات ۲۴ آذر شوراها نیز خالی از صف بندی های جدید نبود.
شوراها که در دومین دوره اش زنگ خطر را برای اصلاح طلبان به صدا درآورده بود و اما آنان تا سه انتخابات بعدی نیز آن را نشنیدند این بار در سومین دوره اش صدای ناقوسش را در گوش اصولگرایان طنین انداز کرد که با خانه نشین شدن موقتی اصلاح طلبان صحنه را خالی از رقیب دیرینه دیدند و لابد میدان را مهیا برای ترکتازی های خود. اما در بر همان پاشنه چرخید و این بار برای اصولگرایان، که مدت ها بود نام محافظه کاری را انگی بر پیران خود زده بودند و بیرقی جدید برای خود استوار کرده بودند، بیرقی که در همین یکی دو ساله صاحبان زیادی پیدا کرد.
اما انتخابات ۲۴ آذر تنها برای اصولگرایان پیام نداشت که اصلاح طلبان را با واقعیتی روبه رو ساخت و آن پیام شیرین چیزی نبود جز ائتلاف، رمز پیروزی. اینگونه بود که صف بندی جدیدی در اصلاح طلبان به وجود آمد و آرایش نیروهای سیاسی تغییری نو یافت. در این مقاله سعی بر آن است که تحلیلی داشته باشیم از آرایش جدید اصلاح طلبان.
● اصلاح طلبان حکومتی
آنها را منتقدانشان حکومتی خوانده اند از این جهت که به زعم شان، آنها «دل بسته حکومت اند» و «اصلاحات را از درون حاکمیت دنبال می کنند». بخش اعظم شان در انتخابات ۲۴ آذر تحت لوای رهبری خاتمی، هاشمی و کروبی شرکت کردند. این دسته از اصلاح طلبان خود به چند طیف اند.
▪ اصلاح طلبان پیشرو:
اولین بار این نام را در انتخابات ریاست جمهوری نهم بر خود نهادند. دور دکتر معین گرد آمده بودند و برای اینکه از رقیبان درون گروهی خود مجزا شناخته شوند نام پیشرو را بر خود نهادند. شعارهای مردم سالاری و جامعه مدنی سر دادند و از حقوق بشر و دموکراسی سخن گفتند. توسعه همه جانبه را در گرو آزادی های سیاسی می دانند و فرهنگ سیاسی را لازمه توسعه سیاسی. اگرچه برخی از سرانشان خود را سوسیال دموکرات می خوانند اما سیاست های اقتصادی شان آنها را به لیبرال ها نیز نزدیک کرده است.
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب شناسه اصلی این طیف هستند که اولی خود را به نهضت آزادی و جریان ملی - مذهبی نزدیک کرده است و دومی به گفته اعضای ارشدش با این گروه ها «مرزبندی مشخصی دارد». اما هر دو بر یک نظرند و آن ادامه اصلاحات بنیادین در درون حکومت است. شعارهای مدرن تر می دهند و مطالبات دموکراتیک تری را نسبت به همفکران سنتی خود طلب می کنند. اگرچه منافع مردم را در گرو منافع نظام می دانند و بالعکس اما به گفته دکتر معین - کاندیدایشان در انتخابات ریاست جمهوری - منافع مردم را بر منافع نظام ترجیح می دهند درست برخلاف همفکران سنتی شان.
این جریان همان جریانی است که در سال ۵۸ سفارت امریکا را اشغال کرد بعد وارد دولت و مجلس شد تا اینکه بعد از رحلت امام کنج عزلت گزید اما چهره های شاخص اش نزد آیت الله موسوی خوئینی ها بازگشتند - کسی که در زمان اشغال سفارت رهبر دانشجویان خط امام بود- و در مرکز استراتژی ریاست جمهوری با مطالعه علوم دنیا و اتفاقاتی که در دنیا افتاد از چپ روی به افکار لیبرالی و دموکراتیک رسیدند. تا اینکه در سال ۷۶ سیدمحمد خاتمی را رئیس جمهور کردند و دوران طلایی شان رقم خورد. اما چند سالی هست که دوباره از قدرت اخراج شده اند و دوباره راهی برای بازگشت می یابند.
اصلاح طلبان پیشرو که چند تشکل و حزب کوچک دیگر از جمله انجمن اسلامی مدرسین و انجمن اسلامی معلمان را نیز در صف خود می بینند در حال حاضر هیچ روزنامه و یا هفته نامه یی ندارند و آرا و افکارشان را از طریق تنها روزنامه های اصلاح طلب موجود بیان می کنند. در ماه یک شماره مجله «آیین» را منتشر می کنند و در فضای مجازی نیز سایت «امروز» را. بسیاری سعید حجاریان - عضو مشترک سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت - را تئوریسین اش می دانند اگرچه خود این تعبیر را نمی پسندد اما به وضوح شعار «فشار از پایین و چانه زنی از بالا»ی او در دستور کار یارانش قرار گرفته است. یا وقتی نوشت «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات» یارانش را به تکاپویی دوباره واداشت. این دسته از اصلاح طلبان اصلی ترین نماینده مشروطه خواهی در ایران هستند و در شرایط فعلی با جمهوریخواهی ناب به مخالفت می پردازند. هرچند که جمهوریخواهی را بعد از استقرار مشروطیت می پسندند و این نقطه تفاوتشان با همتایان سنتی شان است که در هر صورت مخالف جمهوریخواهی هستند.
این طیف از اصلاح طلبان اگرچه تحت لوای خاتمی هستند و ارتباط نزدیکی با او دارند اما طی سالیان گذشته انتقادات زیادی را نیز از او مطرح کردند. از سعید حجاریان و عباس عبدی - که اکنون از این طیف جدا شده است- گرفته تا برادر رئیس جمهور که دبیرکل سابق جبهه مشارکت بود نسبت به عملکرد ۸ ساله رئیس جمهور اصلاحات نقدهای فراوانی دارند. این طیف اگرچه در مجلس ششم بر سر لوایح و طرح هایی از جمله قانون مطبوعات اختلافات زیادی با رئیس مجلس - مهدی کروبی- پیدا کردند و در انتخابات مجلس هفتم راهشان را از این طیف جدا کردند و در انتخابات ریاست جمهوری نیز زیر بار ائتلاف با دیگر کاندیدای اصلاح طلب نرفتند اما در انتخابات سومین دوره شوراها به ائتلاف مجدد تن دادند و نتیجه روشنی هم گرفتند.
▪ اصلاح طلبان سنتی:
خود را وفادار به آرمان های انقلاب و امام خمینی می دانند. جمهوریت را در کنار اسلامیت می خواهند. پایبند به سنت های اسلامی هستند و رایزنی های پشت پرده را چاره کار می دانند. با حرکت های رادیکال مانند تجمع و تحصن سخت مخالف هستند و هرجا که منافع خود و گروهشان را در تضاد با نظام دیدند پا پس می کشند و سکوت اختیار می کنند.
بسیاری بیش از آنکه آنها را گروه های پایبند به دموکراسی بدانند اسلامگرا می خوانندشان. این طیف به دنبال مشارکت سیاسی برای رسیدن به توسعه سیاسی است و بیشتر ملتزم به دموکراسی پارلمانی است تا انواع لیبرالی آن. از لحاظ سیاست های اقتصادی نیز برخلاف اصلاح طلبان پیشرو و همین طور حامیان هاشمی که طرفدار اقتصاد آزاد هستند از اقتصاد دولتی حمایت می کنند. از طبقه سنتی جامعه برخاسته اند.
در انتخابات ریاست جمهوری نهم شیخ مهدی کروبی را کاندیدای خود کردند که با تشکیل حزب اعتماد ملی معرف اصلی این جناح شدند، هر چند که از لحاظ فکری، نزدیکی زیادی به مجمع روحانیون مبارز نیز دارند. در حال حاضر از تریبون نسبتاً موثری برخوردارند، روزنامه اعتماد ملی و در کنار آن هم آفتاب یزد. تابه حال که علاقه یی به استفاده از سایت های اینترنتی از خود نشان نداده اند هرچند که پس از انتخابات ریاست جمهوری به فکر راه اندازی ماهواره خصوصی افتادند که بعد از مواجهه با موانعی، سرانجام «رایزنی» ها کار خودش را کرد و روزنامه «اعتماد ملی» را با اطمینان خاطر منتشر کردند و طرح شبکه ماهواره یی را تا اطلاع ثانوی به بایگانی سپردند. این طیف نیز پس از شکست های متوالی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در انتخابات شوراها به این نتیجه رسید که در عین حفظ استقلال حزبی اش- منظور اعتماد ملی است و نه مجمع روحانیون مبارز- با سایر احزاب اصلاح طلب لیست مشترکی ارائه کند.
بخشی از این طیف را کروبی رهبری می کند و بخشی دیگر را که مجمع روحانیون مبارز باشد سیدمحمد خاتمی. به طوری که نقش سیدمحمد خاتمی و نماینده ویژه او موسوی لاری را نمی شود در ارائه لیست مشترک در نظر نگرفت.گروه های کوچک دیگری هم هستند مانند حزب همبستگی، حزب مردم سالاری و غیره که در انتخابات اخیر ساز دیگری زدند و وارد ائتلاف نشدند و به تبع آن هم موفقیتی به دست نیاوردند. ارگان های مطبوعاتی این بخش نیز روزنامه های همبستگی و مردم سالاری است.
▪ راست مدرن:
حامیان هاشمی رفسنجانی هستند که به جریان هاشمی معروف شده اند. تکنوکرات ترین طیف ایران هستند و از مدیران باسابقه و معروف نظام مانند کرباسچی بهره می برند. اصلی ترین حزب این طیف کارگزاران سازندگی است که بخشی از آن با جبهه مشارکت ارتباط خوبی دارد و بخش دیگرش هم با محافظه کاران. در انتخابات شوراها نیز از منتخبان اصلاح طلب بیشتر به این گرایش سیاسی تمایل داشتند. حزب اعتدال توسعه نیز خود را در صف حامیان هاشمی می خواند اگرچه حاضر نشد در انتخابات شوراها وارد ائتلاف شود.
خلاصه آنکه بسیاری از اصلاح طلبان سعی می کنند جریان هاشمی را ضلع سوم اصلاح طلبان بدانند و هاشمی را اصلاح طلب بخوانند. مشخصاً این طرز تفکر در انتخابات ریاست جمهوری و تیترها و تحلیل های روزنامه شرق شکل گرفت و رواج یافت اما هنوز هستند بسیاری از اصلاح طلبان که مرزبندی ها و حتی اختلافاتی با هاشمی رفسنجانی دارند و به هیچ وجه حاضر نیستند او را اصلاح طلب بخوانند. اگرچه حزب کارگزاران خود را از بانیان جریان اصلاحی در کشور می داند و حتی منتقدان هاشمی نیز بر این امر صحه می گذارند.
به هرحال اصلاح طلبان حکومتی هاشمی را به عنوان یکی از سه رهبر خود قبول کردند و حزب کارگزاران نیز نماینده فکری رئیس مجمع تشخیص مصلحت در ائتلاف محسوب می شود. این جریان وجه تفاوت بارزش با اصلاح طلبان پیشرو در این است که توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی می داند و بیش از آنکه به دنبال آزادی های سیاسی و حتی اجتماعی باشد طرفدار سرسخت بازار آزاد و آزادی های اقتصادی و سرمایه گذاری است.
شاید به همین دلیل باشد که خود را «لیبرال مسلمان» می خوانند و این نام گذاری شان خشم بسیاری را برمی انگیزد که «مگر می شود تفکری به آزادی های فردی سیاسی اعتقاد راسخی نداشته باشد اما صرف طرفداری از اقتصاد آزاد خود را لیبرال بخواند؟» حتی عده دیگری نیز اینگونه استدلال می کنند که شعار خصوصی سازی این طیف که مدعی لیبرالیسم در ایران است در ۸ سال دوران سازندگی فقط به اختصاصی سازی منجر شد و نه چیز دیگر.
ارگان مطبوعاتی این جریان در حال حاضر روزنامه «کارگزاران» و روزنامه «اعتدال و توسعه » است. به هرحال پس از حمایت بسیاری از روشنفکران و اصلاح طلبان از هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم، این جریان با جبهه اصلاحات در انتخابات شوراها به توافق رسیدند و لیستی مشترک ارائه کردند. حال باید دید آیا این ائتلاف پابرجا می ماند.
● اصلاح طلبان خارج از حاکمیت
این دسته از اصلاح طلبان طیف گسترده یی هستند از احزاب و گروه هایی که کمتر در قدرت حاضر شده اند. نقطه اشتراک تمامی آنها تمایل به دموکراسی است و از لحاظ تفکرات سیاسی دموکرات تر از طیف مقابل اصلاح طلبان که به دوم خردادی ها معروف شده اند، هستند. از این روست که اصلاح طلبان دوم خردادی آنها را رادیکال می خوانند. این اصلاح طلبان، به عرصه اجتماع و نیروهای اجتماعی به عنوان ابزار پیش برنده اصلاحات و جامعه مدنی نگاه می کنند.
۱) سکولارها:
عمده ترین نیروهای سکولار را باید در بین تشکل های دانشجویی جست وجو کرد. البته سکولار به معنای اعتقاد به جدایی نهاد دین از نهاد دولت و نه به معنای ضددین بودن که از قضا معروف ترین چهره های سکولار ایران از جمله افراد مذهبی و دین دار محسوب می شوند.
اما تشکیلاتی ترین حزب سکولار که البته خود هیچگاه به صراحت به این امر معترف نبوده سازمان ادوار تحکیم وحدت یا دانش آموختگان است. این سازمان حزبی است متشکل از دانش آموختگان دانشگاه های مختلف کشور و اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت.دبیرکلش مهندس موسوی خوئینی است و چندی است که در پی گسترش حزب متبوع خود و راه اندازی دفاتر استانی اش هستند. این سازمان در مجلس ششم تعدادی از کرسی ها را هرچند به تعداد انگشتان دست به دست آورد اما اکنون در چند انتخاباتی هست که شرکت نمی کند و آنگونه که اعضایش می گویند وظیفه «نقد حکومت و اصلاح طلبان» را بر عهده گرفته است. اگرچه بسیاری از افراد عضوش دارای بینشی مذهبی هستند اما در عرصه سیاست به حزبی سکولار - سکولار نه به معنای غیرمذهبی- شناخته می شوند و شاید تنها تشکل سازمان یافته سکولار در ایران باشند و کلاً موضع حزب مبنی بر دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران است البته با مشی مسالمت آمیز. این تشکل آنگونه که از شعارها و برنامه هایش و سخنان اعضایش برمی آید توسعه سیاسی را از راه تقویت نهادهای مدنی دنبال می کنند و گسترش احزاب و توسعه فرهنگ سیاسی جامعه.
سازمان ادوار دانش آموختگان در انتخابات سومین دوره انتخابات شوراها لیست و کاندیدایی ارائه نکرد ولی در بیانیه انتخاباتی اش به شهروندان توصیه کرد درصورت تمایل به شرکت در انتخابات به کاندیداهای اصلاح طلب رای دهند. پیشنهادی که از قضا اتفاق هم افتاد و همان چهار کاندیدای سرلیست اصلاح طلب (نجفی، ابتکار، مسجدجامعی و هادی ساعی) رای آوردند. دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان کشور) نیز پس از انتخابات مجلس ششم که ۵ تن از اعضایش عضو مجلس شده بودند دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد.
پس از دلخوری های به وجود آمده از اصلاح طلبان و پس از ۱۸ تیر ۷۸ انجمن های اسلامی دانشجویان تصمیم گرفتند که دیگر به مثابه یک حزب وارد رقابت های انتخاباتی نشود و در بیانیه خود نیز اعلام کردند که زین پس دفتر تحکیم وحدت قصد ورود به قدرت را ندارد و از هیچ حزبی نیز حمایت نخواهد کرد. دانشجویان برآن شدند که «دیده بان جامعه مدنی» شوند.
انجمن های اسلامی بیشترین ارتباط را با سازمان دانش آموختگان دارند و بعد هم با تشکل هایی مثل نهضت آزادی ایران و جریان ملی - مذهبی ها که از موسسین اولیه انجمن های اسلامی در ۴۰ سال قبل بودند. پس از اعلام خط مشی جدید دفتر تحکیم وحدت مبنی بر دوری از قدرت و نقد حاکمیت، بحران هویت دینی در انجمن های اسلامی توسط تعدادی از اصلاح طلبان مطرح شد. اما در این میان آنچه غیرقابل کتمان است این است که در انجمن های اسلامی دانشجویان طیف های فکری مختلفی دیده می شود.
از نفوذ روزافزون چپ های مارکسیست در برخی از انجمن ها تا تعلق فکری انجمن دانشگاه تهران به روشنفکری دینی (نحله سروش و نه همفکران بازرگان و شریعتی) همه و همه نشان از عدم یکپارچگی ایدئولوژیک اتحادیه دفتر تحکیم وحدت دارد. اگرچه اکثر اعضای مرکزی آن نه به چپ های مارکسیست تعلق خاطری دارند و نه چپ های مذهبی که گرایش سکولاریستی در آنها به وضوح به چشم می خورد. تنها تریبون این طیف نیز سایت ادوارنیوز است که توسط سازمان ادوار تحکیم گردانده می شود. البته در کنار این سایت باید از تعداد زیاد نشریات دانشجویی نیز نام برد.
حال که از انتخابات شوراها گذشته است بسیاری از تحلیلگران معتقدند که احتمال بازگشت دوباره سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) به جبهه اصلاحات وجود دارد و اگر در انتخابات شوراها این سازمان دعوت اصلاح طلبان را برای شرکت در لیست مشترک رد کرد، در انتخابات مجلس هشتم این احتمال وجود دارد که سازمان ادوار مستقیماً و همراه با سایر احزاب دیگر اصلاح طلب وارد گود انتخاباتی شود.
در ایران، نمی توان غیر از این دو تشکل به تشکل یا گروه بزرگ دیگری لقب سکولار داد. البته می توان طیفی از کانون نویسندگان و همچنین بسیاری از روشنفکران منفرد را در این حلقه فکری گنجاند. البته به اینها باید جنبش های مستقل زنان و محیط زیستی را نیز اضافه کرد.
۲) ملی‌ها:
نهضت آزادی، جریان ملی - مذهبی و جبهه ملی بارزترین و مشهور ترین گروه های ناسیونالیسم و ملی گرا هستند که در یک نام بزرگ یعنی دکتر مصدق اشتراک نظر دارند.
نهضت آزادی را نماینده اصیل و واقعی جریان لیبرالی در ایران می دانند و نمادش را نیز مهندس بازرگان، چهره یی کاملاً مذهبی اما دموکراتیک و لیبرال. تقریباً می شود گفت تمام اعضای نهضت آزادی نیز افرادی مذهبی و لیبرال مسلک هستند. به اقتصاد آزاد، تجارت جهانی، آزادی بیان، حقوق بشر و کلاً مفاهیم لیبرالی اعتقاد دارند.
نهضت آزادی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد ۷۶ در تمام انتخابات بعدی - به جز انتخابات مجلس هفتم- شرکت کرد. چه در قالب ارائه لیست واحد مانند انتخابات شوراهای دوم و مجلس ششم و چه در قالب حمایت علنی از اصلاح طلبان مانند انتخابات ریاست جمهوری نهم و شوراهای سوم. در انتخابات بعدی نیز گمان می رود که نهضت آزادی با توجه به ردصلاحیت کاندیداهایش، باردیگر از لیست اصلاح طلبان حمایت کند.
آنها خود را مقید و ملتزم به قانون اساسی کشور می دانند و معتقدند که با همین ظرفیت قانونی و با این شرط که «همین قانون هم تمام و کمال اجرا شود» می توان کار کرد و به اهداف دموکراسی رسید. نهضت آزادی یکی از پیشنهاددهندگان تشکیل جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر بود که در انتخابات ریاست جمهوری نهم به صورت جدی تر توسط دکتر معین مطرح شد و هم اکنون نیز در مراحل نوشتن اساسنامه این جبهه هستند.
اما جریان ملی - مذهبی ها نیز اگرچه با نهضت آزادی نزدیکی زیادی دارند اما در بسیاری از تحلیل ها و تصمیم گیری ها مانند هم نمی اندیشند. مانند انتخابات شوراهای سوم که این جریان به طور مستقیم در انتخابات شرکت نکرد و فقط به کسانی که قصد شرکت داشتند پیشنهاد کرد به کاندیداهای «اصلح» اصلاح طلبان رای دهند و در بیانیه شان حاضر نشدند کاندیدایی از نام ملی - مذهبی ها به عنوان تبلیغات بر پوسترها و تراکت هایش استفاده کند.
این جریان خود به طیف های مختلفی تقسیم می شود؛ از جنبش مسلمانان مبارز به دبیرکلی حبیب الله پیمان تا پیام هاجر، اعظم طالقانی و افراد منفردی مانند لطف الله میثمی، یوسفی اشکوری و خیلی های دیگر اما اصلی ترین طیف اش، یاران عزت الله سحابی یا همان حلقه ایران فردا هستند که در انتخابات ریاست جمهوری هفتم (ایشان در این انتخابات ردصلاحیت شدند) خود را یک سوسیال دموکرات معرفی کرد.
این جریان همانند نهضت آزادی گرایشات ناسیونالیستی دارد، به آزادی بیان و دموکراسی حداکثری و آزادی های سیاسی و اجتماعی و اصالت فرد اعتقاد دارد اما در عین حال همانگونه که عزت الله سحابی در مصاحبه مطبوعاتی اش در سال ۷۶ اعلام کرده بود در عرصه اقتصاد معتقد به سیاست های تعدیلی و تبدیل اقتصاد مصرفی به اقتصاد تولیدی و مشخصاً افزایش سرمایه گذاری های تولیدی و صنعتی و کشاورزی است. در هر صورت این نحله فکری فقط از وجود سایت ملی - مذهبی ها بهره می برد.
از گرایشات ناسیونالیستی به جبهه ملی نیز می توان اشاره کرد و جزء رادیکال های این طیف محسوب می شوند و برخلاف نهضت آزادی به جمهوری صرف و نه مشروطه اعتقاد دارند.
۳) چپ‌ها:
دکتر عبدالعلی قوام در کتاب «چالش های توسعه سیاسی» می نویسد؛ «برخورداری افراد از حقوق نسبتاً برابر سیاسی باعث ترمیم شکاف های موجود اجتماعی و سیاسی می شود که در نهایت به استقرار یک نظام دموکراتیک باثبات کمک می کند... غاماف ... در مناطقی که حقوق شهروندی طبقاتی به رسمیت شناخته نمی شد تلاش آنان برای توزیع مجدد ثروت و ارزش های اجتماعی بار سنگینی را به دوش ایدئولوژی انقلابی می گذاشت.»
ایران بعد از انقلاب دوره افول چپ های مارکسیستی بود اما چندی است که این گرایش فکری در فضای اینترنتی جولان می دهد، درصدد تقویت و راه اندازی دوباره اتحادیه های کارگری است، به عرصه دانشگاه نفوذ دوباره یی یافته است و چند مجله سرخ دانشجویی نیز در اختیار دارد. مجله «نقد نو» نیز تمایلات شدید چپی دارد. مجموعه رنگارنگی از نام ها، نمایندگان این طیف فکری هستند که هریک جدا از هم فعالیت می کنند. از محمدعلی عمویی گرفته تا فریبرز رئیس دانا و ناصر زرافشان و حتی برخی از اعضای کانون نویسندگان جزء نامداران چپ کنونی در ایران هستند.
بابک مهدیزاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید