شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


از الموت تا دماوند


از الموت تا دماوند
کارآفرینی، ایجاد اشتغال، ارزش افزوده و تولید ثروت ملی، کلماتی زیربنایی هستند که در صورت عملی شدن می توانند تحول شگرف در زندگی بشری (روستا، بخش، شهر، کشور و دنیا) ایجاد نمایید. اخیراً تصویب طرح بنگاههای تولیدی زودبازده به کمک آمده است تا مدیران خلاق به ویژه در روستاها، با سرمایه های اندک نیز بتوانند علاوه بر موارد فوق، مهاجرت معکوس به روستاها را باعث شوند و یا حداقل از مهاجرت خانوارهای اندک روستایی و تغییر کاربری زمین ها یا فروش دامهایشان جلوگیری کنند.
خبرنگار ماهنامه در یک روز پربرف در یکی از روستاهای دامنه جنوبی البرز از کارگاه تولید محصولات محلی و لبنیات یکی از این مدیران گزارش تهیه کرده است که نشان دهنده ضرورت نگاه حمایتی بیشتر و دقت در اهداف برپایی این کارگاههای زودبازده است تا در پیچ و خم مقررات نانوشته و مکتوب مایوس نشوند.
نام «دهاتی» با کلیشه منحصر به فرد تقریباً برای تمام گردشگران منطقه شمال که از مسیر جاده چالوس به شمال و بالعکس تردد می کنند، آشناست. اما گردشگران نمی دانند بسته بندی های زیبای برگه های هلو و زردآلو، سرکه سیب، آب زرشک، دوغ، ماست چکیده، کره حیوانی، پنیر، قارچ کوهی و ... با مراجعه تک تک خانوارهای روستایی و جمع آوری ظرف های ۵ یا ۱۰ لیتری شیر دام آنها، یا یک یا دو کیلو میوه خشک جمع آوری شده، انجام عملیات بهداشتی و فرآوری یا تبدیل روی آنها انجام گرفته و به مصرف کننده ارایه شده است.
ایزد پل خوابی، جوان پرکار و کم حرف برخواسته از دامنه جنوبی البرز که به هویت و تاریخ مردم منطقه اش افتخار می کند، مردمی که هنوز اکثر کلمات مانند «ورگ و ورف و وهمِن» را برگرفته از کلمات اوستایی «وهرگ، ورفه و وهومنه» (گرک، برف و بهمن) تلفظ می کنند.
آقای ایزد پل خوابی که در دانشسرای کشاورزی چالوس تحصیلات خود را به دلیل عشق به زبان و ادبیات فارسی نیمه کاره رها کرده، در سال ۸۱ با هدف ایجاد بازار محلی با سرمایه اندک (از محل فروش زیورآلات همسر) در یکی از روستاهای منطقه آسارا در جاده چالوس آغاز به کار کرد تا از مهاجرت روستائیان جلوگیری کند و از سال گذشته به فکر توسعه کارگاه خود افتاد و هزاران گرفتاری و حاصل آن: شنیدن کلماتی پیر و مستعمل.
▪ آقای پل خوابی با چه انگیزه ای بازار محلی و کارگاه تولیدات دهاتی را فعال کردید؟
ـ وقتی می بینید یک پیر زن روستایی ۳-۲ لیتر سرکه سیب محلی را برای فروش و تهیه مثلاً یک جفت دستکش برای فرزند محصلش عرضه می کند، یا پیرمردی چند لیتر شیر گاو یا گوسفند، چند کیلو سیب، گیلاس یا توت خشک را در کیسه های پارچه ای به کارگاه آورده، همین طور در بهار روستائیان قارچ کوهی یا سبزی والک و ... را به این امید جمع می کنند که تنها یک کارگاه برای خرید از آنها، ضدعفونی کردن، درجه بندی، بسته بندی و فروش به شهرنشینان وجود دارد آن وقت همه ی وجود انگیزه می شود چرا که روستایی قدرت پس انداز و سرمایه گذاری ندارد و با فروش انواع محصولات جمع آوری شده، زمستان خود را می گذراند و در روستا ماندگار می شود.
با این هدف در سال ۸۱ با کسب مجوز از فرمانداری کرج، برای دریافت تسهیلات به بانک کشاورزی مراجعه نمودم. بوروکراسی حاکم بر روال دریافت وام موجب شد تا از مدیرعامل وقت، آقای دکتر رسول اف وقت ملاقات گرفتم. جالب بود که ایشان با توجه به روستایی بودن طرح، جلوگیری از مهاجرت و کارآفرینی آن، به دقت به سخنان و برنامه هایم توجه نموده و از آنجا که در روستا معمولاً سند ۶ دانگ (مثل شهر) وجود ندارد، ایشان پذیرفتند با ضامنین معتبر تسهیلات در اختیار کارگاه دهاتی قرار گیرد و چنین شد که فروشگاه و بازار محلی دهاتی، روزانه پذیرای ۱۰ الی ۲۰ نفر روستایی دامدار و کشاورز فروشنده محصولات محلی بود.
سیستم های جمع آوری بهداشتی شیر، مخزن های استیلس استیل، پلیت کولر، سیستم هموژنیزه برای یکنواخت کردن شیر، سردخانه اتوماتیک صنعتی و سایر تجهیزات و یخچالهای صنعتی در دل روستا و در کنار رودخانه کرج تهیه و تاسیس شد. به دلیل نزدیکی کارگاه به رودخانه، فاضلابهای کارگاه به صورت اسپتیک ساخته شد.
▪ چرا فکر توسعه؟
ـ پاسخ به روستاییان مهمان نواز و پرتلاش که به تعداد آنها برای ارایه محصولات محلی افزوده می شود مرا به فکر همراهی بیشتر با اهالی دامنه جنوبی البرز انداخت.
ابتدا از صنایع روستایی جهاد کشاورزی درخواست مجوز در قالب طرح های زودبازده اقتصادی نمودم و پس از استعلام آن اداره، مجوز لازم از اداره کار اخذ شد، استعلام بعدی به دایره نظارت بر مواد غذایی مربوط می شد که آن هم دریافت شد اما در مراجعه به سازمان محیط زیست، گرچه استانداردهای روز اروپا با نصب مخازن سپتیک تصفیه فاضلاب رعایت شده اما بدون توجه به علت وجودی کارگاه دهاتی و ۴ سال فعالیت قانونی کارگاه که موجبات امرار معاش خانوارهای روستایی (کشاورزان و دامداران و باغداران) را با محوریت ۷۵ روستا فراهم کرده است، اینک که برای توسعه اقدام کردیم با عنوان اینکه کارگاه باید در محدوده شهرک صنعتی قرار داشته باشد یا فاصله آن از رودخانه ۲۰۰ متر باشد از صدور مجوز خودداری کردند. قبول داریم هنگام اجرای طرح باید همه چیز مورد بررسی و نظارت دقیق قرار گیرد، اما سوال اصلی این است که آیا رودخانه ای که هزاران سال است از کنار خانه و کاشانه من گذشته و استخوانهای اجدادم در حاشیه آن دفن شده است، فقط مربوط به شهری ها است؟
آیا روستاییان حقوق خود را از حاشیه رودخانه ها، جنگلها و ... باید فراموش کنند. آیا مردم دامنه جنوبی البرز هم باید فرهنگ حاشیه را در کلان شهرها تقویت کنند؟ چرا مردمی که قرنهاست حق نسق و بهره وری از حواشی رودخانه ها را دارند و آب رودخانه کرج حق آبه زمین های آنها بوده است باید فدای بخش مصرف کننده شهرنشین شوند.
▪ با توجه به اینکه حتماًٌ در چنین موارد تبصره یا راهی برای جلوگیری از نابودی فرهنگ روستانشینی وجود دارد، آیا از روسای سازمان محیط زیست تقاضای بررسی مجدد نکرده اید؟
ـ ما به مصوبه شورای امنیت ملی و ممنوعیت ساخت و ساز در حواشی رودخانه ها احترام می گذاریم، اما بحث بر سر یک کارگاه است که ۵-۴ سال است به ۷۵ روستا سرویس می دهد نه اینکه مثلاً بگویند زمین دیگری معرفی کنید تا فوراًٌ مجوز بدهیم، یعنی این کارگاه با همه تجهیزات و ماشین آلات و کارگرانی که در آن کار می کنند، دفن و رها شود تا طرح جدیدی در نقطه جدید پیاده شود.
به نظر می رسد تبصره هایی در قوانین و مقررات طرح بنگاههای کوچک زودبازده وجود دارد ( به ویژه در مورد کارگاههایی که در مناطق روستایی و تا پیش از این تاسیس شده و دهها خانوار را زیر پوشش دارند) که بر مبنای آن تبصره به این طرح کمک نماید، اما متاسفانه نگاه سازمان محیط زیست به روستاییان، نگاه از بالا به پایین و در مواردی غیرمهربانانه است.
▪ آقای پل خوابی با توجه به جذابیت گردشگرپذیری منطقه، چه فعالیتی برای این کار انجام می دهید؟
ـ در کنار فعالیت تولیدی، یک سایت به نشانی www.dehatico.com طراحی کرده ایم که اطلاعات منطقه ای، جایگاههای گردشگری و تصاویر زیبای ۴ فصل طبیعت در آن گذاشته شده است تا علاقه مندان از آن بهره برداری کنند.
منبع : ماهنامه دام، کشت و صنعت


همچنین مشاهده کنید