شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


مطالعه جامعه


مطالعه جامعه
● جامعه شناسی چگونه جامعه را مطالعه می کند؟
همه ما برای چیزهای بسیاری که یونانیان باستان به جهان داده اند مدیون هستیم آنها شاهکارهای معماری- هنرنمایش- سفالگری - ریاضیات -علم وادبیات ودموکراسی را هم به جا گذاشته اند وهم تحت تاثیر قرار دادند فیلسوفان یونانی برای درک مسائل وپدیده ها رویکردی انتقادی نسبت به اندیشه ها بوجود آوردند با زیر پرسش بردن عقاید واندیشه ها فیلسوفان یونانی که مردم به سخنان آنها گوش می دادند یاد می دادند که اقتدار به تنهایی وبه عنوان اساس حقیقت نپذیرند وبه آنچه فرهنگ در جامعه یونان مدعی در ست بودن آن است به دیده تردید بنگرند آنها استدلال می کردند که در ستی یا نادرستی هر اندیشه ای باید با معیار بی طرفانه سنجیده شود معیار سنجشی که مردم صرفا چیزی را فقط به این دلیل که احساس می شود خوب است باور نکنند این معیار همان دلیل عقلانی بود یا همان چیزی که ما منطق می نامیم اگر اندیشه ای منطقی است پس از طریق قواعد منطقی حاصل شده واگر اندیشه ای رد شود به این دلیل نیست که ما از این اندیشه بدمان می آید یا با آنچه ما موافقیم سازگار نیست بلکه از این روست که ما میتوانیم از طریق این قواعد بی طرفانه نادرستی آنرا اثبات کنیم قبل از یونانیان درستی حقیقت بستگی به این داشت که چه کسی آن را می گفت یا در کجا نوشته شده بود مثلا رهبر سیاسی آنچه را که اطرافیانش به او می گفتند باور می کرد فیلسوفان یونانی به ما آموختند به کسانی که منطقی نیستند با شک وتردید بنگریم واندیشه های را بپذیریم که از طریق بررسی دقیق وسازمان یافته وشرافتمندانه به دست آمده اند اندیشه ای را جدا کنید وبه فرض هایش نگاهی بیندازید ودر جستجوی تناقض هایش بر آئید تمدن یونان سر انجام رو به زوال نهاد ولی دوباره با ظهور فلسفه انتقادی وعلم در قرن پانزدهم تجدید شد وبعد از آن بنیانگذاری جامعه شناسی به عنوان یک علم اجتماعی در قرن نوزدهم رخ داد نویسنده اشاره کرده که هرگاه سعی در توضیح جامعه شناسی برای یکی از دوستان ریاضیدانش داشته وی ناامید می شود ومی گوید ریاضیات در مقایسه بادر ک انسانها آسان است به نظرم این سخن ریاضیدان به این دلیل است که انسان موجودی پیچیده است ما اندیشه های بنیادی جامعه خود را فرا می گیریم وآنها را در انگاره ها وجهان اجتماعی خودمان تجسم می کنیم باورهای فرهنگ نیازی به اثبات درستی ندارند زیرا ما آنها را از گذشته جامعه خود به ارث می بریم اجتماعی شدن در سالهای نخستین زندگی ما را به اعضای فعال جامعه تبدیل می کند به واسطه همین اجتماعی شدن اندیشه های کسان نزدیک را درونی می کنیم همچون کودک خردسال ما چیز بهتری نمی شناسیم پس به ناچار آن را می آموزیم وبعد تقویت می کنیم هنگامی که با افرادی مواجه می شویم که دیدگاهی متفاوت دارند تحت تاثیر قرار می گیریم که اندیشه هایمان را تغییر دهیم اما مسئولیت اثبات ادعا با اندیشه های جدید است نه عقاید قدیمی .
تردید فلسفی ومعیار سنجش تفکر عقلانی به استدلالی تبدیل شد که به اثبات تجربی معروف است که در سنجش یک اندیشه متکی بر مشاهده دقیق است یک اندیشه به نحوی عقلانی بوجود می آید اما باید به طور تجربی آزمون گردد برخی این اثبات را به ارشمیدس نسبت می دهند زمانی که اندیشه ای پشتوانه تجربی دارد دیگران می توانند در آن سهیم شوند وآن را در وضعیت متفاوتی مشاهده کنند وبه بازبینی آن بپردازند بنابراین این باورهای مردم نیست که حقیقت را تعیین می کند بلکه چگونگی رسیدن به باورهایشان تعیین کننده حقیقت است اثبات تجربی به این معناست که ما ناچاریم در فرایندی به روشنی توصیف کنیم که چگونه به نتیجه گیری رسیده ایم تا دیگران بتوانند این فرایند را بازبینی کنند اثبات تجربی اساس جامعه شناسی وبسیاری اندیشه های دیگر است بنابراین مشاهده اساس علم است وهمین طور اساس جامعه شناسی دلیل قابل قبول دلیلی است که فرد بتواند آن را مشاهده کند وبا دیگران در آن سهیم شود تا این که آنها بتوانند آن را مشاهده ونقد کنند مثالی که این جا می توان برای مشاهده زد مطالعه دورکیم در مورد علل خودکشی است او می خواست بداند چرا میزان خودکشی در میان جوامع متفاوت است او این نظر را مطرح کرد که این نسبت ها تحت تاثیر همبستگی اجتماعی در جامعه است جامعه شناسی علم خاصی است ومشاهده گروهها وجوامع وکنش متقابل یا طبقه اجتماعی آسان نیست زیرا چیزهای طبیعی مثل پوست وستاره یا برگ نیستند در جامعه شناسی قطعیت تقریبا غیر ممکن است ماکس وبر معتقد است همه دانشمندان باید آماده باشند تا واژگون شدن عقاید خویش را با پیدایش شواهد جدید ببینند بویژه دانشمندانی که در باره انسان تحقیق می کنند ما معمولا تمایل داریم چیزها رابرطبق آنچه در جامعه خودمان فرا گرفته ایم ببینیم برطبق اندیشه ها وارزش های که به آنها عادت کرده ایم واحساس اطمینان به ما میدهند بااین همه دستیابی به عینیت کامل در علوم اجتماعی دشوارتر از علوم طبیعی است همه دانشمندان سوگیری های دارند ودر مطالعات آنهااین سوگیری ها کم وبیش وارد می شود وما چنان در این اندیشه ها غرقیم که واقع بین بودن را برایمان دشوار می سازد با وجود این اگر بخواهیم جامعه وانسان را درک کنیم لازم است با سوگیری خودمان روبه رو شویم وآنها را به طور عینی بررسی کنیم دقیقا به این علت است که علم جامعه شناسی ضروری است ورسالت جامعه شناسی نیز این است که پاسخ های که افراد می دهند را کاوش کند وآنچه را که آنها باور دارند آشکار سازند وانسان را در جامعه مشاهده کنند مثلا در حالی که جامعه شناسی دنیای جوانان خشن را برای درک فرهنگ ها وبرچسب ها وواکنش های جوانان مطالعه می کند مردم می خواهند که این گونه گروه ها از میان بروند اگرمهم است که زندگی خودمان را حقیقتا درک کنیم پس باید به خودمان نگاه کنیم باید در آنچه می دانیم تردید کنیم واین در نهایت هدف جامعه شناسی به مثابه یک علم است.
http://social-me.blogfa.com/
راضیه خاوری


همچنین مشاهده کنید