یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فشار واقعی، زمان بازگشت به خانه است


فشار واقعی، زمان بازگشت به خانه است
طبق اعلام «ورایتی» فیلم سینمایی «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» ساخته «استیون اسپیلبرگ» به ۳۹۲میلیون دلار رسیده که ۱۰۰میلیون دلار بیشتر از بازار آمریکای شمالی است.
فروش جهانی این فیلم تاکنون ۶۸۳میلیون دلار شده و با این شرایط این ساخته «اسپیلبرگ» می رود که تبدیل به یکی از پدیده های امسال هالیوود بشود. کارگردانی ۶۲ساله که امروز تبدیل به یک مارک تجاری ،هنری معتبر شده و هنوز لقب های متعددی همچون «کودک نابغه هالیوود» یا «سرگرمی ساز کبیر» را یدک می کشد. اما با وجود اینکه او هنوز خود را پسربچه ای در مغازه آبنبات فروشی می داند، از شیفتگی اش نسبت به موج نو، فرانسوا تروفو، ساخت فیلم هایی جدی تر همچون فهرست شیندلر، سینمای اروپا و سینمای دهه های قبل کم نشده است. «استیون اسپیلبرگ» در پاسخ به سوالات مجله «سینه لایو» فرانسه درباره «ایندیانا جونز»و... چنین می گوید:
▪ این احساس را ندارید که با قسمت چهارم ایندیاناجونز مرحله جدیدی در کارنامه تان را شروع می کنید که بازگشتی است به ریشه های تان در سینمای مردم پسند و مفرح که دیر زمانی است هالیوود آن را عرضه می کند؟
ـ حق دارید. بعنوان سینماگر، فکر می کنم که بی وقفه باید به ریشه ها برگشت. برای این فیلم تمام تلاشم را کردم تا تجربه های آخرم را به قسمت جدید «ایندیانا جونز» منتقل نکنم. جدی ات را برای این فیلم که سوختش از عدم جدی ات تغذیه می شود، نمی خواستم. در ضمن همینطور نمی خواستم که ادای دینی به خودم باشد. این چهارمین قسمت از ماجراهای «ایندیانا جونز» است و هدف من نزدیکی بیشتر تا حد امکان به آنچه که در ۱۹۸۰ بودم، است.
▪ آیا فیلم هایتان را به مانند تجاربی عاطفی تلقی می کنید؟
ـ همه آنها اینطور هستند و مخصوصا این یکی. به معنایی ماشین شخصی بازگشت زمان خودم را به عاریت گرفتم. با افرادی دوباره کار کردم که به مدت ۱۸سال با آنها کار نکرده بودم، مثل «کارن آلن» یا «هریسون فورد.» با هم دوستانی صمیمی ماندیم اما به مدت ۱۸سال «هریسون فورد» کارنکرده بودم. یادم می آید روزی که «کارن» برای اولین تمرین هایش با «هریسون فورد» آمد، بی درنگ همدیگر را بغل کردند و از مدت فیلمبرداری قسمت های قبلی گفتند.
▪ تا چه اندازه ای، محبوبیت عظیم اسطوره «ایندیانا جونز» بر تصمیم شما برای ساخت و کارگردانی این قسمت تاثیر گذاشت؟
ـ بی تردید بدون تاثیر نبوده، اما فقط این نبود. در ضمن فکر می کنم که اگر از این مجموعه اسطوره ای ساخته شده است، این امر در دهه۸۰ اتفاق نیفتاده است و بعد از پایان مجموعه و پخش تلویزیونی یا نسخه ویدیویی آن صورت گرفته است. با این احوال ذائقه تماشاگران عنصر محرک اصلی برای شروع ساخت چهارمین قسمت بود. به شما قول می دهم که ۵سال دیگر از من خواهند پرسید کی ادامه «ئی.تی» را خواهم ساخت. افرادی بی وقفه در مدت ۱۸سال از من می پرسیدند که کی ادامه «ایندیانا جونز» را خواهم ساخت. پس برای اینست که این فیلم تنها یادی از جوانی برای «هریسون فورد»، «جورج لوکاس» و من نیست بلکه پاسخی است به تقاضای واقعی تماشاگران.
-اما نمای پایانی «ایندیاناجونز» و آخرین جنگ صلیبی، همه چیز یک نمای جمع بندی و اتمام مجموعه را داشت!
بله یک نمای بی نقص. مانند آنکه خودم کنار باشم و پرده را ببندم. همیشه دلم می خواست اینطوری باشد. اما با وجود گذر سال ها، از شدت تقاضا برای ساخت ادامه مجموعه کاسته نشد. «جورج لوکاس» و «هریسون فورد» به من زنگ می زدند و می گفتند که هرجا دنیا که می روند مرتب از آنها در این مورد پرسیده می شود. در این موقع بود که طرح چهارمین قسمت به میان آمد. در ضمن فکر می کنم که اولین بار در طول کارنامه ام است که قبل از هر چیز به تقاضای تماشاگران پاسخ می دهم.
▪ ایندیانا جونز در کارنامه تان معرف چیست؟
ـ قطعا او معرف تخیلات نهایی من از قهرمانی بی هراس و خوش تیپ است. با «ایندیاناجونز» کمی خود را مانند عروسک گردان یک مرد آرمانی حس می کنم، یک قهرمان رویایی. او چکیده کامل تمام چیزهایی است که در قهرمانان مرا مسحور خود می کند.
▪ کمی از خودتان نیز دراو هست؟
ـ «ایندیاناجونز» قله خودنمایی و ضعف های من است. تمایلم به قهرمان، قهرمانی که همیشه در ته دلم دوست داشتم می بودم و تنها راهی که می توانستم به او تا حد امکان نزدیک شوم، کارگردان او شدن بود!
▪ این از کودکی ناشی می شود؟
ـ کاملا. همه جا، در تلویزیون، سینما و درون کتاب ها برای خودم یک قهرمان داشتم. به عالم خیال بافی پناه می بردم. همه کودکی ام به باور شخصیتی گذشت که در من نیست و امروز این موضوع را همچنان به لطف حرفه کارگردانی دنبال می کنم.
▪ به توانایی شروع هم زمان چندین طرح شهرت دارید و ساخت پشت سرهم چندین فیلم، مانند حالا که اول «ایندیاناجونز» و سپس «تن تن»، «لینلکن» و «شیکاگو»و... برای حفظ تمایل تان به کار باید حق انتخاب داشته باشید؟
ـ نه، این نیست. من فقط مانند یک بچه هستم در مغازه آبنبات فروشی. همه آن ها را دوست دارم حتی اگر بدانم که موجب دل دردم می شوند. می خواهم همه آن ها را بسازم اگرچه می دانم نهایتا دوتا از ده طرح به سرانجام می رسد. برای ساختن یک فیلم باید بیاموزم، حس کنم و سپس ساخت آن را شروع کنم.
▪ بعد از گذشت این همه سال باز هم موقع نمایش یک فیلم، همان قدر فشار احساس می کنید؟
ـ نه، اصلا. فشار موقعی است که به خانه برمی گردم و به بچه هایم و تکلیف ها و آموزش شان می رسم. این یک فشار واقعی است!
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید