شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


از فیلمسازی برای بچه‌ها خسته نمی‌شوم


از فیلمسازی برای بچه‌ها خسته نمی‌شوم
پوران درخشنده را در یک روز سرد زمستانی در دفترش ملاقات می‌کنم. در اتاقش و در میان تندیس‌ها و لوح‌هایی که او را احاطه کرده و پوستر فیلم‌هایش می‌نشینیم و از این سال‌ها صحبت می‌کنیم، سال‌هایی که او با پایمردی بر مشکلات فیلمسازی در حوزه سینمای کودک و نوجوان غلبه کرده و فقط به دغدغه‌هایی فکر کرده که درباره بچه‌ها داشته: «بچه‌ها به من انرژی می‌دهند، بیرون از دنیای معصومانه آنها چیزی نیست که به من برای فیلمسازی انرژی بدهد اما من به‌خاطر بچه‌ها صبر می‌کنم و دوباره شروع می‌کنم.»«بچه‌های ابدی» برای او یک شروع دوباره است.
▪ می‌شود «بچه‌های ابدی» را پایان یک سه‌گانه درباره بچه‌هایی دانست که نقص جسمی دارند؟ این فیلم در کنار «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» نگاه خاص شما به این بچه‌ها را نشان می‌دهد؟.
ـ به‌عنوان نقطه پایانی به این فیلم نگاه نمی‌کنم. تصمیم دارم بعد از ۲۰ سال دوباره به سراغ شخصیت‌های فیلم‌های «پرنده کوچک خوشبختی» و «رابطه» بروم. به فیلمنامه‌ای فکر می‌کنم که درباره عطیه و علیرضا است و اینکه در این سال‌ها چه اتفاقی برایشان افتاده، البته هنوز در مرحله تحقیق هستم و شرایط ساخت آن فراهم نشده.
▪ در این سال‌ها با عطیه معصومی و علیرضا رضائیان ارتباط داشته‌اید؟ از سرنوشت‌شان اطلاع دارید؟
ـ بله، دیروز هم در مراسمی آنها را دیدم. عطیه دختری یک‌ساله دارد. علیرضا هم مشغول کار و زندگی است. آنها را خیلی سخت پیدا کردم، به سرنوشت‌شان علاقه دارم و همیشه به فکرشان هستم.
▪ به‌نظر می‌رسد جدا از فیلم، سرنوشت عطیه، علیرضا و علی برایتان مهم بوده. اینکه چطور با خانواده، اجتماع و نقص جسمی‌شان کنار بیایند را در فیلم تجربه می‌کنند. آیا این تجربه سینمایی توانسته تاثیر مثبتی در زندگی‌شان بگذارد؟
ـ بازیگری باعث شد آنها اعتمادبه‌نفس پیدا کنند و از لاک خودشان بیرون بیایند. علیرضا، پیش از بازی در «رابطه» به‌شدت منزوی بود اما بعد از پایان فیلم، ۷۰درصد اعتمادبه‌نفس پیدا کرد. عطیه قبل از «پرنده کوچک خوشبختی» هم اعتمادبه‌نفس داشت اما این تجربه کمکش کرد مستقل شود و قابلیت‌هایش را کشف کند. او الان کاملا در زندگی‌اش استقلال دارد. علی احمدی‌فرد از یک پسر خجالتی کم‌رو و کم‌حرف به نوجوانی تبدیل شد که می‌تواند در جمع خودش را اثبات کند.
زمانی که در جشنواره فیلم اصفهان برای گرفتن جایزه‌اش روی سن رفته بود، همه ما تعجب کردیم که او کاملا با اعتمادبه‌نفس صحبت می‌کرد و نمی‌خواست پایین بیاید (می‌خندد) خوشبختانه تجربه من می‌گوید می‌شود از طریق سینما بسیاری از کمبودها و ناراحتی‌های این بچه‌ها را جبران کرد.
▪ فیلم‌های شما ذهنیت این بچه‌ها و خانواده‌هایشان را عوض کرده آیا در مدیران آموزش و پرورش یا مسوولان فرهنگی هم تغییر نگرشی درباره این بچه‌ها دیده‌اید؟
ـ خوشبختانه بله. مدیران و مسوولان آموزش و پرورش هم نگاه تازه‌ای به این بچه‌ها دارند و راحت‌تر از گذشته با موضوع معلولیت کنار می‌آیند. در بعضی مدارس حتی بچه‌های معلول در کنار دانش‌آموزان عادی و سالم تحصیل می‌کنند و محدودیتی برایشان وجود ندارد. این اتفاق هر چند کمرنگ،‌ اما افتاده و امیدوارکننده است.
▪ شما اول فیلمنامه را می‌نویسید، بعد این بچه‌ها را پیدا می‌کنید...
ـ واقعیت این است که بچه‌ها من را پیدا می‌کنند (می‌خندد) و بعد قصه‌شان را می‌نویسم...
▪ می‌خواهم بدانم تا به حال از مسائل و مشکلات خصوصی این بچه‌ها چیزی را وارد فیلم کرده‌اید؟
ـ هیچ‌وقت این‌طور نبوده. دغدغه این بچه‌ها به سراغم می‌آید و ذهنم را مشغول می‌کند،‌من به آنها نزدیک می‌شوم و سعی می‌کنم مسائل‌شان را درک کنم و به شناختی از آنها برسم. بعد از این مراحل است که فیلمنامه شکل می‌گیرد.
▪ در «بچه‌های ابدی» علی را دیر وارد قصه کرده‌اید و او را آهسته‌آهسته به شخصیت اصلی تبدیل کرده‌اید. به نظر می‌رسد از این طریق خواسته‌اید توجه مخاطب را به این شخصیت بیشتر کنید.
ـ می‌خواستم برای ورود علی مقدمه‌چینی مفصلی داشته باشم. می‌خواستم قضاوت دیگران درباره او را ببینم و بعد این شخصیت وارد قصه شود. می‌بینیم که همه در برابر او گارد گرفته‌اند و نگران هستند که زندگی‌شان را خراب نکند. اما وقتی مخاطب علی را می‌بیند متوجه می‌شود که این بچه‌ها سمبل محبت و پاکی هستند و خطری از طرف‌شان ما را تهدید نمی‌کند. این مقدمه‌چینی باعث می‌شود مخاطب با او همدلی بیشتری داشته باشد.
▪ در «بچه‌های ابدی» با سه قصه روبه‌روییم. قصه نگار و ایمان، قصه علی و قصه ماهی (پانته‌آ بهرام) و شوهرش. این قصه‌ها زمان فیلم را طولانی کرده.
ـ این قصه‌ها همدیگر را تکمیل می‌کنند. قصه نگار و ایمان مقدمه‌ای است برای ورود علی. بعد علی و مشکلات و مسائلش را می‌بینیم و قصه سوم هم شخصیت او و دیگر بخش‌های قصه را کامل می‌کند. در بخش پایانی، وقتی که علی رها می‌شود به ماهی پناه می‌برد. زنی که قربانی شرایط است. فیلم هشدار می‌دهد که اگر ما نسبت به وضعیت بچه‌هایی مثل علی حساس نباشیم آنها از چنین افرادی هم بیشتر در معرض خطر و سوءاستفاده هستند.
▪ به نظرم شما علی و ماهی را شبیه هم می‌دانید. هر دو قربانی هستند؟
ـ هر دو معلول هستند. ماهی معلول شرایط اجتماعی است و علی معلول شرایط طبیعی. ماهی به ناچار مواد مخدر پخش می‌کند و وارد بازی‌ای شده که نمی‌خواهد در آن سهمی داشته باشد، اما مجبور است، چون حمایتی از او نمی‌شود. علی هم حامی ندارد و تنها ست.
▪ این فصل می‌توانست خیلی تلخ باشد، اما از نمایش بسیاری مسائل پرهیز کرده‌اید.
ـ نمی‌خواستم سوء‌استفاده‌هایی که جامعه از این بچه‌ها می‌کند را نشان بدهم. واقعیت تلخ ترو تکان‌دهند‌ه‌تر از چیزی است که در فیلم می‌بینیم.
▪ به دلیل فضای رنگارنگ و پایان خوش فیلم حدس می‌زنم که بیشتر از خانواده‌ها و مسوولان، به این فکر کرده‌اید که بچه‌ها از فیلم خوششان بیاید.
ـ موقعی که فیلمنامه را می‌نوشتم به بچه‌ها، خانواده، مسوولان و جامعه فکر می‌کردم. می‌خواستم فیلم همه گروه‌ها و اقشار را متوجه حساسیت موضوع کند.
فیلم مخاطب عام دارد و در این واژه عام، همه آنهایی که به نحوی با این بچه‌ها ارتباط دارند قرار می‌گیرند.
▪ پایانی که فیلم دارد، کمی‌ خوش‌بینانه است دوست نداشتید فیلم را در تونل تمام کنید؟
ـ به‌نظرم جایی که علی در تونل تصادف می‌کند، پایان فیلم است.
اما هنرمند متعلق به مردم و جامعه است و نمی‌تواند این تعهد را نادیده بگیرد. نمی‌خواستم فیلم، برای بچه‌ها و خانواده‌هایشان تلخ باشد. من واقعیت را می‌دانستم و طعم تلخش را چشیده بودم، نمی‌خواستم برای آنها هم این اتفاق بیفتد.
▪ در «رابطه» و «پرنده کوچک خوشبختی» با کودکانی که نقص جسمی دارند کار کرده‌اید، با توجه به این موضوع تجربه کار با این بچه‌ها را دارید. اما نوع بیماری علی و نقص جسمی‌اش خیلی خاص است. کار با او چطور بود؟
ـ کار کردن با این بچه‌ها برایم جذاب است. توان ذهنی علی، در حدی است که نمی‌شد اطلاعات زیادی درباره قصه و فیلمنامه به او داد. من باید اطلاعات را طوری منتقل می‌کردم که او متوجه شود. سعی کردم قصه را در حد هوش و توانایی ذهنی‌اش برایش توضیح بدهم. موقع کار این دشواری، لذتبخش بود. او خیلی زود با ما و گروه همراه شد و سعی می‌کرد در خدمت فیلم باشد.
▪ علی سینما را می‌شناخت؟ فیلم دیده بود؟
ـ نه، اصلاً فقط سریال «پلیس جوان» را خیلی دوست داشت، نوارش را هم در خانه داشت. اما سینما نرفته بود و به فیلم دیدن هم علاقه‌ای نداشت.
▪ پس علاقه‌ای که علی در فیلم به پلیس بودن دارد، از دنیای واقعی آمده؟
ـ این ماجرا را از واقعیت زندگی خودش گرفتیم. البته در تحقیقاتی که داشتم متوجه شدم بچه‌های سندروم داون علاقه زیادی به شخصیت پلیس دارند، چون احساس می‌کنند پلیس آنها را از شر آدم‌های بد خلاص می‌کند.
▪ چرا اغلب شخصیت‌های فیلم‌هایتان پسر هستند؟
ـ پسرها خیلی مغرور هستند، در دوران بلوغ مشکلات جسمی و روحی پسرها و این غرور برایشان مسائل خاصی به وجود می‌آورد و به منزوی شدنشان می‌انجامد.
این مسائل باعث می‌شود پسرها از خانواده‌ فاصله بگیرند و پرخاشگر بشوند. این موضوع در عین حال که حساس و مهم است، دراماتیک هم هست. شخصیت‌های پسر در دوران بلوغ، دورانی که من درباره‌اش فیلم می‌سازم آسیب‌پذیرتر هستند.
▪ سال‌ها پیش در «زمان از دست رفته» به طور مشخص قصه یک زن را روایت کردید، اما دیگر به سراغ شخصیت‌های زن نرفته‌اید. سهم زنان در فیلم‌های شما چقدر است؟ نمی‌خواهید درباره مسائل زنان فیلم بسازید؟
ـ بعد از ساختن «زمان از دست رفته» ۹ سال فیلم نساختم. برخورد بدی با من و این فیلم شد. بعد از آن روند فیلمسازی‌ام را با پرداختن به دنیای نوجوان‌ها و جوان‌ها ادامه دادم. ساخت «زمان از دست رفته» برایم گران تمام شد، در حالی که فیلم به جشنواره‌های زیادی رفت، تقدیر هم شد، اما مسوولان نسبت به آن موضع گرفتند. مدت‌هاست می‌خواهم درباره یک زن اسیر فیلم بسازم، اما شرایط پیش نمی‌آید.
▪ در میان فیلم‌هایی که ساخته‌اید، کدام یک از آنها صد درصد مطابق سلیقه‌تان بوده؟
ـ هیچ‌کدام. هنوز فیلمی که صددرصد مطابق خواسته‌ام باشد، نساخته‌ام.
▪ چرا؟
ـ شرایط این فرصت را به وجود نیاورده.
▪ در این مدت شنیدیم قرار است سریال بسازید. چرا این اتفاق نیفتاد؟
ـ دوست دارم سریالی بسازم که هم حرفی برای گفتن داشته باشد و هم مخاطب را سرگرم کند، اما فرصت این کار پیش نیامده، تلاش‌هایی کرده‌ام اما شاید سرنوشت این‌طور نمی‌خواهد (می‌خندد)
▪ با توجه به شرایط سینمای کودک چه چیزی به شما در این سال‌ها انگیزه داده برای بچه‌ها فیلم بسازید؟
ـ فقط بچه‌ها و علاقه‌ای که به آنها دارم، به من انرژی می‌دهد. کورسوی امیدی در سینمای کودک نیست، تنها عامل حرکت من معصومیت و مظلومیت بچه‌هاست و من برای آنها فیلم می‌سازم.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید