یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در افتان و خیزان دموکراسی


در افتان و خیزان دموکراسی
۱) آقای برکت غباراکف حسین اوباما، بعد از ماه ها رقابت تنگاتنگ و تند با خانم هیلاری کلینتون بر او پیروز شد و به عنوان نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری انتخاب و معرفی شد. خانم کلینتون، که حاضر نبود شکست را بپذیرد و سرسختانه تا آخرین لحظات مقاومت می کرد، بالاخره هنگامی که اوباما رای موافق ۲۱۹۰ از ۴۲۳۴ نماینده حزب در سرتاسر امریکا و تایید اکثریت نمایندگان عالی حزب را به دست آورد، شکست را پذیرفت و پایان فعالیت انتخاباتی خود را، طی مراسم ویژه یی اعلام کرد. علاوه بر این خانم کلینتون در همین مراسم به رغم رودررویی های تبلیغاتی ماه های گذشته، حمایت قاطع و جدی خود را از نامزدی اوباما اعلام کرد.برای ما ایرانی ها که افتان و خیزان، دموکراسی را تجربه می کنیم ولی هنوز در بسیاری از موارد مبانی و اصول آن را فرانگرفته ایم، انتخابات ریاست جمهوری در امریکا اگرچه ایرادات و کمبودهای جدی دارد اما حاوی نکات آموزنده یی، برای صاحبان خرد است.
۲) در ساختار سیاسی - حقوقی امریکا نهادهای دخالت یا نظارت کننده دولتی، وجود ندارد، اما فرآیند تعیین نامزدها به گونه یی است که مردم در نهایت با ویژگی ها و قدرت مدیریت و رهبری نامزدها آشنا می شوند و انتخاب می کنند. فعالیت ها و رقابت های انتخاباتی دو حزب اصلی و یک نامزد مستقل طی ماه های گذشته، نمونه یی از یک انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی را به طور نسبی نشان داد. ابتدا نامزدهای انتخابات در درون هر یک از دو حزب اصلی، طی سفرهای متعدد به شهرهای مختلف در سرتاسر امریکا به ارائه آرا، نظرات و برنامه های خود و رقابت با یکدیگر و جلب نظر و رای مخاطبان خود پرداختند. طی این فرآیند و به تدریج آرای مردم هوادار هر حزب روی یک یا دو نفر از نامزدها متمرکز شد. در حزب جمهوریخواه از میان سه یا چهار رقیب اولیه، در نهایت یک نفر، مک کین، اکثریت را به دست آورد و نامزد این حزب معرفی شد. در حزب دموکرات این فرآیند به حضور دو نامزد اصلی که ویژگی ها و امتیازات کم و بیش برابری داشتند، منجر شد و این دو طی ماه ها به رقابت با هم پرداختند و هر ابتکار و توانمندی که داشتند به روی صحنه آوردند و در معرض دید مردم قرار دادند. مطبوعات و رسانه های گروهی آزاد و مستقل یا وابسته به نهادها و گروه ها به جمع آوری و پخش ویژگی های مثبت یا منفی هر یک از نامزدها دست زدند. هر سخنی را که هر یک از این نامزدها، نه تنها در جریان این فعالیت ها، بلکه در سالیان دراز گذشته گفته بودند یا در رفتارهایی که در مقام و منصب های مختلف و به مناسبت های گوناگون، خواه عمومی یا فردی، شخصی و خصوصی داشته اند، همه زیر ذره بین ها رفت و موشکافی شد و به سطح افکار عمومی کشیده شد. تلویزیون های سراسری امریکا بخش عمده یی از برنامه های شبانه روزی خود را به این کار اختصاص دادند و هر یک با انگیزه های فردی، حزبی و گروهی خاص خود که کمتر متکی یا مبتنی بر حق و عدالت یا عشق به خدا و عیسی مسیح بود، سوابق سیاسی، مذهبی و مالی و... این نامزدها را حلاجی کردند، به طوری که از این سوابق چیزی از نگاه مردم پنهان نماند. در مورد اوباما، خبرنگاران سمج و پیگیر حتی به کنیا کشوری که پدر اوباما از آنجا به امریکا مهاجرت کرده بود، سفر و سوابق خانوادگی او را پیگیری کردند، با مادربزرگ او که هنوز در قید حیات است در دهکده یی در مقابل یک کلبه روستایی مصاحبه کردند. وقتی به او گفتند که نوه اش می خواهد رئیس جمهور امریکا بشود چه احساسی دارد با متانت و خونسردی یک مادربزرگ گفت اگر او رئیس جمهور شود و به مردم امریکا و دنیا خدمت کند، او خشنود و مفتخر خواهد شد و به درگاه ایزد منان برای او دعا خواهد کرد.
۳) در مبارزه و رقابت انتخاباتی، هر یک از نامزدها، برنامه ها و سیاست ها و توانمندی های خود را ارائه می دهند و می کوشند نظر موافق مردم را جلب کنند. هیچ فرد، مقام یا نهاد و گروه خاصی وجود ندارد که بتواند به تنهایی با حمایت مخفی یا علنی از یک فرد، موجب پیروزی او شود. گروه ها و نهادهای قدرتمند و صاحب نفوذ وجود دارند که در شکست یا پیروزی نامزدها نقش موثری ایفا می کنند، اما ساز و کار این تاثیرگذاری، به طور کلی با آنچه در کشورهای توسعه نیافته رایج است و مشاهده می شود، متفاوت است. شایان توجه این است که تاثیرگذاری این گروه ها و نهادها با ویژگی ها و توانمندی های نامزدها رابطه مستقیم دارد و چنین نیست که نهادهای تاثیرگذار بتوانند فردی را که هیچ سابقه شناخته شده یی در هیچ زمینه یی ندارد از صندوق های رای بیرون بیاورند. در میان روسای جمهور امریکا جرج بوش (پسر) نمونه نادری است که بدون توانمندی هایی متناسب با وظایف رئیس جمهور امریکا، توانست با اعمال نفوذ گروه های ویژه، به خصوص برخی تقلب های انتخاباتی در فلوریدا و سپس رای سیاسی ۵ قاضی از ۹ عضو دیوان عالی کشور که عضو حزب جمهوری بودند بر رقیب خود ال گور غلبه کند. اما همین دخالت ها عوارض و پیامدهای بسیار سخت و سنگینی برای مردم امریکا و مردم جهان داشته است. در هیچ دوره یی اعتبار امریکا در افکار عمومی مردم جهان تا به این درجه سقوط نکرده بود. واکنش مردم امریکا به این تجربه نیز قابل توجه است. بخشی از تحرک جوانان امریکا و حمایت آنان از اوباما، پیامد سیاست های نادرست دولت بوش در عراق است.
در طول مبارزات و رقابت های انتخاباتی اخیر، خانم کلینتون بر تجارب خود به عنوان همسر رئیس جمهور سابق امریکا در دو دوره ریاستش و سناتور بودنش تاکید کرد و امیدوار بود بتواند از این طریق رای و نظر موافق نمایندگان حزب و مردم را جلب کند، اما اوباما روی «ضرورت تغییر» تکیه کرد. او مدعی شد که برای ایجاد تغییر می آید. اوباما در واقع بر نارضایتی شدید مردم، به خصوص جوانان از وضع موجود سرمایه گذاری کرد. او با تکیه بر این ضرورت، به علاوه جوان بودن توانسته است در میان نسل جوان امریکا به خصوص دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دانشگاهی تحرک جدیدی را به وجود آورد. جوان بودن، خوش و درست صحبت کردن او بسیاری را به یاد جان اف کندی انداخته است. هزاران جوان امریکایی، تحت تاثیر اوباما ناگهان از صدف تنگ خواست ها، آرزوها، امیال فردی و شخصی بیرون آمدند و با انگیزه های فرافردی - شخصی، معنای تازه یی برای بودن خود ساختند. یکی از راز و رمزهای موفقیت او در تحرکی است که در میان جوانان به وجود آورده است. نقش او در ایجاد تحرک در جوانان، یاد انتخابات دور اول ریاست جمهوری خاتمی را در ذهن زنده می کند. اگرچه نسبت جمعیت جوان امریکا به کل آن به مراتب کمتر از نسبت آن در ایران است اما به آن اندازه هست که تاثیر خود را گذاشته است. به طوری که هزاران جوان در سرتاسر امریکا، ساعت ها از وقت روزانه خود را صرف فعالیت انتخاباتی به نفع اوباما و حضور در گردهمایی های سیاسی - حزبی می کنند. این رابطه ویژه اوباما با نسل جوان و به دنبال آن پیوند با قشرهای مختلف و متنوع جامعه یکی از موجبات موفقیت اوباما در جلب کمک های مالی گسترده مردمی شده است. در جامعه های کنونی، انتخابات پرهزینه شده است، سفر نامزدها و گروه های همراه به ایالات و شهرهای مختلف، اقامت در هتل ها و تبلیغات در شکل های مختلف هزینه بسیار دارد. در کشورهای توسعه یافته با اقتصاد آزاد متکی بر بازار، بخش خصوصی شرکت ها، نهادها و صاحبان پول و سرمایه با توانمندی های بالای خود و اهداف اقتصادی که دارند به نامزدها کمک می کنند و هزینه های سنگین مبارزه انتخاباتی را تامین می کنند. کمک این نهادها نامزدی را که انتخاب می شود، وامدار این مراکز و نهادها می سازد. برخی از کشورهای توسعه یافته با وضع قانون، احزاب و نامزدهای انتخابات را در دریافت هر نوع کمک مالی از نهادها و گروه های خصوصی ممنوع ساخته اند و در عوض دولت اعتباری را تصویب کرده است که به هر حزب و نامزد انتخابات، چه انتخاب شوند یا نشوند متناسب با آرای مردمی که کسب می کنند، کمک مالی می کند (نظیر فرانسه). این امر آزادی عمل نامزدهایی را که انتخاب می شوند در برابر گروه های فشار مالی - اقتصادی تامین می کند. در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه که دموکراسی و سازو کار آن، انتخابات، هنوز نهادینه نشده است و بخش خصوصی قدرتمند نیز وجود ندارد، بنابراین هزینه های سنگین انتخابات از راه های غیرقانونی و نامشروع تامین می شود. به عنوان مثال در یک دوره نامزد انتخاباتی وابسته به یک جریان خاص با دادن مجوز واردات به اشخاص معین و فروش این مجوزها در بازار و انتقال وجه آن به ستاد انتخاباتی خود هزینه های انتخاباتی اش تامین می شد.روابط حاکم بر مناسبات سیاسی، تمامی ضوابط قانونی را تحت الشعاع خود قرار داده و می دهد. در برخی از موارد هم که حتی صرف میلیاردها پول برای تبلیغات انتخابات جوابگو نیست و فرد مورد نظر انتخاب نمی شود، تقلب در رای گیری با استفاده از شناسنامه های تقلبی یا باطل شده، دخالت در خواندن آرا و حتی تغییر و جابه جایی صندوق های رای، سکه رایج است. در مبارزات انتخاباتی فعلی امریکا، بر طبق رویه رایج، نهادها و گروه های مختلف بر حسب اولویت های خود و توانمندی ها و رابطه ویژه یی که دارند به نامزدها کمک مالی می کنند. به عنوان مثال یهودیان امریکا از امکانات مالی بسیار فراوانی برخوردارند. سازمان های یهودی براساس اولویت خود، به آن نامزدی در انتخابات کمک می کنند که هماهنگ با سیاست های دولت اسرائیل موضع گیری کند. نظیر همین رابطه میان نهادهای قدرتمند وابسته به میلیتاریسم امریکا با نامزدها وجود دارد. در دهه های اخیر، سازمان های مسیحی افراطی تحت عنوان نئوکان ها، نیز نقش موثری در انتخابات پیدا کرده اند. شیوه جمع آوری کمک های مالی خانم کلینتون و آقای مک کین بر همین اساس بوده است اما آقای اوباما، یک نوآوری کرده است و شیوه جدیدی را به کار برده و توانسته است چندین برابر رقبای خود کمک های مالی جمع آوری کند. بخش عمده کمک های مالی به آقای اوباما، نه از جانب موسسات و نهادهای بزرگ اقتصادی، بلکه مبالغ کم اما از جانب کثیری از مردم عادی صورت گرفته است. این امر خود پیامد سیاست های استراتژیک انتخاباتی اوباما و موفقیت او در ایجاد رابطه با قشر وسیعی از مردم عادی است.
۴) انتخابات این دوره از ریاست جمهوری امریکا، هم در این مرحله و هم در مرحله نهایی واجد ویژگی های بسیار مهم و قابل توجه است. برای اولین بار در تاریخ امریکا یک زن و یک آفریقایی- امریکایی تبار، آن هم با نام و نشان دینی خاص، کاندیدای ریاست جمهوری شدند و درون حزب دموکرات به مرحله نهایی رسیدند و هر دو از حمایت بخش قابل توجهی از رای دهندگان و فعالان سیاسی حزب و مردم عادی برخوردار هستند. این ویژگی ها خود از تغییرات جدی در ذهنیات مردم امریکا نسبت به زنان و سیاهان حکایت می کند که البته دومی به مراتب مهم تر از اولی است. ترکیب دینی- مذهبی مهاجران اولیه و پدران بنیانگذار امریکا به گونه یی بوده است که تا مدت ها اکثریت مردم نامزدی یک کاتولیک مذهب را نمی پذیرفتند، منع قانونی نداشت اما شرایط ذهنی- تاریخی چنین نبود. با انتخاب اولین رئیس جمهور کاتولیک (که احتمالاً جان اف کندی بود) این مانع ذهنی از سر راه برداشته شد. اگرچه زنان امریکا طی سالیان دراز به خصوص در نیمه دوم قرن بیستم توانستند به مشاغل کلیدی مهمی در ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی (در سطح سناتور، نماینده و وزیر) وارد شوند، اما واکنش افکار عمومی و نامزدی یک زن برای ریاست جمهوری به آزمون گذاشته نشده بود. نامزدی خانم کلینتون و حمایت هایی که کسب کرده، حداقل تا این مرحله نشان داد که این مانع نیز از میان رفته است. نامزدی یک امریکایی- آفریقایی تبار و پذیرش عمومی جامعه یک پدیده جدید و در مناسبات سیاسی- اجتماعی به مراتب مهم تر از نامزدی یک زن محسوب می شود و این به خاطر سابقه تاریخی بردگی و تبعیضات نژادی شدید در امریکا است. تاریخ امریکا با شکار آفریقاییان و تجارت بردگان و سپس جنبش ضدبردگی جنگ داخلی میان ایالات شمالی و جنوبی عجین شده است. هنگامی که بردگی به طور قانونی لغو شد، ایالات جنوبی آن را نپذیرفتند و ایالات شمالی در حمایت از دولت فدرال به مقابله برخاستند. یک جریان یا شبکه جدی برای فرار بردگان از جنوب به شمال معروف به «راه آهن زیرزمینی» به وجود آمد. یکی از حلقه های اصلی این شبکه شهر ابرلین، ایالت اهایو بود. دانشگاه ابرلین در این شهر از اولین و قدیمی ترین دانشگاه های لیبرال امریکا است که در دهه ۱۸۳۰ بنا نهاده شده است. اولین زن و اولین سیاه پوست امریکایی در این دانشگاه پذیرفته و فارغ التحصیل شده اند. به همین مناسبت در سفر اخیرم به امریکا دعوت این دانشگاه را برای سخنرانی پذیرفتم. اما نه لغو بردگی و نه جنگ بسیار خشن و پرهزینه داخلی امریکا نتوانست ذهنیت نژادپرستانه بخش عمده یی از مردم امریکا را تغییر دهد. سیاهان از بسیاری از حقوق مدنی محروم بودند. رفتار با آنان تحقیرآمیز و خشن و ظالمانه بود. سیاهان مجبور بودند در اماکن و مراکز خاصی زندگی کنند و در مدارس و دانشگاه های خاصی، که سطح آموزش در آنها بسیار پایین بود به تحصیل بپردازند. در اتوبوس های مسافربری شهری و بین شهری برای سفیدپوستان قسمتی در جلو و برای سپاهپوستان قسمتی در عقب اتوبوس معین شده بود. حتی اگر در قسمت سفیدپوستان صندلی خالی بود، سیاهپوستان حق استفاده از آن را نداشتند. اگر سفیدپوستی سوار می شد و صندلی خالی نبود، سیاهپوستان موظف بودند جای خود را به مسافر سفیدپوست بدهند. این نوع تبعیض ها در بسیاری از اماکان عمومی نظیر فروشگاه ها، رستوران ها، هتل ها و... وجود داشت. تبعیض های نژادی علیه سیاهپوستان، آمیخته با باورهای انحرافی و منحط مذهبی شده بود. یک گروه مسیحی - به نام کوکلاس کلان یا KKK - معتقد بود که عیسی مسیح (خدا یا پسر خدا) سفیدپوست بوده است و سیاهان از نسل شیطان هستند. کار این گروه در تعصبات نژادی ضد سیاهان به جایی رسید که آنان در مواقع و موارد معین به طور دسته جمعی صلیب به دست در حالی که کلاه خودی بر سر و صورت می کشیدند، بعد از انجام مراسم ویژه به سیاهان و منازل و مزارع آنها حمله می کردند، آتش می زدند، آنان را می گرفتند و از درخت آویزان و لینچ یا «مثله» می کردند. جزییات موارد متعددی از این جنایات را آقای رمزی کلارک دادستان کل دولت جان اف کندی در کتابی تحت عنوان «جنایاتی که امریکا را تکان داد» شرح داده است. (رمزی کلارک از رهبران جنبش ضد جنگ (ویتنام) بود که در روزهای قبل از انقلاب به نوفل لوشاتو آمد و با رهبر فقید انقلاب دیدار کرد.) فعالیت گروه افراطی مذکور اگرچه کاهش پیدا کرده است و جامعه امریکا وجود آنان را برنمی تابد، اما هنوز هستند و مواضع ضدنژادی خود را حفظ کرده اند. در دهه ۱۹۶۰ مبارزات سیاهپوستان برای کسب حقوق مدنی مساوی به رهبری کسانی نظیر مالکوم ایکس (مسلمان) و مارتین لوترکینگ (مسیحی) توسعه پیدا کرد. هنگامی که یک دانشجوی سیاهپوست به حکم دادگاه فدرال برای ثبت نام در دانشگاه ایالتی آلاباما می خواست وارد دانشگاه شود، نظامیان به دستور فرماندار ایالت از ورود او جلوگیری کردند. دولت فدرال دخالت کرد. دانشجوی سیاهپوست با حمایت نیروهای نظامی دولت فدرال که به آلاباما اعزام شده بودند، به دانشگاه رفت و آمد می کرد. درگیری میان دولت فدرال با فرماندار ایالتی منجر به استعفا و برکناری فرماندار شد. اما مارتین لوترکینگ در یکی از راهپیمایی های سیاهان در همین ایالت به دست سفیدپوستی کشته شد. مالکوم ایکس رهبر مسلمانان سیاهپوست نیز در شرایط متفاوتی، بعد از انجام مراسم حج و برگشت به امریکا کشته شد. این حوادث و نمونه های مشابه، عمق تعصبات نژادی بخشی از جامعه امریکا را نشان می دهد. اما جامعه امریکا و ذهنیت مردم امریکا به سرعت و به شدت در حال دگردیسی و تغییر است. نزدیک به ۵۰ سال از آن دوره گذشته است. در اولین دهه قرن بیستم، اکنون یک امریکایی آفریقایی تبار نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است و در مرحله اول از رقیب سفیدپوست خود پیشی گرفته و به مرحله رقابت با نامزد سفیدپوست حزب جمهوریخواه رسیده است. برخی از تحلیلگران پیش بینی می کنند که ممکن است رنگ و نژاد این دو نامزد انتخابات در انتخاب نهایی مردم امریکا به نفع مک کین عمل کند اما روشن و قطعی نیست جامعه امریکا در معرض یک آزمون تاریخی است. مسلمانان امریکا که نیروی موثری محسوب می شوند از باراک اوباما حمایت می کنند. آیا در ماه سپتامر آینده اوباما انتخاب می شود یا مک کین و انتخاب هر یک از این دو چه پیامدهایی را برای مردم امریکا و جهان به خصوص برای ایران خواهد داشت، نیاز به بررسی و تحلیل جداگانه یی دارد.
ابراهیم یزدی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید