شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


مردی در جست‌وجوی حقیقت


مردی در جست‌وجوی حقیقت
ناصرخسرو قبادیانی یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و شاعران ‌ایران است که در زمان خود به اغلب علوم عقلی و نقلی تسلط داشت، برای همین در بیشتر شعرهایی که از او به‌جا مانده نشانی از احاطه او بر‌ این علوم را می‌توان مشاهده کرد.
ناصرخسرو به همراه حافظ و رودکی سه تن از شاعران برجسته کشورمان هستند که قرآن را به شکل کاملی از بر داشتند و از‌ آیات آن در شعرهایشان استفاده می‌کردند.
نام کامل او ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی است و آن‌طور که در تذکره‌ها نوشته‌اند متولد سال ۳۹۴ در روستای قبادیان بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان) است. او خانواده ثروتمندی داشت. برای همین از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال پیدا کرد و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان، به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا هم با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در‌ این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت پیدا کرد. آن‌طور که در تاریخ ادبیات ذبیح‌الله صفا درج شده او برای دستیابی‌ به منبع حقیقت با پیروان ادیان مختلف بحث و گفت و کرد و برای رسیدن به حقیقت از آنها راهنمایی خواست و چون به نتیجه‌ای نرسید به شرابخواری روی آورد. اما نوشته‌اند که در سن چهل سالگی شبی ‌در خواب دید که کسی به او می‌گوید «چند خواهی خوردن از‌ این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از ‌این نتوانستند ساخت که‌ اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی‌خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من‌ این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر ‌این خواب دچار انقلاب فکری شد و شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. سفرنامه او حاصل ۷ سال سفر بعد از‌ این تحول فکری است که دستاورد ارزشمندی برای محققان ادبیات و تاریخ شده است.
● آثار ناصرخسرو
▪ دیوان اشعار فارسی
▪ دیوان اشعار عربی ‌(که متاسفانه در دست نیست).
▪ جامع الحکمتین ـ رساله‌ای است به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.
▪ خوان الاخوان ـ کتابی است به نثر در اخلاق و حکمت و موعظه.
▪ زادالمسافرین ـ کتابی ‌است در بیان حکمت الهی به نثر روان.
▪ گشایش و رهایش ـ رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
▪ وجه دین ـ رساله‌ای است به نثر در مسائل کلامی ‌و باطن و عبادات و احکام شریعت.
▪ بستان‌العقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.
▪ سفرنامه ـ ‌این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله‌ ناصرخسرو است و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب می‌آید.
▪ سعادت‌نامه ـ رساله‌ای است منظوم شامل سیصد بیت.
▪ روشنایی‌نامه ـ ‌این رساله نیز به نظم فارسی است.
به غیر از ‌این کتاب‌ها تالیفات و رساله‌های دیگری نیز به حکیم ناصرخسرو نسبت داده شده‌است که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ‌او تحقیق کرده‌اند در وجود آنها تردید کرده‌اند. نام ‌این کتاب‌ها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه ـ المستوفی؛ در فقه ـ دستور اعظم ـ تفسیر قرآن ـ رساله در علم یونان ـ کتابی ‌در سحریات ـ کنزالحقایق ـ رساله‌ای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رساله‌ای موسوم به سرالاسرار.
● شعری از ناصر خسرو
روزی ز سر سنگ عقابی‌به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی زمین زیر پر ماست
بـر اوج فلک چون بپرم از نظـر تــیز
می‌بینم اگر ذره‌ای ‌اندر ته دریاست
گر بر سر خـاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کـرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
ناگـه ز کـمینگاه یکی سـخت کمانی
تیری ز قضاو قدر‌انداخت بر او راست
بـر بـال عـقاب آمـد آن تیر جـگر دوز
وز ابر مر او را به سوی خاک فرو کاست
بر خـاک بیفتاد و بغلـتید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست
گفتا عجبست‌ اینکه ز چوبست و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدنش کجا خاست
چون نیک نگه‌کرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید