چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


روایت های تحریف شده


روایت های تحریف شده
شعر روایی در اغلب موارد بر بنیان نثر استوار است. در این نوع شعر از آنجا که محور همنشینی اهمیت زیادی پیدا می کند میزان خیال انگیزی که از جمله ویژگی های اولیه یک شعر خوب است به شکل محسوسی به نفع حکایت گری و توضیح جزئیات کنار می رود. شعر مهرنوش قربانعلی از معدود شعرهایی است که به رغم روایی بودن همچنان با قدرت خصلت خیال انگیزی خود را حفظ کرده و از این جهت می تواند در زمره آثار درخشان عصر خود قرار گیرد. اینکه ساز و کار خیال انگیزی در این شعرها چگونه است موضوعی است که نوشتار حاضر به تشریح آن خواهد پرداخت.نخستین ویژگی شعرهای قربانعلی در کتاب به وقت البرز تحریف است. او با اخذ مصالح روایت از تجربه های ملموس زندگی شهری آنها را به نفع روایت شخصی خود از جهان مصادره می کند و با تحریف این مصالح در شعر خود به آنها هویت و زندگی جدیدی می بخشد. مثل این شعر؛
در این بازی دشمنان ناپدید می شوند الکی
مونیتور از خنده بر خود می پیچد
باور نمی کنی؟ دست من نیست،۱
در اینجا شاعر با وسعت بخشیدن به تجربه بازی رایانه یی آن را از جایگاه اصلی اش در زندگی بیرون می کشد تا به کل زندگی تعمیم دهد. به این ترتیب گوشه یی مخفی شده از روایت برای خواننده آشکار می شود که ضمن تحریک تخیل او به او لذت می بخشد.شگرد دیگری که در بیشتر شعرهای این کتاب ردپای آن به چشم می خورد طنز ظریفی است که قربانعلی در برخورد با اکثر پدیده هایی که روایت می کند به کار برده است. این طنز در پاره یی موارد مثل مورد پیش گفته به تحریف مصالحی که از زندگی واقعی انتخاب شده اند می انجامد و در موارد دیگر روایتی مشهور از تاریخ یا اسطوره یی تثبیت شده را آماج می گیرد. در هر حال وجود این نگاه طنزآمیز از جمله ابزارهای کارآمد شاعر برای تحریف جهان و سازمان دادن دوباره آن در صورتی نوین است که به شعرهای کتاب قوت می بخشد.در شعرهای کتاب به وقت البرز روایت های مشهوری که از فرط تکرار به جزیی از واقعیت زندگی انسان امروز تبدیل شده اند بهانه یی می شوند برای آنکه شاعر از دل آنها موقعیت های روایی بکر و دست نخورده یی بیرون بکشد و در شعرش به نمایش بگذارد. از آن جمله می توان به شعر مونولیزا (۲) اشاره کرد که در آن این تحریف از اسم تابلو آغاز می شود و تا انتهای شعر ادامه پیدا می کند.
می گویند؛
شکلی از صورت تو را دارم، خصوصی ام،
با دیوارهای تک بعدی کنار نمی آیم
اگر کایتی که می خواستی تکمیل شده بود
به رگ هایم بر می گشتم ۲
در اینجا گفت وگوی خیالی و همزمان راوی با تابلوی مونالیزا و خالق آن به تحریف موجودیت تابلو و تبدیل آن به بخشی از زندگی راوی شعر انجامیده است در حالی که ادامه نگاه طنزآمیز شاعر به این تابلو به این تحریف کمک کرده و آن را به عنصری خیال انگیز تبدیل می کند که موجب شده است کشفی شاعرانه در روایت شعر اتفاق بیفتد.در میان اشعار کتاب به دسته دیگری از شعرها برمی خوریم که در بخشی جداگانه با عنوان «شهادت دوربین مداربسته» گروه شده اند. در این شعرها لحن شاعر به کلی تغییر می کند و به فراخور موضوع شعرها که نوعی بازخوانی از قصه های قرآنی است حالت جدی تری به خود می گیرد. در شعرهای این بخش از کتاب عنصر تحریف هم وجود ندارد و تنها شاعر از شگرد معاصر کردن قصه ها و احضار آنها به متن زندگی روزمره برای قوام بخشیدن به شعر سود می برد. مثل این بخش از شعر فلاش؛
پشه هم که باشم
بلدم موی دماغ نمرود شوم،۳
در اینجا داستان نمرود و پشه یی که باعث مرگ او می شود به همان شکلی که در منبع اصلی وجود دارد به شعر احضار شده تا نقشی امروزی را در زندگی روزمره راوی شعر به عهده بگیرد. این شگرد متن را به گذشته یی باستانی پرتاب می کند و بعد زمانی هزاران ساله مابین آن موقعیت تاریخی را با زندگی روزمره از میان می برد. به این ترتیب است که متن در اینجا با ایجاد این همزمانی مجازی تولید خیال می کند و همچنان در لذت بخشیدن به خواننده خود موفق است.کتاب به وقت البرز با شعر بلندی به همین نام آغاز می شود که در آنجا نیز سازوکارهای ذکر شده کمابیش به همان شکل به کار گرفته شده اند. تنها نکته یی که در این شعر بلند وجود دارد و آن را از دیگر شعرهای بلند این سال ها متمایز می کند این است که روایت شعر به پاره های مختلفی تقسیم می شود که هرکدام علاوه بر اینکه نقش موتیف مقید را ایفا می کنند و با رفت و برگشت های خود به روایت شعر قوام می بخشند می توانند در صورت جدا شدن از شعر به صورت یک شعر مستقل نیز خوانده شوند.کوتاه سخن اینکه مهرنوش قربانعلی با این کتاب نشان می دهد که می توان روایتگر بود اما در دام روایت گرفتار نشد و به این ترتیب زندگی شهری را به گونه یی روایت می کند که جای آن در شعر امروز ما تا به حال خالی بوده است.
علیرضا بهنام
پی نوشت ها:
۱- مهرنوش قربانعلی، به وقت البرز، نشر آهنگ دیگر، صفحه ۴۱
۲- همان، صفحه ۴۰
۳- همان، صفحه ۳۰
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید