سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


مثنوی به روایت کودکان ایران زمین


مثنوی به روایت کودکان ایران زمین
سودابه سالم که یکی از پیشگامان موسیقی کودک در ایران به شمار می رود که بنای کارش را بر عناصر ایرانی استوار کرده است. وی سال گذشته برنامه ای را بر اساس داستان های شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی به همراه ارکستر کودکان ایران زمین در جشنواره موسیقی فجر به صحنه برد. آن تجربه موفق باعث گردید که در اوایل تابستان امسال با تغییرات مختصری در تالار وحدت تکرار شود. اینک خبردار شدیم که وی از ۳۰ آبان تا ۲ آذر برنامه دیگری را به باز هم در تالار وحدت به صحنه می برد. این بار داستان های مثنوی مولوی به جای شاهنامه در دستور کار قرار گرفته اند و مشخصاً قرار است کودکان ارکستر ایران زمین داستان مشهور طوطی و بازرگان را با شعر و نمایش و موسیقی روایت کنند. بدین مناسبت گفت و گویی را با سودابه سالم، سرپرست ارکستر انجام داده ایم.
▪ خانم سالم! آیا برنامه ارکستر کودکان ایران زمین در امتداد همان اجرای سال گذشته است؟
ـ از نظر اجرا شباهت هایی به هم دارند و در عین حال متفاوت اند. ولی از نظر هدف، هر دو یک منظور را دنبال می کنند. ما در اجرای پیشین نقال داشتیم، موسیقی داشتیم و همینطور حرکت و نمایش. این بار هم به شکلی نسبتاً متفاوت داریم. تفاوت عمده این است که وجه نمایشی کار بیشتر شده است. یعنی از بار نقال کاسته ایم و به بخش نمایش افزوده ایم.
در کار قبلی که به بیان داستان های شاهنامه اختصاص داشت، نقال نقش زیادی داشت و حجم بیشتری از برنامه را به خود اختصاص داده بود. هر چند نقال نوجوان ما با قدرت بالایی هنرنمایی می کرد و اجازه نمی داد حواس شنونده به جای دیگری برود، ولی در برنامه اخیر که قرار است قصه طوطی و بازرگان را روایت کنیم، نقش بیشتری را به بازیگران کودک دادیم تا بخش هایی از قصه را با حرکات نمایشی و گاه با خواندن ابیاتی از مثنوی مولوی بیان کنند و در عین حال روایت نقال هم در کنار حرکت کودکان باشد.
▪ تا کنون در جامعه چنین جا افتاده بود که شعر بزرگان ادب پارسی، مخاطب بزرگ سال می طلبد و برای کودکان می بایست شعر و قصه کودکانه گفت. شما چگونه وارد عرصه ای شدید که کودکان را به طور مستقیم مورد خطاب آن اشعار قرار دهید؟
ـ اعتقاد دارم برخی از اشعار بزرگان پارسی آنقدر ساده و روان هستند که نیازی به مفسر و مترجم ندارند و کودکان ما هم می توانند آنها را درک کنند. اتفاقاً سال گذشته چند نفر از متخصصان حوزه کودک که برنامه ما را در جشنواره موسیقی فجر دیده بودند، به من گفتند مدت هاست به دنبال این می گردند که چگونه می توان کودکان امروز را با ادبیات کهن ایران زمین آشنا کرد و اینک با دیدن این برنامه پاسخ خود را یافته اند.
▪ با این رویکرد مشخصاً چه هدفی را دنبال می کنید؟
ـ هدف کلی کار این است که کودک به زیباترین روش، با سرچشمه های فرهنگی خودش آشنا شود. در واقع هر معلمی هدفش این است که شاگردش را از زاویه ای که تخصص دارد به سمت هویت واقعی کودک هدایت کند. من یک موسیقیدان هستم و ابزار کارم موسیقی است. اما به این اکتفا نکردم. از شعر و نمایش هم کمک گرفتم. زیرا به تجربه دریافتم کودکان، ترکیبی از شعر و نمایش و موسیقی را خیلی دوست دارند و خیلی زود واکنش نشان می دهند. شما در کار اخیر فقط موسیقی نمی شنوید، ادبیات فاخر ایران را می بیند، نمایش می بینید، نقالی می بینید که خودش ترکیبی زیبایی از شعر و مو سیقی و نمایش است.
▪ انتخاب قصه طوطی و بازرگان از مثنوی مولوی و انتساب آن به موسیقی استاد صبا بر چه اساسی صورت گرفته است؟
ـ اگر با قطعات استاد صبا آشنا باشید، متوجه می شوید که بیشتر آهنگ های این استاد بزرگ از نوع بی کلام هستند. آثاری که به نظر من بسیار تخیل برانگیز و خالص و ناب اند. وقتی خوب به آنها گوش دادم این قصه معروف طوطی و بازرگان را در آن آهنگ ها یافتم و به نظرم رسید تلفیق خوبی می توان از این دو ارائه داد. از سویی دیگر نیک می دانستم که آن دسته از قطعات استاد صبا که بیشتر در فضای شور و دشتی هستند، با توجه به ریتم پر نشاطشان، برای بچه ها خیلی جذاب اند.
▪ آیا قصه طوطی و بازگان این کشش را دارد که یک برنامه مستقل و احتمالاً یک ساعته را به خود اختصاص دهد؟
ـ بیان قصه همراه با مقدمه و حواشی است. شما در قصه های ایرانی هم این ویژگی را ملاحظه می کنید. در شروع کار، مجموعه ای از حرکات و موسیقی را داریم که آفرینش جهان را به تصویر می کشند. پس از آن مثنوی خوانی اجرا می شود. یعنی فرازهای ابتدایی مثنوی مولوی که می فرماید:
بشنو از نی چون حکایت می کند
وز جدایی ها شکایت می کند
را به همراه گروه همخوانان و نوازندگان کودک اجرا می کنیم. در واقع تا اینجای کار ما یک پیش درآمد از نوع موسیقی و نمایش را ارائه کردیم. پس از آن اصل داستان با حضور نقال شروع می شود و به همان ترتیب مثنوی پیش می رود. با این وجود در میانه قصه، شما شاهد روایت قصه های کوتاه دیگری از مثنوی مولوی خواهید بود. این هم در فرهنگ ما مسبوق به سابقه است، یعنی قصه در قصه.
▪ چیدمان سازها به چه نحوی است؟ آیا بر اساس تفکر خاصی انجام داده اید یا اینکه با توجه به قابلیت های کودکان در نوازندگی سازها چیده شده اند؟
ـ ما در ارکستر هم سازهای ایرانی مثل سنتور، تنبک، نی، عود، کمانچه و دف داریم و هم از سازهای غربی ویژه کودکان مانند زیلوفون و فلوت ریکوردر استفاده می کنیم. یکی از نوجوانان هم به خوبی کلارینت می نوازد. اما در چیدمان سازها خیلی دچار محدودیت نبودیم. خوشبختانه کودکان و نوجوانان مستعدی داریم که سازهای ایرانی را در حد خوبی می نوازند. سازهایی مثل زیلوفون هم که اساساً ساختمان ویژه ای دارند و کودکان به سرعت می توانند یاد بگیرند.
از آنجا که قطعات استاد صبا را می نوازیم، این بخش از ارکستر به خوبی فضای موسیقی ایرانی را ایجاد می کنند. علاوه بر این از یک نوازنده نوجوان افغانی برای نوازندگی طبلا هم استفاده کردیم و این کار عمدی بوده است. وقتی بازرگان به هند مسافرت می کند، ساز طبلا در ارکستر جلوه بیشتری دارد و فضای هندوستان را به نوعی تداعی می کند.
▪ مدیریت فرهنگی و مشخصاً سامانه موسیقایی کشور تا کنون چه برخوردی با این کار شما داشته اند؟
ـ سال گذشته وقتی ما داستان هایی از شاهنامه را در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه بردیم، مسئولین استقبال کردند و حتی عنوان کار ملی را به آن دادند. امسال نیز انجمن موسیقی از ما حمایت کرد و نخستین برنامه سال جاری که تکرار برنامه سال گذشته در جشنواره موسیقی فجر بود، را در اوایل تابستان داشتیم . اینک باز هم از طرف انجمن موسیقی دعوت شدیم تا کار جدید را این بار بر اساس قصه های مثنوی مولوی به صحنه ببریم.
البته همزمانی این کار با اعلان سال ۲۰۰۷ به نام مولانا هم جالب بود. در کل راضی هستم ولی تأکید می کنم که ما این ارکستر را نه در یک سالن بزرگ بلکه در یک اتاق ۲۴ متری تمرین دادیم. واقعاً سخت است ولی با شور و حرارتی که در وجود بچه ها می بینم، خودم و همکارانم دلگرم می شویم. این را هم اضافه کنم که کار ارکستر کودکان ایران زمین یک کار کاملاً دسته جمعی است. هر کدام از همکارانم گوشه ای را تقبل کرده اند و زحمت می کشند. مربیان ما در بخش های موسیقی، نمایش و حرکت، نقالی و ادبیات هر یک جداگانه با بچه ها کار می کنند و در نهایت کار آنها را در هم ادغام می کنیم.
▪ به نظر شما چرا وضعیت آموزش موسیقی کودک در ایران، تا این حد نابسامان است؟
ـ از چند جنبه می‌توان به این نابسامانی نگاه کرد. ابتدا باید دید که موسیقی کودک چیست و تا چه حد مهم است. به همان دلایلی که پیش از این هم گفتم، به کودک زیاد توجه نمی‌شود و همه او را ناتوان فرض می‌کنند. والدین تنها می‌خواهند آنها هرچه سریع‌تر بزرگ شوند و رشد کنند و شیرین زبان ، زرنگ و نابغه باشند. اغلب ما بزرگترها دوست داریم که بچه‌ها مینیاتور بزرگترها باشند. یعنی شعر حافظ را حفظ کنند یا مرغ سحر را با ساز بنوازند و برایمان جوک تعریف کنند. در حالی که کودک باید تجربه کند و بیاموزد.
▪ شما در آموزش مربیگری موسیقی کودک به مربیان، چه نکاتی را در نظر می‌گیرید؟
ـ آموزش موسیقی به کودکان ، هم علم است و هم هنر. شاید این طور به نظر برسد که هر موسیقیدانی می‌تواند امر آموزش را به عهده بگیرد. اما من معتقدم موسیقیدان بودن، شرط کافی نیست. باید تکنیک‌های آموزشی را هم بدانیم و به ویژه در آموزش به کودکان، ویژگی‌های کودک را بشناسیم. توانایی ایجاد ارتباط با کودک نیز بسیار مهم است.
بنابراین کسی که می‌خواهد به کودکان موسیقی را آموزش دهد؛ باید علاوه بر شناخت موسیقی، تئوری آن ، سلفژ ،نواختن یک ساز و آشنایی با فرهنگ سرزمین خود و سایر کشورها، به کودکان نیز علاقه‌مند باشد.
http://hooshang-samani.blogfa.com
هوشنگ سامانی


همچنین مشاهده کنید