شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اوباما یا مک کین؛ مسئله این نیست


اوباما یا مک کین؛ مسئله این نیست
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و عده زیادی از مردم، در آمریکا و در بقیه جهان، مشتاقانه منتظرند تا ببینند آخر چه کسی کلید کاخ سفید را صاحب می‌شود؛ اوباما یا مک کین.
البته آن طور که اکثریت انتظار دارند، بخت بیشتر با باراک اوباما یار است و او، به لطف کارنامه سیاه جمهوریخواهان در ۸ سال گذشته، شانس بیشتری برای انتخاب شدن دارد. اما آیا مسئله واقعا این است که اوباما انتخاب خواهد شد یا مک کین؟ آیا باید خوشحال بود که در صورت انتخاب شدن اوباما وضع دنیا بهتر شود. به بیان دیگر، آیا انتخاب شدن اوباما تغییری در سیاستهای کلا‌ن آمریکا به وجود خواهد آورد؟ اصولا‌ آیا اوباما می‌تواند تغییری در سیاست‌های کلا‌ن آمریکا در سطح جهان پدید آورد؟ ‌
دو فرض وجود دارد که البته فرض اول محتمل تر و منطقی تر است: یا اوباما اصول کلی سیاستهای کلا‌ن آمریکا را پی می‌گیرد و اصولا‌ فرق چندانی در اوضاع پدید نخواهد آورد (چرا که اگر غیر از این بود و او شخصیتی رادیکال داشت، اصولا‌ اجازه کاندید شدن پیدا نمی‌کرد)؛ یا دست به اعمال تغییرات کلی در سیاست‌های آمریکا خواهد زد. اگر بخواهیم فرض دوم را محتمل بشماریم، باید به این حقیقت توجه کنیم که حتی اگر اوبامای سیاه پوست، <انسان خوبی> باشد و بخواهد چهره خوبی از آمریکا به جهان ارائه کند، قطعا نخواهد توانست.
علت اینکه چرا اوباما و اوباماها نمی‌توانند تغییری در سیاست‌های امپریالیستی آمریکا پدید آورند را باید در ماهیت نظام سرمایه داری آمریکا جستجو کنیم. آمریکا خود را طلا‌یه دار دموکراسی می‌داند اما واقعیت این است که در آمریکا، چیزی به نام دموکراسی واقعی وجود ندارد. بسیاری شکل برگزاری انتخابات در امریکا و نیز اینکه در این کشور همیشه قدرت بین دو حزب ثابت دست به دست می‌شود را دلیلی بر غیردموکراتیک بودن نظام حکومتی این کشور می‌دانند.
اما جدا از این مسئله و با فرض اینکه انتخابات امریکا واقعا به شکلی دموکراتیک برگزار و رئیس جمهور با رای مردم انتخاب می‌شود، بازهم بنا به دلا‌یلی که در پی خواهد آمد، می‌توان ثابت کرد که در آمریکا چیزی به نام دموکراسی واقعی وجود ندارد. در آمریکا کسی رئیس جمهور می‌شود که به بهترین شکل حافظ منافع سرمایه و سرمایه داران باشد. در واقع دموکراسی آمریکا، دموکراسی سرمایه داران است چرا که شالوده این نظام، براساس سرمایه داری بنیان نهاده شده است. سود و ارزش افزوده است که تعیین کننده همه چیز خواهد بود، نه نظر مردم و شهروندان امریکایی. ‌
‌ نظام حکومتی آمریکا بر اساس فرد نیست، بلکه بر اساس یک سیستم مدون سرمایه داری است که تصمیم گیرندگان اصلی اش، صاحبان سرمایه‌های کلا‌نند؛ صاحبان شرکت‌های بزرگ اسلحه سازی و تراستهای عظیم نفتی و غولهای تجاری دیگری که اقتصاد آمریکا و بخش بزرگی از اقتصاد دنیا را در دست دارند. این سیستم است که باید تشخیص دهد ر
ئیس جمهور آمریکا در عراق جنگ به راه بی اندازد یا نه؛ این سیستم است که باید تشخیص دهد آمریکا در بقیه دنیا چه دخالتهایی بکند و کجا جنگ راه بی اندازد و کجا به دنبال صلح باشد. در واقع دخالتهای آمریکا در کشورهای دیگر، در جهتی صورت می‌گیرد که به حفظ و ارتقای سرمایه نظام سرمایه داری کمک کند. پس سیستم سرمایه داری آمریکا، که سردمدارن و تصمیم گیرندگانش همان سرمایه داران بزرگ هستند، تدوین کنندگان اصلی سیاست‌های آمریکا هستند؛ نه فرد رئیس جمهور. رئیس جمهور در این میان چیزی نیست جز یک مجری؛ یک نماینده. کسی که باید منافع سیستم را از طریق اطاعت از سردمداران اصلی سیستم تضمین کند.
پس در کل، اینکه مک کین رئیس جمهور شود یا اوباما، چندان فرق اساسی نمی‌کند. حزب جمهوریخواه و دموکرات، ظاهرا با هم تفاوت دارند اما هر دو، در اصول مانند هم هستند. هدف اصلی آنها حفظ منافع سرمایه و سرمایه داران است چرا که سیستم حکومتی آمریکا، توسط همین سرمایه داران هدایت می‌شود؛ سرمایه دارانی که شاید حتی یکبار هم از آنها نام برده نشده باشد، اما در پشت پرده تصمیمات اصلی را می‌گیرند و آن را به رئیس جمهور ابلا‌غ می‌کنند.
و.الوندی
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید