دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
انتظار پویا
● نشانه های یاوران مهدی (عج)
پیش از آغاز بحث «نشانهها واندیشهها» ناچاریم به نكتهای اشاره كنیم، وآن این كه زبان رایج در زمان صدور این روایات، زبانی رمزی ونمادین بوده است؛ از این رو «سیوف» را به سلاح؛ «خیول» را به ماشینها، نفربرها، تانكها ووسایل نقلیه زرهی ورزمی باید معنا كرد. چنان كه وصف «رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار» نیز تعبیری نمادین ومجازی است كه از آن عبادت وتهجّد در شب، وشجاعت وجرأت وجسارت در روز مقصود است.
زبان رمزی برای كسی كه آشنا به شیوههای تعبیر در منابع وروایات اسلامی باشد، زبانی شناخته شده است.
▪ پس از این مقدمه، بحث از «نشانهها واندیشهها» را در این روایات آغاز میكنیم:
۱) گنجهایی كه از جنس طلا ونقره نیست
یاران امام، گنجینههایند. گنجینه، ثروتی است كه مردم از محلّ اختفای آن بیخبرند. ممكن است گنجی در خانه انسان، زیر گامهای او، یا در زمین مجاور منزلش، یا در شهر وی باشد، امّا او از آن بیخبر باشد. انصار امام نیز گنجهای پنهانند. ممكن است یكی از آنان در خانه فردی از ما یا در همسایگی یا در شهر ما باشد، امّا ما وی را نشناسیم وحقیرش بشمریم ودر چشم مردم كه دیده بصیرتشان از نفوذ در اعماق وكشف گنجها ناتوان است، كوچك آیند.
بیگمان این بصیرت، یقین، توجّه به خدا، شجاعت وبیباكی وذوب شدن در ذات خدای تعالی كه انصار امام علیهالسلام بدانها توصیف شدهاند، به یكباره شكل نمیگیرد، بلكه در جان این جوانان وجود داشته است، جز آن كه از دیدگان مردم پنهان مانده است؛ چنان كه گنجینهها از چشمها پنهان میمانند.
۲) قدرت وآگاهی
خدای بلندمرتبه در وصف بندگان شایسته خود «ابراهیم»، «اسحاق» و«یعقوب» علیهمالسلام میفرماید:
«واذكر عبادنا ابراهیم واسحاق ویعقوب اولی الایدی والابصار انّا اخلصناهم بخالصهٍٔ ذكری الدّار وانّهم عندنا لمن المصطفین الاخیار»(۱)
«وبندگان ما ابراهیم واسحاق ویعقوب را كه نیرومند ودیدهور بودند به یاد آور. ما آنان را با موهبت ویژهای ـ كه یادآوری آن سرای بود ـ خالص گردانیدیم. وآنان در پیشگاه ما به جِدّ از برگزیدگان نیكانند.»این، از شگفتآورترین توصیفهاست.
بصیرت، نیازمند قدرت است وبدون قدرت، از دست میرود وبه خاموشی میگراید. بصیرت را جز مؤمن نیرومند بر نمیتابد، وهنگامی كه قوایش تحلیل رود فاقد بصیرت شود. بنابراین، قدرت نیاز به بصیرت دارد؛ زیرا قدرت بیبصیرت به لجاجت ودشمنی واستكبار بدل میشود.
خدای تعالی ابراهیم واسحاق ویعقوب را چنین توصیف فرموده است كه آنان صاحبان «قدرت / الایدی» و «بصیرت / الابصار» هستند. چنان كه در برخی روایات نیز، یاران امام عصر علیهالسلام به صاحبان «قدرت» و«بصیرت» توصیف شدهاند.
۳) هشیاری وبصیرت
تعبیر روایت از حالت آگاهی وبصیرت یاران امام عصر علیهالسلام تعبیر عجیبی است:
«كالمصابیح كَأَنَّ قلوبهم القنادیل»
«آنان چونان چراغهایند؛ انگار كه در دلهاشان قندیلهایی روشن است».
آیا امكانپذیر است كه ظلمت، قندیل را بشكند؟ هر چند كه ظلمت قندیل را احاطه میكند، لیكن قدرت درهم شكستن آن را نخواهد داشت.
یاران امام، اگرچه تیرگی شك وتردیدها متراكم گردد وفتنهها پی در پی درآیند، در روح وجان وهشیاری آنان نفوذ نتوانند كرد. از این رو آنان هنگام كه رهسپار شوند، دچار شك نگردند وتردید نكنند و به قهقرا نروند وبه پشت سر ننگرند. تعبیر روایت در این زمینه چنین است:
«لا یشوبه شكٌّ فی ذات اللّه»
«دلهایی كه به شك در ذات خدا آلوده نشوند.»
از این تعبیر فهمیده میشود كه منظور امری غیرشك است؛ مخلوطی از شك ویقین یا لحظاتی است از شك كه حالت یقین را میشكافد وبه نحوی به درون یقین نفوذ میكند. ولی طولی نمیكشد كه در مقابل یقین شكست میخورد و جا خالی میكند. چنین چیزی برای بسیاری از مؤمنان اتفاق میافتد. غیر از آن كه یقین یاران امام را شكّی بر نمیآشوبد. یقین آنان ناب وخالص وبه دور از شایبه شك وتردید است.
۴) عزم نافذ
این بصیرت، چنان عزم نافذی به آنان میبخشد كه هیچ تردید ودودلی در آن نیست. تعبیر از این عزم به «الجمر = اخگر، پاره آتش»، تعبیری باشكوه وحكایتگر است. «اخگر» مادام كه ملتهب وفروزان است نفوذ میكند ومیدرد وتعبیر به «اشدّ من الجمر = نافذتر از پاره آتش»، دلپسندترین تعبیری است كه در باب نفوذ عزم میشناسیم. ما نمیدانیم كه خدای تعالی در روح وجان جوانان طالقان چه گنجینههایی از هشیاری، یقین، عزم ونیرو قرار داده است. تعابیر وارد در این روایت، تعابیر غیرمأنوسی است. انگار كه سخن از آنان، سخن از روی وَجْد وشیفتگی است:
«زُبر الحدید كالمصابیح، كأنَّ فی قلوبهم القنادیل، اشدُّ من الْجَمْر، رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار»
«پارههای آهنند، چون چراغند، انگار در دلهاشان قندیلهایی روشن است، نافذتر از پاره آتش، زاهدان شب وشیران روز.»
گویی كه روایت از تمام تواناییهای لغت سود جسته تا امكان تعبیر از آگاهی، بصیرت، نیرومندی وعزم نافذ این جوانان را به دست آورد.
۵) نیرومندی
روایت، جوانان طالقان را به [صاحبان] قدرت شگرف كه تاكنون هیچ جوانی را بدان نیرومندی مشاهده نكردهایم، توصیف كرده است. در این عبارت تأمل كنید: «كأنّ قلوبهم زُبر الحدید = گویی كه دلهاشان پارههای آهن است.»
آیا تاكنون كسی را دیدهاید كه بتواند تكههای آهن را در كف دست ذوب كند، یا بشكند یا نرم سازد؟
«لَوْ حملوا علی الجبال لاَزالوها، لا یقصدون برایاتهم بلدهٔ اِلاّ خرّبوها كأَنَّ علی خیولهم اَلْعُقبانُ»
«اگر به كوهها حملهور شوند، آنها را متلاشی سازند، با پرچمهاشان آهنگ هیچ دیاری را نكنند جز آن كه ویرانش سازند، گویی كه عقابانند بر اسبها.»
این تعابیر عجیب از قدرت سهمگینی حكایت میكند. این قدرت، از نوع قدرتی كه طاغوتها از آن بهرهمندند نیست، بلكه فقط برخاسته از نیروی عزم واراده ویقین است.
۶) مرگجویی وشهادتطلبی
«یدعون بالشهادهٔ ویتمنّون اَنْ یُقتلوا فی سبیل الله»
«برای شهادت دعا میكنند وآرزوی كشته شدن در راه خدا را در سر میپرورانند.»
مرگی كه پیرمردان نود ساله وصد ساله را دچار وحشت میسازد، در حالی كه تمام لذتهای زندگی ومیل بدانها را از كف دادهاند ... آری، همان مرگی كه پیران را به وحشت مینشاند، این جوانان كه در عنفوان جوانی به سر میبرند، بدان عشق میورزند. عشق به شهادت از دو چیز سرچشمه میگیرد ودو نتیجه را در زندگی مردم به جای میگذارد.
امّا آن دو چیز كه منشأ عشق به شهادت در وجود انسان است، رویگردانی از دنیا وتوجّه به خدای تعالی است. اگر انسان با دوستی دنیا در دلش مقابله كند وخود را از بند آن رها سازد وفریبش را نخورد، بیگمان گام نخست را در این راه ـ كه دشوارترین گام است ـ برداشته، وگام دیگر آن است كه دل به محبّت خدا دهد وشیفته یاد وعشق او باشد وصاحب چنین دلی با تمام وجود به سوی خدا بازگردد.
نزد این گروه، امور دنیوی را اهمیّتی نیست. با دیگران در بازارها واجتماعات حاضر میشوند، جز آن كه به دل، از این امور غایبند ودرباره اینان تركیبِ «حاضرِ غایب»(۲) كاملاً مصداق پیدا میكند.
این جنگجویان جسور عاشق مرگی هستند كه مردم از آن میهراسند. شهادت را طلب میكنند ودر آن لقای الهی را میجویند. اشتیاقشان به شهادت، به سان اشتیاق مردم به لذتهای دنیا بلكه برتر از آن است.
كم هستند كسانی كه آنان را درك كنند. انسانهای غربی راهی برای درك آنان ندارند. غربیان گاه آنان را به «خودكشیكنندگان»(۳) توصیف میكنند، حال آن كه «خودكشی كننده» كسی است كه از دنیا خسته میشود ودر زندگی به بنبست میرسد. ولی این جوانان درهای دنیا را به روی خود گشوده مییابند. دنیا به رویشان لبخند میزند وبا تمام طراوت وزیب وزیورهایش به سرشان سایه میافكند. بنابراین، آنان از دنیا خسته نشدهاند ودر آن به بنبست نرسیدهاند، بلكه از آن رویگردان شدهاند؛ زیرا مشتاق لقای الهیاند.
غربیان، این جوانان را به «تروریسم» متهم میكنند، حال آن كه اینها تروریست نیستند، واگر میگفتند كه اینان از ترور نمیهراسند، سخنی نزدیكتر به واقعیت بود.
رویگردانی از دنیا وعشق به لقای الهی، سرمنشأ عشق به شهادت وكشته شدن در راه خداست. امّا آنچه كه از عشق به شهادت حاصل میشود، عزم ونیرومندی است، جنگجوی بیباكی كه توان آن را داشته باشد كه خود را از [بند] دنیا آزاد كند، چنان عزم واراده ونیرویی در خود مییابد كه دیگران از آن بینصیبند.
این عزم [قاطع] وتوان [بالا] هیچ ارتباطی به اسباب قدرت مادّی كه در جبهه مخالف موجود است، ندارد؛ هر چند كه ما ضرورت وجود این اسباب وقدرتهای مادّی واهمیّت آنها را در ظهور امام علیهالسلام ونزدیكتر شدن فرج آن حضرت انكار نمیكنیم.
۷) تعادل شخصیّت
از بارزترین نشانههای این گروه، تعادل در شخصیت، تعادل بین دنیا وآخرت وتعادل بین قدرت وبصیرت است وهمین راز نیرومندی ونفوذ آنان میباشد.
خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست دارد وافراط وتفریط وگرایش به چپ وراست را ناپسند میدارد. خدای بزرگ فرموده است:
«وَابْتَغِ فیما ءاتَیكَ اللّهُ الدّار الآخرهٔ ولا تَنْسَ نصیبكَ مِنَ الدّنیا»(۴)
«وبا آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی وسهم خود را از دنیا فراموش مكن.»
خدای تعالی در مقام آموزش دعا به ما فرموده است:
«ربّنا آتنا فی الدنیا حسنهًٔ وفِی الآخرهٔ حسنهًٔ»(۵)
«پروردگارا! در این دنیا به ما نیكی ودر آخرت نیز نیكی عطا كن.»
خدای تعالی فرماید:
«وَلا تجعل یدَكَ مغلولهٔ الی عنقك ولا تبسطها كُلَّ البسطِ فتقعد ملوماً محسوراً»(۶)
«دستت را به گردنت زنجیر مكن [بخیل مباش] وبسیار [هم[ گشادهدستی منما كه ملامت شده وحسرتزده بر جای مانی.»
تعادل بین خشوع وعبودیت برای خدا وفروتنی در مقابل مؤمنان وشدّت وقاطعیت در مقابل كافران نیز از همین موازنه محسوب میشود.
«اَذِّلهٍٔ علی المومنین اعزّهٍٔ علی الكافرین»(۷)
«با مؤمنان، فروتن وبر كافران سرفرازند.»تعادل بین توكّل بر خدا وتلاش وكار وبرنامهریزی نیز داخل در همین موازنه است. حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای «همّام» جوانب این موازنه وتعادل در شخصیّت «متّقین» را چنین توصیف کرده است:
«فمن علامهٔ احدهم انّك تری له قوّهٔ فی دینٍ وحزماً فی لینٍ وایماناً فی یقین وحرصاً فی علمٍ وعلماً فی حلمٍ وقصداً فی غنی وخشوعاً فی عبادهٍٔ وتجمّلاً فی فاقهٔ وصبراً فی شدّهٔ وطلباً فی حلالٍ ونشاطاً فی هُدیً وتَحَرُجّاً عن طمعٍ یعمل الاعمال الصالحهٔ وهو علی وجلٍ، یُمْسی وَهمُّهُ الشكر ویُصبحُ وهَمُّهُ الذكر یَبیت حذراً ویُصبح فرحاً، ... یمزج الحلم بالعلم والقول بالعمل ... فی الزلازل وقور وفی المكاره صبورٌ وفی الرَّخاءِ شكورٌ ... نفسه منه فی عَناءٍ والنّاس منه فی راحهٍٔ.»(۸)
«از نشانههای هر یك از آنان این است كه در كار دین نیرومندش بینی وپایدار، نرمخوی هشیار ودر ایمان استوار، ودر طلب دانش حریص وبا داشتن علم بردبار ودر توانگری میانهرو ودر عبادت فروتن، وبه درویشی نكوحالی نمودن، ودر سختی شكیبایی كردن وجستجوی آنچه رواست وشادمانی در رفتن راه راست ودوری گزیدن از طمع. كارهای نیك میكند ودر هراس است. روز را به شب میرساند ودر بند سپاس است. بامداد میكند ذكرگویان، شب ر ابه سر میبرد ترسان، وروز میكند شادان ... بردباری را با دانش در میآمیزد وگفتار را با كردار ... به هنگام دشواریها بردبار است ودر ناخوشایندها پایدار ودر خوشیها سپاسگزار ... نفسِ او از او در زحمت است ومردم از وی در راحت.»
این موازنه از ویژگیهای بارز درشخصیت یاران امام عصر علیهالسلام است.
۸) زاهدان شب، شیران روز
روایت، با جمله «رهبانٌ باللیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنهای اشاره كرده است. در ساختار شخصیت انسان، شب وروز، نقشهای مختلفی را ایفا میكنند. گردش شب وروز، یك گردش تكاملی است. آنها هر كدام دیگری را كامل میكند وبه ناچار با مشاركت یكدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوتگر ومجاهد نقش دارند.
اگر تهجّد وعبادت در شب نباشد، انسان در رویارویی با گردنههای دشوار، استواری لازم را نمییابد واز ادامه حركت در راه پرخاری كه در طیّ روز باید بپیماید، باز میماند. همچنین اگر حركت در «روز» نباشد، «شب» یار وهمراه خود را از عمل به وظیفه دعوتگری به سوی خدا در اجتماع باز میدارد وانسان دومین نقش خود را در زندگی دنیا ـ پس از عبادت خدا ـ كه دعوت به سوی عبودیت اوست، از كف میدهد.
قرآن كریم بر تأثیر شب در ایجاد آمادگی در انسانها به منظور دعوت به سوی خدا وكوشش در این راه تأكید ورزیده است. در آغازین روزهای رسالت پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم سوره مبارك مزمّل بر آن حضرت نازل شد. در این سوره شریف خدای تعالی از پیامبرش خواسته است تا شبانگاهان، خود را برای تحمّل «قول ثقیل»(۹) در روز، آماده سازد.
خدای تعالی در این سوره خطاب به پیامبرش فرموده است:
«یا ایّها المزمّل قُم اللّیل اِلاّ قلیلاً نصفه او انقص منه قلیلاً اَوْزِدْ علیه وَرتّل القرآنَ ترتیلاً اِنّا سَنُلْقی عَلَیْكَ قَولاً ثقیلاً اِنَّ ناشئَهٔ اللّیل هِیَ اشَدُّ وَطْأً وَ اَقْوَمُ قیلاً اِنَّ لَكَ فی النهار سَبْحاً طویلاً»(۱۰)
«ای جامه به خود پیچیده! شب را برخیز، مگر اندكی. نیمیاش را یا كمی از نیم بكاه یا بر آن بیفزای وقرآن را آرام وبر درنگ بخوان. ما بر تو سخنی گران القا میكنیم. كه خیزش شب، به اثر سختتر است وبه گفتار استوارتر كه تو را در روز، آمد وشدی دراز است.»
تعبیر از شب به «ناشئه» دقیق وگویا است، شب، انسان را میسازد واو را آماده انجام كارهای بزرگ مینماید وشخصیت وی را صیقل میدهد. واژه «قیلاً» یعنی سخن ویاد خدا «ان ناشئهٔ اللیل هی اشد وطئاً واقوم قیلاً».
در خطبه «متّقین» حضرت امام امیرمؤمنان علی علیهالسلام برای «همّام»( قدسسره ) دو بخش از زندگی پرهیزگاران را كه عبارت از شب وروز باشد، چنین توصیف كرده است. بنگرید:
«اَمّا اللّیلُ فصافّونَ اَقدامهم تالینَ لاَِجزاء القرآنِ یُرَتّلونه ترتیلاً. یُحزِّنونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَیثرون به دَواءَ دائِهم. فَاِذا مَرُّوا بآیهٍٔ فیها تشویقٌ رَكَنُوا الیها طمعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ اِلَیْها شوقاً وَظَنُّوا اَنَّها نَصْبُ اَعْیُنِهِمْ، وَ اِذا مَرُّوا بِآیهٍٔ فیها تخویفٌ اَصْغَوْا اِلَیْها مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ وَظَنُّوا اَنَّ زَفیرَ جهنَّمَ وَشَهیقَها فی اُصُولِ آذانِهِمْ، فَهُمْ حانونَ عَلی اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، یَطَّلِبُونَ اِلَی اللّهِ تَعالی فی فَكاكِ رِقابِهِمْ. وَ اَمَّا النَّهارُ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، اَبْرارٌ اَتْقِیاءٌ، قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِداحِ، یَنْظُرُ اِلَیْهِمْ النّاظِرُ فَیَحْسَبَهُمْ مَرْضی وَما بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَیَقُولُ: قَدْ خُولِطُوا وَلَقَدْ خالَطَهُمْ اَمْرٌ عَظیمٌ.»(۱۱)
«چون شب شود برپا ایستاده آیات قرآن را با تأمّل واندیشه میخوانند وبا خواندن وتدبّر در آن خود را اندوهگین میسازند وبه وسیله آن به درمان درد خویش كوشش دارند. پس هرگاه به آیهای برخورند كه به شوق آورده وامیدواری در آن است، به آن طمع نمایند وبا شوق به آن نظر میكنند، آن سان كه گویی پاداشی كه آیه از آن خبر میدهد در برابر چشم ایشان است وآن را میبینند. هرگاه به آیهای برخورند كه در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند چنان كه گویا شیون (اهل) دوزخ در بیخ گوشهای ایشان است. (در پیشگاه الهی برای ركوع) قد خود را خم میكنند و(برای سجود) پیشانیها وكفها وزانوها واطراف قدمهاشان را بر روی زمین میگسترانند. از خدای تعالی آزادی خویش را (از عذاب رستخیز) درخواست میكنند. امّا در روز، دانشمندانند خویشتندار، نیكوكارانند پرهیزگار. ترس (از خدا) آنان را چون تیر پیراسته لاغر كرده است ونزار. چون كسی بدانها نگرد پندارد بیمارند، امّا آنها را بیماری نیست، وگوید خردهاشان آشفته است، (امّا) موجب آشفتگی ایشان كاری است بزرگ.»
[آری] شب وروز دو نیمه زندگی انسانند كه یكدیگر را تكمیل میكنند. شب را دولتی ودولتمردانی است وروز را دولتی ودولتمردانی. دولتمردان روز بدون قیام شب به نتیجه نمیرسند ودولتمردان شب بدون تلاشِ روز، در دعوت مردم به بندگی خدا وحاكمیت دین حق موفّق نخواهند بود.
یاران امام عصر علیهالسلام هم مردان شبند وهم مردان روز وخداوند بدیشان دولت شب وروز هر دو را عنایت فرموده است:
«سمهٔ العبید من الخشوع علیهم لِلّه اِنْ ضمتهم الاسحارُ
فاذا ترجلّت الضحی شهدت لهم بیض القواضب انهم احرارُ»
«نشان بندگی بندگان از خشوع آنان هویداست خدا را اگر سپیدهدمان بدیشان ضمیمه شود
وهنگام كه بامداد برآید، گواهی دهد برق تیغها كه آنان آزاد مردانند»
اگر آنان مردان دولت شب نبودند به تنهایی قدرت رویارویی با گردنكشان زمین را نداشتند، واگر مردان روز نبودند، قادر به تطهیر زمین از آلودگی شرك وبرپایی توحید وعدل نبودند. همچنین اگر آنان از مردان روز نبودند در زندگی مردم به توحید وعدل حكم نمیكردند. ونیز اگر از مردان شب نبودند، دچار غرور شده واز صراط مستقیم منحرف میشدند.
● دو مرحله یا دو نسل؟
ما در مقابل دو نسل قرار داریم. نخست، نسلی كه شاهد سقوط وفروپاشی تجربه سوسیالیسم ماركسیستی و تجربه دموكراسی سرمایهداری [غربی [است وزمین را مهیّای ظهور امام عصر(عج) خواهد ساخت. اینان همان نسل «موطّئان / زمینهسازانند». دوم، نسلی كه به یاری امام علیهالسلام بر میخیزد وپیش روی او نبرد میكند. اینان همان نسل «انصار»اند.
آیا اینان تنها دو نسل محسوب میشوند یا آن كه دو نسل ودو مرحله از تاریخ هستند؟ ما [به درستی [نمیدانیم. لیكن بعید است كه چنین اقدام بزرگی تنها در یك نسل سامان پذیرد.
● بایستههای مرحله انتظار ومسؤولیتهای آن
ما هماكنون در دوران انتظار به سر میبریم كه درازدامنترین مرحله در تاریخ اسلام است. به راستی مهمترین بایستهها ومسؤولیتهای این مرحله چیست؟
آنچه در پی میآید خلاصهای از این بایستهها ومسؤولیتهاست:
۱) آگاهی
آگاهی بر گونههایی است:
الف) بینش توحیدی، واین كه تمام هستی از خدا وهمه چیز در كف قدرت اوست. خدا بر هر كاری توانا وهمه چیز در آسمان وزمین، تحت فرمان اوست واز خود هیچ اختیاری ندارد.
ب) آگاهی به وعده الهی در شرایط سخت سیاسی، در مرحله ضعف وناكامی ودر شرایط سقوط. یكی از دشوارترین كارها در مانند چنین جوهایی آن است كه انسان به درك این سخنان خدای تعالی نایل آید:
«وَلا تَهِنوا وَلا تحزنوا واَنْتُمُ الاعلون ان كنتم مؤمنین»(۱۲)
«سست مشوید واندوه مخورید، شما برترید اگر مؤمن باشید.»
«وَنُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استضعفوا فِی الارضِ ونجعلهم ائمّهًٔ ونجعلهم الوارثین ونمكّن لهم فی الارض»(۱۳)
«ما میخواهیم، بر آنان كه در زمین خوارشان شمردهاند منّت نهیم وآنان را پیشوایان [مردم [گردانیم وایشان را وارث زمین كنیم ودر زمین قدرتشان دهیم.»
«ولقد كتبنا فی الزبور مِنْ بَعْدِ الذّكر اَنَّ الارضَ یَرثها عبادِیَ الصّالِحُونَ»(۱۴)
«همانا در زبور، پس از آن یادكرد، نوشتیم كه زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
«كَتَبَ اللّهُ لاََغْلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلی»(۱۵)
«خداوند مقرّر كرده است كه حتماً من وفرستادگانم هر آینه پیروز خواهیم شد.»
«وَلَیَنْصُرَنَّ اللّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»(۱۶)
«هر آینه خدا هر كه را یاریاش كند، یاری میكند.»
ج) آگاهی به نقش انسان مسلمان در كره زمین، كه عبارت است از سرپرستی، گواهی دادن ورهبری بشریّت [به سوی خیر وفلاح]. خدای تعالی فرماید:
«وَكذلِكَ جعلناكم اُمَّهًٔ وَسطاً لِتكونوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ ویكون الرَّسُولُ علیكم شهیداً»(۱۷)
«این چنین شما را مردمی میانه ساختهایم تا خود بر مردمان گواه باشید وپیامبر بر شما.»د) آگاهی به نقش دین اسلام در زندگی بشری در از میان برداشتن فتنه وامیال نفسانی از مسیر دعوت حقّ. خدای تعالی فرماید:
«وقاتلوهم حَتّی لا تكونَ فِتْنَهٌٔ ویكونَ الدّینُ لِلّه»(۱۸)
«با آنان بجنگید تا آشوبی نباشد ودین از آنِ خدای شود.»
ه) آگاهی به سنّتهای [رایج] الهی در تاریخ واجتماع وضرورت آمادگی، زمینهسازی، حركت وفعالیّت در ضمن این سنن ومحال بودن گذر از آنها. از این رو خدای تعالی فرمان داده است تا مسلمانان در خود آمادگیهای لازم برای ورود در این مبارزه قاطع وسرنوشتساز را ایجاد كنند:
«وَاَعِدُّوا لَهُمْ مَا استطعتم مِنْ قُوّهٍٔ»(۱۹)
«تا میتوانید در مقابل دشمنان نیرو مهیّا كنید.»
۲) امیدواری
در صورتی كه امید انسان به برآورده شدن وعدههای خداوند به بندگانش وبه حول وقوّه واقتدارش باشد، بیگمان این امیدواری پایانناپذیر خواهد بود وصاحبش ناكام نخواهد شد، وبه همین دلیل است كه انسان مسلمان رشتهاش را به رشته الهی ونیرویش را به نیروی الهی استحكام میبخشد. وهر كه رشتهاش را به رشته الهی پیوند زند وقوی گرداند، امید ونیرو واقتدارش پایانناپذیر خواهد بود.
۳) مقاومت
مقاومت نتیجه امیدواری است. غریقی كه گروه نجات را از دور مینگرد كه به سوی او در حركت است، بر امواج آب غلبه خواهد كرد وبرای چنین غلبهای در عضلاتش نیرویی فوقالعاده خواهد یافت.
۴) حركت
حركت، همان امر به معروف ونهی از منكر، دعوت به سوی خدا، آمادهسازی زمین برای ظهور امام عصر علیهالسلام وبرپایی دولت جهانی او وایجاد آمادگیهای لازم بینشی، ایمانی وتشكیلاتی وقدرتی در نسل مؤمنی است كه به یاری امام وزمینهسازی ظهورش قیام میكند.
۵) دعا برای ظهور امام علیهالسلام
شكّی نیست كه دعا به همراه حركت وفعالیّت ودر كنار امر به معروف ونهی از منكر از عوامل تقریب ظهور امام زمان علیهالسلام است. دعاهای زیادی در باب ظهور امام علیهالسلام وثواب انتظار رسیده است. یكی از دعاهایی كه مؤمنان، آن را میخوانند وتكرار میكنند دعای زیر است:
«اللّهم كن لولیّك الحجهٔ ابن الحسن، صلواتك علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعهٔ وفی كُلّ ساعهٔ، ولیّاً وحافظاً وقائداً وناصراً ودلیلاً وعیناً حتی تسكنه ارضك طوعاً وتمتّعه فیها طویلاً».
● شكوه ودعا
در دعای «افتتاح» كه از حضرت حجت(عج) نقل است، این شكایت تلخ واین دعای دلپذیر را میخوانی:
«اللّهُمَّ اِنّا نرغب الیك فی دولهٍٔ كریمهٍٔ تُعِزُّ بها الاسلام واهله وتذلُّ بها النّفاق واهله وتجعلنا فیها مِنَ الدّعاهِٔ الی طاعتك والقادهٔ الی سبیلك وترزُقُنا بها كرامهٔ الدّنیا والآخرهٔ ... اللّهُمَّ اِنّا نَشْكُو الیك فَقْدَ نَبیّنا ـ صلواتك علیه وآله ـ وغَیْبَهَٔ وَلیّنا وكثرهٔ عَدُّوِنّا وَقِلَّهَٔ عَدَدِنا وَشِدَّهَٔ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزمان علینا.» «خدایا! ما از تو امید داریم آن حكومت كریمی كه به سبب آن اسلام ومسلمین را عزت بخشی ونفاق واهل آن را ذلیل گردانی، برقرار سازی وما را در آن، از دعوتكنندگان به طاعت خویش واز رهبران راه هدایتت قرار دهی وكرامت دنیا وآخرت را به ما روزی فرمایی ... خدایا! از نبودِ پیامبر ما ـ كه درود تو بر او وخاندانش باد ـ ، غیبت ولی ما وفزونی دشمن ما وكمی عدد ما، زیادی فتنههایی كه بر ما فرود میآید وناسازگاری زمانه به تو شكوه میكنیم.»
● انتظار مطلوب
بنابراین، انتظار بر دو گونه است: انتظار آگاهانه ومطلوب، وانتظار نامطلوب. دوّمی، همان مترصد بودن علامتهای ظهور مانند صدای آسمانی (صیحه)، فرو رفتن در زمین (خَسْف)، ظهور سفیانی ودجّال است. ما این علایم را نفی نمیكنیم، در این باره روایات زیادی در مجموعه روایات «مَلاحِم» آمده است. هر چند این روایات تاكنون مورد پژوهش سندی به صورت دقیق علمی قرار نگرفته، امّا از قبل بر درستی برخی از آنها تأكید میكنیم. لیكن در این جا بر شیوه «مترصد بودن» در معنی انتظار، انتقاد داریم. به نظر ما این شیوه امّت را از عمل به وظایفی كه در دوره انتظار بر دوش اوست منحرف میسازد واز شیوه انتظار صحیح باز میدارد.
اما اوّلی، همان «انتظار مطلوب» است. در چنین انتظاری هم فعالیت وحركت وامر به معروف ونهی از منكر وجود دارد وهم دعوت به سوی خدا وجهاد، واین، از نشانههای بزرگ ظهور امام عصر علیهالسلام است؛ زیرا ظهور امام علیهالسلام با زنجیرهای از سنّتهای الهی در جامعه وتاریخ ارتباط دارد، واین سنّتها متحقق نمیشود مگر به فعالیت وحركت.
علامتهای ظهور در روایات اجمالاً صحیح هستند امّا به نظر ما محدود به زمان خاصی نیستند ودر روایات نیز صراحتاً وارد شده كه وقّاتون(۲۰) را تكذیب كنید.
عبدالرحمن بن كثیر میگوید: ما نزد حضرت ابی عبدالله امام صادق علیهالسلام بودیم كه مهزم وارد شد وبه امام عرض كرد: قربانت شوم، درباره این حادثهای كه ما انتظار آن را میكشیم (ظهور امام عصر علیهالسلام ) بفرمایید كی اتفاق میافتد؟ امام علیهالسلام فرمود:
«یا مَهْزَم! كذب الوقّاتون وهلك المستعجلون.»(۲۱)
«ای مهزم! آنان كه برای این امر وقت مشخص میكنند، دروغ میگویند وآنان كه تحقق آن را پیش از موعدش میجویند هلاك میشوند.»
فُضیل بن یسار از امام باقر علیهالسلام سؤال كرد: آیا برای این امر (ظهور حضرت) زمان خاصّی است؟ فرمود:
«كذب الوقّاتون»(۲۲)
«دروغ گفتهاند آنان كه زمان خاصی را مقرر كردهاند.»
بنابراین، غرض از ایراد علامتها مشخص كردن دقیق زمان ظهور امام عصر علیهالسلام نیست. درست آن است كه بگوییم اینها به اعمال ما ارتباط دارد. بله «خسف» و«صیحه» [مثلاً] از علامتهای ظهورند، لیكن عمل ماست كه تحقق این امور را نزدیك یا دور میسازد.
این تصحیح وتوجیه در تفسیر مفهوم ظهور ضروری است واین همان است كه ما از آن به «انتظار مقبول وموجّه» یاد میكنیم.
● تصحیح مفهوم انتظار
ما امروزه در عصری زندگی میكنیم كه در آن سخنان زیادی در مورد ظهور امام عصر علیهالسلام ردّ وبدل میشود. من در عصرهای تاریخی دور ونزدیك خودمان دورهای را سراغ ندارم كه مردم به قوّت امروز در آن دوره از ظهور امام علیهالسلام ودولت او سخن گفته وتوجه نشان داده باشند. بنابراین، «انتظار» از مشخّصههای بارز عصر ماست. اما متأسفانه اصلاح وارشادی در سطح عموم درباره مسأله انتظار صورت نگرفته است. جوانان ما مسأله ظهور امام عصر علیهالسلام وعلایم ظهور او را در لابهلای كتابها میجویند. به نظر من چنین رویكردی صحیح نیست. بلكه درست آن است كه ظهور امام وانقلاب جهانیی كه وی رهبری آن را بر عهده دارد در متن زندگی سیاسی واجتماعی خودمان جستجو كنیم.
علامتهای ظهور امام علیهالسلام را كتابها به میزانی كه ما در متن زندگی سیاسی وفرهنگی معاصر، در آگاهی، مقاومت، وحدت كلمه، انسجام سیاسی، فداكاری، تواناییهای انقلابی وسیاسی وتبلیغاتیمان مییابیم، نمیكاوند.
شیوه جوانان ما در پژوهش از نشانههای ظهور امام علیهالسلام از لابهلای كُتب شیوهای كاملاً منفی است. ما باید مفهوم انتظار را تصحیح كنیم وحالت انتظار را به سمت مثبت جهتدهی نماییم. فرق دو مفهوم این است كه مفهوم نخست، نقش انسان را در مسأله انتظار، منفی جلوهگر میسازد، امّا مفهوم دوم، این نقش را در روند ظهور امام علیهالسلام مثبت وفعّال ومرتبط با زندگی ووضعیت سیاسی وانقلابی ودرد ورنج ما قرار میدهد.
از معمّر بن خلاّد از حضرت ابی الحسن علیهالسلام در تفسیر سخن خدای تعالی:
«الم، اَحسب النّاس ان یتركوا ان یقولوا آمّنا وهُم لا یفتنون»(۲۳)
«الف، لام، میم، آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند ومورد آزمایش قرار نمیگیرند؟»
نقل است كه حضرت علیهالسلام فرمود:
«یفتُنونَ كما یُفتن الذَّهب، ثُمَّ قال: یُخلصون كما یُخلص الذهب»(۲۴)
«[مردم] آزمایش میشوند، چنان كه طلا آزمایش میشود. سپس فرمود: ناخالصی مردم گرفته میشود. چنان كه طلا را خالص میسازند.»
منصور صیقل میگوید: من وحارث بن مغیره ـ كه از اصحاب ما واز شیعیان است ـ نشسته بودیم و[درباره ظهور امام عصر علیهالسلام ] با هم سخن میگفتیم، چنان كه حضرت امام صادق علیهالسلام سخنان ما را میشنید. امام رو به ما كرد وفرمود:
«فی ایِّ شیءٍ انتم هاهنا؟ هیهات لا واللّهِ لا یكون ما تمدّون الیه اعینكم حتّی تمیزّوا»
«برای چه این جا نشستهاید؟ دریغا! نه به خدا قسم آنچه كه انتظارش را میكشید واقع نخواهد شد، مگر آن كه متمایز (آزمایش) شوید.»
منصور از امام صادق علیهالسلام نقل میكند كه فرمود:
«یا منصور! انّ هذا الامر لا یأتیكم اِلاّ بعد أیاسٍ، لا واللّهِ حتّی یمیّزوا، لا واللّهِ حتّی یشقی من یشقی ویَسْعَدُ مَنْ یَسْعَدُ.»(۲۵)
«ای منصور! ظهور امام علیهالسلام واقع نمیشود مگر پس از نومیدی، نه به خدا مگر آن كه متمایز شوند. نه به خدا مگر آن كه شقی ونیكبخت هر دو خود را نشان دهند.»
بنابراین، ارتباط ظهور امام عصر علیهالسلام به علم ما، متن زندگی ما، گرفتاری ودرد ورنج ما، نیكبختی وبدبختی ما بیشتر از ارتباط آن با نشانههای كیهانی ذكر شده در كتابهاست. واین، مفهومی است كه باید در آن با دیده تعمیق وروشنگری بنگریم.
● چه كسی منتظر دیگری است، ما یا امام علیهالسلام ؟
بنابراین مفهوم، مسأله برعكس میشود وامام علیهالسلام منتظر حركت ومقاومت وجهاد ما خواهد بود، نه ما منتظر ایشان. مسأله ظهور امام علیهالسلام هنگامی كه با واقعیتهای سیاسی وانقلابی ما مرتبط باشد، بیگمان این ماییم كه این واقعیتها را تحقق میبخشیم. در نتیجه ما دو گونه عملكرد در این رابطه میتوانیم از خود بروز دهیم: یا آن كه با اقدام وحركت واتحاد ونظم تشكیلاتی وداد ودهش وفداكاری وامر به معروف زمینه قیام آن حضرت را فراهم كنیم یا آن كه كار را به عهده دیگران گذارده وخود از هرگونه اقدامی شانه خالی كنیم واز رویارویی با مسؤولیتها بگریزیم.
● ارزش انتظار
برای مفهوم مثبت ومقبول «انتظار» در منابع اسلامی ارزش واهمیت زیادی قایل شدهاند. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است:
«افضل اعمال اُمّتی الانتظار»(۲۶)
«برترین اعمال امّت من انتظار است.»
باز از آن حضرت است كه:
«انتظار الفرج عبادهٌٔ»(۲۷)
«انتظار فرج، خود عبادت است.»
در سخن دیگری است:
«المنتظر لاَِمْرِنا كالمتشحّطِ بدمه.»(۲۸)
«كسی كه انتظار امر ما را بكشد (منتظر ظهور) چونان كسی است كه [در راه خدا] به خون خود درغلتیده باشد.»
این ارزش بزرگی كه در روایات برای انتظار قایل شدهاند با تصور مثبت از این معنا تناسب دارد واز تصوّر منفی انتظار به معنی «مترصد بودن» بسیار دور است.
آیت الله محمد مهدی آصفی
ترجمه: تقی متقی
۱- سوره ص (۳۸) آیات ۴۵ ـ ۴۷.
۲- آیا حدیث حاضر وغایب شنیدهای؟ من در میان جمع ودلم جای دیگر است.
۳- كسانی كه علیه منافع استكبار دست به عملیات شهادتطلبانه میزنند.
۴- سوره قصص (۲۸) آیه ۷۷.
۵- سوره بقره (۲) آیه ۲۰۱.
۶- سوره اسراء (۱۷) آیه ۲۹.
۷- سوره مائده (۵) آیه ۵۴.
۸- نهج البلاغه با ترجمه دكتر شهیدی، خطبه ۱۹۳، ص ۲۲۶؛ نهج البلاغه فیضالاسلام، خ ۱۸۴، ص ۶۱۱.
۹- كنایه از دریافت وحی الهی.
۱۰- سوره مزمل (۷۳) آیه ۱ ـ ۷.
۱۱- نهج البلاغه دكتر شهیدی، ص ۲۲۵ و۲۲۶.
۱۲- سوره آل عمران (۳) آیه ۱۳۹.
۱۳- سوره قصص (۲۸) آیه ۵ و۶.
۱۴- سوره انبیاء (۲۱) آیه ۱۰۵.
۱۵- سوره مجادله (۵۸) آیه ۲۱.
۱۶- سوره حج (۲۲) آیه ۴۰.
۱۷- سوره بقره (۲) آیه ۱۴۳.
۱۸- همان، آیه ۱۹۳.
۱۹- سوره انفال (۸) آیه ۶۰.
۲۰- آنان كه زمان خاصی را برای ظهور حضرت حجت(ع) پیشبینی میكنند. (مترجم)
۲۱- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۰.
۲۲- همان.
۲۳- سوره عنكبوت (۲۹) آیه ۱ و۲.
۲۴- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۱.
۲۵- همان.
۲۶- الزام الناصب، ج ۱، ص ۴۶۹.
۲۷ـ همان.
۲۸- همان.
ترجمه: تقی متقی
۱- سوره ص (۳۸) آیات ۴۵ ـ ۴۷.
۲- آیا حدیث حاضر وغایب شنیدهای؟ من در میان جمع ودلم جای دیگر است.
۳- كسانی كه علیه منافع استكبار دست به عملیات شهادتطلبانه میزنند.
۴- سوره قصص (۲۸) آیه ۷۷.
۵- سوره بقره (۲) آیه ۲۰۱.
۶- سوره اسراء (۱۷) آیه ۲۹.
۷- سوره مائده (۵) آیه ۵۴.
۸- نهج البلاغه با ترجمه دكتر شهیدی، خطبه ۱۹۳، ص ۲۲۶؛ نهج البلاغه فیضالاسلام، خ ۱۸۴، ص ۶۱۱.
۹- كنایه از دریافت وحی الهی.
۱۰- سوره مزمل (۷۳) آیه ۱ ـ ۷.
۱۱- نهج البلاغه دكتر شهیدی، ص ۲۲۵ و۲۲۶.
۱۲- سوره آل عمران (۳) آیه ۱۳۹.
۱۳- سوره قصص (۲۸) آیه ۵ و۶.
۱۴- سوره انبیاء (۲۱) آیه ۱۰۵.
۱۵- سوره مجادله (۵۸) آیه ۲۱.
۱۶- سوره حج (۲۲) آیه ۴۰.
۱۷- سوره بقره (۲) آیه ۱۴۳.
۱۸- همان، آیه ۱۹۳.
۱۹- سوره انفال (۸) آیه ۶۰.
۲۰- آنان كه زمان خاصی را برای ظهور حضرت حجت(ع) پیشبینی میكنند. (مترجم)
۲۱- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۰.
۲۲- همان.
۲۳- سوره عنكبوت (۲۹) آیه ۱ و۲.
۲۴- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۱.
۲۵- همان.
۲۶- الزام الناصب، ج ۱، ص ۴۶۹.
۲۷ـ همان.
۲۸- همان.
منبع : مجله انتظار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست