دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

این مذاکره ، آن مذاکره نیست !


این مذاکره ، آن مذاکره نیست !
آیا جمهوری اسلامی ایران در دیدگاه رسمی و نظر قبلی خود نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا تجدیدنظر کرده است؟ و آیا نشست روز شنبه دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با سولانا و نمایندگان گروه ۱+۵ که در آن برای اولین بار ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا به عنوان نماینده این کشور در مذاکرات حضور یافته بود به مفهوم عقب نشینی ایران از دیدگاه قبلی و پذیرش مذاکره مستقیم با آمریکاست؟
این روزها همزمان با قدرت نمایی ایران در عرصه بین المللی و مخصوصاً حضور مقتدرانه کشورمان در مذاکرات هسته ای ژنو و در حالی که دشمنان تابلودار بیرونی از این حضور با عنوان سیلی غیرمستقیم، اما پر سر و صدای ایران به آمریکا- آسوشیتدپرس- یاد می کنند، یک جریان دوسویه داخلی و خارجی که همسویی آنها با یکدیگر، الزاماً به مفهوم هماهنگی قبلی نیست- و البته در پاره ای از موارد، هست- تلاش می کند عقب نشینی گام به گام آمریکا طی چند هفته اخیر را با توهم پراکنی درباره عقب نشینی ایران اسلامی از دیدگاه قبلی خود- نفی مذاکره مستقیم با آمریکا- کمرنگ جلوه دهد.
تلاش دشمنان بیرونی برای کمرنگ جلوه دادن عقب نشینی آمریکا، نه فقط دور از انتظار نیست، بلکه طبیعی نیز به نظر می رسد ولی این توهم پراکنی از سوی برخی محافل داخلی غیرقابل توجیه است و در خوشبینانه ترین حالت باید آن را به کم اطلاعی و بی خبری آنان نسبت داد، اگرچه احتمالات ناخوشایند دیگری نیز در این همزبانی قابل تصور است. و اما، این نوشته را با اشاره به اظهارات آقای دکتر صادق زیباکلام پی می گیریم چرا که ایشان به صراحت در بیان شهرت دارند و سایر اظهارنظرکنندگان- صرف نظر از انگیزه آنان- در بیان منظور خود، استدلالی بیشتر از آنچه آقای زیباکلام به آن پرداخته است، ندارند.
ایشان طی یادداشتی در روزنامه اعتماد ملی- ۸۷.۴.۲۹- با اشاره به مذاکرات ژنو و حضور ویلیام برنز در این مذاکرات می نویسد؛
«اینها همه البته جزئیات است. آنچه مهم است نفس حضور ایران اسلامی و آمریکا در پشت میز مذاکره است. یعنی پدیده ای که ظرف سه دهه گذشته دست کم علنی صورت نگرفته. این ملاقات در شرایطی صورت می گیرد که تا قبل از این حتی فکر نشستن با آمریکایی ها پشت میز مذاکره یک تابو بود.
... اهمیت نشست امروز (شنبه) را باید در چارچوب شکستن تابوی گفت وگو با آمریکا نگریست. فراموش مان نشود که قریب به سه دهه پیش وقتی مرحوم مهندس بازرگان نخست وزیر به همراه دکتر ابراهیم یزدی ملاقاتی غیررسمی در لابی محل برگزاری یک اجلاس بین المللی در الجزیره با برژینسکی مشاور امنیت ملی داشتند چه توفانی در داخل کشور به پا شد که چرا با برژینسکی صحبت کرده اند به نحوی که مهندس بازرگان صراحتاً اعلام داشت من که هویدا نیستم تا برای انجام کوچک ترین امری موظف به کسب اجازه باشم. چند سال بعد از آن شاهد جریان مک فارلین بودیم و با اینکه آقای هاشمی رفسنجانی امام(ره) را در جریان کامل ماوقع قرار داده بودند اما باز هم آن توفان به پا خاست و تحولی که می توانست سرنوشت جنگ با عراق را به نفع ما رقم بزند در نیمه راه متوقف شد. چند سال بعد نوبت دکتر عطاءالله مهاجرانی بود که به عنوان مشاور هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور، مجبور شد آنچه را که درخصوص مذاکره با آمریکا گفته بود پس بگیرد. بعد نوبت به خاتمی رسید که پس از پیروزی در دوم خرداد سال۷۶، شاخه زیتونی در دست جلوی دوربین CNN با کریستین امانپور ظاهر شد. واکنش محافظه کاران آنچنان سهمگین بود که او مجبور شد شاخه زیتونش را به زیرپا بیفکند و چند شب بعدش در مراسم احیا در مرقد مرحوم امام، با همه وجود به آمریکا بتازد و عملاً آنچه را که گفته بود پس بگیرد.»
درباره این دیدگاه باید گفت؛
۱) آنچه جمهوری اسلامی ایران با صراحت نفی کرده و کماکان بر تصمیم خود اصرار دارد، مذاکره مستقیم با آمریکا برای حل و فصل تخاصم ۳۰ ساله و مشکلات فیمابین است و آنچه روزشنبه در ژنو اتفاق افتاده مذاکره هفت جانبه درباره فعالیت هسته ای ایران است و حضور آمریکا در این مذاکرات به عنوان یکی از ۵ کشور عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل و دارنده حق وتو در این سازمان، صورت می پذیرد دقیقاً مانند حضور مشترک نمایندگان ایران و آمریکا در سایر مجامع بین المللی و همراه با نمایندگان سایر کشورها، که در فرهنگ شناخته شده سیاسی و عرف تعریف شده دیپلماتیک به مفهوم مذاکره دو کشور برای حل مشکلات فیمابین نیست که به قول آقایان «تابو»شکنی باشد!
۲) یکی از مشخصات تعریف شده مذاکره مستقیم برای حل مسائل فیمابین، حضور و توافق خود خواسته دو کشور طرف مذاکره است و حال آن که اولا؛ حضور آمریکا در مذاکرات ژنو در بستر و چارچوب قوانین بین المللی-صرفنظر از درستی یا نادرستی آن- صورت می پذیرد و از آنجا که پرونده هسته ای ایران - البته به ناحق و برخلاف مفاد منشور سازمان ملل- به شورای امنیت ارجاع شده، آمریکا به عنوان یکی از ۵ کشور عضودائمی و دارای حق وتو در ترکیب کشورهای مذاکره کننده ۱+۵ حضور دارد و این حضور خواسته ایران نیست که تعبیر و تعریف «مذاکره مستقیم ایران و آمریکا» درباره آن صادق باشد.
ثانیاً؛ حضور ایران اسلامی در این مذاکرات نیز با میل و رغبت و خواسته خود صورت نپذیرفته، بلکه این حضور در امتداد قوانین - هرچند تحمیلی- بین المللی انجام می گیرد. بنابراین در این مذاکرات عنصر رضایت طرفین -CONSENT- حداقل از جانب جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و از این روی عنوان «مذاکره مستقیم ایران و آمریکا» درباره مذاکرات ژنو نمی-تواند مصداق داشته باشد.
ثالثاً؛ گفتنی است که آقای دکتر جلیلی مسئول تیم مذاکره کننده ایران در اجلاس ژنو، با اعلام ناخرسندی از حضور آمریکا در این مذاکرات فرمول «۱-۷» را پیشنهاد کرده بود که مفهوم آن حذف آمریکا از دور مذاکرات و ادامه مذاکرات با حضور ۵ کشور، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان از یکسو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر بود.
اکنون باید از برخی مدعیان اصلاحات- و نه الزاماً آقای زیباکلام- پرسید در کدام فرهنگ سیاسی و عرف شناخته شده دیپلماتیک، یکی از طرفین مذاکره مستقیم خواستار حذف حریف از دور مذاکرات می شود؟!
۳) در مذاکره دو کشور برای حل مسائل فیمابین، علاوه بر توافق طرفین برای انجام مذاکره، هر دو طرف روی موضوع مذاکره نیز به توافق می رسند و یا حداقل یک یا چند نقطه مشترک را به عنوان کف مذاکرات- COMMON BED- انتخاب کرده و سپس مذاکرات را آغاز می کنند و حال آن که اولاً؛ موضوع مذاکره در مذاکرات ژنو، یعنی رسیدگی به پرونده هسته ای ایران، نه فقط مورد توافق جمهوری اسلامی ایران نبوده است، بلکه مسئولان کشورمان با استناد به مفاد معاهده NPT، اساسنامه آژانس، پادمان های مربوطه و منشور سازمان ملل متحد -به حق- بر این باورند که فعالیت هسته ای ایران در بستری صلح آمیز و کاملا عادی جریان دارد و نه فقط بایستی از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج شود، بلکه ادامه حضور پرونده در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را نیز غیرقانونی می دانند.
بنابراین، موضوع مذاکره نیز با توافق ایران انتخاب نشده که عنوان پذیرش مذاکره با آمریکا از سوی جمهوری اسلامی ایران مصداق داشته باشد.
۴) جمهوری اسلامی ایران بر این باور منطقی بوده و هست که مذاکره با آمریکا نه فقط به نفع ایران اسلامی نیست بلکه دام خطرناکی است که آمریکا اصرار به پهن کردن آن دارد. از جمله آن که؛ آمریکا مذاکره را فقط برای «مذاکره» می خواهد، زیرا مقاومت۳۰ ساله ایران اسلامی در برابر باج خواهی و زورگویی آمریکا و متحدانش، جمهوری اسلامی ایران را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهانی و الگوی موفق برای حرکت های آزادیخواهانه تبدیل کرده است به گونه ای که امروزه نهضت های اسلامی در جهان اسلام با الهام گرفتن از این مقاومت ۳۰ ساله عرصه را بر زورگویی ها و باج خواهی های شیطان بزرگ تنگ کرده اند. هدف آمریکا از کشاندن ایران به پای میز مذاکره، ابلاغ این توهم به نهضت های اسلامی است که ایران نیز بعد از ۳۰ سال مقاومت چاره ای جز تسلیم در برابر آمریکا نداشت! و این قصه سر دراز دارد...
۵) و بالاخره ضمن آن که تمامی شواهد و قرائن نشان می دهند آمریکا در برابر ایران اسلامی تغییر استراتژی نداده است، این واقعیت نیز قابل انکار نیست که مقاومت سرسختانه جمهوری اسلامی ایران و اقتدار روزافزون آن عامل عقب نشینی های پی در پی آمریکا بوده است. این پیروزی بزرگ شایسته تقدیر و مباهات است و نباید تحت الشعاع منافع تنگ و نگاه کم دامنه حزبی و گروهی قرار گیرد و در همان حال نمی توان این عقب نشینی ها را با خوش خیالی به مفهوم تغییر استراتژی آمریکا علیه ایران اسلامی تلقی کرده و از ترفندها و کینه توزی های دشمن غفلت ورزید.
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان