یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

توصیه های رهبر انقلاب، فصل الخطابی برای وحدت جهان اسلام


توصیه های رهبر انقلاب، فصل الخطابی برای وحدت جهان اسلام
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت وحدت همه مسلمانان و تاكید ایشان بر اتحاد اسلام در سراسر قلمرو وسیع كشورهای مسلمان فصل الخطابی است برای همه آنان كه نگران وضعیت مسلمانان بویژه در كشورهای منطقه هستند.
مقام معظم رهبری با اشاره به شكست سیاستهای امریكا در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین تاكید كردند كه قدرتهای بزرگ و در راس آنها امریكا برای مقابله با موج روزافزون بیداری اسلامی كه منشأ آن برافراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی در ایران است به ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی روی آورده اند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان ساختند كه دنیای اسلام بویژه روشنفكران و علمای مسلمان باید به آگاه سازی قشرهای مختلف مردم همت گمارند و بر لزوم اتحاد و برادری مسلمانان تاكید جدی داشته باشند.
رهبر معظم انقلاب به دولتهای عربی توصیه كردند مراقب باشند در دام خطرناك امریكا و انگلیس نیفتند. بیانات رهبر معظم انقلاب آنجا نمود عینی می یابد كه توجه شود كه بعد از اعدام صدام برخی تلاش كردند كه از مرگ دیكتاتور عراق نیز برای ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی استفاده كنند و دقیقا خط دشمنان خارج از منطقه را در این زمینه تعقیب كردند.
موضعگیری افراطی برخی محافل و رسانه های عرب در بعضی كشورهای عربی در دفاع از دیكتاتور معدوم عراق در همین راستا قابل تجزیه و تحلیل و ارزیابی است. هر چند اینگونه موضع گیریها در نگاه اول سبب تعجب افكار عمومی منطقه بویژه مردم رنجدیده عراق شد اما در واقع اینگونه موضع گیریهای غیراصولی حكایت از توطئه ای هماهنگ دارد.
این توطئه در درجه اول دولت و مردم عراق و امنیت و آرامش آن كشور را هدف قرار داده است تا شاید زمینه ای فراهم شود كه بازماندگان حزب بعث بتوانند با غبارآلود شدن فضای سیاسی عراق مجددا در بغداد به قدرت برسند.
مواضع ریاكارانه برخی رسانه ها و محافل عرب عموما ناشی از خاستگاه قدرت آنان است كه مشروعیت خود را نه از انتخاب مردم بلكه از وابستگی به قدرتهای بیرونی كسب می كنند. از این رو گمانه زنی درباره مواضع این دسته از محافل عرب در بزنگاه های تاریخی و حساس چندان سخت نیست.
دو جنگ اعراب و اسراییل در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ مصداق بارز مدعای بالا است. در هیچ یك از جنگهای یادشده آنچه كه «وحدت عربی» نامیدند در نهایت نتوانست به دستاورد معلومی درخدمت به منافع ملتهای عرب بینجامد و اتفاقا پیروزیهای نظامی - سیاسی رژیم صهیونیستی از دل همان ادعاهای ریاكارانه نهادهای قدرت برخی اعراب بیرون آمد.
همچنین است مثال نزدیك و ملموس دیگر كه مربوط است به جنگ نخست خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ میلادی كه در آن سال ارتش تجاوزگر رژیم بعث عراق در نمادی عینی از گردنكشی و توسعه طلبی ارضی، خاك كشور كوچك همسایه اش كویت را اشغال كرد و رهبران این كشور را یا به قتل رساند یا از آنجا فراری داد.
یكه تازی صدام در حالی بود كه عربها به عنوان برادران دشمن در اوج اختلافات معمول و كشدار خود بسر می بردند. آن یكی، دیگری را بازیچه ای در دست امپریالیستها می خواند و آن دیگری رقیبش را عروسك خیمه شب بازی. یكی رقیبش را آلت دست رژیم اسراییل در منطقه می دانست و طرف مقابل هم مدعی بود كه رقبایش در كاخ شیشه ای خیال زندگی می كنند.
همین فرزین بندی اعراب در مقابل یكدیگر سبب می شد تا اغلب آنان با اتخاذ مواضعی ریاكارانه به همان سمتی بادبانهای خود را تنظیم كنند كه باد می وزید. عملیات خارج كردن كویت از اشغال ارتش صدام یك اتحاد بزرگ علیه دولتی عرب بود كه از قضا تا كمی پیش از این هنگامه از سوی عربها نماد دفاع از حقوق عربی خوانده می شد و میلیاردها دلار كمك نقدی و غیرنقدی در اختیارش بود تا هر چه بیشتر بر توهم قدرتمداری اش افزوده شود. مهمتر اینكه حالا آرایش بین المللی به شكل مقابله با دولتی عرب و در دفاع از دولت عربی دیگری بود كه از قضا دولت مورد هدف خود متحد اصلی عراق در جنگ هشت ساله اش علیه ایران بود.
در این حال پیش از جنگ سال ۱۹۹۰ در منطقه، می شد از پیش گمانه زد كه موضع كشورهای عربی نسبت به برادر عرب خود یعنی عراق چه خواهد بود، دوری جستن از بغداد و پیوستن به قطب قدرتمندتر برای بقای بیشتر.
جهان عرب در جریان حمله امریكا و انگلیس به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز وضعیتی متفاوت از وضع بالا نداشت. سیاست پیشگان در اكثر كشورهای عربی در موضعی عافیت طلبانه یا چشمان خود را بر روی آنچه در عراق رخ داد بستند و یا برای بقا تن به هر خواسته امریكا دادند كه تا پیش از این در قاموس عربها غیرقابل تحمل تعبیر می شد.
رفتار این دسته از مراجع ذی نفوذ در كشورهای عربی معمولا در چنین مواقعی عافیت طلبانه و در این حال مخالف با اصولی است كه دست كم اتحادیه دست و پا بسته عربی از آن دم می زند و همین رفتار را می شود در مواضع آنها در قبال اعدام دیكتاتور جنایتكار عراق به عینه مشاهده كرد.
بسیاری از زمامداران اعراب در سالهای اخیر هرگز سخنی از صدام به میان نیاوردند گویی سقوط او و رژیمش توسط ارتشهای امریكا و انگلیس یك اتفاق در حاشیه است و فعلا باید اظهارنظرها هم در حاشیه انجام شود زیرا قدرت برتر چنین اراده كرده بود. كافی است زمان سقوط رژیم عراق در سه سال گذشته و آنگاه معركه دستگیری صدام در آن چاله زیرزمینی متروكه در حوالی بغداد را به خاطر آوریم.
برخی سیاستمداران عرب همسو با قدرتهای برتر آن هنگام نه تنها دفاعی از عراق و رژیم صدام نكردند بلكه بعضا سخیف ترین واژه ها و عناوین را نثار دیكتاتور عراق كردند. آنان آزادی ملت عراق را یك موهبت خواندند و كوشیدند فاصله خود را با رژیم بعثی صدام به شكل معناداری برجسته كنند. شروع عملیات ایذایی و تساهل مرموز ارتشهای امریكا و انگلیس در قبال تروریستهای مسلح در عراق و نیز توطئه خطرناك اختلاف افكنی میان شیعیان و اهل تسنن در این كشور سبب شد تا رفته رفته برخی صاحبان قدرت در كشورهای عربی پوست بیندازند و شیوه دیگری را برای موضعگیری پیشه كنند. آنان حالا از خطر گسترش نفوذ شیعه سخن می گفتند و به طریقی هواداری خود را از بازگشت رژیم بعث به عراق اعلام می كردند!
اعدام جلاد بغداد و كم توجهی مجریان حكم اعدام به شیطنتهای احتمالی، سبب شد تا برخی محافل عربی موضع عوامفریبانه خود را برجسته كنند و اكنون با صراحت از «رفیق فقید» خود یعنی جنایتكار عراق به نیكی یاد كنند و حتی بعضی از آنان در استمرار مواضع كج و معوج خود عزای عمومی نیز بگیرند.
البته دولت عراق بلافاصله پاسخ مواضع غیراصولی آنها را داد و اینگونه موضع گیریها را به عنوان دخالت در امور داخلی عراق محكوم كرد. نوری المالكی نخست وزیر عراق با اشاره به گوشه هایی از جنایات بی شمار صدام علیه مردم عراق و كشورهای منطقه این پرسش را مطرح كرد كه معترضان بویژه برخی دولتهای عرب كه برای دیكتاتور دلسوزی می كنند در زمان ارتكاب جنایاتی نظیر حلبچه، دجیل، انفال، اعدام دسته جمعی مردم عراق و تجاوز به كشورهای همسایه كجا بودند؟
نگاهی گذرا به گذشته، نحوه موضعگیری برخی محافل عربی در مورد مسایل مهم منطقه ای و جهان اسلام را به خوبی آشكار می سازد و پیش بینی مواضع آتی آنان نیز چندان سخت نیست. كافی است جهت باد را در جهان سیاست شناسایی كنید آنگاه خواهید دانست كه آنان فردا چه خواهند كرد. آنان برادران دشمنند هیچ یك به آن دیگری اطمینان ندارد. كافی است به سابقه هر یك از نظامهای سیاسی منطقه نظر افكنیم آنگاه خواهیم دید كه هر نظام چگونه به نظام دیگر با چشم خونخواهانه می نگرد. برادران دشمن به خودشان وفادار نیستند پس چگونه می توانند به ملت ها و آرمان های ادعایی وفادار باشند مگر نه این كه رژیم اسراییل بخشی از حیات خود را مدیون همین برادران دشمن است؟
حمید اسماعیلی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید