دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
ارتباط هنر و معنویت اسلامی
هنر اسلامی مبتنی بر معرفتی است که خود سرشت روحانی دارد؛ معرفتی که استادان سنتی هنر اسلامی آن را «حکمت» نام نهادهاند۱. چون در سنّت اسلامی، با صبغة عرفانی روحانیت آن، خردمندی و روحانیت از هم جداییناپذیرند و وجوه مختلف یک حقیقت به حساب میآیند، حکمتی که هنر اسلامی بر آن استوار است چیزی جز جنبة خردمندانة خود روحانیت اسلامی نیست.
این قول مشهور توماس قدیس که «هنر بدون حکمت هیچ نیست» (ars sine scienta nihil)، بیتردید به عیانترین وجهی در مورد هنر اسلامی صدق میکند. این هنر بر علمی باطنی مبتنی است که به ظواهر اشیاء نظر ندارد، بلکه ناظر بر حقیقت درونی آنهاست. هنر اسلامی به مدد این علم و به واسطة برخورداری از برکت محمدی، حقایق اشیاء را که در «خزاین غیب» قرار دارد در ساحت هستی جسمانی متجلّی میسازد. اگر به سردر بنایی چون مسجد شاه در اصفهان، با آن نقوش هندسی و اسلیمی شگفتانگیزش بنگریم، درحالیکه تجلّی جهان معقول را در دنیای اشکال محسوس پیش رو داریم، بر این حقیقت گواهی میدهیم. اگر به نواهای موسیقی سنتی ایرانی یا عربی گوش بسپاریم، آن نوای ازلی که روح را پیش از دوران کوتاه اقامتش در این جهان خاکی به وجد میآورد میشنویم. خصلت فکری انکارناپذیر هنر اسلامی محصول نوعی راسیونالیسم نیست، بلکه ثمرة شهود عقلیِ نمونههای مثالی این جهان خاکی است، شهودی که به یُمن روحانیت اسلامی و فیضی که از سنت اسلامی نشئت گرفته و جاری است، امکانپذیر گشته است. هنر اسلامی مقلد اشکال ظاهری طبیعت نیست، بلکه اصول اساسی آنها را متجلی میکند. این هنر بر پایة علمی استوار است که نه ثمرة استدلال و نه تجربهگرایی است، بلکه مبتنی بر «علم مقدسی» است که حصول آن صرفاً به واسطة ابزاری که سنّت در اختیار مینهد، میسر میگردد. پس تصادفی نیست که هر وقت و هر کجا هنر اسلامی به اوج خلاقیت و کمال دست یافته، جریان فکری ـ یا معنوی ـ سنت اسلامی با قدرت و سرزندگی خاصّی حضور داشته است. و برعکس، همین ارتباط عِلّی خود دلیلی است برای درک این مسئله که چرا هر وقت وجه روحانی اسلام دستخوش زوال شده یا غایب گشته است، از کیفیت هنر اسلامی هم کاسته شده است. دربارة جهان معاصر باید گفت همانقدر که روحانیت و تفکّر که درواقع نیروی حیات هنر اسلامی را تأمین میکند، مورد غفلت قرار گرفته، به همان اندازه این هنر نابود شده است.
منابع مکتوبی متعلّق به دورههای خاصی از تاریخ اسلام موجودند که وجود رابطه میان معنویت و تفکر اسلامی از یک سو و هنر از سوی دیگر را به اثبات میرسانند. در موارد متعدد دیگر، سنت شفاهی هیچ اثر مکتوب بیواسطهای بر جا نگذاشته که بتوان از بیرون، این رابطه را به دقت و به تفصیل مورد مطالعه قرار داد. نمونة مورد اول، ایرانِ دورة صفوی است که یکی از خلاقترین ادوار هنر اسلامی و نیز فلسفه و متافیزیک اسلامی است. اگر نظریه «عالم خیال»۲ در آثار حکمایی چون صدرالدین شیرازی۳ به دقت بررسی شود، پیوند بین نظریههای متافیزیکی و کیهانشناختی، و هنر رایج آن عصر شامل مینیاتور ـ که در چند فصل بعد به آن خواهیم پرداخت ـ و نیز شعر، موسیقی و حتی منظرهآرایی landscape architecture آشکار میگردد۴. این نسبت متضمن حرکتی خلاف هنجار طبیعی و معمول نیست، بلکه نمونهای اتفاقی از یک اصل کلی است که ادراک این رابطة اساسی را حتی در موارد دیگری که در آنها امکان دستیابی به فرمولبندیهای صریح اصول فکری به کار گرفته شده وجود ندارد، ممکن میسازد. اگر مراحل یا فصول تازهای در هنر اسلامی پا به عرصه وجود نهاده است، این واقعیت در پرتو این پیوند، مترادف بروز تغییری در معنویت اسلامی نیست، بلکه از تداوم کاربرد اصول سنّتی زنده و پویا در موقعیتها و شرایط متفاوت حکایت میکند.
برای آنکه رابطة مستقیم میان هنر و معنویت اسلامی روشنتر شود میتوانیم به هنرهای نمایشی توجه کنیم. به دلیل سرشت خاص دین اسلام که بر تنش دراماتیک میان زمین و آسمان، یا راه و رسم فداکاری و رستگاری قهرمانانه از طریق میانجیگری الهی مبتنی نیست، و نیز به واسطة خصلت غیر اسطورهای آن، هرگز تئاتری مقدس و مذهبی، به گونهای که در یونان باستان، هند یا حتی اروپای مسیحی در قرون وسطا وجود دارد، در اسلام ظهور و توسعه نیافت.
اما به میزانی که عنصر شعور عاطفی و نمایشی در جهانبینی اسلامی راه یافت و به جنبهای از روحانیت اسلامی، عمدتاً در تشیع، بدل شد، نوعی تئاتر مذهبی موسوم به تعزیه بهتدریج شکل گرفت و در ایران دورة صفوی و قاجار و مغول، و در هند بعد از دوران سلطة مغولها ساخته و پرداخته شد۵. با این همه، شکلگیری چنین قالب هنری، که در اسلام از اهمیت دست اول برخوردار نیست و حتی هنر مقدسی هم به حساب نمیآید و اگر دقیق باشیم باید آن را نوعی هنر مذهبی۶ بنامیم، به هر حال به رابطه میان معنویت و هنر اسلامی اشاره دارد که نه تنها در عرصههایی چون خوشنویسی و معماری به تجلیات شکوهمندی منتهی میگردد، بلکه حتی در شاخههای اختصاصیتر و محدودتری چون تعزیه، که بازتاب مستقیم حس تراژدی در تشیع است، نمود مییابد.
ارتباط معنویت اسلامی با هنر اسلامی را همچنین باید در نحوة شکلگیری ذهن و روح مسلمانان، از جمله هنرمندان یا صنعتگران، توسط مناسک و شعائر مذهبی اسلام پیدا کرد. نماز که اوقات روز و شب را تقسیم میکند و بهطور منظم مانع از سلطة خفقانآور خیالپروری بر روح میشود، قرابت با طبیعت بکر که نمونة ازلی مسجد است و مساجد موجود در شهرهای کوچک و بزرگ صرفاً آن را تقلید میکنند، ارجاع مکرر قرآن به حقایق مربوط به آخرت و معاد و ناپایداری جهان، تکرار مستمر آیات قرآنی که روح مسلمانان را در قالب مجموعهای منظم از دیدگاههای روحانی دوباره شکل میدهد، تأکید بر جلال و عظمت پروردگار که مانع از آن میشود تا هر نوع اومانیسم پرومتهوار در آن مجال بروز بیابد و عوامل متعدد دیگری که با نبوغ خاص اسلام مرتبط میشوند و ذهن و روح مسلمانان را شکل داده و میدهند، از آن جملهاند.
معنویت اسلامی با تعلیم و تربیت انسان در قالب «انسان مسلمان» که در آن واحد بندة خدا و جانشین اوست («عبدالله» و «خلیفهالله» به تعبیر قرآن) از طریق تلقین برخی دیدگاهها و حذف برخی دیگر در ذهن و روح مردان و زنان مسلمانی که این هنرها را آفریدهاند، بهطور مستقیم بر هنر اسلامی اثر نهاده است. اگر مسلمان سنتی مجسمههای غولپیکر میکلآنژ را خردکننده و کلیساهای به سبک روکوکو را خفقانآور مییابد، به واسطة همین تسلیم در برابر پروردگار و ترس از تعظیم نفس در مقابل حضور الهی است که معنویت اسلامی در روح و ذهن او برانگیخته است. مسئله این نیست که هنرمندان مسلمان نمیتوانند آثار هنری عظیم یا پرومتهوار خلق کنند، کما اینکه در سالهای اخیر چنین کردهاند و توانایی خود را به خوبی به نمایش گذاشتهاند؛ بلکه این است که هیچ مسلمانی مادام که نقش و اثر معنویت بر روح او قوی باشد، دست به چنین کاری نمیزند.
فقط آنچه از «احد» شرف صدور مییابد، میتواند به سوی آن هدایت کند. اگر طبیعت بکر محمل یاد خدا یا ذکر است، از آن روست که خالق آن «صانع الهی» بوده است، چنانکه یکی از اسماء پروردگار همانا «صانع» به معنای سازنده یا صنعتگر است. به همین ترتیب، اگر هنر اسلامی میتواند محمل ذکر «احد» قرار گیرد، به این دلیل است که گرچه خالق آن انسان است، اما از نوعی الهام فرافردی و «حکمت» ناشی میشود که به «او» بازمیگردد. اگر خوش قریحهترین مسلمانان با شنیدن شعر فارسی یا عربی، یا گوش فرا دادن به نوای تلاوت قرآن، یا مشاهدة یک قطعه خوشنویسی عربی میتوانند جذبهای معنوی پیدا کنند و به وجد آیند، بدان سبب است که بین این هنرهای مختلف و معنویت اسلامی، پیوندی درونی وجود دارد. حمایت عظیم هنر اسلامی از اشتیاق نفس برای وصول به ساحت تجرید، مگر از طریق پیوند باطنی میان این هنر و معنویت اسلامی ممکن نمیشد.
اگر برای نشان دادن ارتباط هنر و معنویت اسلامی، به دلیل خارجی نیاز باشد، آن را میتوان در نقش حمایتیِ هنر اسلامی در ایجاد «حال» یا حالت روحانی، که خود موهبتی آسمانی است، و در نحوة برخورد آنان که به باطن معنویت اسلامی نزدیکتر هستند با این هنر و جلوههای گوناگون آن، پیدا کرد. همین ارتباط به تنهایی کافی است تا استدلالهای تمام کسانی را که معتقدند هنر اسلامی صرفاً فرآوردة عوامل صوری تاریخی، منتزع از اصول و سرچشمههای معنوی دین اسلام است.
سید حسین نصر
پینوشتها:
۱. ر. ک.: بورکهارت، با مشخصات فوق، ص ۱۹۶.
۲. «خیال» در اینجا معنایی سوای وهم و پندار دارد.
۳.این نظریه توسط کربن و در چند کتاب او از جمله کالبد معنوی و زمین آسمانی(SPIRITUAL BODY AND CELESTIAL EARTH)،تخیل خلاق در تصوف ابن عربی(CREATIYE IMAGINATION IN THE SUFISM OF ،IBN’ ARABI) و در باب اسلام ایرانی (EN ISLAM IRANIEN) (۴ جلد، بهویژه جلدهای ۲ و ۴) مورد مطالعه دقیق قرار گرفته است.
۴. نیز: ژ. دورینگ، «موسیقی، شعر و هنرهای بصری در ایران» (MUSIC,POETRY AND THE VISUAL ARTS IN PERSIA) ، در نشریه جهان موسیقی (WORLD OF MUSIC)، دورة چهاردهم، شماره ۳، ۱۹۸۲، صفحات ۸۲ ـ ۷۲ و نیز «بُعد خیالی» و هنر ایران (THE “IMAGINAL” DIMENSION AND ART OF IRAN) همانجا، دورة نوزدهم، شماره ۳ ـ ۴، ۱۹۷۷، صفحات ۳۴ ـ ۲۴.
۵. در مورد تعزیه ر.ک.پ. چلکووسکی (گردآورنده). تعزیه: مناسک و نمایش در ایران (TA’ ZIEH: RITUAL AND DRIMA IN IRAN)، نیویورک، ۱۹۷۹.
۶. در واقع این امر همواره مورد مخالفت «علمای» ظاهربینتر شیعه بوده است.
پینوشتها:
۱. ر. ک.: بورکهارت، با مشخصات فوق، ص ۱۹۶.
۲. «خیال» در اینجا معنایی سوای وهم و پندار دارد.
۳.این نظریه توسط کربن و در چند کتاب او از جمله کالبد معنوی و زمین آسمانی(SPIRITUAL BODY AND CELESTIAL EARTH)،تخیل خلاق در تصوف ابن عربی(CREATIYE IMAGINATION IN THE SUFISM OF ،IBN’ ARABI) و در باب اسلام ایرانی (EN ISLAM IRANIEN) (۴ جلد، بهویژه جلدهای ۲ و ۴) مورد مطالعه دقیق قرار گرفته است.
۴. نیز: ژ. دورینگ، «موسیقی، شعر و هنرهای بصری در ایران» (MUSIC,POETRY AND THE VISUAL ARTS IN PERSIA) ، در نشریه جهان موسیقی (WORLD OF MUSIC)، دورة چهاردهم، شماره ۳، ۱۹۸۲، صفحات ۸۲ ـ ۷۲ و نیز «بُعد خیالی» و هنر ایران (THE “IMAGINAL” DIMENSION AND ART OF IRAN) همانجا، دورة نوزدهم، شماره ۳ ـ ۴، ۱۹۷۷، صفحات ۳۴ ـ ۲۴.
۵. در مورد تعزیه ر.ک.پ. چلکووسکی (گردآورنده). تعزیه: مناسک و نمایش در ایران (TA’ ZIEH: RITUAL AND DRIMA IN IRAN)، نیویورک، ۱۹۷۹.
۶. در واقع این امر همواره مورد مخالفت «علمای» ظاهربینتر شیعه بوده است.
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست