یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کودتای مارک‌دار


سوم اسفند ماه یادآور واقعه‌ای تلخ و سرنوشت‌ساز در تاریخ معاصر ایران است. هر فرد آشنا با تحولات ایران می‌داند كه در سوم اسفند ۱۲۹۹شمسی تهران ــ پایتخت كشور ما ــ براساس طرحی از پیش آماده شده به اشغال قوای قزاق درآمد و كودتاگران به سرعت و به راحتی موفق به قبضه كردن امور شدند. كودتاگران مدعی بودند كه برای سر و سامان دادن به وضعیت آشفته كشور قیام كرده و خواهان پیشرفت وترقی كشور و قطع ریشه فساد می‌باشند. استقرار امنیت از طریق ایجاد قشون قوی، اصلاح وضعیت اقتصادی، تأمین حقوق كارگران، كنترل تورم، اصلاح امور شهری، لغو كاپیتولاسیون، الغای قرارداد ۱۹۱۹ برای حفظ دوستی با انگلستان و رفع سوءتفاهمات فیمابین دو كشور شعارهای دیگری بود كه كودتاگران به عنوان اهداف خود اعلام نمودند. ۱
این اظهارات هر چند بعدها دستمایه تاریخنگاری رژیم پهلوی و مورخین وابسته به آنها شد، اما هیچ وقت نتوانست اذهان پرسشگر ملت ایران، به ویژه آگاهان سیاسی را نسبت به منشأ و اهداف كودتا قانع سازد. شواهد فراوانی حكایت از آن می‌كرد كه دست پنهان انگلستان در ورای تحولات منجر به كودتا دخیل بوده است. لذا كودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به رغم تمامی تلاش عوامل آن در پنهان داشتن نقش انگلستان از همان ابتدا به كودتایی انگلیسی شهرت یافت. ۲ گذر زمان نیز نه تنها این اندیشه را كمرنگ نكرد بلكه با انتشار اسناد و شكل‌گیری اقدامات كودتاگران كه منجر به تحكیم موقعیت انگلستان در ایران شد. این مسئله در قالب یكی از مسلمات تاریخی تجلی پیدا كرد تا جایی كه رضاخان نیز مجبور به اعتراف شد و اظهار داشت: ” انگلیسی‌ها من را بر سر كار آوردند اما ندانستند با چه كسی طرف هستند“ دكتر مصدق كه خود شاهد این اعتراف بود اضافه می‌كند : ” همان كسی كه او را آورد چون دیگر مفید نبود او را برد“. ۳ متأسفانه در تاریخنگاری عصر پهلوی و بقایای آن اعتراف صریح عامل كودتا نه تنها در نظر گرفته نمی‌شود بلكه كودتای ۱۲۹۹ را ”قیام ملی“ معرفی می‌نمایند. دربار پهلوی و وابستگان رضاخان در این زمینه گوی سبقت را از دیگران ربوده و به ستایش كودتا و عامل آن می‌پردازند. محمدرضا پهلوی اقدامات پدر خود را ناشی از ” ندای وجدان“ می‌داند. ۴ برخی از مأموران انگلیسی نظیر اسكراین كه مأمور تبعید رضاخان بود نیز صراحتاً دخالت انگلیسی‌ها را در كودتا منكر می‌شوند. ۵ برخی دیگر عملیات هماهنگ و جهت‌دار كودتا را همسویی اتفاقی نیروهای ملی و وطن‌پرست ایرانی با سیاست انگلستان می‌دانند كه در مجموع به نفع ایران تمام شد. برای روشن شدن موضوع دخالت انگلستان در كودتا لازم است به سابقه حضور انگلستان و منافع آن كشور در ایران توجه و سپس با توجه به منابع مستند عملكرد كانونهای رسمی و غیررسمی وابسته به انگلستان را در این خصوص مورد بازبینی قرار دهیم. دخالت آشكار و مستقیم انگلستان در امور ایران به اوایل دوره قاجار بازمی‌گردد. با تصرف هندوستان، ایران علاوه بر جایگاه اقتصادی و موقعیت استراتژیك از جهت همسایگی با انگلستان در هندوستان و اینكه كلید تصرف هندوستان در دست ایرانیان بود مورد توجه ویژه قرار گرفت. كشف نفت و ظهور قدرت جدیدی در روسیه موقعیت استراتژیك ایران را برای حفظ منافع انگلستان در هند و منطقه افزایش داد. به همین جهت انگلیسی‌ها در تمامی تحولات ایران حضوری جدی و قوی پیدا كردند لرد كرزن در خصوص اهمیت ایران می‌گوید: ” موقعیت جغرافیایی ایران، عظمت منافع ما در آن كشور و امنیت آتی امپراطوری شرقی ما امروز هم درست مانند ۵۰ سال گذشته ـ به ما اجازه نمی‌دهد خود را از آنچه در ایران رخ می‌دهد بركنار نگه داریم. ۶ عظمت منافع انگلستان را در ایران با مروری بر فهرست امتیازات آنها در كشورمان به راحتی می‌توانیم به دست بیاوریم:
۱) شعبه تلگراف هند و اروپا و كمپانی تلگراف هند و اروپا
۲) بانك شاهنشاهی
۳) تجارت دریایی در خلیج فارس
۴) شركت نفت ایران و انگلیس
۵) امتیاز شركت لینچ بروس در كارون و جاده اهواز به اصفهان
۶) امتیاز سندیكای راه‌آهن ایران
۷) مؤسسات مختلف بازرگانی بریتانیا در هند
یكه تازی انگلستان در ایران پس از سقوط رژیم تزاری روسیه به منظور حفظ منافع فوق‌الذكر و تعمیق سلطه بر ایران تمام تحولات ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داد. طرح قرارداد ۱۹۱۹ از سوی لرد كرزن در همین فضا صورت گرفت. لرد امپریالیست با تكیه بر روشهای سنتی امپراطوری‌داری قصد داشت ایران را در زمره مستعمرات رسمی انگلیس درآورد. با اجرای قرارداد مالیه و ارتش ایران و به تبع آن تمامیت كشور در اختیار انگلیسیها قرار می‌گرفت. اجرای این طرح مستلزم حضور نیروهای انگلیسی در ایران و تقبل هزینه‌هایی بود كه از ابتدا با مخالفت بخشهایی از حاكمیت انگلستان مواجه شد. به رغم این مخالفت‌ها كرزن طرح خود را دنبال می‌كرد. از همان زمان سیاست سابق انگلستان در ایران كه بر تقویت گرایشات گریز از مركز و تضعیف حكومت مركزی استوار بود، تبدیل به تقویت حكومت مركزی و از بین بردن گرایشان گریز از مركز شد. شعار انگلیسی‌ها و حامیان داخلی سیاست آنها ایجاد ” دولت مقتدر“ شد و اولین نشانه‌های آن نیز با متلاشی كردن كمیته مجازات و سركوبی شورش نایب حسین خان كاشی نمودار گردید. لازم به ذكر است كه ایجاد دیكتاتوری منور و استفاده از مشت آهنین شعار مشروطه‌خواهان غربگرا نیز بود كه چند سال قبل از كودتا از طریق روزنامه كاوه اشاعه داده می‌شد. این دسته از مشروطه‌خواهان عمدتاً در جریان كودتا و پس از آن در زمره همكاران رضاخان قرار گرفتند. آنان تلاش می‌كردند با استفاده از قدرت نظامی رضاخان كلیه خواسته‌های خود در جهت غربی كردن جامعه ایران را تحقق ببخشند. قرارداد ۱۹۱۹ به دلیل مقاومت و مخالفت گسترده ملت ایران، مخالفت بخشی از هیأت حاكمه انگلستان با شكست مواجه شد. هزینه بالای حضور مستقیم و آشكار انگلستان در ایران و خطرات این مسئله كه باعث مواجهه جدی مردم ایران با استعمارگران می‌شد از همان ابتدا حكومت هند بریتانیا، وزارت مستعمرات و شاخه‌های اینتلیجنس سرویس را به مخالفت با قرارداد كشاند. اختلاف دیدگاه شخص وزیر خارجه یعنی لرد كرزن با سایر اعضای كمیته شرق كه در ۱۲۹۷ش/ ۱۹۱۸م به منظور بررسی مسائل ایران، قفقاز، افغانستان و تركستان و سرزمینهای عربی شرق سوئز تشكیل شده بود و محدود به جلسات كمیته نشد و به عرصه‌های سیاسی و بیرونی نیز كشیده شد. درگیری اردشیر جی سرجاسوس انگلستان در ایران با
حسن وثوق‌الدوله عاقد قرارداد ۱۹۱۹ گوشه‌ای از بازتاب نزاع كانونهای قدرت در انگلستان بود كه در ایران بروز پیدا كرد.
مخالفین كرزن یعنی لرد بالفور، ادوین مونتاگ (وزیر امور هندوستان)، لرد ریدینگ (نایب‌السلطنه و فرمانفرمای هندوستان)، سر هربرت ساموئل (نخستین كمیسر عالی فلسطین) و جرج چرچیل (وزیر جنگ) معتقد به دخالت محدود در ایران و كنترل سیاست ایران از طریق حكومت هند بریتانیا بودند. این گروه به نحو آشكاری در ارتباط با كانونهای صهیونیستی قرار داشته و نقشه خاورمیانه را مطابق با منافع این كانونها طراحی كردند.
فروپاشی امپراطوری عثمانی، غصب اراضی فلسطین و تشكیل دولت غاصب اسرائیل، ایجاد حكومت لائیك در تركیه و كودتای ۱۲۹۹ رضاخان شمه‌ای از اقدامات این گروه بود. اینان به این نتیجه رسیدند كه كودتا بهترین گزینه در برابر قرارداد غیرعملی ۱۹۱۹ بود كه می‌توانست منافع انگلستان را در ایران تأمین نماید. آیرونساید عامل اجرایی كودتای ۱۲۹۹ صراحتاً اظهار می‌دارد كه ” كودتا و تشكیل یك دولت نظامی و مقتدر از هر چیز دیگر برای انگلستان بهتر است “. برای آماده كردن زمینه‌های كودتا، عوامل انگلستان از مدتها قبل دست به كار شدند. عده‌ای وظیفه داشتند با دامن زدن به بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی وضعیت كشور را بحرانی كرده تا تشكیل دولتی مقتدر به آرزویی همگانی تبدیل شود. ایجاد دیكتاتوری نظامی دركشوری كه هنوز پانزده سال از تأسیس مشروطیت در آن نگذشته بود احتیاج به زمینه‌سازی گسترده‌ای داشت. برخی دیگر وظیفه داشتند با نفوذ در بریگاد قزاق قوهٔ نظامی كودتا را تأمین نمایند، این دسته همچنین وظیفه داشتند از بین نیروهای قزاق فردی را به عنوان فرمانده نظامی كودتا انتخاب و به افراد مافوق خود معرفی كنند. مجموعه اقدامات این گروهها كه شرح آن خواهد آمد نهایتاً منجر به وقوع كودتا و روی كار آمدن دولتی نظامی در ایران شد. موقعیت و نفوذ انگلستان در ایران در آن دوره به حدی بود كه هیچ ناظر خارجی و داخلی تصور اینكه بتوان بدون موافقت آن كشور دست به تغییرات گسترده در ایران زد را به ذهن خود نیز راه نمی‌داد.
منبع : پارسی فا


همچنین مشاهده کنید