ایندیانا جونز و معبد مرگ - Indiana Jones And The Temple Of Doom

سال تولید : ۱۹۸۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : لوکاس فیلم
کارگردان : استیون اسپیلبرگ
فیلمنامه‌نویس : ویلارد هویک وگلوریا کاتس، برمبنای داستانی نوشته جرج لوکاس.
فیلمبردار : داگلاس اسلوکوم و آلن داویو.
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز.
هنرپیشگان : هریسن فورد، کیت کپ‌شا، که هوی کوآن، آمریش پوری، روشن سِت، فیلیپ استون، روی چیائو، دیوید ئیپ، ریک یانگف د. ر. نانایاکارا و دان ایکروید.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


شانگهای، سال 1935. در یک باشگاه شبانه، «لائوچه» (چیائو) رئیس دارودسته‌ای تبهکار، «ایندیانا جونز» (فورد)، باستان‌شناس و ماجراجوی آمریکائی را برای گرفتن الماسی که نزدش است، مسموم می‌کند. اما «جونز» موفق می‌شود همراه «ویلی اسکات» (کپ‌شا)، خواننده‌ای آمریکائی که حین جست‌وجو برای یافتن الماس، پادزهر را پیدا کرده و «شورت راند» (کوآن)، پسربچه یتیم چینی که «جونز» به فرزندی قبول کرده، با هواپیمائی باری از آنجا فرار کند. آنان به سلامت در هند فرود می‌آیند و در مشایعت یک «شُمن» (نانایاکارا) به دهکده‌ای می‌رسند که در آنجا از «جونز» خواسته می‌شود تا سنگ مقدس سانکارا و بچه‌های دهکده را که روبده شده‌اند، پیدا کند و به قحطی و بدبختی دهکده پایان دهد. «جونز» قبول می‌کند و سه نفری به قصر مهاراجه جدید در پانکوت می‌روند که زمانی مرکز قتل‌های آئینی بوده. آنان گرچه مورد استقبال «مهاراجه» و وزیرش، «چاتار لا» (سِت) قرار می‌گیرند، اما همان شب «جونز» از یک سوء قصد جان سالم به در می‌برد. او با کمک «شورت راند» و «ویلی» یک راه مخفی خطرناک را پیدا می‌کند؛ آنان به معبدی زیرزمینی می‌روند و در آنجا شاهد مراسم قربانی انسان‌ها می‌شوند و «جونز» می‌فهمد که آئین قتل‌های آئینی دوباره احیا شده و اینکه «مهاراجه» یکی از مریدان کاهن اعظم، «مُلارَم» (پوری) شده است. حضور آنان کشف می‌شود و به «جونز» معجونی می‌خورانند که میل و اراده او را از بین می‌برد، اما با هوشیاری «شورت راند» موفق می‌شوند به موقع «ویلی» را از قربانی شدن نجات دهند. پس از به دست آوردن سنگ مقدس سانکارا و دو قطعه سنگ دیگر (که در اصل پنج قطعه مشابهند) به گورستانی دخمه‌ای می‌روند که در آنجا کودکان دهکده برای پیدا کردن دو قطعه سنگ دیگر، زمین را می‌کنند (با پیدا شدن هر پنج قطعه سنگ، «کالی» الاهه شر بر دنیا حکم خواهد راند). پس از مبارزه‌ای با تبهکاران، «جونز» بچه‌ها را آزاد می‌کند و سه نفری از طریق راه‌آهن زیرزمینی فرار می‌کنند. در حین فرار، «مُلا رَم» که در پی سنگ است، از پلی معلق سقوط می‌کند و می‌میرد و دو قطعه سنگ به درون رودخانه می‌افتد، اما «جونز» سومین سنگ را به اهالی دهکده می‌دهد.
* این «کمدی حادثه‌ای» به‌خاطر فضای کودکانه‌اش که اسپیلبرگ در پرداخت آن مهات بیشتری دارد، نسبت به قسمت اول، مهاجمان صندوق مقدس گم شده (ساخته خود اسپیلبرگ، 1981) از کیفیت بهتری برخوردار است. پُر از شوخی‌های کلامی جذاب که فورد در به کار بردن آنها استاد است و هجویه‌ای بر فیلم جادوگر شهر زمرد (ویکتور فلمینگ، 1939)، دنباله: ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (اسپیلبرگ، 1989).