چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

نامه از نگاهی دیگر


نامه از نگاهی دیگر
۱- چهار سال پس از آنكه رئیس جمهور وقت ایران با كلینتون در مقر سازمان ملل متحد دست نداد و سه سال بعد از اطلاعیه رسمی دادگستری تهران درباره منع مذاكره یا رابطه با آمریكا جمهوری اسلامی ایران بدون آمادگی خود را برای مذاكره مستقیم با آمریكا اعلام كرد. دو ماه بعد از آن آقای احمدی نژاد به آقای بوش نامه نوشت و دومین گام را در جهت تعامل سیاسی مستقیم با آمریكا در ایران برداشت. آنچه بیش از انگیزه تهیه نامه و حتی محتوای آن اهمیت دارد، نفس مكاتبه آقای احمدی نژاد با رئیس جمهور ایالات متحده و پیامدهای آن است. همچنان كه صاحب نظران اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای مذاكره مستقیم با آمریكا، توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی مهمتر از علت مطرح شدن پیشنهاد فوق تلقی كردند.
۲- انرژی هسته ای مهم ترین و فوری ترین چالش دولتین ایران و آمریكاست. در این زمینه جهانیان حق كشورمان را در مورد داشتن صنایع هسته ای صلح آمیز به رسمیت شناخته اند و جمهوری اسلامی ایران نیز با تاكید بر اینكه در پی دستیابی به سلاح هسته ای نیست، گام های مهمی در جهت اجرای مصوبات آژانس بین المللی انرژی اتمی و اعتمادسازی برداشته و اختلافات را به حداقل ممكن رسانده است. به تصریح مقامات كنونی، جمهوری اسلامی ایران قصد خروج از ان پی تی را ندارد و آماده امضای پروتكل الحاقی است. از بازرسی های سرزده نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی از مراكز مرتبط استقبال می كند و حاضر به تعلیق غنی سازی اورانیوم به شكل صنعتی است. تنها درباره فعالیت یا تعلیق تحقیقات هسته ای توسط تعداد محدودی سانتریفوژ اختلاف باقی است. كمااینكه تعلیق دوساله این سانتریفوژها در صنایع هسته ای و حتی در پیشرفت غنی سازی اورانیوم خلل مهمی ایجاد نكرد و به محض آغاز به كار، متخصصان ایرانی توانستند تا چهاردرصد اورانیوم را غنی كنند.
۳- مقامات ایالات متحده مصرند كه جهان بپذیرد خواست آنان فقط جلوگیری از دسترسی جمهوری اسلامی ایران به سلاح اتمی یا تكنولوژی ساخت این سلاح است و مصمم اند كه هدف مذكور را از طرق دیپلماتیك محقق كنند.رفتار كاخ سفید در روزهای آینده دو ادعای فوق را تایید یا رد خواهد كرد. چرا كه جمهوری اسلامی مذاكره مستقیم با آمریكا را پذیرفته و رسماً با رئیس جمهوری آن كشور مكاتبه كرده است. نحوه تعامل كاخ سفید با این دو گام، به ویژه با نامه ارسالی، تا حدود زیادی هدف واقعی رهبران آمریكا را نشان خواهد داد. اینكه آیا منظورشان حل مسئله انرژی هسته ای و پیش بینی پذیر كردن رفتار حكومت است یا چیز دیگر كه از جمله در مورد آمریكا مشاهده می شود.به بیان روشن عدم پاسخگویی كاخ سفید به نامه ارسالی به چه معنایی است. اظهارات خانم رایس مبنی بر اینكه نامه آقای احمدی نژاد فلسفی، مذهبی و تاریخی است، پاسخ ندادن مقامات ایالات متحده را توجیه نمی كند. كاخ سفید می تواند مخاطب نامه رئیس جمهور آمریكا را رهبری قرار دهد كمااینكه آقای كارتر با رهبر فقید انقلاب مكاتبه كرد. حتی وزیر امور خارجه ایالات متحده می تواند با ارسال نامه به همتای ایرانی خود باب مكاتبه را باز نگه دارد تا با یكی دو رفت و برگشت، مذاكره مستقیم ایران و آمریكا آغاز شود و طرفین ضمن بهره مندی از مواهب مواضع مشتركشان در روابط دوجانبه و منطقه ای، نقاط بهینه را درباره اختلاف خود پیدا كنند. در گام بعدی جمهوری اسلامی این ظرفیت را ایجاد كرده كه حتی كنگره آمریكا رأساً با مجلس ایران مكاتبه كند. صلح طلبان دو كشور جای خود دارند.۴-مسئولان نباید كار را تمام شده انگارند، زیرا دو اقدام مذكور (اعلام آمادگی برای مذاكره مستقیم و ارسال نامه) در صورتی كه با اقدام های مثبت و خردمندانه توأم نشود، بی فایده است و حتی می تواند آثار سوء برجا گذارد و نشانه ضعف ایران و اقتدار آمریكا محسوب شود. در واقع پشت سر گذاشتن خطوط قرمز قبلی بدون كسب دستاوردهای مشخص سئوال ها و ابهام های گسترده ای ایجاد می كند. به ویژه در قشرهایی كه با هرگونه مذاكره و مصالحه با ایالات متحده مخالفند. مضاف بر آن عدم پاسخگویی آمریكا توهین به حكومت ایران تفسیر خواهد شد و این خود بر ابهام ها و انتقادها می افزاید و فرصت كاهش سوءتفاهم ها و حل دیپلماتیك اختلافات طرفین را كاهش می دهد.۵- اعلام آمادگی برای مذاكره مستقیم با آمریكا و نیز نامه ارسالی می توانستند ظرفیت مناسبی در جهت تنش زدایی و اعتمادسازی ایجاد كنند، به شرطی كه نامه با همه جانبه نگری و توجه به جمیع شرایط نوشته می شد و تلاش مقامات ایرانی به این معطوف می شد كه واشینگتن به درخواست مذاكره مستقیم جمهوری اسلامی و نیز به نامه پاسخ مثبت دهد. هم چنان كه مصاحبه آقای خاتمی با سی ان ان توانست به اظهار تاسف مستقیم كاخ سفید از كودتای انگلیسی- آمریكایی ۲۸ مرداد ۳۲ علیه دولت قانونی و ملی دكتر مصدق منجر شود و آقای كلینتون را درباره همسویی فاجعه بار ایالات متحده با رژیم صدام در جنگ علیه ایران به اعتراف بكشاند.درك می كنم كه در اولین نامه به رئیس جمهور آمریكا، آقای احمدی نژاد خود را ناچار می دید این گونه سخن بگوید تا اعتراض چندانی به ویژه در مخالفان هرگونه تعامل و مذاكره با ایالات متحده برنیانگیزد و اقدام مذكور نشانه ضعف تلقی نشود و شعارهای قبلی علیه طرفداران مذاكره با آمریكا تا حدودی توجیه شود، اما نمی فهمم كه چرا پس از ارسال نامه، آقای احمدی نژاد می گوید مسئله هسته ای را آن قدر «مهم» نمی داند كه برای آن مكاتبه كند و هدف از نامه ارسالی را دعوت آقای بوش به فرهنگ انبیا می خواند و در عین حال چند بار تصریح می كند جمهوری اسلامی ایران منتظر پاسخ رئیس جمهور آمریكا است تا براساس آن مناسبات دو كشور تنظیم شود؟! دولت به جای دلخوش كردن به اینكه «تاریخ سرنوشت بی تفاوتی و بی پاسخ گذاشتن این نامه را روشن خواهد كرد»، باید همه تلاش خود را به كار برد تا واشینگتن به دادن پاسخ رسمی تشویق شود، اگر هدف از ارسال نامه كاهش تنش موجود باشد.۶- تلقی بعضی از صلح طلبان جهان و حتی تعدادی از نمایندگان برجسته كنگره آمریكا از هر دو جناح دموكرات و جمهوریخواه و نیز بعضی وزرای اسبق وزارت امور خارجه ایالات متحده از نامه ارسالی این است كه جمهوری اسلامی ایران به این وسیله آمادگی خود را برای مذاكره مستقیم با مقامات كاخ سفید در عالی ترین سطوح اعلام كرده است. به همین دلیل آنان به آقای بوش و نومحافظه كاران آمریكایی پیشنهاد كرده اند تا رهبران كاخ سفید با مذاكره با مقامات ایرانی به حل و فصل دیپلماتیك مشكلات بپردازند و از نظامی گری بپرهیزند.به نظر من می توان از این فرصت استفاده كرد به شرط آنكه دچار توهم و رویاپردازی نشد. آقای بوش باید قبول كند كه رویای او در خواب در زمینه ضرورت آزادسازی سرزمین های مقدس نه ندای مسیح(ع) كه القائات اهرمن جنگ است. مسئولان ایرانی نیز باید بپذیرند كه ما دائرمدار خلقت نیستیم. شواهد نیز سقوط ایالات متحده آمریكا را در دو سال آینده نشان نمی دهد، نظیر آنچه پس از نامه تاریخی رهبر فقید انقلاب به آقای گورباچف، پس از استقرار صلح در جنگ ایران و عراق، درباره اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. گذشته از آن رویكرد تبشیری در قبال رئیس جمهور آمریكا كه اكنون شخصاً در راس جناح جنگ قرار گرفته است، تنها هنگامی مفهوم اصلی خود را در چارچوب فرهنگ انسانی انبیا می یابد كه ابتدا تكلیف خود را درباره اصلی ترین مسئله لحظه حاضر روشن كنیم. چرا كه تداوم یا گسترش چالش كنونی می تواند در منطقه خاورمیانه و حتی فراتر از آن به فاجعه منتهی شود.۷- متاسفانه نه اعلام آمادگی برای مذاكره مستقیم با آمریكا تاكنون نتیجه مثبت چندانی برای ایران داشته و نه این نامه توانسته است دیپلماسی را بر نظامی گری تفوق دهد و پرونده جمهوری اسلامی را از «پنتاگون» به «وزارت امور خارجه» ایالات متحده منتقل كند. امیدوارم عملكرد افراطیون دو كشور، موجب نشود كه تابوی شكسته شده مذاكره با آمریكا مجدداً با استحكام بیشتری ترمیم شود. امری كه در صورت تحقق، می تواند تاثیر آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاكره و نیز اثر نامه مذكور را به ضد خود بدل كند. در چنین شرایطی وظیفه حكومت و رسالت همه شهروندانی كه با تحریم و جنگ مخالفند آن است كه از همه فرصت ها استفاده كنند و با تمام وجود مانع تحقق شرایط تند شوند كه هیچ برنده ای ندارد. حال آنكه باید بازی را با درایت حكومت، حمایت شهروندان از اقدام های مثبت آنان و مخالفت با هر گفتار و رفتار ماجراجویانه و جنگ طلبانه و همراهی با صلح طلبان جهان به بازی برد- برد گفت وگو و صلح تبدیل كرد.
سیدمصطفی تاج زاده
منبع : روزنامه شرق