چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
خطوط لوله گاز طبیعی ایران به هند
مقدمه
از زمان کشف منابع گاز طبیعی در حوزه پارس جنوبی ایران در ۱۹۸۸، دولت ایران تلاشهای فرآیندهای را برای صدور گاز بیشتر به خارج آغاز کرده است. کشورهای آسیای جنوبی مثل هند و پاکستان که دارای مخازن گاز طبیعی اندک و تقاضای زیاد برای انرژی هستند، چشماندازهای روشنی برای سودآوری در این کراچی، ایجاد میکنند. در ۱۹۹۵، پاکستان و ایران یک توافقنامه مقدماتی برای ساخت خط لوله گاز طبیعی که حوزه گاز طبیعی پارس جنوبی ایران در خلیجفارس را به کراچی، مهترین بندر صنعتی پاکستان، واقع در دریای عرب متصل میکرد امضاء کردند. چندی بعد ایران پیشنهاد کرد خط لوله مذکور از پاکستان به هند امتداد یابد. بدین صورت نه تنها پاکستان از صادرات گاز طبیعی ایران سود میبرد، بلکه محدوده این کشور بهعنوان مسیر انتقال گاز به هند مورد استفاده قرار میگرفت. ابتدا دولت هند بهعلت رابطه پرتنش تاریخی بین دو کشور هند و پاکستان، تمایلی به ایجاد توافق با پاکستان نداشت، اما بهعنوان یک راهحل جایگزین، پیشنهاد ایجاد خط لوله در اعماق دریا را مطرح نمود راه جایگزینی که در آن صورت هیچ خطری امنیت مخازن را تهدید نمیکرد.
در حال حاضر، در سال ۲۰۰۰ مقامات دولتهای ایران، پاکستان و هند مذاکراتی را در مورد مسیرهای ممکن، روشهای انتقال و جغرافیای سیاسی خط لوله گاز طبیعی ایران به هند دنبال میکنند. این مذاکرات نشان دهنده تغییری مهم در سیاستهای بین منطقهای و درون منطقهای بین کشورها است. قابلیت بالقوه مزایای اقتصادی و توسعهای حاصل از گاز طبیعی، هند ایران و پاکستان را وادار به ارزیابی مجدد نقشها و سیاستها در مناقشات منطقهای مانند کشمیر و افغانستان و مسائل امنیتی ملی کرده است بهعلاوه، همکاریها و دستاوردهای بالقوه اقتصادی منجر به تغییرات احتمالی در مباحثات سیاسی اجتماعی بین کشورها شده است. که حتی ممکن است موجب میانجگری و حل و فصل مناقشات منطقهای نیز گردد.
خط لوله صلح:
حل مناقشات، سیاست خارجی و منطقهگرائی
صدور گاز طبیعی از ایران به هند و از خاک پاکستان حرکتی است که ممکن است سیاستهای منطقهای در جنوب آسیا را متحول کند. برای دولت هند این موضوع حائزاهمیت است که آیا پاکستان میتواند امنیت جریان گاز طبیعی در خطوط لوله را تضمین کند همکاری پاکستان با ایران ممکن است باعث تسهیل در حل مناقشات نیز میگردد. در گذشته سیاستهای خارجی ایران و پاکستان در رابطه با مسائل افغانستان و مناقشات شیعه و سنی در منطقه با یکدیگر در تضاد بودند. بنابراین تجارت و تجربیات بیشتر در زمینه یکپارچگی اقتصادی این قابلیت را دارد که بهعنوان میانجی در مناقشات منطقه و بین مناطق ظاهر شود. تجارت گاز طبیعی بین هند، ایران و پاکستان واقعیتهای استراتژیک جغرافیای سیاسی و تاریخی سه کشور و کل خاورمیانه و آسیا را به چالش میکشد. بدین ترتیب ارتباط بین اقدام به ایجاد خط لوله و جهانی شدن رابطهای است که چند موضوع را در برمیگیرد. این ارتباط صرفاً توسط عوامل اقتصادی مشخص نمیشود، گرچه وقایع اقتصادی جاری در ایران، هند و پاکستان دلالت بر لزوم همکاریهای آینده اقتصادی دارد. حقایقی که در این مطالعه موردی وجود داردت نمایانگر این مسئله است که جهانیسازی چند موضوعی چهره سیاستهای منطقهای و دورنمای اجتماعی و سیاسی منطقهها را تغییر میدهد.
مذاکره در خصوص خط لوله
ایران، با داشتن حدود ۹% ذخایر کل جهان، دومین تولیدکننده بزرگ نفت اوپک است. در کنار ذخایر نفت، ایران از نظر اندازه ذخایر گاز طبیعی دومین کشور در جهان است که میزان آن ۸۱۲ تریلیون فوت مکعب تخمین زده میشود. با وجود اینکه مصرف گاز طبیعی ایران بالا است، این کشور بهدلیل اقتصاد ناپایدار و بهمنظور برآورده ساختن نیازهای امروزیسازی، شدیداً نیاز به رونق بخشیدن به بازارهای صادرات گاز دارد. ایران برای برطرف کردن این نیازها، حضور در بازارهای منطقه، از جمله بازارهای جنوب آسیا را برای صدور گاز طبیعی خود هدف قرار داده است. پیشنهاد صادرات گاز طبیعی از ایران به هند از سال ۱۹۹۳ توسط ایران مطرح و به موازات این پیشنهاد، طرح صادرات گاز طبیعی به پاکستان نیز ارائه شد. دولت ایران پیشنهاد ساخت خط لولهای را از مناطق پارس جنوبی در خلیجفارس به شهرهای اصلی پاکستان مانند کراچی و مولتان پس از آن به دهلی هند داد.
در سال ۱۹۹۵، پاکستان و ایران ”یک موافقتنامه مقدماتی برای ساخت ۸۷۰ مایل خط لوله ساحلی به ارزش ۳ میلیارد دلار برای صادرات گاز پارس جنوبی به کراچی امضاء کردند. ”این خط لوله شامل شهر مولتان نمیشد و انتقال گاز به هند را در برنمیگرفت. پیشنهاد مطرح شده در یک پروژه جدید خط لوله، هند نیز وارد طرح میشود و دولت پاکستان قادر خواهد بود گاز قابل صدور خود را برای فروش در بازار بینالمللی دهلی هند وارد کند یا برای اهداف داخلی گاز را از مولتان خارج کند. این خط لوله ۲۶۷۰ کیلومتر طول و ۴۸ اینچ قطر دارد و ۲/۳ میلیارد دلار گاز را منتقل میکند (ارتباطات گاز و نفت الکساندر، ۲۰۰۰). پاکستان میتواند تا سقف ۵۰۰ میلیون دلار حقالامتیاز از هزینه انتقال دریافت کند و با خرید گاز ارزانتر، از این پروژه خط لوله، ۲۰۰ میلیون دلار صرفهجوئی نماید (هندوستان تایمز، ۷ جولای ۲۰۰۰).
چهار شرکت عمده تمایل خود را برای ساخت لوله گاز طبیعی از ایران به هند ابراز کردهاند. این شرکتها عبارت است از: تبا از استرالیا، NIGC، پتروناس از مالزی و توتال از فرانسه، که هماکنون نیز با ایران در توسعه یک خط لوله بینالمللی که از ترکیه میگذرد همکاری میکند (ارتباطات گاز و نفت الکساندر، ۲۰۰۰). قبلاً یک کنسرسیوم متشکل از شل، بریتش گس (گاز بریتانیا)، پتروناس و یک گروه ایرانی ”در مورد چگونگی صادرات گاز از پارس جنوبی به پاکستان مذاکره کردهاند“. بهعلاوه شرکت ملی گاز ایران و GAIL از هند در مذاکرات شرکت داشتند. در سال ۱۹۹۹ چندین جلسه بین مقامات دولتی هند و ایران برگزار گردید که منجر به تشکیل هئیتهای نمایندگی و کمیتههائی برای بحث و تبادل نظر بیشتر در مورد عملی بودن پروژه خط لوله شد.
در فوریه ۱۹۹۹، ایران یک موافقتنامه اصولی مقدماتی با هند امضاء کرد که در آن با نظریه همکاری دوجانبه موافقت میشد. گرچه برای اجراء این پروژه، توافقنامه سه جانبه بین هند، ایران و پاکستان ضروری میباشد (هندوستان تایمز، ۷ ژوئیه ۲۰۰۰) در آوریل ۱۹۹۹ دولتهای ایران و هند یک گروه ویژه دوجانبه متشکل از مقامات رسمی دولتی و تجاری تأسیس کردند که تا عملی بودن توسعه خط لوله از نظر صنعتی و اقتصادی را بررسی کنند. در سپتامبر ۱۹۹۹، شرکت ملی گاز ایران یک هیأت دو نفره برای مذاکره با GAIL و وزارت نفت هند اعزام نمود تا در مورد تهیه یک گزارش در مورد عملی بودن پروژه خط لوله تبادل نظر کنند (هندو، ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۹) در پایان سال ۱۹۹۹، رئیس قوه مجریه پاکستان، پرویز مشرف، برای بحث و تبادل نظر در مورد روابط دوجانبه و نیز پروژه خط لوله از تهران دیدن کرد. ماههای بعد از دیدار مشرف از ایران نیز دیدارهای دیپلماتیک بیشتری در منطقه صورت گرفت. در مارس ۲۰۰۰، وزیر نفت پاکستان از ایران بازدید کرد تا رسماً موافقت خود را با پروژه خط لوله بین سه کشور اعلام نماید. سپس مقامات رسمی ایران در آوریل سال ۲۰۰۰ از اسلامآباد بازدید و قرارداد مربوطه را برای امضاء به دولت پاکستان ارائه کردند. هدف گروه ویژه دوجانبه ایران و هند شفافسازی و ایجاد اطمینان در این موضوعات برای دولت هند بود. دولتهای پاکستان و ایران تصمیماتی را در خصوص بخشی از پشتیبانی عملی پروژه مانند امنیت خط لوله در پاکستان، مدت زمان ساخت و طول خط لوله اتخاذ کرده بودند. وزیر انرژی پاکستان در ژوئیه ۲۰۰۰ امنیت خط لوله را بهعنوان اصلیترین مسئله تضمین کرد. سپس تصمیم گرفته شده اگر دولت پاکستان خط لوله را در کوتاهترین زمان ممکن که ۳ سال است احداث کند، دولت ایران نیز هزینه انتقال را افزایش دهد. (هندوستان تایمز، ۷ ژوئیه ۲۰۰۰).تجارت بهعنوان عامل شتابدهنده همکاریهای منطقه
با ادامه یافتن نشستهای بین سه دولت، شرکتهای نفتی و کمیتهها، طرح خط لوله به موضوعات جدیدتری میپرداخت که نگرانی بابت مسائل امنیتی تا برآورده کردن تقاضای فزآینده برای انرژی در جنوب آسیا را شامل میشد. در این حین مشخص بود که مسئله همکاریهای منطقه بیش از هر چیز دیگری موجب اصلاحات عظیم در منطقه خواهد شد. همکاری منطقهای بهصورت همکاری هند پاکستان در کنار همکاری ایران هند و ایران ـ پاکستان میتواند بهطور بالقوه روابط دوجانبه بین این کشورها را در موضوعات کلیدی و تنشهای موجود در افغانستان، کشمیر و مسائل امنیت ملی بهطور کلی تحتتأثیر قرار دهد.
مشرف پس از ملاقات با رئیسجمهوری ایران در نیویورک در سپتامبر سال ۲۰۰۰، تمایل پاکستان را برای مشارکت در زمینه خط لوله ابراز داشت و از این امر بهعنوان نمونهای از همکاریهای منطقهای استقبال نمود. وی بیان داشت که توسعه و گسترش خط لوله و منابع گاز طبیعی در پاکستان ”نجات اقتصاد کشور است“ و وابستگی دیرینه به پنبه و منسوجات را بهعنوان درآمدهای اصلی صادرات پاکستان تحتالشعاع قرار خواهد داد“ (تایمز از هند ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۰). از جمله مسائل دیگری که در این ملاقات مورد توجه قرار گرفت نیاز به یک استراتژی منسجم برای حل مناقشات افغانستان بود. خاتمی بر دو مسئله تأکید داشت، اول ”رفع سوء تفاهمات بین تهراتن و اسلامآباد“ بر سر مسئله مناقشات افغانستان و دوم ایجاد یک استراتژی مشترک بهمنظور حل و فصل اختلافات افغانستان (Times of India سپتامبر ۲۰۰۰)
حل مناقشات افغانستان چه در داخل افغانستان و چه بین ایران و پاکستان در نهایت موجب سود اقتصادی کل منطقه میشود. مقادیر عظیم ذخایر گاز طبیعی آسیای مرکزی و نیاز به استفاده از افغانستان بهعنوان مسیری برای انتقال این ذخایر به بازارهای دیگر نظیر جنوب آسیا، شرکتهای نفتی را مشتاق سرمایهگذاری برای توسعه اقتصادی و همکاری با افغانستان، ایران و پاکستان کرده است. با این وجود در گذشته مسئله افغانستان مانع این پیشرفت بود.
قضیه اختلاف افغانستان، مسئله امنیت ملی و اهمیت آن در زمینه همکاری منطقهای را مطرح میکند، در ابتدا، هر دو کشور پاکستان و هند بهدلیل مسائل امنیتی مردد بودند و پیشنهاد خط لوله را رد کردند. دولتهای بینظیر بوتو و نواز شریف طرحها را بهعلت تردیدهای ارتش در مورد نوع تأثیری که این طرح میتوانست بر مسائل منطقهای کشمیر و موقعیت دولت در تجارت دوجانبه با هند، بگذارد، رد کردند (زهرا، ۲۰۰۰) اما نگرانیهای دولت هند بیشتر مربوط به ”بنیادگراهای پاکستانی که عرضه را قطع میکنند“ بود. (باگچی، ۲۰۰۰). از سوی دیگر هند معتقد است که خط لوله مذکور، اسلامآباد را در یک مزیت استراتژیک قرار میدهد که میتواند در مواقع بحرانی و تنشزا ”شیر را ببندد“ (رویترز، ۲۰۰۰)
تجارت بهعنوان میانجگری
خط لوله ایران هند، از تجارت بهعنوان میانجیگر در توسعه سیاستهای دوجانبه و حل اختلافات هند، ایران و پاکستان سود میبرد. در مورد پاکستان، طرح خط لوله، این کشور را در ایجاد مجدد روابط نزدیک با ایران یاری میدهد. در دهههای اخیر پاکستان و ایران بهدلیل اختلافات اساسی بر سر مسئله جنگ داخلی افغانستان از یکدیگر فاصله گرفتهاند. پاکستان از طالبان حمایت میکند در حالی که ایران از نیروهای مخالف اتحاد شمال که بر ضد طالبان میجنگند طرفداری میکند. در مورد هند، طرح خط لوله بهعنوان راهی برای توسعه هر چه بیشتر روابط تجاری و ارتباط با ایران مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در نوامبر سال ۲۰۰۰، یک هئیت تجاری هندی برای بحث و تبادل نظر در مورد پیشنهادات بخشی خصوصی هند برای طرح خط لوله ایران هند، از ایران دیدن کرد. در این دیدار، ای سی پاتانکار مشاور اصلی کنفدراسیون صنعت هند که ۴۰۰۰ شرکت عضو آن هستند، نقشها و عملکردهائی که بخش خصوصی مایل به اجراء آن هستند را بیان نمود. او هدف از دیدار هئیت را بررسی موقعیتهای تجاری و استحکام بخشیدن به روابط ایران و هند اعلام کرد و بیان داشت که چگونه گفتگو بین دو کشور دستخوش یک ”شکاف ارتباطی“ بوده و این شکاف دلیل اصلی روابط تجاری ضعیف بین ایران و هند شده است. از نقطه نظر هند، طرح خط لوله، بدون در نظر گفتن یک کشور سوم، توافق دوجانبه است و ارتقا روابط تجاری، راهحل بهبود شکافهای ارتباطی یا اختلاف منطقهای است.
پاکستان و ایران نیز میتوانند حل و فصل مناقشات منطقهای خود را با استفاده از همین پیشنهاد همکاری در طرح خط لوله، آغاز کنند. بهطور سنتی، گفتگو بین پاکستان و ایران بر سر مسئله افغانستان و کشمکشهای بین مسلمانان شیعه و سنی تمرکز یافته است. این دو کشور، بهعنوان همسایگی شرقی و غربی افغانستان، در پروسه صلح افغانها نقش منفی داشتهاند. ”هیچ زمینه مشترکی بین دو کشور برای حل جنگ داخلی افغانستان وجود ندارد و حتی هر دو کشور به طرز تهدیدکنندهای بر روی جنگهای نمایندهای بین شیعه و سنی در داخل کشورهای یکدیگر و نیز در افغانستان سرمایهگذاری کردهاند که احتمال بروز یک انفجار عظیم در منطقه را افزایش میدهد“ (رشید ۲۱۱) این اختلافات، مسئله تازهای در منطقه نیستند. با این وجود، خطری جدی برای همکاریهای اقتصادی، وابستگی متقابل و جهانیسازی در منطقه محسوب میشوند. ضرورت حل این مناقشات با پیدا شدن ذخایر نفت و گاز طبیعی و طرحهای مربوط به خط لولههای مختلف دیگر در منطقه، تقویت میشود. با دانستن این مطلب باید پرسید که آیا توسعه خط لولهها در مناطق جنگزده و غرق در درگیریهای مختلف، میتواند منجر به حل اختلافات شود و آیا همکاری اقتصادی و جهانیسازی میتواند صلح را تقویت کند؟
بهعلت سود بالقوه اقتصادی برای کلیه کشورهای درگیر، تغییر در گفتمان سیاسی منطقهای ضروری است. این طرح بهعنوان یک عامل تسریعکننده در راستای ارتقا همکاری و میانجیگری منطقهای، در سطوح دوجانبه موردنظر بوده است. برای پاکستان خط لوله بهعنوان مشارکت با هند در نظر گرفته نمیشود بلکه عمدتاً ”طرحی است برای رابطه دوجانبه ایران و پاکستان که در این بین از طریق مشارکت با ایران، هند هم درگیر میشود“. (زهرا ۲۰۰۰) بنابراین دولت پاکستان طرح خط لوله را بهعنوان همکاری منطقهای با ایران در نظر میگیرد نه با هند.
با توجه به اینکه پاکستان از لحاظ تاریخی با جنوب آسیا و ایران با خاورمیانه و منطقه آسیای میانه شناخته میشود پیشبرد همکاری اقتصادی پاکستان با ایران بهعنوان نمونهای از همکاری منطقهای دلالت بر تغییر جغرافیای سیاسی در هویت منطقهای ایران و پاکستان دارد. این تغییر نشان میدهد که پاکستان از نظر سیاسی و اقتصادی با آسیای میانه و خاورمیانه بیشتر همبستگی دارد تا با جنوب آسیا. شاید پاکستان تلاش دارد فاصلهاش را از نقشی که در منطقه جنوب آسیا دارد بیشتر کند. مشخصه مهم این نقش، رابطه خصمانهای است که پاکستان با کشور بسیار بزرگتر هند دارد. بهعلاوه، حضور موفق هند در زمینه تجارت و سیاستهای اقتصادی، اکثر کشورهای دیگر جنوب آسیا را به سمت خارج از منطقه برای همکاری اقتصادی بیشتر سوق داده است.در این مورد، همکاری اقتصادی بهصورت غیرمستقیم، دانههای تغییر در سیاستها و آینده منطقه را میافشاند با همکاری اقتصادی بیشتر بین ایران و پاکستان مناظرات قبلی دو کشور بر سر مسئله افغانستان به اهداف سیاسی مشترک تبدیل و به طریق دیگری کنترل میشود. از طرف دیگر ایران و پاکستان تصمیم گرفتند که بهجای جانبداری در تعارضات افغانستان اجازه دهند وقایع عینی (اساسی) روند وضعیت در افغانستان را تعیین کند (زهرا ۲۰۰۰) پروژه خط لوله نمونهای است از جهانیسازی و یکپارچگی اقتصادی که وضعیت سیاستهای منطقهای و در واقع یک منطقه را تغییر میدهد.وجود ۹۰۹ کیلومتر مرز مشترک بین ایران و پاکستان، لزوم روابط همکاری و سیاست خارجی که نفع هر دو کشور را، از طریق روابط تجاری رو به افزایش، داشته باشد کاملاً توجیه میکند. پاکستان علاوه بر هویت منطقهای با ایران، میتواند از طریق تقویت مفهوم امت که یک مفهوم و هویت فرامرزی است و مرزهای ملی را نمیشناسد، بیشتر به منطقهگرائی روی آورد. با این کار، پاکستان قادر خواهد بود که بحث سیاسی منطقهایسازی را به یک حرکت مذهبی و گروهی تغییر دهد و عنوان کند که ایرانیها و پاکستانیها باید با هم در زمینه اقتصادی همکاری کنند چرا که آنها از لحاظ معنوی و مذهبی متحد هستند.بهعلاوه این مسئله میتواند به تقویت هویت مستقل پاکستان در منطقه و جدائی این کشور از هند، که هر دو سکولار و عمدتاً هندو هستند، کمک کند. همکاری اقتصادی بین ایران و پاکستان عملاً نمیتواند حضور و نقش پاکستان را در جنوب آسیا بهطور کامل از بین ببرد. اما به هر حال این مسئله تلاش عظیمی رد بازسازی و تقویت روابط داخل منطقه را نشان میدهد. گرچه این تلاش در روابط بین ایران و پاکستان لازم است، اهمیت آن در روابط هند و پاکستان بسیار ضروریتر است. روابط بین پاکستان و هند سیاستهای جنوب آسیا را تحتتأثیر قرار داده است. از مشخصههای این رابطه بیاعتمادیهای سیاسی، مشاجره بر سر زمین و منازعات قومی است. این دو کشور، در ۵۲ سال گذشته سه بار درگیر جنگ شدهاند.پاکستان و سایر کشورهای جنوبآسیائی، بهعلت نقش هند بهعنوان برترین کشور منطقه از نظر اقتصادی و جغرافیائی، از همکاریهای اقتصادی در کشور اجتناب میکنند. پاکستان و کشورهای دیگر منطقه، به همکاری با هند تنها بهعنوان تقویت تسلط و نفوذ اقتصادی این کشور، از طریق تأمین یک بازار منطقهای برای هند نگاه میکنند. (۱۹۹۶) علاوه بر این روابط اجتماعی ـ فرهنگی بین هند و پاکستان بهدلیل خشونتهای متعدد محلی که بین مسلمانان و هندوها رخ میدهد به شدت متشنج میباشد. یک نمونه این تشنجات تخریب مسجد بابری درایودیا توسط بنیادگراهای هندی در سال ۱۹۹۲ است این مسجد در زمان تسلط اولین امپراطوری مغول (بابر) در سال ۱۵۲۸ ساخته شد. رهبران گروههای سیاسی بنیادگراهای هندی و پیروانشان اعتقاد داشتند که راما خدای هندی در محل مسجد بابری متولد شده است. بهعلاوه اعتقاد داشتند که محل تولد راما برای ساخت مسجد خراب شده است و برای انتقامجوئی این تخریب (محل تولد راما)، بنیادگراها تصمیم میگیرند که به احترام راما بر روی ویرانههای مسجد بابری مجدداً معبدی بنا کنند. اضطرار و تکرار حوادثی از این دست است که به روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هند و پاکستان لطمه وارد میکند.با توجه به این رابطه پر تنش که جنبههای مختلفی دارد، توافق در طرح خط لوله بین هند و پاکستان یک حادثه تاریخی خواهد بود. تنها توافق دوجانبه موفق دیگر بین این دو کشور در زمینه توزیع ذخایر است که مربوط به معاهده آب ایندوس در سال ۱۹۶۰ میباشد. پس از اینکه در سال ۱۹۴۷ دو کشور هند و پاکستان استقلال خود را از استعمار بریتانیا بهدست آورد، حوضه رودخانه ایندوس به دو قسمت تقسیم شد. در ابتدا ”دو ملت نتوانستند که راهحل مسالمتآمیز برای توزیع منابع آب در این حوضه پیدا کنند و تنها سیزده سال بعد، در سال ۱۹۶۰ با کمک بانک جهانی موافقتنامهای در این زمینه امضاء کردند. (ناکامایا ۱۹۹۶) برطبق این قرارداد، پاکستان بر آبهای ایندوس، کابل، جلوم و جناب دسترسی دارد، در حالی که هند حق استفاده از رودخانههای راوی، بیز و سوتلج را دارا میباشد (خان، ۲۰۰۰).توافق بین هند و پاکستان در پروژه خط لوله یک حادثه تاریخی محسوب میشود زیرا مستقیماً بر مناقشات کشمیر، که بزرگترین عامل اختلاف بین دو کشور از زمان استقلال آنها در سال ۱۹۴۷ است، تأثیر میگذارد. با وجود اینکه جمعیت کشمیر عمدتاً از مسلمانان تشکیل شده است، جمعیتهای هند و بودائی را نیز در برمیگیرد. برای پاکستان، کشمیر برای حفظ هویت ملی ضروری است.
واگذار کردن کنترل کشمیر به هند تصویر تاریخی که پاکستان بهعنوان یک کشور کاملاً مسلمان از خود ساخته است را مخدوش میسازد (رز، ۹۵) از نقطه نظر هند، حفظ و کنترل کشمیر ضروری است چون کشمیر کلید حفظ یکپارچگی شبه قاره میباشد، خصوصاً در دورانی که ملیگرائی قومی مذهبی در حال افزایش است (رز، ۹۴) مسلمانان، سیکها و مسیحیهای زیادی در پنج ایالت هند زندگی میکنند و تجزیهطلبان سیک نیز در ایالت پنجاب هستند. (رز ۹۴) دولت هند در زمان بررسی اینکه آیا باید به آراء عمومی مردم کشمیر توجه کند و اجازه دهد آنها خود ملیتشان را تعیین کنند یا برگزاری مذاکرات دوجانبهای با پاکستان در مورد تملیک و یا حق جانشینی بخشهائی از کشمیر داشته باشند، باید واقعیتهای فوق را در نظر داشته باشد.
بخشی از کشمیر که تحت کنترل پاکستان است با نام کشمیر آزاد شناخته میشود. پاکستان، آن بخش از کشمیر را که توسط هند کنترل میشود، کشمیر اشغال شده مینامد. این بخش در هند به جامو و کشمیر معروف است. این دو بخش توسط ”خط محدوده“ از یکدیگر جدا شدهاند. توجه کنید که پاکستان برای اعمال نظر در مورد اختلاف کشمیر از چه زبانی استفاده کرده است. ناحیه تحت کنترل پاکستان آزاد نامیده شده در حالی که بخش تحت کنترل هند، اشغال شده نام گرفته است. هند بهعنوان اشغال کننده در نظر گرفته شده است، کشور خارجی که متجاوز است و سرزمینی متعلق به ملت دیگر را تسخیر نموده است. به هر حال باید دید منظور کدام ملت است. آیا این واژه به حکومت ملت پاکستان برمیگردد یا به ملت کشمیر بهعنوان ملتی که توسط مرزهای بین هند و پاکستان تعریف نشدهاند مربوط میشود؟
در سؤالات مذکور واضح است که گفتمان سیاسی اشغال کشمیر توسط هند به طرح سؤالات بیشتری در زمینه ملت و ملیت منجر شده است. این ابهامات، گفتمان اجتماعی بین مردم هند، پاکستان و کشمیر را تحتتأثیر قرار داده است. یک نسل جدید از جوانان هندی و پاکستانی که خوف و وحشت تجزیه اولیه و مناقشات حاصله بر سر کشمیر را تجربه نکردهاند در استفاده از الفاظ برای بیان دشمن هندی یا پاکستانی خبره شدهاند. از سوی دیگر کشمیریهائی که در کشمیر تحت کنترل پاکستان و یا بخش زیرنظر هند زندگی میکنند، شدیداً از سیاستهای دو کشور در قبال کشمیر ناراضی هستند و از کشورهای مذکور استقلال داخلی سیاسی بیشتری را طلب میکنند.
در موردی مشابه، یک طرح خط لوله پیشنهادی از بازار گاز طبیعی اروپا لقب ”خط لوله صلح“ به خود گرفت. طرح مزبور طی برنامهای در نظر داشت گاز طبیعی مصر را بهصورت مایع (LNG) با کشتی به ترکیه انتقال دهد. قبل از این توافق، قرار بود گاز طبیعی از طریق خاک اسرائیل به ترکیه منتقل شود. بهجای تواقق بر مسیر زمینی، مصر مسیر (LNG) را انتخاب و موافقت کرد که از ابتدای سال ۲۰۰۰، تا ۳۵۰ میلیارد فوت مکعب گاز به ترکیه منتقل نماید (اداره اطلاعات انرژی، ۲۰۰۰).روی آوردن به طرح (LNG) ثابت میکند که (LNG) هنوز هم در مناطقی که مسائل سیاسی توسعه خط لوله را محدود میکند، از نظر تجاری مناسبتر است (اداره اطلاعات انرژی، ۲۰۰۰) این مثال نشان میدهد که چگونه توسعه (LNG) ممکن است بهعنوان جایگزین برای همکاری بین کشورها و مناطقی که همکاری در آنها برای حل مناقشات سیاسی دشوار است مثمرثمر باشد. برای هند هم قطعاً این مورد صادق است. بهجای پرداختن به منازعات منطقهای و مسائل پرتنش با پاکستان، هند گزینه جایگزین را مدنظر قرار داده است. بر این اساس، این کشور از همکاری با پاکستان صرفنظر و خط لولهای را پیشنهاد کرده است که بهجای عبور از خاک پاکستان از میان آب بگذرد.
هند و پاکستان هیچ وقت در مذاکره بر سر کشمیر موفق نبودهاند. در سالهای اخیر وضع بدین صورت بوده است که یک طرف میگوید با دیگری از طریق گفتمان، مذاکره دوجانبه خواهد کرد و طرف دیگر پیشنهاد گفتگو را رد میکند و معتقد است که مردم کشمیر باید در فرآیند صلح نقش داشته باشند. بهعلاوه احزاب سیاسی کشمیر هم بهدنبال نقشی در فرآیند صلح هستند و معمولاً موضع خود را مستقل از دو کشور هند و پاکستان عنوان میکنند. گفتمان اجتماعی سیاسی غیردوستانه و عدم وجود راهحلی برای مناقشات بین هند و پاکستان در مورد کشمیر با طرح خط لوله بهصورت غیرمنتظرهای مورد چالش قرار خواهد گرفت. این طرح دو کشور را وادار میکند تا در مباحثات و وابستگیهای سیاسی خود تجدیدنظر کنند و بهخصوص بحرانهای انرژی و احتیاج مبرم به منابع گاز طبیعی را مدنظر قرار دهند.
مصرف انرژی در هند و پاکستان
هر دو کشور هند و پاکستان بیش از تولید خود مصرف میکنند. تولید گاز طبیعی در هر دو کشور نمیتواند احتیاجات انرژی و گاز طبیعی را در این کشورها برآورده سازند. تقریباً ۸% از مصرف انرژی در هند به گاز طبیعی اختصاص دارد (ددوال، ۲۰۰۰) این رقم برای پاکستان ۲۷% است (تن جیا، ۱۹۹۹). منابع گاز طبیعی ۸۱۲ تریلیون فوت مکعبی ایران و سطح پائین مصرف گاز طبیعی، ایران را یک توزیع کننده بالقوه منابع گاز طبیعی برای هند و پاکستان ساخته است. در حال حاضر میزان تقاضا برای گاز طبیعی در هند تقریباً ۹۶ میلیون مترمکعب روز است و این در حالی است که این کشور تنها ۶۷ میلیون مترمکعب گاز در اختیار دارد. میزان تقاضا در پاکستان نیز از منابع موجود در این کشور تجاوز میکند. انتظار میرود تقاضای پاکستان برای گاز طبیعی در چند سال آتی، حدوداً با ۵۰% رشد تا سال ۲۰۰۶، بهطور قابل توجهی افزایش یابد. (اداره اطلاعات انرژی ۲۰۰۰). بهعلاوه، تولید ۷/۰ تریلیون فوت مکعب تنها ۳۹% تقاضا و نیازهای انرژی پاکستان را برآورده میسازد (ازهر، ۲۰۰۰). پاکستان تنها ۶/۲۱ تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز طبیعی دارد که منجر به تولید ۷/۰ تریلیون فوت مکعب میشود. این میزان دقیقاً هم سطح مصرف گاز طبیعی در این کشور است. هند هم، با تولید و مصرف ۷۶۱ میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی، با همین شکل مواجه است.
تقریباً ۷۰% منابع گاز طبیعی هند در ایالات گوجارات و حوضه بالائی بمبئی قرار دارد. دولت هند از اکتشاف هرچه بیشتر مناطق غنی گاز استقبال میکند ولی از تأمین تقاضای فزآینده گاز طبیعی و انرژی بهدلیل هزینه و عوامل صنعتی شدن در آینده نزدیک، ناتوان است. پاکستان هم به همین ترتیب تلاش کرد که منابع گاز طبیعی خود را در ایالت جنوبی سند، در یک محل حفاظت از حیوانات وحشی استخراج کند. منطقه مذکور، سرزمینی خشک و ناهموار است که در آن از مردمی روستائی که حاضر نیستند دست از روش زندگی خود بردارند زندگی میکنند.
هنوز هم دولت پاکستان امیدوار است که مناطق گاز طبیعی جدید از بحران آتی انرژی که طبق پیشبینیهای انجام شده تا ۴ سال آینده به وقوع میپیوندد، جلوگیری کند. گرچه، با توجه به وابستگی جمعیت ساکن در مناطق فوقالذکر به محیطزسیت آن ناحیه و عدم وجود امکانات صنعتی برای انجام فعالیتهای بهرهبرداری و استخراج، این امیدها به دور از واقعیت هستند.
جهانی شدن و همکاری منطقهای در جهان در حال توسعه
بهدلیل تقاضا برای انرژی در جنوب آسیا، هر دو کشور پاکستان و هند باید در مواضعشان در قبال طرح خط لوله ایران هند تجدیدنظر کنند. کشورهای مذکور باید این طرح را بهعنوان ظهور یکپارچگی اقتصادی در نظر بگیرند که همکاری اقتصادی میتواند آنها را از یک بحران مشترک در آینده نجات دهد. در خصوص جنوب آسیا، این جهانیسازی اقتصادی، نقش مؤثری در شکل و تغییر شکل دادن روابط و سیاستهای منطقهای ایفا میکند. دولتهای هند و پاکستان باید بدانند که وضعیت مشترکی دارند. تنها با درک این مسئله است که روابط و سیاستهای منطقهای میتوانند به طرز قابل توجهی تغییر کنند.
شهید کاردار وزیر دارائی پنجاب در نوامبر ۲۰۰۰ پس از اعلام اینکه پاکستان ۷۰۴ میلیون دلار در سال گذشته برای سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز جذب کرده است، در مورد جهانیسازی و همکاری منطقهای مطالبی را ابزار نمود. او اظهار داشت که به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نیاز شدیدی وجود دارد و همچنین در مورد دور کنونی جهانیسازی اقتصادی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند توضیح داد. وی در سخنان خود چنین بیان کرد: ما وقت زیادی در اختیار نداریم، وقت بسیاری از دست رفته است. باید وقت را غنیمت بشماریم، در غیر این صورت ما با مخاطرات شدید اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در پیش رو داریم در سیستم جهانی به حاشیه رانده خواهیم شد. در حالی که کاردار مشخصاً به همکاری منطقهای اشاره نمیکند، اشاره او به کنار گذاشته شدن کشورهای در حال توسعه یکی از دلایل اصلی برای سهیم شدن در طرحهای منطقهای مانند خط لوله گاز ایران به هند میباشد. مطمئناً این همان چیزی است که هند، ایران و پاکستان هر سه آن را درک خواهند کرد.
سیستم حمایت از تولیدات داخلی وضعیت گاز طبیعی در هند
هند پیشنهاد انتقال گاز طبیعی بهصورت مایع بهگونهای که از مسیر ساحلی در امتداد دریای عرب استفاده شود را مطرح کرده است. خط لوله از حوزه نفت پارس جنوبی در خلیجفارس ایران آغاز میشود و از دریای عرب به فاصله کمی خارج از آبهای داخلی پاکستان و توسط بندرگاههائی که ساحل غربی هند به دهلی میرود. پاکستان هر پژوهشی که هند را به آبهای منطقه آزاد تجاریش نزدیک کند رد کرده است. مسئله حائزاهمیت به پیشنهاد انتقال گاز طبیعی مایع از طریق دولت هند مربوط میشود. هند در سیاستهای مربوط به گاز طبیعی، محدودیتهای مشخصی در زمینههای بازرگانی و تجاری اعمال کرده است که بین شرکتهای نفتی خارجی و گاز طبیعی خارجی تبعیض قائل میشد. در حالی که ساخت یک خط لوله زمینی از نظر اقتصادی و استراتژیک گزینهای مناسب و امکانپذیر بود، دولت هند مدتها امکان انتقال گاز طبیعی در حالت مایع را توسط حاملهای LNG مورد بررسی و توجه قرار داد.
در طی سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ LNG به یک ذخیره اثبات شده تبدیل شد که از نظر تکنیکی امن و قابل اطمینان بود، در حالی که انتقال توسط خط لوله میسر نبود اقتصادیترین تسهیلات را برای ورود حجم عظیمی از گاز به بازارها فراهم میساخت. (مؤسسه تحقیقات انرژی تاتا ۲۰۰۰) ۱ بهدلیل بحران انرژی در هند و بهمنظور حفظ و تداوم صنعت کشتیرانی هند، در دهه ۱۹۸۰ رئیس بندرگاه جواهر لعلل نهرو، ۲ آقای ام پی پینتو، ۳ صنعت کشتیرانی هند را برای ورود به بخش حمل و نقل تقویت کرد. Ibid)LNG) در مقایسه با دیگر منابع تولید انرژی، منبعی ارزان و مطمئن بود. در حالی که عمده ذخایر گاز طبیعی توسط خط لوله انتقال داده میشود، تجارت LNG بهدلیل تقاضای گاز طبیعی در بازارهای دوردست رو به فزونی گذاشت. در جائی که ساخت لوله میسر نباشد، تجارت LNG بسیار قابل اطمینان است چرا که اقتصادیترین تسهیلات را برای انتقال حجم عظیمی از گاز طبیعی به بازار فراهم میکند LNG در حال حاضر عمدتاً در حوزه آتلانتیک و حاشیه اقیانوس آرام معامله میشود.انتقال گاز طبیعی بهصورت مایع، امکانپذیر است ولی پیچیدگیهای مخصوص به خود را دارد که در این حالت هزینه مراحل اولیه بیش از مراحل دیگر است و از لحاظ صنعتی نسبت به ساخت خط لوله زمینی پیشرفتهتر میباشد.گاز طبیعی بهصورت گاز، حجیمتر از مایع آن است. یک خط لوله فشار قوی تنها میتواند در حدود یکپنجم مقدار انرژی را که در یک خط لوله نفتی میتواند حمل شود، در روز انتقال دهد. با این وجود گاز سریعتر جابهجا میشود. هنگامی که گاز در دمای -۱۶۰ سرد شده و مایع میشود، بسیار فشردهتر گشته و ۶۰۰/۱ حجم وضعیت گازی حجم اشغال میکند.
مراکز تولید جدیدی در کشورهائی مانند نیجریه، ترینیداد، عمان، قطر، مالزی و استرالیا در حال ایجاد هستند. با وجودی که مواد اولیه برای تولید LNG ارزان است ولی هزینههای مراحل تکمیل و حمل و نقل بالاست که با وجود تقاضای فزآینده LNG پیشبینی میشود که این هزینهها کاهش یابند. در حال حاضر قراردادهای LNG و تعهدات جدید نشان دهنده افزایش تجارت جهانی LNG به میزان ۶۰% (تا ۱۰۷ میلیون تن) در سال ۲۰۰۰ است (اداره اطلاعات انرژی ۲۰۰۰). تقاضا برای LNG در بازار اروپا رو به فزونی است و در سالهای گذشته کشورهای اسپانیا، بلژیک، فرانسه و ترکیه مقادیر عظیمی خریداری کردند دولت در نظر دارد که بهدلیل عملکرد ضعیف صنعت کشترانی هند، از صنعت بومی (کشتیرانی) حمایت کند و فرسودگی در بارگیری کشتیهای بومی را به حداقل برساند. در این راستا از شرکتهای کشتیرانی بومی خواست که از حاملهای LNG استفاده کنند ولی درخواست از شرکتهای هندی برای استفاده از حاملهای LNG موفقیتآمیز نبود چرا که شرکتهای هندی تجربه و سرمایه لازم را در خصوص کشتیرانی، برای حمل LNG شکل گرفت که به موجب آن دولت پیشنهاد کرد شرکتهای LNG خارجی، باید دارای شریک هندی باشند. بهعبارتی مشارکتهای هندی برای حمل و نقل LNG به داخل کشور وجود داشته باشد.
هدف از این طرح مداخله شرکتهای هندی در کشتیرانی LNG کسب حمایتهای مالی و تکنیکی از شرکتهای خارجی بود. در حال حاضر هند دو معامله LNG با پترونت LNG دارد و در حال ساخت دوپایانه وارداتی LNG در داهیج واقع در گوجارات و کوچی درکرالا میباشد (۱۳ می، express India).
موافقتنامه سازمان تجارت جهانی در مورد میزان سرمایهگذاری تجاری (TRIM) مشخص میکند که میزانی که هر عضو بهکار میبرد نباید به حدی باشد که باعث ایجاد تبعیض علیه کشورهای خارجی یا محصولات خارجی شود این موافقتنامه به سطوح مشخصی از فروش محلی که به سرمایهگذاری نیاز دارد نیز اشاره میکند (Jcgb) قوانین این توافقنامه هند را در چارچوب اعمال سیستم حمایت از تولیدات داخلی قرار میدهد. تلاش هند برای کمک به صنعت داخلی LNG، تنها یکی از تلاشهای این کشور، برای محدود کردن مالکیت و رقابت خارجی است.
در حالی که سیاستهای حمایتی از تولیدات داخلی هند در تجارت جهانی مشخص شدهاند، توافقات اخیر به ایالات متحده و تغییراتی در سیاستهای حاکم، هند را به سوی اتحاد و یکپارچگی بیشتر و چارچوب تجاری خارجی دوستانهتر پیش میبرد. در این راستا محدودیتهای اعمال شده بر مالکیت خارجی کاهش یافته و تعرفههای کالاهای وارداتی حتی در خصوص تجهیزات پژوههای عظیم انرژی و نیرو کاهش یافته است. (اداره اطلاعات انرژی)
علاوه بر آن ایالات متحده و هند برای مرتفع ساختن ۱۴۰۰ مانع برای صادرات فزآینده آمریکا به هند، در ژانویه ۲۰۰۰ به توافقاتی دست یافتند (Ibid) دو بخش از بزرگترین بخشهای صادراتی هند و آمریکا، تجهیزات نفت و گاز است که هر دو به انرژی مرتبط هستند. علاوه بر آن کارخانه نیروی دابهول، بزرگترین شرکت تجاری با مالکیت خارجی در هند به شرکت انرون آمریکای پیوسته است. پرواضح است که این تغییرات در سیاستهای هند نشان دهنده آزادیها و همکاریهای بزرگ اقتصادی است. با این وجود این کشور در خصوص سیاستهای آزادسازی اقتصادی آگاهانه عمل میکند. در مورد واردات گاز طبیعی و انتقال آنچه از طریق خط لوله و چه کشتیهای حمل کننده (NMD) هند چند راه پیشرو دارد.
- هند باید منظور تقویت اقتصاد و صنعت کشتیرانی تدابیری بیاندیشد.
- باید مناسبترین راه را برای اکتساب سودهائی از این دست از تجارت جهانی اتخاذ کند.
- بهترین گزینه را برای کسانی که با مشکلات جدی کمبود انرژی در دهه آینده مواجه خواهند بود در نظر بگیرد.
سیاستهای سازمان تجارت جهانی در مورد ظرفیتهای داخلی و شرکتهای خارجی مستقیماً به تصمیماتی که هند باید اتخاذ کند مرتبط میشود.
قانونگذاری و طرح نهائی
بهدلیل مذاکراتی که بین هند و پاکستان وجود دارد تمرکز در داخل منطقه است و مذاکرات در این خصوص بهصورت زیر است:
- احداث خط لوله از خاک پاکستان برای انتقال گاز طبیعی به هند
- امکان تسهیم صادرات گاز طبیعی ایران
- مسائل امنیتی در خصوص قسمتهائی از خط لوله در پاکستان
مذاکرات در این خصوص، مستقیماً بر عملکرد سیاسی اجتماعی منطقه، در جنوب آسیا مؤثر خواهد بود. بهعبارتی تجارت متحمل بین دو دولت قابلیت تغییر دیدگاههای فرهنگی منطقه را که شهروندان هندی و پاکستانی از هم دارند داراست. تجارت بین هند و پاکستان، سایر کشورهای جنوب آسیا را به مشارکت در تجارتهای منطقهای عظیمتر سوق میدهد. بهدلیل قابلیت بالقوه برای همکاری اقتصادی بین ایران، دروازه آسیا به خاورمیانه و هند و پاکستان، قلب جنوب آسیا، تمرکز در منطقه صورت گرفته است. این امر، امور اقتصادی، سیاستهای خارجی و جغرافیای سیاسی هند، ایران و پاکستان را به هم مرتبط میسازد. تصمیمگیری نهائی در خصوص مسیر خط لوله گاز طبیعی ایران به هند و نقشی که پاکستان در این تصمیم بازی میکند بر پیشبرد مباحثات سیاسی ـ اجتماعی و تصمیمات سیاسی خارجی، مسائل امنیتی و کشمکشهای منطقهای مانند مسئله افغانستان، کشمیر و درگیریهای حزبی تأثیرپذیر است.
اطلاعات اقتصادی
با نگاهی به شاخصهای اقتصادی هند، ایران و پاکستان درمییابیم که هدف هر سه کشور، سود بردن از تلاشی گروهی در توسعه پروژه خط لوله میباشد. ایران بیشترین نرخ تورم (۳۰%) و پائینترین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) را بین سه کشور دارد. این کشور به میزان ۶/۳۴۷ میلیارد دلار بعد از هند، رتبه دوم را دارد. پیشبرد خط لوله و پروژههای مشابه آن توسط دولت به افزایش نرخ رشد GDP و نرخ اسمی FEP کمک میکند. بهکارگیری منابع و کارگر داخلی در این پروژهها به افزایش این شاخصهای اقتصادی کمک میکند. از سوی دیگر هند و پاکستان نیز میتوانند بهواسطه پروژه خط لوله برای کارگران ماهر و غیرماهر اشغال ایجاد کنند. حائزاهمیت است که هند و پاکستان کمکهای اقتصادی کمتری نسبت به ایران دریافت میکنند.
در حالی که روسیه، ایالات متحده و کانادا همچنان در صدر تولید گاز طبیعی در جهان هستند، ایران بهزودی و در طی سالهای آتی بهدلیل ذخایر عظیم تریلیون فوت مکعبی خود بهعنوان یک تولیدکننده عمده ظهور خواهد کرد. به هر حال ایران، هنوز باید این ذخایر را تقویت کرده و پروژههای خط لوله خود را تکمیل نماید. تنها رقیب منطقهای که ایران در این لیست دارد، ازبکستان، در شمالشرقی این کشور است که با تولید ۵۲۱۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی در مقابل ایران با ۴۸۳۰۰ میلیون مترمکعب قرار دارد.
اثر محدودیتهای تجاری
تحریمهائی که از جانب ایالات متحده بر ایران، هند و پاکستان اعمال شده است، مستقیماً تجارت بینالمللی و منطقهای این سه کشور در زمینه تروریسم و آزمایشات هستهای میباشد. علاوه بر این تحریمها، هند نیز سیاستهای حمایتی از تولیدات داخلی و سیاستهای جایگزین واردات را در پیش گرفته که محدودیتهای زیادی را برای سرمایهگذاری خارجی در این کشور بهدنبال داشته است.
تحریمهای اعمال شده در ایران و لیبی، ۱۹۹۶
تحریمهای ایران لیبی در ۱۹۹۶ بهدلیل نارضایتی ایالات متحده در خصوص حمایت ایران از تروریسم بینالمللی صورت گرفت. این تحریمها بهطور قانونی در ۱۹۸۴ و پس از اینکه ایران رسماً در فهرست حامیان سیاسی تروریسم بینالمللی قرار گرفت، اعمال شدند. (وزارت امور خارجه ایالات متحده). در این راستا نه تنها فروش سلاحهای جنگی به ایران ممنوع شد بلکه پرداخت کمکها و وامهای مؤسسات مالی بینالمللی نیز به این کشور ممنوع گشت. در سال ۱۹۹۷ بر طبق یک دستورالعمل اجرائی، واردات کالا و خدمات از ایران ممنوع شد. تحریمهای ۱۹۹۷ مجدداً ممنوعیت شهروندان آمریکائی را از شرکت در هرگونه فعالیت تجاری و سرمایهگذاری در ایران تصریح کرد. (اداره اطلاعات انرژی، ۲۰۰۰) این عمل در ابتدا بهدنبال تلاشهای ایران برای مختل کردن جریان نفت از خلیجفارس از طریق حملات موشکی و استفاده از مینهای دریائی، صورت گرفت.
در ۱۹۹۵ تحریمهای جامعتر و از لحاظ مالی محدودکنندهتری اعمال شدند. این اقدامات تمام معاملات تجاری و مالی را با ایران محدود میکرد. جزئیات تحریمهای سال ۱۹۹۵ به سرمایهگذاری خارجی در ایران مربوط میشود. براساس این مصوبه، شرکتهای خارجی، که بیش از ۴۰ میلیون دلار، برای توسعه مخازن نفت خام ایران سرمایهگذاری کرده بودند، مجازات میشدند. اگر این شرکتها تحریمها را زیر پا میگذاشتند، ایالات متحده میتواند ”دو تحریم از هفت تحریم ممکن را بر ضد این شرکتها اعمال کند“ هفت تحریم مذکور عبارت است از: رد کردن مجوزهای صادراتی، کمکهای بانکی، وامها، اعتبارات و تدارکات شرکتهای نقضکننده این تحریمها. این تحریمها اوضاع نامساعدی را بهطور جدی برای بسیاری از شرکتهای نفتی آمریکائی و بینالمللی که مایل به داشتن حضوری فعال در توسعه ذخایر گاز طبیعی در ایران هستند، ایجاد میکند.تحریمهای هند و پاکستان، ۱۹۹۸
در پی آزمایشات هستهای ماه مه ۱۹۹۸، تحریمهای بسیاری بر هند اعمال شد. بهعلاوه در همین زمان، به غیر از محدودیتهائی که از سال ۱۹۹۰ برای دریافت کمکهای مالی برای پاکستان ایجاد شده بود، تحریمهای جدید دیگری نیز بر این کشور اعمال گردید. برای هر دو کشور هند و پاکستان، اعتبارات و ضمانتهائی مانند بیمه NQH و سرمایهگذاریهای بانک صادرات و واردات دولت آمریکا معلق ماند. علاوه بر این، ایالات متحده با وامهای کمکی بیشتر از طرف بانک جهانی و صندوق بینالملل پول به دو کشور مخالفت نمود. (اداره اطلاعات انرژی). وضعیت این نوع تحریمهای خاص در اکتبر ۱۹۹۸ معلق ماند. و در ۱۹۹۹ نیز تحریمهای دیگری چون وام بانکهای ایالات متحده به دولت هند لغو شد. برای هند یک برنامه مربوط به گاز گلخانهای به اعتبار ۶ میلیون دلار به تعویق افتاد. بهعلاوه یک کمک ۲۱ میلیون دلاری در زمینه توسعه اقتصادی و مجوز تضمین ساخت و سازهای مسکونی نیز مسکوت ماند. (وزارت امور خارجه ایالات متحده).
ایالات متحده همچنین پروانه فروش تجاری هر یک از اقلام در فهرست مهمات آمریکا و قراردادهای تحویل لوازم و خدمات دفاعی که در گذشته منعقد شده بود را لغو نمود. در مورد پاکستان، تحریمهای بعد از آزمایشات هستهای، به تنشهای زیادی که قبلاً بهدلیل اعمال تحریمهای قانون متمم پرسلر در سال ۱۹۹۰ ایجاد شده بود، افزود. این قانون متمم، ادامه فروش تسلیحات نظامی و ارائه کمک به پاکستان را مشروط به دو مورد زیر کرده بود:
۱. پاکستان فاقد هر گونه سلاح انفجاری هستهای باشد.
۲. کمکهای جدید خطر بهرهمندی پاکستان از این ادوات را کاهش دهد. (ریشههای قانون متمم پرسلر). با جمعآوری مدارک بیشتر در مورد افزایش توانائیهای هستهای پاکستان، توسط آمریکا، تحریمها در قالب این اصلاحیه در ۱۹۹۰ اعمال شدند.
جزئیات این تحریمها علیه هند و پاکستان شامل مسائل دوجانبه و منطقهای عمدهای میشوند که به سیاستهای داخلی و امنیتی مرتبط است. براساس اظهارات ایالات متحده این تحریمها بهمنظور حداقل رساندن صدمات به منافع دیگر آمریکا در منطقه اعمال شدهاند (وزارت امور خارجه ایالات متحده). این تحریمها عمیقاً شرایط اقتصادی دو کشور را متأثر ساخته است. تحریمهای مذکور همچنان به قوت خود باقی هستند و پیشرفت پروژه خط لوله را مستقیماً تحتتأثیر قرار میدهند. شرکتهای نفتی آمریکائی و بینالمللی تمایل زیادی به همکاری با هند و ایران و پاکستان دارند و دولت آمریکا بهجای حذف این تحریمها، شرکتهای آمریکائی و بینالمللی را به ساختن خط لوله از مسیرهای بهجز ایران تشویق میکند. این امر باعث تقویت شدید توسعه و ساخت خطوط لوله در آسیای مرکزی شده است.
واردکنندگان و صادرکنندگان
صادرکننده اصلی: ایران
ایران بهعنوان دومین تولیدکننده گاز طبیعی در جهان (۱۵ درصد)، دارای ظرفیتی بالغ بر ۸۱۲ تریلیون فوت مکعب ذخیره اثبات شده گاز طبیعی است. (اداره اطلاعات انرژی). این کشور از سال ۱۹۹۰، برنامه بهرهبرداری مستمر را اجرا کرده است که هدف از طراحی آن، بالا بردن تولید گاز طبیعی تا ۱۰ تریلیون فوت مکعب در سال تا سال ۲۰۱۰ میباشد که البته این امر افزایش صادرات گاز به خارج از کشور را در پی خواهد داشت. ایران در سال ۱۹۹۶ حدود ۶/۲ تریلیون فوت مکعب گاز تولید کرد که ۳/۱ آن را به بازار عرضه نمود و در ۱۹۹۸ در حدود ۹/۱ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی تولید کرده است. (اداره اطلاعات انرژی). در حالی که پارس جنوبی بزرگترین حوزه گازی ایران، بیشترین مقدار گاز طبیعی استخراج شده را در بردارد، حوزههای آغار و دالان هر کدام حدود ”۶۰۰ میلیون فوت مکعب در روز تولید دارند“. بهطور کلی نفت و مواد نفتی ۸۰ درصد کالاهای صادراتی ایران را تشکیل میدهند (اداره مرکزی اطلاعات آمریکا). بازار صادرات گاز طبیعی برای ایران چشمانداز روشنی دارد. امکان معامله با کشورهای مختلف از جمله ترکیه، اروپا، هند، پاکستان، کرهجنوبی و تایوان و چین ساحلی در این خصوص وجود دارد. ایران و ترکیه در سال ۱۹۹۶ قراردادی ۲۰ میلیارد دلاری برای صادرات گاز طبیعی ایران به ترکیه به مدت ۲۲ سال امضاء کردند (منبع: اداره مرکزی اطلاعات آمریکا ”۲۰۰۰ CIA).
آمار ۸۰ درصدی صادرات محصولات نفتی اهمیت خاصی در پروژه خط لوله ایران به هند دارد. ایران کشوری است که از صادرات محصولات نفتی منفعت برده است در صورتی که شرایط قانونی و سیاسی اجازه اجراء پروژه خط لوله را بدهد، این روند در مورد گاز طبیعی نیز دنبال میشود. بهعلاوه، هزینه واردات ایران بالغ بر ۸/۱۳ میلیارد دلار است که میزان آن بیش از صادرات ۲/۱۲ میلیارد دلاری این کشور میشود. این آمار قطعاً با تکمیل پروژههای خط لوله زیادی که در مراحل مختلف توسعه هستند، تغییر خواهد کرد.
واردکننده اصلی: هند
طی سالهای ۱۹۹۸-۹۹، هند روزانه در حدود ۷۵ میلیون مترمکعب استاندارد، گاز طبیعی تولید کرده است. بیشترین میزان تولید گاز در این کشور، در مناطق غربی سوحل دریائی هند صورت پذیرفته است (اداره اطلاعات انرژی). در حدود ۶۰ میلیون مترمکعب استاندارد آن به ایالات مختلف کشور فروخته شده است. با وجود افزایش مصرف گاز طبیعی در هند در سالهای اخیر، ذخایر آن شدیداً محدود است و عرضه گاز داخلی نمیتواند همپای تقاضا برای این محصول پیش رود (اداره اطلاعات انرژی). براساس پیشبینی سال ۱۹۹۲، انتظار میرود که تولید گاز در این کشور بهطور متوسط در سطح ۵۸ میلیون مترمکعب استاندارد باقی بماند. در حالی که تقاضا در سطح ۲۶۰ میلیون مترمکعب استاندارد قرار دارد. به همین دلیل این کشور باید با وارد کردن گاز از طریق خط لوله یا کشتی و حمل گاز طبیعی مایع شده (LNG) نیاز خود را مرتفع سازد، که در این صورت این کشور یکی از بزرگترین واردکنندگان گاز محسوب خواهد شد (منبع: اداره مرکزی اطلاعات آمریکا ”۲۰۰۰ CIA). بهجز پروژه خط لوله ایران هند، امکان واردات گاز از بنگلادش و میانمار نیز وجود دارد. هند در سال ۱۹۹۴ با عمان نیز موافقتنامهای را امضاء کرد که به موجب آن طی ده سال، ۶/۵۶ میلیون مترمکعب استاندارد گاز طبیعی وارد کند.اقتصاد هند عمدتاً بر صنایع نساجی استوار است که در این راستا کالاهای چرمی و منسوجات بسیاری را صادر میکند. منابع و ذخایر طبیعی مانند نفت خام و محصولات نفتی در این کشور محدود است و عمده واردات آن را تشکیل میدهد. عمدهترین منبع مصرف انرژی داخلی هند را ذخایر طبیعی تشکیل میدهد. حائز توجه است که علیرغم تحریمهای اعمال شده از سال ۱۹۹۸ بر هند، تا قبل از این تاریخ، ایالات متحده طرف تجاری عمده واردات و صادرات این کشور بوده است.تقاضای فزآینده و سودآوری گاز طبیعی
در سالهای اخیر تغییراتی در میزان تقاضای گاز طبیعی در بازارهای جهانی بهوجود آمده است. انتظار میرود تنها در آسیا، تقاضا برای گاز طبیعی، ۶۵۰ میلیون تن معادل نفت در سال ۱۹۹۴ به میلیون تن معادل نفت در سال ۲۰۱۰ برسد. این میزان نشان دهنده نرخ رشدی معالد ۹/۴ درصد در سال میباشد (بانک جهانی). تقاضا برای واردات گاز منحصراً در جنوب آسیا ۸/۸درصد بوده است و انتظار میرود که در سال ۲۰۰۵ این میزان به ۲۸/۳ درصد و در سال ۲۰۱۰ به ۹/۵۴ درصد برسد. با افزایش تقاضا در آسیا و با وجود ۳۲ درصد (۴۵،۰۰۰ میلیارد مترمکعب) ذخایر گاز طبیعی در خاورمیانه، توان بالقوه تجارت بین دو منطقه زیاد میباشد. از طرفی فقدان ذخایر گاز طبیعی مناسب در آسیا، تجارت با خاورمیانه را امری حیاتی میسازد.
در نهایت باید گفت که مقادیر قابل استخراج ذخایر گاز در آسیا و خاورمیانه اساس تجارت عظیمی را در درون هر منطقه و بین مناطق فراهم میکند. (بانک جهانی، ۲۰۰۰). افزایش تقاضای گاز طبیعی به قابلیتهای کلی آن چون، بازده، فراوانی و تمیز بودن نوع سوخت مربوط میشود. بخش نیرو این توان بالقوه را دارد که بهعنوان بزرگترین مصرف کننده گاز طبیعی در بازارهای جهانی گاز خصوصاً در جنوب آسیا مطرح شود. براساس گزارش بانک جهانی تحت عنوان ”تجارت گاز طبیعی در آسیا و خاورمیانه“، بهرهبرداری از گاز طبیعی در تولید نیرو، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر محیطزیست سودمند خواهد بود. در مقایسه با استفاده از سوخت نفت و ذغالسنگ، گاز طبیعی منافع اقتصادی زیر را دارا میباشد:
۱. حداقل هزینه سرمایه بر توان ظرفیت تولیدی:
- نیروگاه گاز طبیعی: ۶۵۰ دلار بر هر کیلووات (kw)
- نیروگاه سوخت ذغالسنگ: ۱۳۰۰ دلار برای هر کیلووات (kw)
- نیروگاه سوخت نفت سیاه: ۱۰۰۰ دلار برای هر کیلووات (kw)
۲. بازده حرارتی بیشتر
- نیروگاه طبیعی: ۴۵-۵۰ درصد
- نیروگاه سوخت ذغالسنگ: ۳۰-۳۵ درصد
- نیروگاه سوخت نفت سیاه: ۳۰-۳۵ درصد
۳. زمان سوخت کوتاهتر:
- نیروگاه گاز طبیعی: ۲-۳ سال
- نیروگاه سوخت ذغالسنگ: ۵ سال
- نیروگاه سوخت نفت سیاه: ۴ سال
چالشهای اقتصادی در تجارت گاز طبیعی شامل مکانیابی سرمایهگذاری مستقیم و برقرار کردن امنیت برای تنظیمات مالی بهمنظور ساخت خط لوله میباشد. براساس گزارش بانک جهانی، برقراری امنیت برای امور مالی در آسیا نباید مشکل باشد، چالشهای اصلی در این میان به حل و فصل مناقشات تجاری و سیاسی مربوط میشود. این دقیقاً مسئلهای است که در مورد خط لوله ایران به هند وجود دارد. در حالی که شرکتهای نفتی بسیاری خواهان ساخت و سرمایهگذاری در خط لوله هستند، مناقشات تجاری و سیاسی مانند تحریمها و سیاستهای منطقهای چالشهای عظیمی را میطلبند.
اصلیترین منفعت استفاده از گاز طبیعی، جایگزین ذغالسنگ با کربن بالا با گاز طبیعی با کربن پائین است، که باعث کاهش دیاکسیدکربن حاصله میگردد. از آنجائی که دیاکسیدکربن یکی از منابع اصلی افزایش دمای زمین میباشد، این مسئله (تبدیل کربن بالا به پائین) باعث کاهش گرما میشود (بانک جهانی). این واقعیت محیطزیستی، هند را مستقیماً تحتتأثیر قرار میدهد چون ۳/۷۰ درصد سوخت اصلی برای تولید نیرو در هند، ذغالسنگ میباشد. این وابستگی زیاد به ذغالسنگ تأثیرات نامساعد محیطی را در هند موجب میشود.
با در نظر گرفتن وابستگی شدید هند به ذغالسنگ و تأثیرات نامساعد محیطی این سوخت، لزوم تجارت گاز طبیعی در منطقه پراهمیتتر میشود. بهعلاوه، ارزیابی گاز طبیعی بهعنوان یک سوخت تمیز و دیگر موضوعات مربوط به محیطزیست نیز حائزاهمیت است. در این راستا هند و ایالات متحده در ایجاد همکاری بیشتر در این خصوص مذاکراتی داشتهاند. هند و ایالات متحده در مارس سال ۲۰۰۰، یادداشتی را بهعنوان ”بیانیه مشترک ایالات متحده و هند در مورد همکاریهای انرژی و محیطزیست“ امضاء کردند. این بیانیه، مستقیماً به مسائلی چون افزایش دمای زمین، منابع انرژی قابل تجدید و بخش نیرو میپرداخت. بیانیه مذکور به مواردی که در این مقاله آمده است اشاره میکند، به این معنی که هند باید برنامه عملیات محیطزیستی و انرژی خود را بازنگری کند این بیانیه بر پیشرفت همکاری چند جانبه بین هند و ایالات متحده در زمینههای زیر تأکید دارد:
- موضاعات مربوط به تغییر آب و هوا
- کاهش تولید گازهای گلخانهای
- تعیین، آغاز و کنترل ”پروژههای همکاریهای خصوصی و دولتی در تحقیقات، پیشرفت، واگذاری و انتقال و توجیه و استقرار تکنولوژیهای مناسب و بازنگری در سیاستهای مربوط به انرژی تمیز، انرژی قابل تجدید، کارآئی انرژی و بازسازی بخش نیرو“ (بانک جهانی، ۲۰۰۰). علاوه بر موارد فوق، دو کشور در زمینه توسعه تجاری و همکاری در موضوعات مربوط به انرژی تمیز نیز به توافقهائی دست یافتهاند.
با توجه به مفاد این بیانیه، این امکان وجود دارد که ایالات متحده از هر گونه معامله مخاطرهآمیز بالقوهای که مربوط به وارد کردن گاز طبیعی از طریق خط لوله به هند میشود حمایت کند. با این حال تحریمهای ایران لیبی در ۱۹۹۶ (نگاه کنید به تأثیر تحریمهای تجاری اعمال شده)، که شرکتهای خارجی را از سرمایهگذاری بیش از ۴۰ میلیون دلار برای پیشرفت ذخایر نفتی ایران محدود میکند و نیز خرید تجهیزات نفتی از ایران را منع مینماید، از جانب آمریکا مانع پیشبرد و تقویت خط لوله ایران و هند میشود. نتیجه غیرقابل اجتناب این مسئله، تداخل سیاستهای خارجی آمریکا، ابتکار عملهای درون منطقهای ایران و هند میباشد. علیرغم اینکه ایالات متحده خواهان ترویج مسائل تجاری و محیطزیستی با هند است، کماکان در جداسازی ایران از جامعه بینالمللی پافشاری میکند.
فعالیتهائی که برای ارتقاء توسعه محیطزیست و انرژی پاک، بین هند و ایالات متحده در جریان است، با سیاست خارجی بین ایالات متحده و ایران در تناقض است. این وضعیت به خوبی ارتباط بین محیط، تجارت و سیاست خارجی را نشان میدهد. جالب توجه اینکه صنعت انرژی هند به ذخایر گاز طبیعی صادر شده از ایران شدیداً نیازمند است. بنابراین، خط لوله گاز طبیعی ایران به هند موارد ضمنی و پیچیدگیهای بسیاری برای تحولات سیاسی خارجی و منطقهای دارد.
منافع استفاده از گاز طبیعی در بخش صنعت پاکستان همان قدر سودآور است که برای هند. تقریباً نیمی (۴۹ درصد) از مصرف انرژی پاکستان، مصرف مسکونی است و بخش صنعت با حداکثر ۵/۳۳ درصد، در مرحله بعد قرار گرفته است. نفت ۵/۴۳ درصد از مصرف انرژی و گاز طبیعی ۳/۳۸ درصد آن را تأمین میکند. نیروی برق آبی، منبع اصلی انرژی قابل تجدید برای استفاده داخلی است. این منبع ۴۰ درصد تولید برق کشور را تأمین میکند. بیشتر این نیروی برق آبی در شمال پاکستان تولید میشود. مشکلات دسترسی و هزینههای بالای انتقال به جنوب که جمعیت زیادی در خود جا داده است، توسعه این توان بالقوه را به چشماندازی دور از دسترس تبدیل کرده است (اداره اطلاعات انرژی، ۲۰۰۰).
در حالی که هند بهرهبرداری بسیار زیادی از ذخایر ذغالسنگ دارد، پاکستان دارای ذخایر ذغال کمتری است و این امر، برخلاف هند، میزان کربن را در کشور پائین نگه میدارد. با این وجود بهعلت دود متصاعد شده از وسایل نقلیه سطح کربن در کشور بالا است. در سال ۱۹۹۸، غلظت کربن در پاکستان ۴۷/۰ تن متریک بر هزار دلار ۱۹۹۰ بوده است. که این میزان را میتوان با ۵۷/۰ در هند و ۲۱/۰ در ایالات متحده مقایسه کرد. بهجز میزان انتشار کربن، عوامل دیگری به وخامت اوضاع محیطی پاکستان میافزایند. نابودی جنگلها، هرز آبهای صنعتی، دود ناشی از کارخانجات و وسایل نقلیه، تأثیرات مخربی بر محیط وارد میکنند. طی دو دهه گذشته، دولت برای حل این موضاعات مقررات و معاهدههائی را ارائه کرده است. قانون سال ۱۹۸۳ حفاظت از محیطزیست پاکستان، سه هدف اصلی را برای حفاظت از محیطزیست مدنظر قرار داده است. این سه هدف عبارت است از:
- ارتقا توسعه پایدار
- بهبود کارآئی مدیریت و استفاده از ذخایر
- حفظ و نگهداری از ذخایر طبیعی
زیر مجموعههای این هدف عبارت است از:
- بهبود کارآئی انرژی
- بهکارگیری / گسترش ذخایر قابل تجدید
- مدیریت زباله شهری
- جلوگیری / کاهش آلودگی
- یکپارچهسازی برنامههای جمعیتی و محیطزیستی
- حمایت بنیادی از ذخایر مشترک
این موضوعات، در رابطه با خط لوله ایران هند بسیار مهم هستند. پاکستان هم همانند هند باید به تقاضای مصرف انرژی داخلی پاسخ دهد. همانطور که قبلاً گفته شده توسعه نیروی برق آبی، که منبع اصلی انرژی داخلی محسوب میشود، بهدلیل فاصلهاش با اکثر جمعیت پاکستان مشکلاتی را به همراه دارد. برای حل این مشکل، پاکستان برای رساندن الکتریسته به مناطق روستائی به انرژی خورشیدی روی آورده است، وگرنه این مناطق در آیندهای قابل پیشبینی از الکتریسته محروم میماند چون این مناطق از شبکه اصلی کشور یا بسیار دور هستند یا اتصال آنها به شبکه هزینه بالائی دارد (اداره اطلاعات انرژی، ۲۰۰۰).اگر پاکستان نیز همانند هند برای تأمین و برآوردن تقاضای بازار از گاز طبیعی بهعنوان یک منبع جدید قابل تجدید بهره ببرد، امکان دارد بتواند مشکل فقدان دسترسی به جمعیتهای روستائی را حل کند. خط لوله از ایران شروع میشود و از جنوبغربی پاکستان به مولتان میرود. مولتان شهری است واقع در مرکز استان پنجاب. زمین بین مرز جنوبغربی پاکستان و ایران و مولتان عمدتاً بیابانی خشک است که ساکنان آن قبایل روستائی هستند. پیشنهاد میشود که از خط لوله برای مصارف داخلی مولتان نیز استفاده شود. این حقیقت که خط لوله از مناطق روستائی دور افتاده که نیازمند انرژی قابل تجدید هستند میگذرد چنین ایجاب میکند که خط لوله بهصورت یک شبکه داخلی برای تأمین گاز طبیعی جمعیتهای روستائی موجود، توسعه یابد.
بنابراین خط لوله پیشنهادی توانائی بالقوه ارتقاء توسعه و بهرهبرداری منابع قابل تجدید و بالا بردن کارآئی انرژی را دارا است و هر دوی این نتایج بالقوه، زیرمجموعههای اصلی قانون سال ۱۹۸۳ حفاظت از محیطزیست پاکستان هستند. موضوعهای فرهنگی و اجتماعی نیز به مسائل محیطزیست مربوط میشوند. توسعه خط لوله با تجارت و سیاستهای دولتی، منطقهگرائی و جهانی شدن در ارتباط متقابل است و در بطن این بحث، این سؤال مطرح است که چگونه تغییرات این عوامل در دگرگونی عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش داشته و با آنها در تعامل است.
عوامل دیگر: فرهنگ
تمایل شرکتهای نفتی غربی و چندملیتی در توسعه منابع در مناطق خاورمیانه و جنوب آسیا هم مورد استقبال قرار میگیرد و هم با مقاومت جمعیت بومی مواجه میشود. توسعه اقتصادی و همکاری بین کشورها و این شرکتها، فرهنگهای سیاسی اجتماعی را مستقیماً در این مناطق متأثر میسازد.
چشماندازی از تأثیر اسلامگرائی
از نظر افرادی که در حرکتهای اسلامگرائی در ایران و پاکستان فعالیت میکنند، همکاری شرکتهای غربی در توسعه اقتصادی ممکن است بهعنوان امپریالیسم مدرن یا ادامه استعمار شرق قلمداد شود. از سوی دیگر امکان دارد این فعالیتهای مذهبی، سیاسی، شرکت غرب در این طرحها را با دیدگاههای سکولار مرتبط بداند. این موضوع ممکن است با نیروهائی که در منطقه سعی در پیاده کردن زیرساختهای ملی برای تفسیر قانون اسلام دارند نیز تضاد داشته باشد. به همین علت اسلامگراها ممکن است توسعه منابع طبیعی و اقتصادی را توسط نیروهای غربی بهعنوان راهحل عملی برای اوضاع رو به وخامت اقتصادی، فقدان توسعه پایدار و بحران انرژی آینده در جنوب آسیا در نظر نگیرند.
آنها بیش از هر چیز به موارد زیر توجه دارند:
۱. حفاظت از ارزشها و رسوم اسلامی برطبق تفسیرهای خود
۲. حذف هر عنصری از فرهنگ و اجتماع غربی که بتواند برای سنتهای اسلامی در منطقه خطرساز شود.
بهعلاوه، بنیادگرائی اسلامی در طول تاریخ بهعنوان واکنشی در مقابل سیاستهای سرمایهداری امپریالیسم غرب در کشورهای مسلم آن وجود داشته و به مثابه یک حرکت ضدامپریالیسم رادیکال به کاپیتالیزم حمله کرده است. (استالینگز ۶۱) ظهور بسیاری از حرکتهای بنیادگرائی در کشورهای مسلمان در نتیجه شکست چپ سکولاروبه امید ایجاد ایالتهای سکولار مدرن صورت گرفت.این واقعیت تاریخی بهطور طعنهآمیزی در برابر حرکتهای اخیر در دهه گذشته قرار میگیرد. در دهه مذکور، شرکتهای متفاوت نفتی غرب برای انعقاد قرارداد ساخت خط لوله گاز طبیعی و نفت از آسیای مرکزی از طریق افغانستان به جنوب آسیا برای جلب نظر دولت اسلامگرای طالبان به رقابت پرداختند.
وجود جمعیتهای بومی
نمونه دیگری که نشان میدهد فرهنگ با پیشرفت اقتصادی ممکن است دستخوش تحول و دگرگونی شود، در ساخت خط لوله و مسیری که طی میکند مشخص میشود. هر دو موضوع مستقیماً با محیطزیست و جمعیتهای بومی در ارتباط میباشند. پروژه خط لوله ایران به پاکستان در طول مسیر خود، با جمعیتهای قبیلهای متفاوتی در مناطق روستائی بلوچستان روبهرو خواهد بود. این در حالی است که بخش اعظم خط لوله در همین منطقه ساخته خواهد شد. از دیدگاه فرهنگی اجتماعی امکان پدید آمدن تضادهای مختلف در نتیجه این رویاروئی وجود خواهد داشت.اولاً برای ساخت چنین خط لوله طویلی تعداد زیادی از کارگران محلی بهکار گرفته میشوند. گرچه این پروژه بسیاری از ساکنان فقیر روستائی پاکستان را بهطور موقت بهکار میگیرد، ممکن است با پویائی کارگر محلی تداخل پیدا کند. برای مثال استان بلوچستان در طول ۲۰ سال گذشته بهعلت جنگ داخلی افغانستان با هجوم دائمی پناهندگان مواجه بوده است. این پناهندگان فقیر و بیسواد بهدلیل ارزان بودن، اولویت اول را برای کار محلی نسبت به کارگران پاکستانی دارا هستند آنها با دستمزد کمتری نسبت به کارگران پاکستانی کار میکنند لذا تنشهای زیادی بین کارگر افغانی که در جستجوی پناهگاه و آرامش در همسایگی پاکستان میباشد و کارگر بلوچ که سعی در تهیه غذا برای خانوادهاش دارد و با دستمزد اندکی مواجه میباشد وجود دارد. هر دو گروه در جستجوی کسب سود و منفعت بیشتر از ساخت خط لوله با منافع بالقوه در مناطقشان هستند با توجه به این مسئله، این سؤال پیش میآید که کدام گروه در روند استخدام کارگر با دستمزد اندک امتیاز بیشتری را کسب میکند.در حالی که ساخت فیزیکی خط لوله به تعداد زیادی کارگران غیرماهر نیاز دارد. در مراحل فنی کار تکمیل خط لوله به کارگران ماهر و آموزش دیده با پیش زمینههائی در علوم و فنآوری نیاز است. این کارگران ممکن است از خارج و یا داخل کشوری که در آن عملیات ساخت صورت میگیرد تأمین شوند. بهدلیل تأکید زیاد بر شغلها و آموزشهای علمی و فنی در دهههای اخیر در دو کشور هند و پاکستان، استخدام کارگران ماهر، شغلهای موردنیاز بیشتری را برای رده تحصیلکرده متوسط به ارمغان خواهد آورد. ثانیاً، بهدلیل اینکه خط لوله از میان مناطق روستائی در پاکستان میگذرد، با مالکان فئودال یا قبایلی که زمینها را در اختیار گرفتهاند برخورد پیدا خواهد کرد. به همین دلیل، دولت پاکستان ممکن است به این گروهها امتیازهای غیررسمی برای دسترسی به منابع گاز طبیعی و یا کنترل خط لوله بدهد. گزینه دیگر این است که دولت رسماً زمینها را از این گروه خریداری کند هر دو صورت این گزینهها میتواند تغییر کند و یا با تفکرات فرهنگی و اجتماعی قبیلهای تناقض داشته باشد.بهعنوان مثال، قبیلهای خاص ممکن است با زمین ارتباطی تاریخی، سیاسی یا خانوادگی داشته ابشد و یا دادن زمین بیشتر به یک خانواده ممکن است باعث ایجاد قدرت سیاسی بیشتری برای آنها نسبت به خانوادهای که زمین کمتری دارد شود. در عین حال فروش زمین توسط گروههای مشخص، ممکن است ساختارهای سیاسی اجتماعات قبیلهای را آشفته سازد. در نهایت، پیشرفت، ساخت و استفاده مستمر از خط لوله ممکن است طرز زندگی اجتماعات بومی روستائی را چه در پاکستان و چه در هند متحول سازد. در پاکستان از هماکنون در مورد پیشنهاد توسعه ذخایر گاز طبیعی در زیستگاه ملی حیاتوحش کیرتار در جنوب ایالت سند نارضایتهائی وجود دارد.
علاوه بر گروههای بینالمللی محیطزیست، اداره حیاتوحش و مردم بومی ساکن این منطقه نیز به اکتشاف گاز در این منطقه اعتراض کردهاند اکتشاف گاز نه تنها به زیستگاه صدمه میزند، بلکه بر طرز زندگی مردم بومی نیز ممکن است اثر بگذارد. استخراج ذخایر گاز طبیعی و نیاز به کارگر ارزان قیمت، میتوان اقتصاد کشاورزی جمعیتهای روستائی را متحول کند. اعلام نیاز برای کارگر ارزان قیمت بهطور غیرقابل اجتنابی باعث مهاجرت کارگران از جمعیتهای روستائی به مراکز ساخت خط لوله و محلهای در حال صنعتی شدن میگردد و این در عمل باعث تغییرات تأسفباری در اقتصاد محلی روستائیان میشود. در صورت تغییر در وضعیت بازار کار در محلهای مجاور، جمعیتهای مذکور دیگر قادر به تکیه بر تولیدات کشاورزی و کارگر نخواهد بود. ساخت و ساز و صنعتی شدن در روند توسعه، خصوصاً در کشورهای فقیر، جزء عوامل منفی نیست. با این حال باید به این مسئله توجه داشت که دولتها و شرکتها نتیجه این فعالیتها را بهدرستی در اجتماعات بومی روستائی ارزیابی کنند. خط لوله برای اجتماعات روستائی در هر دو کشور هند و پاکستان، گاز طبیعی که بسیار مورد نیاز آنها است را تأمین میکند. خانوادههای ساکن روستاها که از مدفوع حیوانات برای تأمین سوخت استفاده میکردند میتوانند از گاز طبیعی برای اجاقهای کوچک قابل حمل استفاده کنند. در مناطقی روستائی در حال توسعه، خانوارها میتوانند بهجای استفاده از انرژیهای گرانقیمتی چون ذغالسنگ، نفت و چوب از گاز طبیعی استفاده کنند از نظر اقتصادی و محیطزیستی مقرون به صرفهتر و بهتر است. بدینترتیب، جمعیتهای روستائی خواهند توانست با منابع انرژی بیشتر و ارزانتر در مسیر توسعه حرکت کنند.
بنفشه نجفی
منبع : سایر منابع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست