جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
سلامت روان زن و زن الگو در نگرش دینی
▪ نیاز به روابط با دیگران
▪ نیاز به خودشکوفایی
▪ نیاز به آگاهی و افزایش حیطههای شناختی
▪ نیاز به اقتدار و انضباط
▪ نیاز به شناختن نقشها و مهارتهای ایفای این نقشها و ...
و البته بایستی توجه داشت که اینها نیازهای انسانی هر یک از افراد جامعه میباشد. و البته در هر دو جنس زن و مرد یکسان است ولی شاید تفاوت در انتظار افراد در نوع دریافت و بیان این نیازها باشد.
مسایل بانوان را بایستی در دو حیطه زمانی عمده مورد توجه قرار داد:
ـ یکی مسایل مربوط به دوران نوجوانی و جوانی است
ـ و دیگر مسایل برآمده از وضعیت اجتماعی زنان در دوره حضور اجتماعیشان میباشد. برخی از این مسایل عبارتند از:
ـ رفتارهای تبعیضآمیز به دلیل تفاوتهای جنسیتی
ـ ارزیابی ناصحیح از تواناییها و نقش زنان در جامعه یا خانواده
اشکال در انتخاب الگوها و الگوپذیری و مشکل هویت در نوجوانان، به دلیل عدم ارایه الگوهای مناسب و عینی که موجب شده است نوجوانان و جوانان برای انتخاب نقش و کسب
مضمون محوری فرهنگ توسعه ما دیانت و اسلامیت است و هر نظریهای برای آنکه تحقق عینی بیابد بایستی مبتنی بر تفکر دینی باشد.
هویت با ثبات و قوی دچار یک سردرگمی و تضاد شوند. «این سردرگمی در زمان ما خود را بارزتر نشان میدهد به طوری که حتی قهرمانان ورزشی الگوهای ایدهآل دختران ما (حتی بیش از پسران) شدهاند.»
ـ نبود آموزش صحیح به دختران در زمینههای مختلف مثل مهارتهای اجتماعی، ایجاد روابط بین فردی مناسب، شناخت درست از خود به عنوان یک زن و شناخت مناسب تواناییها و استعدادهای ذاتی خود، مهارتهای مدیریتی عملکردی و ... و نتیجه این بیتوجهی آن است که دختران ما اولاً، نقشهایی را که باید به عهده بگیرند نمیشناسند. و از سویی دیگر، به وظایف و مسؤولیتهای متناسب با نقشهای چندگانه خود به دیدی تحقیرآمیز همراه با احساس انزجار و تنفر نگاه میکند. از اینرو پذیرفتن نقشهای زنانگی در حیطههای مختلف برایشان دشوار خواهد بود و با پذیرش آنها احساس تحقیر، محدودیت، اجبار و مورد ظلم واقع شدن میکنند. و یا به دلیل عدم مهارت کافی برای ایفای نقش، احساس بیکفایتی، یأس، اضطراب و افسردگی و آشفتگی درونی و دلزدگی خواهند کرد.
ـ مسأله دیگر عدم آگاهی مردان نسبت به تأثیر نقش خود در تأمین سلامت روان دختران و همسر و یا خواهران خود است. به دلیل بیتوجهی به آموزش این مهم، آنان رشد لازم را در این زمینه پیدا نکردهاند.
احساس حقارت و اجبار زن نسبت به نقش زنانگی خود، گاه او را به عصیان بر هویت جنسی خود میکشاند و برای فرار از نقشهای متناسب با هویت جنسیاش به علایق، بازیها، پوشش و گرایشهای جنسی مقابل خویش روی میآورد. مثلاً دختر نوجوان بیشتر ترجیح میدهد لباسهای پسرانه بپوشد، موهای خود را کوتاه کند، در بازیهای پسرانه و رقابتهای آنچنانی شرکت کند. و از هر چه که یادآور هویت دخترانهاش باشد یا بخواهد نشانهای از دختر بودنش باشد نفرت و اکراه داشته و بگریزد.
در فرم شدیدتر، تمایل به کسب هویت جنسی جنس مخالف به طور کامل بروز میکند به طوری که تلاش میکند حتی تظاهرات ظاهری و فیزیکی دخترانه خود را تبدیل به یک مرد کند. و داریم مواردی را که حتی با مصرف هورمونهای مردانه یا جراحیهای روی بدن خود، مصرند به طور کامل از هویت دخترانه و زنانه خویش فرار کنند. و خود را آن گونه در انظار بنمایانند که در ذهن خویش میبینند. در این شرایط حالتها و کنشهای رفتاری مردانه نشان میدهند و حتی نسبت به همجنسان خود تمایلات مردانه ابراز میکنند.
و گاه به شکلی دیگر این دختران و زنان در مقابل احساس حقارت زن بودن و احساس محرومیت و عقب بودن از امتیازات انسانی خود در مقایسه با مردان، یکی از مکانیسمهای دفاعی خود را رقابتهای تنگاتنگ با مردان در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی قرار میدهند و با نگرش مردمدارانه (که از کودکی آموختهاند) سعی در اثبات خود دارند، که زن نیز مثل مردان است و از او ناتوانتر و حقیرتر نیست. و با سعی در تبدیل مادران (الگو) در مقابل فاطمه(س) و زینب(س) هیچ گاه زن بودن خود را پست نمیشمارند، بلکه با نگرشی انسان مدارانه به وظایف انسانی خویش در مقابل دیگری (همسر) عمل میکنند.
خود به یک مرد برای کسب امتیازاتی که جامعه برای مردها قایل است، در واقع عصیانی بر زن بودن خویش و ستایش مردمداری و مردسالاری دیگران نه نفی و عصیان بر نگرش غلط دیگران نسبت به زن یا مرد و نه ابراز وجود به صورت انسانی آگاه، با شعور و فهیم و نگرشی انسانسالارانه، میکنند.
و گاه نقشهای متناسب با هویت جنسی خود را میپذیرد ولی با حالتی منفعل و تسلیم، تسلیمی نه از سر آگاهی که از سر ناچاری و همراه با احساس بیکفایتی و حقارت. گاه بیزاری از نقشهای زنانگی به شکل دیگر بروز میکند. او زنی میشود پرتوقع، آزمند، تنوعطلب، مصرفگرا با گرایشهای زنسالارانه و ناتوان از اجرای نقش همسری که قادر به درک موقعیت پراهمیت خود در برابر شوهر نبوده و از مفاهمه و ارتباط مناسب باهمسر و مدیریت خانواده خود عاجز هستند.
و زمانی نقش مادری به اکراه پذیرفته میشود و وجود فرزند را تحمیلی به زندگی و آزادگی خود تلقی میکند و به هر شکل برای رهایی از این قید تلاش میکند.
و این تلاش به صورتی آشکار یا پنهان برای طرد موجودی که به زندگی او پا گذاشته است انجام میگیرد. و او مادری میشود سهلانگار و غافل از نیازهای کودک خود و یا آزاردهنده جسمی و روانی فرزند. گاه ناتوان از اجرای نقش مادری در مقابل فرزندان و تبدیل شدن به موجودی در حد سرویس دادن به اعضای خانواده بدون هیچ گونه نقشی تربیتی، آموزشی و هدایتی. و در صورت وجود هر کدام از حالات فوق (مادری طردکننده یا منفعل) مفهوم «مادر به قدر کافی خوب» و «تناسب مادرانه» با نیازهای فرزندان که قادر به درک نیازها و شرایط فرزندان خود باشد و توانایی پاسخگویی مناسب به این نیازها را داشته باشد، از دست میرود.
▪ شناخت الگوهای مطلوب زنانگی و تبیین شاخصهها و جلوههای رفتاری و تربیتی این الگوها
سؤالی مطرح میشود که نقش زن الگو برای اصلاح این نگرشهای منفی زن به خود و متقابلاً نگرش والدین نسبت به دختر، برادران نسبت به خواهر، و شوهر نسبت به همسر خود چگونه است.
سنت و تعالیم صدیقه زهرا(س) و زینب کبرا(س) الگوی مطلوب زن و زنانگی را توضیح میدهند. با شناخت این سنت و زندگانی میتوان ابعاد مطلوب زن الگو را شناخت. این بانوان نگاهی کارشناسانه، تحلیلی و نقادانه به وضعیت فردی و اجتماعی جامعه زمان خود داشته و راهبردهای اصلاح، بازسازی و تعالی را به دست میدهند. فطرت انسان در همه عصرها و برای همه نسلها یکی است. سنتهای الهی و قوانین هستی که قواعد حاکم بر زندگی انسان بخشی از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. از اینرو الگوی مطلوب پیشنهادی همراه شاخصهها و قانونمندیهای ثابتش برای توضیح زن الگو قابل تغییر نیست.
ولی به دلیل تغییر و نو به نو شوندگی واقعیات و شرایط فردی و اجتماعی جوامع میتوان معیارها، اصول اساسی راهبردها و الگوی موضعگیری در شرایط مشابه را از زندگی زنان الگو استنباط کنیم. برای این برداشت مؤثر و کارآ از زندگی زنان الگو لازمست قدم به قدم در برهههای مختلف زندگی، آنان را دنبال کنیم.
ـ فاطمه(ع) در خانه پدر و مادر، دختر الگوست.
ـ با شوهرش همسر الگو و با کودکانش مادر الگو است.
ـ و در مناسبات اجتماعی و در جامعه خویش یک راهبر و مدیر الگو است.
بانوی الگو نزد پدر و مادر در برهه دختری
تولد او در شرایط اجتماعی و فرهنگی رخ میدهد که وجود دختر در یک خانواده بزرگترین تحقیر و ننگ محسوب میشود که جز به کشتن یا زنده به گور کردن نوزاد دختر پاک نمیشود. با این نگرش قومی و فشار اجتماعی رفتار الدین بخصوص پدر الگو با دختر الگو چگونه است؟
اکرام کردن و بر جای خود نشاندن یا در مقابلش تمام قد ایستادن «برآوردن نیاز به احترام و پذیرش دختر»
شانه و پیشانی او را بوسیدن، بارها در جمع او را ستودن و عزیز داشتن «برآوردن نیاز، به محبت و نوازش است و ایجاد احساس امنیت در مقابل طرد شدن»
پدر او را امابیها لقب میدهد و ریشه و اساس مأموریت عظیم بشری خویش میخواند.
«و این تقویت عزت نفس و احترام به نفس او است.»
رسول(ص) در بحرانهای سخت سیاسی و اجتماعی به دختر خود پناه میبرد و با او به درد دل مینشیند و زینب(س) محرم راز مادر و بعد از او کنار پدر و مقدم بر برادران و در همه برههها شاهد موضعگیریهای سیاسی، اجتماعی و اعتقادی مادر، پدر و برادران. و حتی ازدواجش و پیمانش با همسر، همسری که در کرامت و بزرگواری چون او جوانی نیست، که «اگر برادرش حسین قصد هجرتی داشت با او باشد».
«و اینها همه یعنی افزایش سطح شناخت و آگاهیهای اجتماعی و نشان دادن مسؤولیتهای فردی و اجتماعی و تأکید بر مسؤولیتپذیری، که رسالت مردان بر دوش زنان جاودانه میشود.»
خدیجه(س) در واپسین دم حیات، پدر را به دختر میسپارد،و فاطمه پدر و برادران را به زینب(س) «تقویت و تأکید بر مسؤولیتهای زن بودن و تعهد در آینده»
● بانوی الگو در برهه همسری
به مسؤولیتهایش، آرد کردن جو، وصله کردن لباس و کفش همسر و فرزندان، کم از وعظ و سخنرانی و بحث و درس عبادت بها نمیدهد و در چشمش حقیر نیست. همه را در جایگاه خود «حق» میبیند و حق هیچ گاه نزد او خوار و بیمقدار نیست. رابطهاش با همسر از روی «درک»، «فهم» و «شعور» و آکنده از «محبت» و «یکرنگی» است. هیچ وقت همسر خود را آزار نمیدهد و متوقع نیست، به خاطر نداریها و محرومیتها همسرش را سرزنش نکرده و بیصبری نمیکند و شرمگین و خجالتزدهاش نمیسازد و «شوهرش نیز چنین است». سفارش پدر در آخرین لحظههایی که در خانه او بود و آماده رفتن به خانه شوهر، همین بود. این زن حتی درگیر و دار بحران سیاسی بعد از رحلت پیامبر(ص) که مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و از درد ضربهها به خود میپیچد، آن را از همسر خود پنهان میکند تا بیش از پیش بر رنج او نیفزاید، چرا که او میداند شوهرش برای او چه قدر و ارزشی قایل است و همسری دارد مسؤول که با دانستن این امر تا قصاص نکند آرام نمیگیرد و قصاص نیز با کدام شرایط و کدام فضا. و هم آنکه چون چنین شوهری در مقابل خود دارد نیازی ندارد برای بیان حضور خود و از آنجا که در این خانواده الگو، محور همه رفتارها کنشها و واکنشهای پدر و مادر ایمان و اعتقاد دینی آنهاست، از کودکی هویت دینی در وجود فرزندان نضج گرفته و برای ایفای نقشهای گوناگون خود آماده میشوند و دیگر بحران هویت و سردرگمی نقش معنایی نخواهد یافت.
تحریک حس مسؤولیت همسری او، از حربه نالیدن و شکایات جسمی بهره بگیرد و بسیاری انگیزههای خرد و کلان دیگر ... . او آنقدر غنای روحی دارد و شوهرش نیز با او چنان رفتاری دارد که نیازی به بیان نیازها و دردهای جسمانیاش به همسر ندارد تا از او توجهی دریافت کند. بلکه با توجه به درگیریهای سیاسی و اجتماعی آن زمان و مصلحت دین و ولایتش ترجیح میداد نگرانی و اشتغال ذهنی دیگری برای شوی خویش فراهم نیاورد. فاطمه(س) از پدر و مادر آموخته است و حسنین(ع) و زینب(س) نیز از علی(ع) و فاطمه(س) میآموزند که ارتباط یک زن و مرد با یکدیگر چگونه باید باشد و هر دو از هم بایستی چه توقعاتی داشته باشند و خواستههایشان از هم چه باشد. و تصویری که از زن یا مرد مقابل خویش باید در ذهن خویش ترسیم کنند، چگونه باید باشد.
● بانوی الگو، مادر
فاطمه(س) همزمان با انجام وظایف مادرانهاش، با شیوه زیستن، سلوک با همسر و فعالیتهای اجتماعی برای فرزندان خود درسها دارد. به نهایت به فرزندانش عشق میورزد. حتی شیوه صدا کردن و پاسخگویی به فرزندانش (به آنها در کمال آرامش و مهر میگوید: «علیکالسلام ... سلام بر تو ای نور چشمم و ای میوه دلم ...»(۳) برای ما آموزشها دارد. در برابر دختر به نقش زنانگی خویش بها میدهد. هماهنگی زندگی خانوادگی با فعالیتهای اجتماعی و شیوه انجام این فعالیتها را به ما میآموزد که با حفظ حریم خود و خانواده میتوان در جامعه نیز نقش مربی و تربیتی داشت و همزمان از وصله کردن لباس اهل
مدیریت اجتماعی زن الگو بر اساس بینش عمیق و شناخت وسیع او نسبت به جریانات گوناگون جامعه خویش است.
خانه و آسیا کردن جو و بازی با کودکان نیز اِبا نداشت.
رفتار و سلوک با دیگران را به دختر خود میآموزد، کارهای خانه را بین خود و کسی که برای کمک در اختیار دارد، تقسیم میکند، تا او نیز برای عبادت و رشد فکری فراغتی داشته باشد. فرزندان (و دختران ما و زنان ما نیز) از زن الگو، تعامل با یکدیگر و با دیگران را میآموزند.
در چنین خانوادهای با چنین سیره و سلوک هیچ گونه آثار آشفتگی و از همگسیختگی و نابسامانی دیده نمیشود. و مسلما اگر چنین الگوی زندگی مورد تقلید قرار گیرد و برای همانندسازی و الگوبرداری مقابل چشم زنان و دختران ما قرار گیرد فضایی حاکی از رشد و تعالی و آرامـش در خانوادهها را فراهم میآورد.
آنچه میآموزیم:
۱) مسؤولیتهای زن بودن زنان در این دو خانواده با اکرام و احترام آمیخته است نه با احساس تحقیر و بیارزشی.
۲) مادران (الگو) در مقابل فاطمه(س) و زینب(س) هیچ گاه زن بودن خود را پست نمیشمارند، بلکه با نگرشی انسان مدارانه به وظایف انسانی خویش در مقابل دیگری (همسر) عمل میکنند.
۳) مادران (الگو) حقیر و زبون همسر نیستند، بلکه عزیز او و حامی و همراه شوهران خود هستند. چه در عرصه خانواده و چه در عرصه فعالیتهای اجتماعی همسرانشان، شانه به شانه آنها و در کنارشان قدم برمیدارند.
در این شیوه ارتباط این زمان هیچ گاه احساس حقارت و بیکفایتی نخواهند کرد.
۴) آنچه در این خانوادهها (الگو) در روابط بین اعضای آن، یعنی پدر و مادر با یکدیگر، مادر با فرزندان و پدر با آنها، حاکم است، بهترین نوع ارتباط بین افراد را مشاهده میکنیم.
آنچه در این روابط میبینیم، درک و مفاهمه درست از یکدیگر، احترام به عقاید و آرمان یکدیگر، و رابطهای پر از گذشت، صمیمیت، عشق و محبت بر محور ارزشهای خدایی است. چنانکه مادر فاطمه(س) وقتی همه جامعه همسرش را طرد کردند حمایتش کرد و وقتی از او دریغ کردند همه دنیایش را به پای آرمان همسر ریخت. و فاطمه(س) نیز برای ادامه آرمان پدر که جاری شدن ولایت حق بر مردم بود، از همه توش و توان خویش استفاده کرد حتی رنج تازیانه و درد ضربههای شکننده بر سینهاش را تحمل کرد بدون آنکه نزد همسر بنالد و یا بر او منت گذارد و مضطربش سازد و یا شرمگینش کند.
۵) ایثار و وفاداری، تحمل سختی، به رخ نکشیدن محدودیتها و محرومیتها به همسر و ...
حضور در جامعه بدون بینش، آگاهی و شناخت و شعور همهجانبه نتیجهاش «فتنه جمل» است، و زن را بازیچه تمایلات دیگران میسازد.
۶) آموخته مهم دیگرمان از زندگی نمونهها، این است که برای نضج گرفتن دختر الگو (فاطمه(س) یا زینب(س))و سلامت و تعالی روانی او، افراد مهم زندگیش، یعنی پدر و مادر عمدهترین نقش را بر عهده دارند. چنانکه میبینیم حتی با وجود فساد حاکم بر جامعه یا آشفتگیهای اجتماعی و عقیدتی آن زمان، عناصر تربیتی و نقش الگویی پدر و مادر و بخصوص رفتار پدر در رابطه با تقویت نقشهای فردی و اجتماعی دختر، از آن چنان قوتی برخوردار است که حتی شرایط فریبنده و آلوده محیط نمیتواند تغییری در منش و شخصیت دختر ایجاد کند.
و حال چرا پدر و مادرهای ما سبب همه انحرافها، اختلال شخصیتها و اختلال منش و آشفتگیهای رفتاری و عاطفی فرزندان خود را بر عهده جامعه (محیط اجتماع، مدرسه و همسالان) میگذارند و به نقش والدین در تربیت و بهداشت روانی فرزندان کمتر توجه میکنند. و حتی پدران نقش کمتری در محیط خانواده در تربیت و هدایت فرزندانشان چه دختر و چه پسر برای خود قایلند. گرچه در زمینه مسایل تربیتی اغلب پدران فکر میکنند نقش عمدهای برای دختران خود نمیتوانند ایفا کنند. و این نکته عمیق و ظریف و مهمی است که در تربیت فرزندان بخصوص دختران از دید حتی مسؤولان تربیتی مخفی میماند.
در زندگی دختر الگو حتی بعد از ازدواج حضور اقتدار پدرانه را در جهت تربیت میبینیم، مثل واکنش منفی رسول اکرم(ص) به آویزان بودن پرده گرانبها بر سر در خانه دخترش، چیزی که هدیه همسر فاطمه(س) از سهم بیتالمال به او بود. یا فرستادن سائل به خانه دخترش در حالی که میداند او هیچ ندارد به جز گردنبندی. در این رابطه غنی بین دختر و پدر میبینیم رفتارهای تربیتی پدر در کنار همه محبتها، نوازشها و اعزارها ادامه دارد.
۷) زینب(س) خواهری است بر زانوان پدر و مقدم بر برادران و محرم مادر، برادران از پدر میآموزند که خواهر را گرامی و شأن او را پاس بدارند و از مادر میآموزند که خواهر نقطه امن و آرامش آنها باشد. پدر و مادر چنان رفتار میکنند که برادران احترام و محبت به خواهر را فراموش شدن خود و ضایع شدن حق خود نمیبینند.
۸) آرامش حاکم بر رفتار والدین نسبت به یکدیگر، حتی در بدترین شرایط اقتصادی، اجتماعی با تکیه بر ایمان، اتکاءشان به خداوند، صبوری آنها، محبتشان به یکدیگر و مطرح نبودن زن بودن یا مرد بودن در خانه، تفاضلی بین خود قایل نشدن در تقسیم حقوق انسانی، احترام متقابل، اعتماد و گذشت زن و
مرد نسبت به یکدیگر، خواهران و برادران را نیز به این گونه پرورش میدهد.
۹) در این خانه رقابت بر سر کسب محبت یا امتیازی بیشتر از والدین مطرح نیست، چرا که همه اینها به تساوی در اختیار فرزندان هست. حتی در نوع پاسخگویی به آنها یا صدا زدنشان به یک صورت و با یک آهنگ پاسخ داده میشود. (... یا قَرّةَ عینی وَ ثَمَرةَ فؤادی، ... ای نور چشم و میوه دلم)
۱۰) در این خانه فرزندان یاد میگیرند قبل از آنکه به خود و منافع خود فکر کنند، به دیگران و نیازهایشان اهمیت بدهند. مادر برای دیگران بیشتر دعا میکند و نان خود را با وجود روزهداری به سائل میبخشد و ...
۱۱) در این خانه دختر به آسانی و با عشق نقشهای خود را فرا میگیرد و آنها را با افتخار میپذیرد. در چنین شرایطی، دیگر دختر خانه دچار بحرانی نخواهد شد. نیازهایش به محبت، احترام، پذیرش، نوازش و امنیت و ... بیپاسخ نمانده است که برای جبرانش به خارج از محیط خانه پناه ببرد یا بر والدین بیاشوبد. پدر، مادر و برادران همه در ایجاد این آرامش سهیم هستند. در این فضا هویت فرد شکل میگیرد و انسجام مییابد.
از آنجا که در این خانواده الگو، محور همه رفتارها کنشها و واکنشهای پدر و مادر ایمان و اعتقاد دینی آنهاست، از کودکی هویت دینی در وجود فرزندان نضج گرفته و برای ایفای نقشهای گوناگون خود آماده میشوند و دیگر بحران هویت و سردرگمی نقش معنایی نخواهد یافت. فرزندان بخصوص دختر در این خانواده از مادر میآموزد که چه میخواهد، هدفش چیست، که میخواهد باشد، و که باید باشد، چگونه انتخاب کند و چگونه عمل نماید و چرا باید چنین و چنان رفتار کند. در چنین شرایطی، سلامت روان دختر از بدیهیترین عناصر موجود در سیستم خانواده و سلامت زنان در جامعه است.
ما به سلامت واقعی روان و رفتار زنان و دخترانمان دست پیدا نمیکنیم مگر آنکه روش را از الگوها بگیریم.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست