دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مختصات ۱۸۳۵


مختصات ۱۸۳۵
قطعنامه ۱۸۳۵ شورای امنیت سازمان ملل حاوی مختصاتی است که آن را متفاوت از سلسله قطعنامه‌های این شورا درباره ایران می‌کند. مختصات یاد شده حائز سه سطح مطالعاتی است:
۱) جنبه نمادین آن.
۲) خصلت تاکتیکی قطعنامه به‌عنوان اقدامی با مضمون دیپلماتیک «دو گام پس، یک گام پیش»
۳) نمایش ظرفیت دیپلماسی تهران در انتخاب یا تلاش برای کشف متحدان استراتژیک در صحنه بین‌الملل.
توافق سریع و کامل اعضای شورای امنیت سازمان‌ملل در تصویب قطعنامه پیشنهادی گروه ۱+۵ آن‌هم در ۲۴ ساعت پس از ارائه به شورا، بیش از هر چیز نمایشی از همسویی گروهی است که به‌زعم تهران و بسیاری از ناظران خوش‌باور دارای استعداد اختلاف‌های خرد و کلان با یکدیگر بودند و همین امر مانع تصویب هر قطعنامه‌ای (حداقل تا پیش از انتخابات نوامبر آمریکا یا سامان‌بخشی بحران قفقاز و مدیریت مذاکرات از هم‌گسسته فلسطینی‌ـ اسرائیلی و...) می‌شد. جلو‌داری مسکو در اعلام توافق گروه ۱+۵ پیرامون پیش‌نویس قطعنامه ۱۸۳۵ و ارائه سریع آن به شورای امنیت و سرانجام تصویب آن بدون هرگونه مخالفت اصولی با محتوای ساختار قطعنامه نشان داد که اکنون تهران با فهمی مشترک از فرایند هسته‌ای ایران در جامعه بین‌الملل روبه‌رو است و برای این وضع لازم است چاره‌ای سریع و همه‌سونگر بیندیشد. در این حال تهران شاهد یک توافق دیگر نیز بوده است؛ همپایی مسکو در تقویت فهم مشترکی که به‌طور اصولی مواضع تهران را در قبال برنامه هسته‌ای خود هدف قرار داده است.
البته پیش‌بینی چنین موضعی از سوی مسکو دور از ذهن نبود، به‌ویژه هنگامی که ولادیمیر پوتین نخست‌وزیر روسیه در اوج معرکه قفقاز و در حالی که تهران مواضعی همسو با مسکو در قبال این بحران اتخاذ کرد، برای کاستن از حلقه فشارهای غرب، مخالفت با مواضع هسته‌ای تهران را موضعی پایدار از سوی مسکو خواند. بدتر اینکه پوتین چنین وضعی را مخالف منافع امنیتی روسیه دانست. حتی سخنان رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد در مقر سازمان ملل پیرامون بحران قفقاز، نیز‌ـ که جز‌ء معدود اشارت‌های چنین از سوی مقام‌های دیگر کشورها با این مضمون بود‌ـ نتوانست مسکو را در همسویی کامل با مخالفان تهران در گروه ۱+۵ دچار تعلل کند. اگرچه قطعنامه ۱۸۳۵ در نوع خود و در مقایسه با دیگر قطعنامه‌ها، حائز کف خواست‌های شورای امنیت از تهران است ولی تصویب آن از سوی همه اعضای دائم و غیردائم شورا نمایشی نمادین است که در بطن خود دو مفهوم را برجسته می‌کند: نتیجه‌بخشی دیپلماسی کنترل بحران روابط میان بلوک‌های قدرت در گروه ۱+۵ و در این ‌حال پذیرش سیاست دو گام پس، یک گام پیش از سوی همه طرف‌های این‌ گروه برای استمراربخشی به فرآیند مخالفت‌ها با برنامه‌ هسته‌ای ایران. از این‌رو قطعنامه جدید دربردارنده جنبه‌هایی است که برخی از آنها را می‌توان در موارد زیر شمارش کرد:
۱) صدور قطعنامه‌ای احتیاطی با ارائه کف مطالبات به عنوان حداقل پیشرفت در تعقیب سیاست اعمال فشار علیه تهران.
۲) قطعنامه اقدامی است محدود برای عبور از دوران گذاری که انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا؛ بحران قفقاز؛ مدیریت اختلاف‌ها میان گروه ۱+۵؛ همسو کردن کامل شورای امنیت سازمان ملل با گروه یادشده و سرانجام پنهان کردن تعارض‌ها میان هواداران تقویت دیپلماسی به جای هر گزینه دیگر با گرایش‌های افراطی از مشخصه‌های این دوران است.
۳) روسیه با سیاست کج‌دار و مریز خود توانست مدلی جدید از دیپلماسی منفعت‌جویانه‌ای را ارائه دهد که قادر باشد در بزنگاه‌های لازم از آن به نفع خود بهره‌گیری کند. اما سطح سوم مطالعه درباره قطعنامه ۱۸۳۵ به دیپلماسی تهران می‌تواند مربوط باشد همسویی کامل اعضای شورای امنیت سازمان ملل در تصویب قطعنامه پیشنهادی ۱+۵ نشان داد که تهران همچنان باید برای انتخاب متحدان ـ و یا حداقل دوستان ـ استراتژیک خود در جامعه بین‌الملل بیش از پیش محتاط و عمیق باشد. اگرچه قطعنامه ۱۸۳۵ ماهیتی حداقلی دارد اما این وضع آیا ناشی از محصول دیپلماسی تهران است یا حزم و احتیاط‌هایی که برخی اعضای گروه ۱+۵ به آن تحمیل کرده‌اند تا در موقع لزوم از آن بهره‌مند شوند؟
در فرصتی که تحولات تازه در جامعه بین‌الملل ایجاد کرد آیا تهران توانست از وجود شکاف‌ها و گسل‌ها به نفع خود بهره‌مند شده تا حداقل مانع نمایش نمادین همسویی میان گروه ۱+۵ شود؟ گلایه علی لاریجانی دبیر سابق شورای امنیت ملی از حتی کنارگذاری الگوی «مدالیته» و اتخاذ سیاست‌های شعاری به جای اقدام‌های موثر دیپلماتیک مصداقی است بر مدعایی که معتقد است تهران می‌توانست مجال از دست رفته را به فرصتی موقعیت‌ساز تبدیل کند. خوب است تهران به‌رغم همه مختصاتی که قطعنامه ۱۸۳۵ را از یک فشار تمام‌عیار علیه تهران به قطعنامه‌ای نمادین با کف مطالبات تبدیل کرده است، بار دیگر به تجدیدنظر در دیپلماسی خود پرداخته و اجازه ندهد فرصت‌طلبانی چون روسیه منافع ایران را وجه‌المعامله خود با غرب کنند. لازم است دیپلماسی ایرانی برآیندی از همه دیدگاه‌هایی شود که تنها به منافع و امنیت ملی ایران ـ‌به‌رغم اختلاف‌های جناحی‌ـ می‌اندیشند. قطعنامه ۱۸۳۵ دارای مختصاتی است که باید بیش از این درباره‌اش تامل کرد و تجربه آموخت.
جلال خوش‌چهره
منبع : روزنامه کارگزاران