دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
این فوتبال فقط قربانی می گیرد
می گویند در این دوره از جام ملت ها بهترین تیم سال های اخیر را داشته ایم و قلعه نویی می بایست چشم بسته ایران را قهرمان می كرد. ما هم ضمن احترام به تمام انتقادات بحق روزهای اخیر می گوییم مگر در جام جهانی ۲۰۰۶ تیم ملی چیزی نسبت به تیم كنونی كم داشت؟ از تیموریان و نكونامی كه نسبت به سال قبل، تجربه حضور چند ماهه در لیگ های معتبر اروپایی را كسب كرده اند، بگذریم و به این مهم توجه كنیم كه در عوض امثال كریمی، مهدوی كیا و رضایی پس از طی یك فصل موفقیت آمیز با تیم های باشگاهی شان به تیم ملی ملحق شده بودند و مثل امسال نبود كه همه آنها نیمكت نشین و جواب شده تیم های خود لقب گرفته باشند. سال پیش علی دایی را داشتیم كه به زعم خیلی از كارشناسان بی همتا است و سال های سال باید بگذرد تا جانشینی برای او پیدا شود.
آن زمان میرزاپور با كوله باری از تجربه درون دروازه تیم ملی بود و نفرات سرد و گرم چشیده ای چون گل محمدی و بختیاری زاده در كنار رحمان حضور داشتند. آن روزها تنها موردی كه نزد هواداران تیم ملی و اهالی فوتبال به چشم نمی آمد، بی انگیزگی و كدورت و قهر بود و جو حاكم بر فوتبال كشور به سبب صعود به جام جهانی و نیز قهرمانی یكی از ۲ تیم پرطرفدار ایران در لیگ ششم، بسیار مناسب و مطلوب می نمود.در بیان انتقادات عجول نباشیم و اجازه دهیم مرور زمان خیلی چیزها را ثابت كند.
همان گونه كه چند ماه قبل بی رحمانه بر علی دایی تاختند و تحت تأثیر جو موجود از وی انتقاد كردند، - از جمله خود ما كه اعتراف می كنیم كمی احساسی شدیم و تند رفتیم- امروز شاهد هستیم كه احساسات بر عقل غلبه كرده و همانها از دایی تعریف می كنند و او را همچون پتكی بر سر مهاجمان فعلی تیم ملی می كوبند اما نه آن درست است و نه این.
درست كه دایی توانایی هایش حتی فراتر از آسیا بود و عملكردش به واقع قابل تحسین و تقدیر است اما آیا اگر در كنار او و در بستری كه باید فراهم می آمد، مهاجمان شایسته دیگر هم كسب تجربه می كردند، امروز فوتبال ملی ایران در قسمت تهاجمی اش با این چالش مواجه می شد؟ این چند خط را آوردیم تا معلوم شود در انتقادات رایج در فوتبال این مرز و بوم، احساسات حرف اول را می زند و كمتر كسی اجازه می دهد مرور زمان خیلی چیزها را عیان كند. امروز همه از بهترین تیم ملی سال های اخیر سخن می گویند، غافل از اینكه ما پیشتر نیز تیم های قدرتمندی داشتیم كه باید توفیق حاصل می كردند اما هرگز چنین امری محقق نشد.
تیم برانكو ایوانكوویچ، كریمی، مهدوی كیا، رضایی، زندی و هاشمیانی را در اختیار داشت كه در تیم های سرشناس اروپایی از موقعیت و جایگاهی بسیار مطلوب برخوردار بودند. آن تیم كه همه نوع حمایت از یار دوازدهم گرفته تا جمعیت صدهزار نفری حاضر در ورزشگاه آزادی را پشت سر خود داشت، در خانه به زور از پس كره شمالی و بحرین برمی آمد اما امروز همه توقع دارند تیم ملی كه نه كریمی اش، كریمی یكی، دو سال قبل است، نه سایر لژیونرهایش شرایط قابل قبولی دارند و نه گلر، مهاجم و مدافعان اصلی و ثابت سال های قبل را در اختیار دارد، خارج از خانه همه را پس بزند و بر سكوی نخست بایستد.
در شرایطی كه اكثر قریب به اتفاق كارشناسان، فوتبال ایران را به سبب بیگانه بودن با برنامه ریزی و كارهای پایه ای و اصولی، عقب تر از ژاپن، كره جنوبی و حتی بعضی از كشورهای عربی می دانند، آیا چنین انتظاری بجا است؟ما منكر این نمی شویم كه تیم ملی باید و می توانست بهتر از آنی باشد كه در ۴ بازی اخیر خود نشان داد اما آیا استناد به این موضوع كه بهترین تیم سال های اخیر را در اختیار داشتیم، می تواند اصولی و منطقی باشد؟
نمی خواهیم بگوییم تیم برانكو با آن شرایط كاملاً ایده آل و مطلوب در مرحله مقدماتی و نهایی جام جهانی چه كرد كه به واسطه آن ناكامی تیم قلعه نویی را توجیه كرده باشیم اما مگر در سال های قبل، شرایط بدتر از امسال بوده است؟ چرا راه دور برویم، همین تیم امید به رهبری وینكوبگوویچ مگر تیم بدی بود؟ تیم های امید دوره های قبل چه؟
دیگر مثل روز برای همه روشن است كه در ناكامی تیم ملی امید، سرمربی كرواتش كمترین تقصیر را داشت چراكه از بی برنامگی فدراسیون و ضعیف بودن برنامه های تداركاتی آن از هر جهت همه آگاهند. تیمی كه تحت هدایت تومیسلاو ایویچ خود را برای حضوردر جام جهانی ۱۹۹۸ آماده می كرد، مگر تیم كوچكی بود؟
چه بلایی بر سر آن تیم آوردند و چگونه ایویچ را قربانی كردند؟ آن تیم ملی كه با بلاژویچ خود را مهیای حضور در جام جهانی ۲۰۰۲ می كرد، چطور؟ آیا تیم ضعیف وكم تجربه ای بود و نفراتش سرشناس نبودند؟ آن تیم چرا توفیقی حاصل نكرد؟
چرا در جام جهانی ۲۰۰۶ همه آرزوها نقش برآب شد؟اگر ایویچ، بلاژ و بگوویچ مقصر اول ناكامی آن تیم های پر امید ما بودند، امروز نیز بی برو برگرد و بدون توجه به مسائل دیگر باید قلعه نویی را به تنهایی محاكمه می كردیم و بر وی می تاختیم. قبول كنیم كه ساختار نامناسب فوتبال ایران كه بر همه چیز حتی مسائل اخلاقی و روابط عمومی بازیكنان سرشناس نیز تأثیر گذاشته، نقش اول را در ناكامی های فوتبال ملی و باشگاهی كشور ایفا كرده و می كند و تا زمانی كه فكری به حل آن نشود، در كنار موفقیت های جرقه ای و مقطعی، چنین شكست هایی نیز وجود خواهد داشت.
اگر رفتار و عملكرد لژیونرهای سرشناس ایرانی را با همتایانشان در ژاپن، كره جنوبی و... مقایسه كنیم، خیلی چیزها دستگیرمان می شود كه تازه یك نمونه از اثرات عدم توجه به ساختاری اصولی و رعایت خیلی ضوابط و موارد می باشد. تا چنین است، قربانی هایی چون قلعه نویی، ایویچ و... هم خواهند بود، در این مورد شك نكنید.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست