سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا


کنفرانسی‌ برای‌ زندگی‌ خصوصی‌ ایرانی‌ها


این‌ كنفرانس‌ به‌ همت‌ بنیاد میراث‌ ایران‌، موسسه‌ خاورشناسی‌ دانشگاه‌ آكسفورد، انستیتو میراث‌ فرهنگی‌ روشن‌ و بنیاد فرهنگ‌ فارسی‌ و با همكاری‌ كالج‌ های‌ سن‌ آنتونی‌ و وادهام‌ آكسفورد تشكیل‌ شده‌ و مدیر علمی‌ آن‌ محمد توكلی‌ طرقی‌ است‌ كه‌ استاد تاریخ‌ و تمدن‌ خاورمیانه‌ در دانشگاه‌ تورنتو است‌.این‌ كنفرانس‌ مصداقی‌ از گفته‌ یان‌ ریشار از سخنرانان‌ روز اول‌ كنفرانس‌ است‌ كه‌ گفت‌ «دانشوران‌ ایرانی‌ هر چه‌ می‌ گذرد نقش‌ بیشتری‌ در مطالعات‌ ایرانی‌ پیدا می‌ كنند.» جمع‌ زیادی‌ از برجسته‌ترین‌ نخبگان‌ علمی‌ ایرانی‌ به‌ همراه‌گروهی‌ از دانشوران‌ غربی‌ برای‌ این‌ كنفرانس‌ در كالج‌ سن‌ آنتونی‌ آكسفورد گرد هم‌ آمده‌ بودند. یان‌ ریشار كه‌ خود از ایرانشناسان‌ بنام‌ فرانسوی‌ است‌ به‌ خاطرات‌ چاپ‌ نشده‌ یك‌ زوج‌ فرانسوی‌ در اوایل‌ قرن‌ بیستم‌ از زندگی‌ در ایران‌ پرداخت‌ و نشان‌ داد كه‌ چگونه‌ آنها برای‌ درك‌ به‌ قاعده‌ جامعه‌ ایرانی‌ با محدودیت‌ ها و حجاب‌ های‌ متعدد اجتماعی‌ روبرو بوده‌اند. از حجاب‌ زبان‌ گرفته‌ كه‌ بدون‌ مترجم‌ نمی‌ توانستند با مردم‌ رابطه‌ برقراركنند، تا حجاب‌ زنان‌ كه‌ باعث‌ می‌ شد مهمانی‌ های‌ آنها همیشه‌ با مردان‌ ایرانی‌ باشد. زیرا مردان‌ ایرانی‌ بدون‌ زنان‌ خود در نشست‌ ها و دیدارها حاضر می‌ شدند. زنان‌ تقریبا همیشه‌ در خانه‌ و در اندرونی‌ می‌ ماندند.این‌ محدودیت‌ ها سبب‌ می‌ شود كه‌ از خاطرات‌
فرنگی‌ ها درباره‌ ایرانیان‌ نتوان‌ اطلاعات‌ چندانی‌ درباره‌ زندگی‌ خصوصی‌ مردم‌ به‌ دست‌ آورد و آنچه‌ هست‌ بیشترپنداشت‌ های‌ كلیشه‌ شده‌ یی‌ درباره‌ مردان‌ ایرانی‌ است‌. دومینیك‌ پرویز بروكشا استاد ایرانی‌ تبار زبان‌ فارسی‌ در كالج‌ سن‌ آنتونی‌ به‌ درون‌ اندرونی‌ رفته‌ بود و با تكیه‌ بر منابع‌ تاریخی‌ دوره‌ قاجار جنبه‌های‌ كمتر بحث‌ شده‌ یی‌ از زندگی‌ دختران‌ فتحعلی‌ شاه‌ را در حرمخانه‌ شاهی‌ تحقیق‌ كرده‌ بود. او كه‌ از نسل‌ جدید و جوان‌ ایرانشناسان‌ است‌ نشان‌ داد كه‌ چگونه‌ زندگی‌ شماری‌ از دختران‌ این‌ پادشاه‌ عمیقا با آموزش‌ و ادب‌ و سیاست‌ آمیخته‌ بوده‌ و چیزی‌ در این‌ زمینه‌ از مردان‌ عصر كم‌ نمی‌ آورده‌ اند.
این‌ دختران‌ می‌ توانسته‌ اند در كنار برادران‌ خود به‌ آموزش‌ خانگی‌ بپردازند و بعضی‌ از ایشان‌ شاعر بوده‌ اند و گاه‌ سه‌ زبان‌ تركی‌ و عربی‌ و فارسی‌ را می‌دانسته‌ و با ادبیات‌ آن‌ آشنا بوده‌ اند. شماری‌ از آنها مانند «ام‌ سلمه‌» در خوشنویسی‌ چنان‌ چیره‌ دست‌ بودند كه‌ به‌ خوشنویسی‌ قرآن‌ پرداخته‌اند. شماری‌ نیز مانند ضیاء السلطنه‌ منشی‌ اندرونی‌ و كاتب‌ و محرم‌ شاه‌ بوده‌اند. بعضی‌ صوفی‌می‌ شدند و بعضی‌ دیگر به‌ كار موسیقی‌ می‌ پرداختند. شماری‌ از آنان‌ چندان‌ قرب‌ سیاسی‌ داشتند كه‌ در محضر پادشاه‌ بعدی‌ محمدشاه‌ اجازه‌ حضور می‌یافتند. و تنی‌ چند از آنها به‌ نیابت‌ از پسران‌ خود در ولایات‌ حكمرانی‌ كرده‌ اند. دست‌ كم‌ از ۱۴ دختر از ۴۸ دختر شاه‌ خبر داریم‌ كه‌ به‌ زیارت‌ حج‌ كه‌ سفر فوق‌ العاده‌ دشواری‌ در آن‌ زمان‌ بود رفته‌ اند.
در ساعتی‌ از نشست‌ بعدازظهر كه‌ به‌ زندگی‌ شماری‌ از بازرگانان‌ فرهیخته‌ ایرانی‌ اختصاص‌ داشت‌ سه‌ تن‌ از پژوهشگران‌ كه‌ خود از نوادگان‌ بازرگانان‌ ایران‌ عهد قاجاری‌اند به‌ خاطره‌ نویسی‌ های‌ آنان‌ پرداختند. علی‌ قیصری‌ از دانشگاه‌ سن‌ دیه‌ گو درباره‌ حاج‌ محمدتقی‌ جورابچی‌ سخن‌ گفت‌ و شیرین‌ مهدوی‌ از دانشگاه‌ یوتا درباره‌ حاج‌ امین‌ الضرب‌ و حبیب‌ لاجوردی‌ از دانشگاه‌ هاروارد درباره‌ حاج‌ سید محمود لاجوردی‌. در همه‌ این‌ خاطرات‌ نوشته‌ها نكته‌ مشترك‌ آن‌ است‌ كه‌ دنیای‌ درون‌ خانه‌ یا روابط‌ آنها با اندرونی‌ در حجاب‌ ابهام‌ است‌ و جز جملاتی‌ اینجا و آنجا چیزی‌ از آن‌ گفته‌ نمی‌شود. در واقع‌ برای‌ مرد ایرانی‌ گفتن‌ از حرمخانه‌ و اندرونی‌ در حكم‌ گفت‌وگو با نامحرم‌ است‌ درباره‌ محارم‌ خود. هر چند كه‌ مخاطب‌ شماری‌ از این‌ خاطرات‌ چنانكه‌ علی‌ قیصری‌ درباره‌ حاج‌ تقی‌ جورابچی‌ گفت‌ اصولا اعضای‌ خانواده‌ بوده‌ اند. به‌ این‌ ترتیب‌ دیوار خانه‌ گویی‌ مرز عرصه‌ خصوصی‌ و عرصه‌ عمومی‌ است‌. دومینیك‌ بروكشا درباره‌ معنای‌ زندگی‌ خصوصی‌ ایرانی‌ چنین‌ نظری‌ دارد. علی‌ قیصری‌ معتقد است‌ زندگی‌ خصوصی‌ به‌ حیطه‌ ساختن‌ «خود» یا «من‌» فرد باز می‌ گردد. اما حورا یاوری‌ استاد دانشگاه‌ كلمبیا می‌ گوید مساله‌ اساسی‌ در تاریخ‌ زندگی‌ فرد نگاه‌ شخصی‌ او به‌ خود و بیان‌ «خود» در عرصه‌ عمومی‌ است‌. تاریخ‌ فردی‌ نوعی‌ گفت‌وگوی‌ درونی‌ است‌. نشان‌ دادن‌ «خود» است‌. به‌ این‌ معنا باید گفت‌ آثاری‌ كه‌ درباره‌ تاریخ‌ فرد باشند در متون‌ ایرانی‌ قرن‌ نوزدهم‌ چندان‌ زیاد نیستند. در عین‌ حال‌ كنكاش‌ تئوریك‌ در این‌ موضوع‌ خود از مباحثی‌ است‌ كه‌ هنوز بسیار نوپا است‌. هر چند كه‌ آمیختگی‌ ایرانیان‌ به‌ مدرنیسم‌ عملا چارچوب‌ های‌ سنتی‌ در گفت‌وگو از خود را نیز دچار تحول‌ بسیار كرده‌ است‌. یكی‌ از عوامل‌ مهم‌ در مدرنیسم‌ ایرانی‌ تجددطلبی‌ در معماری‌ شهری‌ و اصولا توسعه‌ شهرنشینی‌ است‌. كامران‌ صفا منش‌ آرشیتكت‌ و از طراحان‌ توسعه‌ شهری‌ ایران‌ كه‌ از معدود محققان‌ داخل‌ ایران‌ است‌ كه‌ در كنفرانس‌ حضور داشت‌ موضوع‌ سخن‌ خود را به‌ پدید آمدن‌ خیابان‌ در زندگی‌ شهری‌ ایران‌ اختصاص‌ داده‌ بود. زیرا از یك‌ نگاه‌ تحول‌ شهر به‌ معنای‌ تبدیل‌ كوچه‌ ها به‌ خیابان‌ است‌. امری‌ كه‌ تفاوت‌ مهمی‌ در عرصه‌ عمومی‌ ایجاد می‌ كند. در واقع‌ همانطور كه‌ مینا معرفت‌ در سخنرانی‌ خود همراه‌ با تصاویر بسیار نشان‌ داد در نقشه‌ های‌ قدیم‌ تهران‌ اصولا نامی‌ از خیابان‌ برده‌ نمی‌ شود و هر چه‌ هست‌ كوچه‌ است‌. تحول‌ خیابان‌، ماشین‌ را هم‌ جایگزین‌ چهارپا كرد و گرچه‌ تا مدتهای‌ زیاد ماشین‌ و چهارپا در كنار هم‌ در عرصه‌ عمومی‌ حضور داشتند اما نهایتا ماشین‌ به‌ یكه‌ تاز خیابان‌ تبدیل‌ شد. اما ماشین‌ در اینجا هم‌ نماند و از این‌ هم‌ فراتر رفت‌ چنانكه‌ به‌ قول‌ كامران‌ صفا منش‌ آن‌ را باید بخشی‌ گسترش‌ یافته‌ از بدن‌ صاحب‌ ماشین‌ حساب‌ كرد. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ افراد می‌ خواهند ماشین‌ شان‌ هر چه‌نزدیك‌ تر به‌ آنها باشد. ماشین‌ وارد خانه‌ می‌ شود. حتی‌ آنها كه‌ ماشین‌ ندارند در بزرگ‌ ورود ماشین‌ یا گاراژ را در معماری‌ خانه‌ خود در نظر می‌ گیرند. امروزه‌ حتی‌ در تفریحگاه‌های‌ تهران‌ صاحبان‌ تفرجگاه‌ آن‌ را طوری‌ طراحی‌ می‌ كنند كه‌ افراد بتوانند ماشین‌ خود را درست‌ در نزدیكی‌ محلی‌ كه‌ غذا می‌ خورند پارك‌ كنند.به‌ همین‌ ترتیب‌ فضای‌ درونی‌ خانه‌ ایرانی‌ تحول‌ پیدا كرده‌ است‌. خانه‌ سنتی‌ یك‌ فضای‌ واحد داشت‌ كه‌ مثل‌ صحنه‌ تئاتر تغییر نقش‌ می‌ داد. زمانی‌ غذاخوری‌ می‌ شد و زمانی‌ در آن‌ از میهمان‌ پذیرایی‌می‌ شد و سپس‌ به‌ محل‌ خواب‌ تبدیل‌ می‌ شد. اما خانه‌ ایرانی‌ امروزه‌ بخش‌ بندی‌ هایی‌ نزدیك‌ به‌ خانه‌های‌ اروپایی‌ دارد. درعین‌ حال‌، امروز به‌ گفته‌ كامران‌ صفامنش‌ در معماری‌ ایرانی‌ دو گرایش‌ همدوش‌ هم‌ پیش‌ می‌روند. یكی‌ كه‌ به‌ سوی‌ ساختمان‌ سازی‌ و فضاسازی‌ های‌ بسیار مدرن‌ غریی‌ گرایش‌ دارد و یكی‌ دیگر كه‌ دست‌ كم‌ در عرصه‌ عمومی‌ به‌ احیای‌ سنتها و ادامه‌ معماری‌ سنتی‌ و فضاهای‌ آن‌ می‌پردازد و مثلا در ایجاد چایخانه‌ ها و سفره‌ خانه‌ ها دیده‌ می‌ شود.مینا معرفت‌ نیز تحول‌ هویت‌ ایرانی‌ را در تحول‌ معماری‌ و شهرسازی‌ تهران‌ دنبال‌ كرد. او كه‌ خود آرشیتكت‌ است‌ نتایج‌ تحقیقات‌ چندساله‌ خود را كه‌ با حمایت‌ كتابخانه‌ كنگره‌ انجام‌ داده‌ با ارایه‌ اسلایدهای‌ فراوان‌ عرضه‌ می‌ كرد. او گفت‌ كه‌ حیات‌ خیابانی‌ تهران‌ مدام‌ در تغییر است‌ و در واقع‌ تهران‌ نماینده‌ تغییراتی‌ است‌ كه‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ از سر گذرانده‌ و این‌ شهر را به‌ نوعی‌ آزمایشگاه‌ برای‌ ایده‌ های‌ مختلف‌ تبدیل‌ كرده‌ است‌. او نشان‌ داد كه‌ چگونه‌ تهران‌ از شهری‌ دارای‌ ۱۱۴ برج‌ با دیوار محیطی‌ و دروازه‌های‌ متعدد به‌ شهری‌ باز و دارای‌ خیابان‌ و میدان‌ های‌ متعدد و عرصه‌ های‌ عمومی‌ جدید تبدیل‌ شد.به‌ نظر او خارجی‌ هایی‌ كه‌ به‌ ایران‌ می‌ آمده‌ اند هرم‌ زندگی‌ خصوصی‌ و عمومی‌ ایرانی‌ را در نمی‌ یافته‌ اند. زیرا در ایران‌ هم‌ زندگی‌ خصوصی‌ و هم‌ زندگی‌ عمومی‌ دارای‌ مراتب‌ است‌ و این‌ در معماری‌ شهری‌ قدیم‌ و اخلاق‌ شهرنشینی‌ ایران‌ دیده‌ می‌ شود. او محله‌ را یكی‌ از واسطه‌های‌ متنوع‌ در هرم‌ زندگی‌ خصوصی‌ و عمومی‌ در ایران‌ دانست‌. پخش‌ فیلمی‌ دو دقیقه‌ یی‌ از تهران‌ در سال‌های‌ ۱۹۳۹ نیز ازبخش‌ های‌ دیدنی‌ شواهد او بود. این‌ فیلم‌ كه‌ از قطعات‌ نادر دنیای‌ آرشیو درباره‌ تهران‌ آن‌ سالها است‌ و برای‌ اولین‌ بار پخش‌ می‌شد كار استیون‌ نایمن‌ عكاس‌ امریكایی‌ است‌ كه‌ اخیرا درگذشت‌ و در آن‌ سالها برای‌ مجله‌ معتبر نشنال‌ جئوگرافیك‌ كار می‌ كرد.

منبع‌: BBC
منبع : روزنامه اعتماد