چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
آموزش علوم نگرشی تازه برای زندگی بهتر
تا به حال در اطراف خود با این سوال برخورد کردهاید که چرا در برخی موارد ما انسانها راه حل درست و ساده را در برخورد با مشکلات روزمره زندگی برنمیگزینیم و به تبع آن برای خود، خانواده، همسایگان و همنوعانمان ناراحتی ایجاد میکنیم؟ فرض کنید در زندگی روزمره ما همه نظم را رعایت کنند و به حق یکدیگر احترام بگذارند. در آن صورت چقدر از مشکلات ایجاد شده فعلی در مناسبات اجتماعی کاسته میشود؟ سوال اساسی آن خواهد بود که این فضا چگونه ایجاد میشود که انسان مجالی را برای تفکر داشته باشد و با مهارتهای آن آشنایی پیدا کند.
آموزش و پرورش در جوامع بشری برای بهبود وضعیت زندگی انسانها و تربیت نیروی انسانی موثر در رشد جامعه تلاش میکند و گاه اهمیت این موضوع به گونهای است که آموزش از راه دور هم به مدد آن میآید و حال آن که در کنار مهارتهای عمومی (خواندن و نوشتن، آشنایی با ریاضیات، تاریخ و...) برای زندگی بهتر که در نظام آموزش و پرورش رخ میدهد، رسیدن فراگیران به تفکر منطقی از اهداف اصلی فرآیند تعلیم و تربیت است که دولتها برای آن از منابع عمومی کشور هزینه میکنند. در واقع صرف این هزینه با تاثیر چندین برابر در رشد جوامع، سرمایهگذاری بسیار موفق و نتیجهبخش است.
فراگیران در مرحله تکوین و پرورش مهارتهای تفکر، وارد سیستم آموزش و پرورش شده و در نهایت پس از چندین سال ضمن نیل به تفکر منطقی، فارغالتحصیل میشوند. هر چند در سالهای اخیر درکشورهای مختلف به یادگیری مهارت در دوره دبیرستان، توجه شده و به تبع آن رشتههایی چون کاردانش توسعه پیدا کرده است؛ اما آنچه به عنوان آفت این فرآیند تلقی میشود، آن است که فرآیند پرورش مهارتهای تفکر در فراگیران و آشنایی با مهارتهای لازم برای زندگی بهتر به خطر بیفتد، دستاندرکاران سیستم آموزشی گاه با تدوین نظامهای ارزشیابی نادرست، نقش عمدهای را در انحراف از هدف اصلی ایفا میکنند و از آن جمله میتوان به کنکور سراسری دانشگاهها و موسسات آموزش عالی اشاره کرد که عمدتا در این فرآیند سطوح شناختی پایین مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن به خاطر سپردن مطالب و بازگویی دوباره آنها اهمیت ویژهای مییابد. در چنین ساختاری معلمان مسلط به راهحلهای الگودار یا تکنیکهای بهخاطرسپاری مطالب و بازگویی مجدد آن، در جامعه موردتوجه قرار گرفته و بنگاههای اقتصادی با توجه به آنها شکل میگیرد.
باید توجه داشت فرآیند تعلیم و تربیت تنها در ساختار آموزش و پرورش نهفته نیست. بلکه خانواده، جامعه و رسانهها به عنوان عوامل تاثیرگذار، نقش بسزایی در این امر دارند و در برخی مواقع حتی میتوانند در نیل به اهداف آموزش و پرورش تاثیر معکوس داشته باشند؛ لذا باید یک همسویی در رفتار برای نیل به اهداف مشترک وجود داشته باشد و انجمن اولیا و مربیان در همین خصوص میتواند نقش بسیار موثری ایفا کند. البته در این میان نقش رسانهها هم بسیار در خور توجه بوده و بخصوص در کودکان میتواند در پرورش مهارتهای تفکر، نقشآفرین باشد.
دانشآموزان گاه از والدین یا معلمان خود میپرسند با فرض آنکه ما در آینده در رشته شیمی ادامه تحصیل ندهیم یا اصلا امکان ادامه تحصیل برایمان مقدور نباشد، چرا ما شیمی میخوانیم؟ یا چرا در مدارس شیمی، فیزیک و ریاضی تدریس میشود، مگر ما میخواهیم شیمیدان، فیزیکدان و ریاضیدان شویم؟
فرض کنید یک معلم شیمی، فراگیری واکنشهای شیمیایی را از سوی دانشآموز به عنوان هدف آموزشی برای خود تلقی کرده باشد در آن صورت فراگیر میتواند از خود بپرسد این همه فرمول شیمی در کجای زندگی به درد من خواهد خورد؟
حال باید چه پاسخی به این سوال داد؟ به نظر میرسد پاسخ دادن به این پرسش میتواند پاسخگوی بحث اول این یادداشت باشد. ما در آموزش و پرورش دنبال چه چیزی هستیم؟ گاه هدف اساسی فراموش شده و اهداف دیگری که برای کمک و نیل به آن هدف اصلی طراحی شدهاند، مورد توجه قرار میگیرد.
در چند سال اخیر به همت وزارت آموزش و پرورش و مساعدت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رشتههای میان رشتهای جدیدی برای تربیت کارشناسان خبره در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با عناوین آموزش شیمی، آموزش فیزیک و آموزش ریاضی در مقطع کارشناسی ارشد ایجاد شده است که در کنار تولیدات علمی و حرکت در مرزهای دانش و کمک به رفع معضلات موجود در نظام آموزشی به تربیت نیرویهای انسانی ماهر نیز میپردازد که نتایج آن در سالهای آینده برای سیستم تعلیم و تربیت کشور ملموس خواهد بود.
مطالعات نشان میدهد که عمدتا از آزمایشگاه در سطوح پایین آموزشی استفاده میشود درحالیکه آزمایشگاه در دروس علوم بهترین مکان برای تقلید کار دانشمندان دریافتن پاسخ پرسشهای علمی است تدریس با نگرش به تقویت فرآیندهای تفکر به کمک روشهای نوین آموزشی منجر به ایجاد انگیزه و تلاش برای یادگیری در فراگیران میشود و معلم در این میان نقش راهنما را به عهده گرفته و در این راستا تلاش خواهد کرد. گفتنی است که در بسیاری از مواقع این روشها بسیار کم هزینه است و گاه اصلا هزینهای در بر ندارد، آموزش علوم در جهت نیل به این اهداف حرکت میکند.
با روند رو به گسترش تجهیز مدارس به آزمایشگاه و کامپیوتر و نقش این دو در آموزش فراگیران، آیا این ابزارها در راستای برنامههای آموزشی به طور صحیح مورد استفاده قرار میگیرند؟
مطالعات نشان میدهد که عمدتا از آزمایشگاه در سطوح پایین آموزشی استفاده میشود در حالی که آزمایشگاه در دروس علوم، بهترین مکان برای تقلید کار دانشمندان در یافتن پاسخ پرسشهای علمی، آشنایی با مهارتهای عملی و آشنایی با روش علمی است. در این مجال مختصر، به یک تجربه کوتاه از طرح یکی از دانشجویانم اشاره میکنم.
در این تحقیق که در مقطع پیش دبستانی صورت گرفت، نشان داده شد که انجام برخی آزمایشهای علوم میتواند به پرورش خلاقیت منجر شود. در این تجربه خود بچهها، فعالیتهای علوم را انجام داده و در ارتباط با آن بحث میکردند و معلم نقش راهنما و کنترلکننده فضای آموزشی را به عهده داشت. نکته مهم در انجام این فعالیتها آن است که عمدتاً فراگیران با درگیر شدن در فعالیتهای آموزشی از جمله آزمایشگاه، دارای نگرش مثبت و سازنده نسبت به فعالیتهای علمی شده و شوق آموختن در آنها تحریک میشود، به گونهای که کمکم روش آموختن خود را کشف میکنند.
در تجربهای دیگر، یکی دیگر از دانشجویان آموزش شیمی با انجام الگوهای آموزشی جدید، موجب شد که در یک کلاس فاقد انگیزه برای آموختن، انگیزه زایدالوصفی برای آموزش شیمی در بین فراگیران ایجاد شده و نتایج حاصله حتی برای مدیران آموزشی نیز غیرقابل تصور بود.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که از زمانهای قدیم رشتههای آموزشی برنامهریزی درسی، علوم تربیتی و... در دانشکدههای علوم انسانی در دانشگاههای مختلف کشور وجود داشته است پس چرا رشتههای جدید با پیشوند آموزش پا به عرصه وجود گذاشتهاند؟
پاسخ این پرسش را میتوان به زبان ساده این گونه ارائه کرد که مثلا دبیر شیمی با قوانین شیمی آشنا میشود و علم شیمی را یاد میگیرد، آیا با گذراندن حدود ۳۰ واحد درسی تربیتی میتون از او به عنوان یک معلم موفق یاد کرد؟
آیا کسانی که از حوزه دانش علوم تجربی دور بوده و با قوانین برنامهریزی درسی آشنایی دارند، به تنهایی میتوانند برای نیل به موفقیت در ساختار تعلیم و تربیت به ایفای نقش بپردازند؟ شاید نتیجه آن باشد که معلم شیمی، شیمی را هدف اصلی فرآیند آموزش خود در دبیرستان تلقی کرده و به آن توجه کند.
لذا متخصصان آموزش علوم پس از گذراندن دوره آموزش علوم محض وارد فضای مهارت و پژوهش آموزشی شده و یافتههای خود را با عنایت به خبرگی در دانش محض در ساختار تعلیم و تربیت آشکار میکنند. بنابراین به نظر میرسد باید با عنایت به موارد ذکر شده، در برنامهریزی درسی دورههای تربیت معلم تغییراتی اعمال کرد تا در نهایت به هدف اصلی فرآیند آموزش و پرورش که همان نیل به تفکر منطقی در فراگیران است، جامه عمل پوشاند.
رسول عبدالله میرزایی ـ استادیار گروه شیمی دانشکده علوم دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی
منبع : بازیاب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست