پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تبیین جامعه‌شناختی اعتیاد و عوامل موثر بر آن (۶)


تبیین جامعه‌شناختی اعتیاد و عوامل موثر بر آن (۶)
چ) استراتژی پیشگیری مبتن بر نوع گروه‌هایی که برنامه پیشگیری برایشان طراحی شده است
هدف از پیشگیری این است که جامعه هدف به هیچ‌وجه از داروهای اعتیادآور استفاده نکند و خود را در معرض خطرات ناشی از آن قرار ندهد. در این استراتژی که یک برنامه پیشگیری مبنی بر گروه‌هایی که این برنامه برایشان طراحی شده است، سه راهبرد پیشگیری مستقل وجود دارد:
۱) پیشگیری جامع یا کلی:
این نوع پیشگیری در واقع در برگیرنده راهبردهایی برای پیشگیری از نشانه‌های اولیه مصرف مواد با شروع مصرف آن در جمعیت به طور عمومی (عام) است، یعنی برای همه.
۲) پیشگیری برگزیده:
این روش در واقع شامل آن نوع از راهبردهای پیشگیری است که برای گروه‌های هدف یا زیر مجموعه‌هایی از جمعیت عمومی طراحی شده است مثل فرزندان والدین مصرف کننده مواد و یا محصلین بی‌بضاعت مدارس.
۳) پیشگیری الزامی:
راهبردهای ایجاد شده در این نوع پیشگیری برای آن دسته از شرکت کنندگان برنامه پیشگیری است که در حال حاضر دارای شواهدی از مصرف مواد یا نشانه‌های پیشرونده مصرف مواد هستند و یا عوامل خطر در آن‌ها زیاد است. مانند اختلالات رفتاری، هیجان طلبی و خطرجویی زیاد، پرخاشگری و بی‌مبالاتی جنسی.
ح) استراتژی متوازن کنترل مواد مخدر (استراتژی ملی کنترل مواد مخدر در آمریکا)
این استراتژی نتیجه عملکردهای کشور آمریکا در زمینه کنترل مواد مخدر است. به نوعی می‌توان اذعان داشت که این استراتژی یک برنامه مطلوب و تقریبا کاملی است که می‌تواند راه‌گشایی برای کنترل مواد مخدر در تمامی کشورها به خصوص ایران باشد. مهمترین موضوعات مطرح شده در این استراتژی عبارت است از:
۱) تاکید بر امر پیشگیری (نه درمان) و افزایش آگاهی‌های عمومی در خصوص مضرات سوء مصرف مواد مخدر به عنوان بخش مهمی از استراتژی مذکور
۲) تلاش جهت سازمان‌دهی اقدامات ملی به منظور جلوگیری از تجارت و کسب درآمد از طریق قاچاق مواد مخدر
۳) حمایت از برنامه‌های آگاهی رسانی وزارت آموزش و پرورش و مدارس و تست مواد مخدر از دانش آموزان به منظور شناسایی افراد نیازمند درمان، بازپروری و مشاوره، هم‌چنین جلوگیری از ابتلای افراد در معرض مصرف مواد
۴) تاکید بر تعهد دولت در قبال خانواده‌ها و حمایت مالی و ابزاری به منظور فراهم آوردن محیطی عاری از مواد مخدر برای فرزندانشان
۵) اقدام دولت جهت افزایش سقف بودجه ملی در زمینه‌های تحقیقات،‌ طرح‌های افزایش دادگاه‌های رسیدگی به پرونده‌های مواد مخدر و هم‌چنین درمان معتادان
۶) تاکید ویژه بر آموزش جوانان و ارتقای آگاهی‌های آنان در خصوص مضرات و ظواهر فریبنده در دفعات مصرف
۷) ایجاد مراکزی از سوی دولت برای معتادان بی‌خانمان و بی‌کار، تا از این طریق افراد ضمن برخورداری از حمایت مالی و افزایش مهارت‌های شغلی، از لحاظ درمانی و معنوی و تقویت ایمان نیز تحت پوشش قرار گیرند.
۸) افزایش تحقیقات و رسیدگی به پرونده‌های منبع که در واقع تامین کننده مواد مخدر مصرفی هستند.
بخش حساس استراتژی پیشگیری از سوء مصرف، آگاه ساختن جوانان از ضررهای ناشی از مواد مخدر بر سلامتی و آینده آنان است. جوانان باید یاد بگیرند که در تمام عمر، مسئول حذر کردن و پاک ماندن از مواد مخدر هستند. در مجموع استراتژی متوازن بر سه محور اساسی متمرکز است:
۱) قطع مصرف مواد مخدر قبل از شروع آن
۲) درمان افراد معتاد
۳) نابودی بازار مواد مخدر
در زیر به ترتیب اولویت به بحث درباره هر یک از این سه محور می‌پردازیم:
۱) قطع مصرف مواد مخدر قبل از شروع آن:
اولویت اول استراتژی متوازن، قطع مصرف مواد قبل از شروع آن است. این استراتژی آموزش جوانان را در زمینه پرهیز از مصرف مواد مخدر به دلیل آثاری که این مواد می‌توانند بر سلامت و آینده فرد داشته باشد مورد تاکید قرار می‌دهد و شامل دو برنامه است:
۱ـ ۱) فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی:
تلاش‌های پیشگیرانه اولین قدم در مقابله با مواد مخدر است. این تلاش‌ها نویدگر جلوگیری از مصرف است، قبل از آن که خانواده‌ها درد و رنج در دام اعتیاد افتادن یکی از عزیزانشان را ببینند.
برنامه‌های مقابله با مصرف مواد مخدر به خصوص برنامه‌های تحقیقاتی که جامعه را دربر می‌گیرند، برای آموزش خطرات ناشی از مصرف مواد مخدر به جوانان و هم‌چنین آماده سازی زمینه برای نفی اجتماعی مصرف مواد مخدر بسیار با ارزش هستند؛ اما مقابله با مصرف مواد مخدر نیازمند یک بحث جامع در زمینه سیاست‌های عمومی است. زیرا فعالیت‌های مذکور تنها شامل یک سری برنامه‌های پراکنده دولتی نیستند، بلکه شامل تلاش خانواده‌ها و جامعه در راه شکوفایی جوانان هستند.
متاسفانه طی سال‌ها و به دلیل فرهنگ متداول، والدینی که سعی در آگاه کردن فرزندانشان از خطرات ناشی از مواد مخدر و آموزش آن‌ها برای آزادی در اتخاذ تصمیمات صحیح دارند، هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شوند. در موسیقی، فیلم و تلویزیون، مصرف مواد مخدر اغلب پرطرفدار و مهیج و مصرف کنندگان و حتی فروشندگان مواد مخدر افرادی افسار گسیخته و قانون گریز، معرفی می‌شوند. کودکان ما باید از سنین پایین بیاموزند که در تمام طول زندگی‌شان مسئول پرهیز از مواد مخدر هستند. وقتی والدین و مربیان شرایط مساعدی را فراهم کردند آنگاه مرحله دوم استراتژی اول آغاز می‌شود.
۲ـ ۱) حمایت از برنامه تست مصرف مواد مخدر از دانش آموزان و جوانان:
در سطح مدارس و دانشگاه‌ها برنامه آزمایش تست مواد مخدر یک وسیله موثر برای شناسایی دانش‌آموزان نیازمند به بازپروری و مشاوره و اعلام خطر برای کسانی که هنوز آلوده نشده‌اند است. هدف از تست جوانان تنبیه آن‌ها نیست حتی در مدارس. اگر بدون سعی در بازپروری دانش‌آموزان و محصلان مصرف کننده مواد،‌ اقدام به اخراج آن‌ها از مدارس کنند، جامعه با موجی از افراد مصرف کننده مواد مخدر مواجه خواهد شد که خود در درازمدت یک معضل جدی به شمار می‌رود. هدف اصلی از انجام این تست، دور نگه داشتن دانش‌آموزان و شاغلان به تحصیل از مواد مخدر و ترغیب آن‌ها به مشاوره و بازپروری است. هم‌چنین آزمایش تست مواد مخدر در مدارس و مراکز تحصیلی می‌تواند در راستای پیشگیری و به عنوان بخشی از یک استراتژی جامع پیشگیری استفاده شود. تست مواد مخدر کارآمد است زیرا نشانگر درک انگیزه‌های جوانان است. برای اغلب جوانان تنها علم به این‌که هر لحظه امکان خواستن آن‌ها برای تست وجود دارد کافی است که مواد مخدر مصرف نکنند و یا اصولا به طرف مصرف مواد نروند. دولت نیز متعهد به ارائه ابزار مورد نیاز به خانواده‌هاست تا آن‌ها بتوانند محیطی دور از مواد مخدر را برای تحصیل جوانان‌شان مهیا کنند.
۲) درمان افراد معتاد به مواد مخدر:
اولویت دوم استراتژی متوازن، درمان است که بر نیاز به تبادل تجربه خانواده‌ها، دوستان و دیگر افراد جهت غلبه بر مشکل اعتیاد تاکید دارد. معتادان باید توسط سازمان‌ها یا کسانی که با آن‌ها کار می‌کنند ـ کارفرمایان، نهادهای انتظامی، انجمن‌های خیریه و ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و درمانی - شناسایی و به مراکز درمانی ارجاع شوند. درمان معتادان به دو شیوه انجام می‌شود:
۱ـ ۲) به کارگیری اصول بهداشت عمومی برای درمان معتادان: الگوی بهداشت عمومی سه درس کلیدی در خصوص سیاست‌ مواد مخدر را به ما می‌آموزد. |
نخست جوانان باید درباره ظواهر فریبنده مواد مخدر آموزش ببینند. مصرف مواد مخدر یک چیز را نوید می‌دهد اما چیز دیگری را تحویل می‌دهد. چیزی حزن انگیز و مخرب برای مصرف کنندگان، خانواده‌های آنان و جوامع آن‌ها. سرخوردگی ناشی از آن برای مدتی پنهان می‌شود و در همین دوران است که عادات مصرف توسط مصرف کنندگان به سایر جوانان آسیب‌پذیر انتقال داده می‌شود.
درس کلیدی دوم در خصوص الگوی بهداشت عمومی است و این مربوط به کسانی است که هنوز در دوران «ماه عسل» هستند. این درس نتایج مهمی در مقوله درمان اعتیاد دارد. ارائه ندادن (نشدن) درمان مناسب در این بخش باعث می‌شود که حجم بالایی از افراد خواهان کمک، تحت تاثیر روش‌های ناکارآمد قرار بگیرند. برای بسیاری از مصرف‌کنندگان از جمله اکثریت گروه سنی ۱۵ تا ۲۵ ساله، پاسخی خوش‌بینانه به مصرف مواد مخدر توسط آن‌ها دلیلی برای ماندن در مراکز درمانی نیست، بلکه نشانگر این مطلب است که آیا در حقیقت نیاز به کمک وجود دارد یا خیر.
درس سوم شامل کسانی است که مصرف آن‌ها آن‌قدر پیشرفت کرده که نیازمند درمان هستند اما به طور جدی جویای درمان نیستند، زیرا حتی بهترین برنامه درمانی نیز نمی‌تواند به آن‌ها کمک کند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده توسط اداره خدمات انسانی و بهداشتی اکثر مصرف کنندگان مواد مخدر که نیازمند درمان هستند این حقیقت را رد می‌کنند. منطق کنونی درباره درمان اعتیاد، مبتنی بر این نکته است که مشکل‌ترین کار، ارائه درمان به کسانی است که ولگرد و بی‌جا و مکان هستند، کارایی خود را از دست داده‌اند زیرا سخت‌ترین موارد عملاً مربوط به کسانی است که هرگز دیده نشده‌اند. درس سوم الگوی بهداشت عمومی شامل نیاز اساسی برای تشویق مردم به طی دوره درمان است. مشکل این بخش آن است که باید به بیماری پرداخته شود که ویژگی اصلی آن انکار است. رفع خلا انکار، نیازمند آن است که ما به عنوان افراد یک کشور فضایی ایجاد کنیم که در آن، افراد صادقانه و مستقیم با پدیده اعتیاد برخورد کنند و بدین نحو افراد نیازمند درمان را به طی دوره درمان تشویق کنیم. این شکل از اجبار که با عطوفت همراه است با همکاری خانواده‌ها، دوستان، همکاران و اجتماع آغاز می‌شود. این امر همچنین نیازمند حمایت موسسات و اداره‌کنندگان آن‌ها - مجریان قانون، اجتماعات مذهبی، ارائه دهندگان خدمات درمانی - برای شناسایی و هدایت افراد نیازمند کمک به درمان اعتیاد است. در عین حال این کار نیازمند استفاده از متون بدیع برای مبارزه با اعتیاد نظیر داروهای خاص است.
۲ـ ۲) دیدگاهی جدید درباره درمان کوتاه مدت: پایان بخشیدن به دوران «ماه عسل». اکثر کسانی که به عنوان مصرف کننده مواد مخدر شناخته شده‌اند با یک مشکل روبه رو هستند، مشکلی که تا حد نیاز به پذیرش در یک مرکز درمان پیچیده نشده است. این افراد احتمالا به یک مداخله کوتاه مدت از یک گفت‌و‌گوی پنج دقیقه‌ای اصولی گرفته تا چند جلسه مشاوره پاسخ می‌دهند. درجه آموزش حرفه‌ای لازم برای انجام این تدابیر با قدرت و حدت افزایش می‌یابد. اما بیشتر آن‌ها می‌توانند در مطب پزشک یا در اداره خدمات اجتماعی بیمارستان همراه شوند. در حالی که ارجاع برای ارزیابی کامل و درمان برای برخی افراد مدنظر است، تدابیر کوتاه مدت وقتی می‌توانند کاملا موثر باشند که توسط مرجعی برای یک مصرف کننده لحاظ شوند. تحقیقات نشان داده است که درمان‌های کوتاه مدت به ویژه در خصوص مراجعه کنندگان با درجه مصرف غیرمزمن بسیار موفق هستند.
ادامه دارد...
تدوین: مختار نائیجی
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس تهران
خبرنگار علوم اجتماعی سرویس مسائل راهبردی ایران
منبع : خبرگزاری ایسنا