پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

درباره محمود خاتمی


درباره محمود خاتمی
▪ متولد ری ۱۳۳۱‎/۱۰‎/۱۴
▪ پایان تحصیلات متوسطه در تهران
▪ تحصیل علوم اسلامی معمول در حوزه
▪ دریافت كارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران
▪ دریافت كارشناسی ارشد الهیات (ادیان وعرفان)
▪ دریافت كارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه تهران
▪ دریافت دكتری فلسفه از دانشگاه تهران
▪ عزیمت به انگلستان برای ادامه تحصیل
▪ دریافت دكتری فلسفه از دانشگاه دورهام انگلستان
▪ ورود به دوره فوق دكتری فلسفه دانشگاه دورهام
▪ استاد تمام وقت گروه فلسفه دانشگاه تهران (از ۱۳۷۶)
▪ تدریس فلسفه درمقاطع كارشناسی ارشد و دكتری در دانشگاه های تربیت مدرس، علامه طباطبایی و مفید
▪ پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی، گروه غرب شناسی
▪ استاد میهمان (Visiting Professor)، گروه فلسفه، دانشگاه مك گیل McGill كانادا (۲۰۰۴-۲۰۰۳)
▪ دستیار پژوهشی (Research Assistant)، دانشگاه كمبریج (۱۹۹۷-۱۹۹۶)
▪ انتخاب شده در فهرست فیلسوفان برتر جهان در سال ۲۰۰۶ - كمبریج انگلستان
▪ استاد نمونه دانشكده علوم انسانی دانشگاه تهران ۱۳۸۵
▪ پژوهشگر برتر در حوزه دین پژوهی، وزارت فرهنگ و اندیشه اسلامی ۱۳۸۲
▪ دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران
▪ نگارش مقالات متعدد فلسفی به فارسی و انگلیسی از جمله پراگماتیسم واومانیسم، وجه اومانیستی فلسفه هگل، هیدگر و علم جدید؛ رأی هیدگر در باب نسبت تكنولوژی و هنر،لویناس و دیگری، تبیین تاریخی، پدیدارشناسی دین، مفهوم تحلیلی جدید از خود و تجربه عرفانی آن و...
▪ عضو فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران
▪ برخی از آثار تالیفی او عبارت اند از:
ـ جهان در اندیشه هیدگر، مؤسسه اندیشه اسلامی (برنده جایزه كتاب سال در حوزه فلسفه غرب)
ـ پدیدارشناسی دین، سازمان انتشارات، ۱۳۸۲(برنده جایزه كتاب سال در حوزه دین پژوهی)
ـ درآمدی به فلسفه ذهن، جهاددانشگاهی دانشگاه تهران، ۱۳۸۲
ـ زیبایی شناسی از منظر پدیدار شناسی، فرهنگستان هنر، (۱۳۸۳)
ـ پدیدارشناسی هنر، فرهنگستان هنر (آماده چاپ )
ـ ترجمه كتب: فیزیك وفلسفه (نوشته ورنر هیزنبرگ) و الفبای نسبیت (نوشته برتراند راسل)
ـ برنده جایزه كتاب سال و پژوهش در حوزه دین پژوهی
ـ برنده جایزه كتاب سال جمهوری اسلامی
«ما پدیدارشناسی را با كتاب هگل می شناسیم، اما پدیدارشناسی هوسرل، هگلی نیست. پدیدارشناسی دستاورد هوسرل است. او تكیه بر كانت و هیوم كرده. هیوم مسأله روانشناسی را به جای روش منطقی به كار برده است.
كانت گامی بلندتر بر می دارد و ترانساندانتال بودن را مطرح می كند، به این معنا كه اگر كسی از موضع روانشناختی می خواهد مسأله را حل كند، ابتدا باید حدود فاهمه بشری را مشخص كند. برنتانو میان كانت و هیوم پیوندی برقرار كرد و روشی روانشناختی را برای تحلیل مسأله شناخت مطرح كرد. هوسرل ریاضی خوانده و بعد جذب فلسفه شده و شاگرد برنتانو است. ابتدا به سبك روانشناسی شروع به تحلیل مسائل ریاضیات می كند.
تحت تأثیر فرگه از این كار صرف نظر می كند و موضع ضد سایكولوژیسم می گیرد و كم كم پدیدارشناسی اش شكل می گیرد. به پدیدارشناسی «روانشناسی توصیفی» می گوید. پدیدارشناسی نوعی توصیف پدیده هایی است كه در آگاهی بشر ظهور می كند. او می گوید من می خواهم علمی كلی بسازم كه راجع به عالمی كلی صحبت می كند و همه علوم تحت تأثیر این علم و عالم كلی قرار گیرد. فلسفه را باید به عنوان یك علم متدیك كنیم و این روش پدیدارشناسی است. ما عالم زندگی را می خواهیم صورت بندی كنیم و فلسفه، متكفل این كار - با روش پدیدارشناسانه - است.
پدیدارشناسی هم می تواند به عنوان یك متد و هم به عنوان یك رهیافت و نگاه مطرح شود. از موارد اختلاف هوسرل با هایدگر این است كه پدیدارشناسی را به عنوان یك نگاه مطرح نكنیم، چون وجه «هرمنوتیك» مطرح می شود و هوسرل این را نمی پذیرد. نتیجه پدیدارشناسی به عنوان یك نگاه، پلورالیزم است. هوسرل كه دغدغه اش این است كه علمی از فلسفه درست كند كه به اندازه ریاضیات متقن باشد، هرگز بحث های نوع هایدگری را نمی پذیرد. هوسرل اصرار می كرد كه ریاضیات، فلسفه نیست، بلكه روش است. در حالی كه وقتی به پدیدارشناسی وجه هرمنوتیكی می دهیم یك فلسفه می شود.
تبیین آگاهی، با تبیین دستاوردهای آگاهی تفاوت دارد. هوسرل دغدغه اش اولی است. این كه آگاهی به نحو پدیدارشناختی چگونه شكل می گیرد. مورد دوم را بیش تر شاگردان هوسرل دنبال كردند. كار پدیدارشناسی با مرحله تعلیق (اپوخه) آغاز می شود.
با بحث تعلیق ساحت ما از «نومن» تبدیل به «فنومن» می شود. به طور كل سه مرحله اصلی وجود دارد Reduction را كاهش معنی می كنیم، در حالی كه در هوسرل اتفاقاً معنای افزایش می دهد. تعلیق یعنی این كه من در مرحله نخست به عنوان كسی كه روش به كار می برم، قضاوت نمی كنم كه این چیزی كه بر من گشوده می شود نفس الامر دارد یا نه. انسان فقط با ظهورات سر و كار دارد. نه این كه بگوییم نومن ندارند.
«تعلیق حكم» است نه «تعلیق وجود». در دیدگاه طبیعی چیزی مستقل از ذهن انسان وجود دارد. او این دیدگاه را تعلیق می كند. پس تنها پدیدارهایی می مانند كه در شهود حسی ظهور كرده اند. بعداً از این مرحله پدیدارشناسی محض به مرحله ذاتی بر می گردد، یعنی فرایند معنا، صورت و ذات بخشی به پدیدارها. هر سه این ها برای او یك معنا دارد. نوعی نومینالیسم را كه غیر از نومینالیسم تجربه گرایان است، در اینجا به چشم می خورد.
نومینالیسم پدیدارشناسان، كلی تولید می كند. وقتی برای عده ای از پدیدارها اسمی می گذاریم برای این است كه ذاتی به آنها تعلق بگیرد، البته نه آن ذاتی كه در آغاز تعلیق كردیم؛ ذاتی كه آگاهی من آن را به آنها تزریق می كند و این برای طبقه بندی علوم لازم است، در فلسفه علم معاصر می گویند علوم، غیر ذات گرایند. این به معنای ارسطویی درست است اما به معنای هوسرلی اتفاقاً ذات گرایند. او نوعی ذات گرایی را ایجاد می كند كه مستقل از آگاهی بشر نیست بلكه آگاهی بشر آن را به پدیدارها تزریق می كند.
دغدغه هوسرل از این هم بیش تر است، این كه من مكانیزم دیگری را دنبال كنم و ببینم این علوم چگونه از طریق آگاهی تشكیل می شوند. آگاهی ماهیتاً التفات و نسبت است. آگاهی هویت مستقل نیست. او برای self ماهیت متافیزیكی قائل نیست، و برایش جنبه متدیك دارد. پس آگاهی برایش reduction نهایی است به این معنا كه علوم در آگاهی فرد شكل می گیرند (در برابر پوزیتیویست ها). پس پدیدارشناسی روش تولید معارف بشری را نشان می دهد. در اینجا بحث توصیف مطرح است.
به جای قیاس و استقراء، به توصیف پدیدارشناسی می پردازند. او معتقد است كه در تحلیل همه علوم می توان به پدیدارشناسی پرداخت، اما دغدغه اصلی او فلسفه است. فلسفه می تواند همه وقایع عالم زندگی را از طریق پدیدارشناسی تبیین كند. شلر نخستین كسی است كه پدیدارشناسی را در حوزه غیر آگاهی (اخلاق، دین و جامعه شناسی) به كار برد. بعد از هوسرل این روش از آرمان هوسرلی تغییر مسیر داد و تبدیل به علمی شد كه در وهله نخست به تعلیق شیء از لحاظ نفس الامر می پردازد. مرحله بعد معنادار كردن فنومن هاست، یعنی توصیفی از پدیدارهای انسانی در علوم. این روش به لحاظ توصیفی بودنش یكی از پربارترین روش هایی است كه در غرب استفاده شده است.
نباید در فلسفه خود را درگیر مسائل حاشیه ای كنیم كه ربط مستقیم با زندگی ندارند. این جملات را محمود خاتمی درسمینار گروه فلسفه و حكمت دانشگاه تربیت مدرس گفته است. استاد شاخص فلسفه و مؤلف آثار اثرگذار و مرجع در این حوزه كه «پدیدار شناسی به منزله روش» را پی گرفته و در ایران با این حوزه تخصصی شناخته شده است. محمود خاتمی از جمله اندیشمندان نسل چهارم و از فعال ترین آنها در حوزه های بین المللی است.او را با گرایش های دین مداری در حوزه پدیدارشناسی می شناسند.
او كارشناسی فلسفه را از دانشگاه تهران گرفته و با علاقه وافری كه به این حوزه اندیشه یافته،مدارج دانشگاهی را بدون وقفه و با جدیت و پشتكار مثال زدنی تا مقطع دكتری در این دانشگاه ادامه داده است. خاتمی موفق به دریافت كارشناسی ارشد الهیات با گرایش ادیان و عرفان شده و كارشناسی ارشد فلسفه را نیز از دانشگاه تهران گرفته است.
او در دوره دكتری نیزعلاوه بر دریافت دكترای فلسفه از دانشگاه تهران ،برای ادامه تحصیل به انگلستان می رود و موفق به دریافت دكترای فلسفه از دانشگاه دورهام انگلستان می شود.همچنین او دوره فوق دكتری فلسفه دانشگاه دورهام را نیز طی می كند. خاتمی از سال ۱۳۷۶ استاد تمام وقت گروه فلسفه دانشگاه تهران بوده و همچنین درمقاطع كارشناسی ارشد و دكتری در دانشگاه های تربیت مدرس، علامه طباطبایی و مفید، تدریس فلسفه كرده است.او مدتی نیز به عنوان استاد میهمان (Visiting Professor) گروه فلسفه دانشگاه مك گیل McGill كانادا به تدریس فلسفه پرداخته و در دوره حضور در انگلستان دستیار پژوهشی (Research Assistant) فلسفه دانشگاه كمبریج نیز بوده است.
خاتمی بخصوص در میان همنسلان خویش با نگارش مقالات متعدد به زبان انگلیسی و به عبارتی ارائه دائمی پیپر در محافل دانشگاهی،از دیگران تمایز یافته و او را به چهره آشنای فیلسوف ایرانی در محافل بین المللی فلسفه بدل كرده است.
تا آنجا كه در سال ۲۰۰۶ دانشگاه كمبریج انگلستان نام او را در فهرست فیلسوفان برتر جهان قرار داد و اعتباری ویژه برای فلسفه امروز ایران پدید آمد. او امسال استاد نمونه دانشكده علوم انسانی دانشگاه تهران نیز بوده و برای تألیف كتاب «جهان در اندیشه هیدگر» برنده جایزه كتاب سال در حوزه فلسفه غرب نیز شده است.همچنین كتاب «پدیدارشناسی دین» او جایزه كتاب سال را در حوزه دین پژوهی از آن خود كرده است.پژوهش «پدیدار شناسی دین» برای «ابتكار در گزینش موضوع و در عین حال بهره گیری از منابع اصلی بویژه مآخذ خارجی و نثر و ادبیات مناسب فارسی» به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد، بویژه آن كه نخستین گام در این زمینه بود. خاتمی در مقدمه خودبر این كتاب آورده است: «پدیدارشناسی دین Phenomenology of religion رهیافتی است با اهمیت در دین پژوهی معاصر كه به لحاظ تاریخی، محصول تلفیق دو جریان فكری - پژوهشی پدیدار شناسی هوسرل». او هدف خود را در این كتاب این چنین بیان كرده است: «نیت اصلی نگارنده آن بوده تا به پدیدار شناسی دین نگاهی متناظر یكMetatheoritic كند و شرحی در باب جایگاه و محتوای پدیدارشناسی دین بیان نماید».
كتاب «پدیدارشناسی دین» را سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر كرده است. این كتاب در ۷ فصل، به این مباحث:
۱) مطالعات دینی: درآمدی به دین پژوهی معاصر
۲) پدیدارشناسی دین: زمینه ها
۳) پدیدارشناسی كلاسیك دین
۴) پدیدارشناسی هرمنوتیك دین
۵) دین و محاكات
۶) دین و محاوره
۷) پدیدارشناسی و حقیقت دین.
خاتمی تحصیلات حوزوی نیز دارد و تحصیل علوم اسلامی معمول را تا اجتهاد در حوزه گذرانده است. او عضو فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران نیز هست و در گروه اندیشه این مركز سال هاست كه حضور پیوسته داشته است.
از دیگر ویژگی های خاتمی، كه او را با اكثریت همنسلان خویش در حوزه فلسفه جدا می كند،همانا تسلط او در تألیف دیدگاه های نظری خویش به زبان غیر فارسی است. تألیف كتب Sadraean Meditation، Basic Issues in Islamic Philosophy و ... حضور او در جغرافیایی فراتر از مرزهای داخلی فلسفه در ایران را به ثبت رسانده است.
خاتمی همچنان كه حوزه تدریس و تحقیق شخصی را دنبال می كند از حضور در محافل دانشگاهی و سمینارها و كنفرانس های مرتبط با رشته كاری خویش نیز غافل نمانده است.او در سومین دوره از سمینارهای تخصصی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی درباره «امكان بحث از علیت ذهنی در اندیشه صدرایی» سخن می گفت.
به گفته خاتمی علیت در قالب ذهنیت مدرنیته، منحصر به علیت فاعلی از نوع فیزیكیش می شود. در نهایت نمی توانیم رابطه بین امور ذهنی از لحاظ علی و امر ذهنی و امر فیزیكی را تعیین كنیم: «تا كنون سه راه حل كلی برای این مسأله عنوان شده است: یكی این كه امر فیزیكی می تواند علت امر ذهنی قرار گیرد، اما بالعكس آن ممكن نیست. امر ذهنی از خود هیچ خاصیتی ندارد. ماشین علت سایه است، اما سایه علت ماشین نیست.
(فیزیكالیسم حرف اول را می زند.) دیگری آن كه امر ذهنی می تواند علت واقع شود. باور من به وجود جن در اتاق علت ترس و فرار من می شود. تئوری بعدی تئوری دیویدسون است كه بیش ترین تئوری های دوران معاصر را پوشش می دهد. شما می توانید قائل شوید كه ارتباطی بین امر فیزیكی و ذهنی وجود دارد، ولی نمی توانید نشان دهید كه چگونه چنین ارتباطی ممكن است. برای تبیین علیت، نیازمند قوانین دقیقی هستیم كه فقط مختص فیزیك و ریاضی است. پس خلاصه حرفش این است كه حتی اگر هم چنین ارتباط علّی وجود داشته باشد، قابل تبیین نیست.
حال پرسش ما این است كه نظریه ملاصدرا كجا قرار می گیرد؟
بحث علیت برای او یك معنای وسیع دارد. گاهی سبب شرط را هم پوشش می دهد. گاهی معنای خاص تری از علت (فاعلی) مراد می كند به این معنا كه علت وجود چیزی را اقتضا می كند و لذا جنبه انتولوژیك پیدا می كند. علیت فاعلی جنبه فیزیكی را در بر گرفته و علیت فاعلی فیزیكی امری مكانیكی است، در حالی كه اینجا علیت فاعلی انتولوژیك داریم. این چگونه ممكن است؟
ملاصدرا از سوی دیگر در باب مسأله جوهریت سخن می گوید. او جوهریت نفس را قبول دارد. دوآلیسم ذهن و بدن در ملاصدرا وجود ندارد. رابطه نفس و بدن اتحادی است و این اتحاد هم وجودی است. پس یك واقعیت است كه ما تعبیر نفس و بدن را از آن می كنیم. اگر همین را قبول كنیم آیا دچار فیزیكالیسم حداقلی در ملاصدرا نیستیم؟
در فیزیكالیسم حداقلی دیویدسون هم امر ذهنی مع الواسطه (physical property) است. خاتمی همچنان كه حوزه تألیف و تدریس را دنبال می كند،مسائل و مشكلات آموزش فلسفه در ایران را نیز پی گرفته و دیدگاه های سازنده ای در باره آن دارد. او در مقاله «بررسی مشكلات آموزش فلسفه غرب به دانشجویان سال اول فلسفه» كه در همایش اَسما ارائه كرد، راهی برای معرفی مكاتب و نحله های فلسفی برای دانشجویان، قبل از شروع مطالعات تخصصی شان پیشنهاد كرده بود.
او می گوید: « یك ترم انتقالی پیشنهاد دادم شامل ۱۰ واحد نظری و ۸ واحد كارگاهی به منظور آگاهی ورودی ها با طرح كلی و فضای فلسفه، قبل از ورود به مطالعه و مباحث تخصصی. اصلاح برنامه های آموزشی، آموزش زبان خارجی روان برای مكالمه و مطالعه، ارائه مجالس سخنرانی های برنامه ریزی شده، كارگاه اندیشه، ایجاد ارتباط با مراكز آموزشی و پژوهشی دنیا و نظیر این ها نیز از راه های تغییر مسیر فلسفه از وضع كنونی آن در دانشگاه ها و بهینه شدن آن است». خاتمی تاكنون مقالات بسیاری را در حوزه فلسفه به فارسی و انگلیسی نوشته و بسیاری از این مقالات او در معتبرترین نشریات فلسفی دنیا چاپ و منتشر شده است.برایش آرزوی توفیق و طول عمر می كنیم.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید