یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

حسادت - ENVY


حسادت - ENVY
سال تولید : ۲۰۰۴
محصول : بَری لوینسن و پولا وینستاین
کارگردان : لوینسن
فیلمنامه‌نویس : استیو آدامز
فیلمبردار : تیم موریس جونز
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک مادرزباف
هنرپیشگان : بن استیلر، جک بلک، ریچل وایس، ایمی پولر، کریستوفر واکن، آری‌یل گید، سام لرنر و لیلی جکسن
نوع فیلم : رنگی، ۹۹ دقیقه


̎نیک̎ (بلک) و ̎تیم̎ (استیلر) دو دوست صمیمی‌اند که در همسایگیِ هم زندگی و در کارخانهٔ کاغذ سنباده‌سازی نیز با هم هم‌کارند. ̎نیک̎ و ̎تیم̎ اغلب در فکر دست یافتن به زندگی بهتری هستند و ̎نیک̎ معمولاً در حال نقشه ریختن و جفت و جور کردن محصولاتی است که او را به سرعت، به پول و ثروت برساند. ̎تیم̎، به‌خصوص از آخرین ایدهٔ ̎نیک̎ به اسم ̎بخارکننده̎ حسابی جا خورده است. بخارکننده، یک محصول نظافت است که مدفوع حیوانات را به طرز سحرآمیزی ناپدید می‌کند. اما جالب این‌که همین محصول مورد استقبال فراوان قرار می‌گیرد. دیری نگذشته که ̎نیک̎ به ثروت و رفاهی دست می‌یابد که خوابش را هم نمی‌دیده است. ̎تیم̎، اما، همان آدم حومه‌نشین معمولی باقی مانده و پس از مدتی، ناغافل می‌بیند که از رفیق قدیمی‌اش کینه به دل گرفته است. در حالی‌که ̎نیک̎ ثروتمندتر و ثروتمندتر می‌شود، ̎تیم̎ خشمگین‌تر می‌شود و بیش از پیش به الکل پناه می‌برد. یک شب در نوشگاهی، تیم به آسمان‌جلی عجیب و غریب (واکن) برمی‌خورد که توصیه‌های نه‌چندان دوستانه‌ای را در مورد حل مشکل خود با دوست قدیمی‌اش در اختیار او می‌گذارد.
● حسادت، حکایتی کوچک و غریب، دربارهٔ غبطه خوردن به مال و اموال همسایه، نمی‌تواند تکلیفش را با خودش روشن کند: یک کمدی سیاه غیرمتعارف باشد یا یک فیلم سرگرم‌کننده در باب دوران میان‌سالی. تمایل لوینسن به خنده گرفتن از تماشاگر ـ استراتژی‌اش برای فراتر رفتن از مرز قابلیت‌هایش جور درنمی‌آید ـ به‌خصوص اگر این مرز، فاصلهٔ زیادی هم با ریشه‌های قصه‌گوئیِ ̎بالتیمور̎ی عزیزش داشته باشد. طرفداران استیلر و بلک هم تکلیفشان با این فیلم روشن نیست. فیلم‌نامهٔ آدامز نمونهٔ بارز فیلم‌نامه‌هائی است که با کش آوردن یک طرح دوخطی می‌نویسند؛ به همین جهت سکندری می‌خورد و در پردهٔ سوم نمی‌داند به کجا برود. سازنده‌های حسادت ظاهراً سعی داشته‌اند فیلم‌شان حس و حال یک اثر مستقل و غیرمتعارف را به خود بگیرد. اما فیلم هرچه جلوتر می‌رود، داستانش باورناپذیرتر می‌شود و شخصیت‌هایش را به جاهائی نامحتمل (مثلاً، رُم) می‌فرستد. این شخصیت استیلر را بارها و بارها در فیلم‌های قبلی‌اش دیده‌ایم ولی بلک در مقابل، چهرهٔ تازهٔ مردی را توصیف کرده که از درد و رنجی که به دوستش تحمیل می‌کند، بی‌خبر است (حسادت پیش از نمایش عمومی، یک‌سالی در بایگانی خاک می‌خورد).