چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
راههای جدید تمجید و انتقاد
● عملاً، تمجید ممکن است باعث پدید آمدن بحران عاطفی و بدرفتاری بشود. چرا؟
هر چند وقت یکبار، بسیاری از کودکان برای اعضای خانوادهشان آرزوهای ویرانگری میکنند. وقتی والدین به کودک میگویند: «توچه پسر خوبی هستی»، او شاید نتواند این گفته را قبول کند، زیرا تصویری که او در ذهنش از خود ساخته کاملاً با این گفته مغایرت دارد. اواز دیدگاه خودش، نمیتواند «خوب» باشد، زیرا اخیراً آرزو کرده که بردهان مادرش زیپی میبود و نمیتوانست حرف بزند یا اینکه کاش برادرش هفته بعد در بیمارستان بستری میشد. در واقع، ما هر چقدر بیشتر از او تمجید میکنیم، او بدرفتاری بیشتری از خودش نشان میدهد تا آن «خود واقعی»اش را آشکار سازد. والدین بارها نقل میکنند: «درست پس از اینکه از بچّهمان به خاطر اخلاق و رفتار خوبش تمجید کردیم، شروع کرد به وحشی بازی در آوردن. انگار که میخواهد تعریف ما را مردود حساب کند.» البته، این امکان هم وجود دارد. کودک شاید «بدرفتاری» میکند تا از این طریق به دیگران بفهماند که نظرش در مورد عقیده ی مردم نسبت به او چیست.
● تمجید مطلوب و تمجید نامطلوب
▪ از آنچه که شرح داده شد آیا باید نتیجه بگیریم که اکنون دیگر تمجید «مفید واقع نمیشود»؟
به هیچوجه این طور نیست. مفهوم شرح فوق این است که تمجید، همچون پنیسیلین نباید بر حسب تصادف مورد استفاده واقع شود. اصول و احتیاطهایی وجود دارد که استعمال داروهای قوی را کنترل میکنند، نظیر دستورالعملهایی که درباره زمان و مقدار مصرف داروهاست و یا احتیاطهایی که درباره آلرژیهای ناشی از دارو به عمل میآید. دستورالعملهای مشابهی نیز در استعمال داروی احساسی وجود دارد.
مهمترین دستورالعمل این است که تمجید فقط باید با تلاشها و کارهای موفقیتآمیز کودک سر و کار داشته باشد، نه با صفات شخصی و شخصیت او.
وقتی پسر بچّهای حیاط خانه را تمیز میکند، تنها این نوع تمجید طبیعی خواهد بود که درباره مقدار سختی کار نظری بدهیم و نیز بگوییم که حیاط چقدر خوب به نظر میرسد. بسیار نامربوط و نامناسب خواهد بود اگر به او بگوییم چه پسر خوبی است.
گفتار تمجیدآمیز ما باید همچون یک آینه، تصویری واقعی از موفقیتهایش را به او نشان بدهد، نه تصویری مبهم و متغایر از شخصیت او.
مثالی که در زیر آمده است، تمجید مطلوب را بخوبی نشان میدهد:
«جیم» هشت ساله با تمیز کردن حیاط خانه کاری خوب انجام داد. برگهایی را که ریخته بودند، جمع کرد زبالهها را در ظرف مخصوص زباله ریخت، و ابزارها را دوباره در جایشان گذاشت و به آنها نظم داد. مادر «جیم» تحت تأثیر این کار پسرش واقع شد و از تلاشها و کارهایی که پسرش کرده بود، قدردانی بعمل آورد:
مادر: «حیاط خیلی کثیف بود. باورم نمیشد که بتوان یکروزه تمیزش کرد.»
«جیم»: «امّا من تمیزش کردم!»
مادر: « پر از برگ و زباله و چیزهای دیگر بود.»
«جیم»: «من همهاش را تمیز کردم.»
مادر: «چه کار دشواری، وای!»
«جیم»: «بله مادر، واقعاً کار سختی بود.»
مادر: «حالا حیاط خیلی تمیز شده، آدم لذّت میبرد نگاهش کند.»
«جیم»: «قشنگ شده مادر!»
مادر: «ازت متشکرم، پسرم.»
«جیم»: (با لبخندی طولانی): «قابل شما را نداشت.»
گفتار مادر سبب شد که «جیم» از تلاشهایش احساس خوشی بکند و به خاطر کارهای موفقیتآمیز خود احساس غرور داشته باشد. عصر آن روز، «جیم» تحمّل آن را نداشت که منتظر بماند تا پدر به خانه برگردد و او حیاط تمیز شده را به پدر نشان بدهد و بار دیگر از این کار خوب انجام یافته احساس غرور بکند.
بعکس، اظهار نظرهای زیر که از شخصیت کودک تمجید میکنند، مفید واقع نمیشوند:
«توچه پسر خارقالعادهای هستی.»
«راستی راستی که یار و یاور کوچولوی مامان هستی.»
«اگر تو نبودی مامان حالا چکار میکرد؟»
این نوع اظهار نظرها ممکن است کودک را بترساند و در او اضطراب ایجاد کند.
کودک شاید این احساس را بدست آورد که با خارقالعاده بودن فاصله زیادی دارد و اینکه، نمیتواند در زندگی خود از این برچسب پیروی کند. به همین دلیل، به جای اینکه با دلی آکنده از ترس و نگرانی انتظار بکشد تا فریبکاریاش فاش شود، شاید تصمیم بگیرد با بدرفتاری خود به «جرمش» اعتراف کند تا بلافاصله از بار مسئولیتش کاسته شود.
تمجید مستقیم از شخصیت، همچون نور مستقیم خورشید، ناراحتی به وجود میآورد و خیره کننده است.
برای یک شخص خجالتآور است که بگویند او خارقالعاده، فرشته، با سخاوت و متواضع است. وی احساس میکند که ناچار است دست کم بخشی از این تمجید را نپذیرد و انکار کند. وی نمیتواند در میان همگان بایستد و بگوید: «از شما متشکرم، اظهار نظرهایتان را مبنی بر اینکه من فردی خارقالعاده هستم، میپذیرم.» در میان همگان که نباشد، پیش خودش ناچاراست چنین تمجیدی را رد کند. او نمیتواند صادقانه به خود بگوید: «من خارقالعادهام. من خوب، قوی، با سخاوت و متواضع هستم.»
وی شاید نه تنها این تمجید را رد کند و نپذیرد، بلکه نسبت به آنانکه از او تمجید کردهاند، افکار ثانویهای پیدا کند: «اگر آنها مرا شخصی بزرگ بهحساب میآورند، پس نمیتوانند چنانکه باید و شاید با هوش باشند.»
علی حیدروند
http://tebb.blogfa.com
http://tebb.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست