جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
چهره سیاسی شهید آیتا...سید مصطفی خمینی(ره)
آنچه پیشروی دارید نوشتاری است که به زندگی سیاسی شخصیتی نظر میکند که سالها در مسیر مبارزه علیه ظلم و به منظور تشکیل جمهوری اسلامی فعالیت شایان توجهی داشت و سرانجام با شهادت خود پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را تحقق بخشید. این نوشتار به فعالیت سیاسی چهارده ساله حضرتآیتا...شهید حاج سید مصطفی خمینی(ره) نگاهی گذرا دارد که از نزدیکترین افراد به رهبر انقلاب اسلامی بود و از دیگر سوی خود به عنوان رهبری در میان یاران و طرفداران امام خمینی(ره) به شمار میآمد.
فعالیت سیاسی حاجآقا مصطفی خمینی(ره) از آن جهت اهمیت بررسی دارد که ایشان بهتر از هر کس دیگر روح نهضت امام خمینی(ره) یعنی براندازی رژیم سلطنتی ایران و استقرار حکومت اسلامی را دریافته بود، بهتر از هر کسی دیگر موضعگیری مناسب در مقابل حکام رژیمهای پهلوی و بعث عراق میکرد، بهتر از هر کس دیگر مبارزان انقلابی را در حضور و غیاب امام راهنما و هدایتگر بود، بهتر از هر کس دیگری با طرد عناصر غیرصالح و مظنون نهضت اسلامی را از خطر آسیب نفوذیها مصون نگاه میداشت و بهتر از هرکس دیگر تا پای جان در نهضتی که پدربزرگوارش بنیان نهاده بود ایستاد و سرانجام نیز بهتر از هر کس دیگر جان خویش را نثار احیای انقلاب کرد و خاموشی چراغ عمرش، به سرعت روشنایی شعلههای برافروخته انقلاب اسلامی ایران را به همراه آورد.
گرچه آقا مصطفی(ره) در طول دوران مبارزاتی خود بخش عمدهای از عمر پربرکتش را در زندان، تبعید، مسافرت، برگزاری جلسات، انجام مکاتبات، رایزنیهای گوناگون و ملاقاتهای وقت و بیوقت گذرانید، لیکن هیچگاه از مسیر علم و تقوا فاصله نگرفت. ایشان در عین حالی که مبارزی خستگی ناپذیر قلمداد میشد، عالم و مجتهد بود؛ مفسر قرآن و اسلام شناس بود؛ اسوه زهد و معلم اخلاق بود و از مدرسین والا مرتبه حوزه علمیه نجف اشرف محسوب میشد.
آنچه را میتوان به عنوان برجستهترین نقطه زندگانی این عالم شهید برشمرد، پیروی بیچونو چرای ایشان از رهبری انقلاب بود. مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) همانگونه که خود اظهار داشته بود چند صباحی بیشتر در اوان جوانی تقلید نکرد و پس از آن به مرتبه والای اجتهاد نائل آمد، با این حال تبعیت از امام خمینی(ره) را حتی آنجا که مخالف رای و نظر خود مییافت، واجب میشمرد و بدان ملتزم بود.
از برخی یاران امام نقل شده است که حاج آقا مصطفی(ره) در پارهای از مسائل سیاسی- اجتماعی نظری برخلاف نظر امام داشت و به خصوص در چگونگی اداره بیت حضرت امام(ره) در نجف اشرف خردهگیریهای به وضع موجود آن زمان میگرفت، ولی هیچگاه دیده نشد که برخلاف نظر امام اقدامی انجام دهد، سخنی بر زبان بیاورد و یا اعمال سلیقهای بکند.
امید است توانستهباشیم با مروری بر زندگانی سراسر افتخار آنکه شهادتش از الطاف خفیه الهی بود و آنچه اکنون در انقلاب اسلامی خود داریم، از برکت خون پاک اوست، مشتاقانش را به مسیری که او میپیمود رهنمون بوده باشیم.
● فعالیت سیاسی حاج آقا مصطفی
▪ از آغاز تا واقعه کاپیتولاسیون
چهره مبارز و خروشان آیتا... شهید حاج سید مصطفی خمینی(ره) از اوایل نهضت مقدس و بنیان برانداز حضرت امام خمینی(ره) علیه رژیمپهلوی نمایان شد. گرچه وی پیش از نهضت امام خمینی(ره) نیز تا پایهای در جریانهای سیاسی و مبارزاتی وارد بود و با برخی از رهبران فداییان اسلام دوستی و همفکری داشت. آن زمان که لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب شد (۱۶ مهرماه ۱۳۴۱ ش) و بر اساس آن محمدرضا پهلوی رسما توطئه اسلامزدایی خود را آغاز کرد، مبارزات بیامان امام خمینی(ره) نیز علیه ظلم و فساد سلطنت پهلوی به طور رسمی شکل گرفت.
گرچه در این برهه از زمان حاجآقا مصطفی(ره) به همراه والده مکرمه خویش در عتبات عالیات به سر میبرد، لیکن از ابتدای سال ۱۳۴۲ و حمله ددمنشان رژیم ستمشاهی پهلوی به مدرسه مبارکه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲)، ایشان همانند یک سرباز مطیع و فداکار در خدمت به نهضت اسلامی و رهبر آن کمر همت بست و از آن پس مردم را به مبارزه علیه شاه فراخواند.
مبارزهای که امام خمینی(ره) آغار کرده بود. بر سازمان و تشکیلات خاصی تکیه نداشت، بلکه ایشان حقایق را آنگونه که میبود برای مردم باز میگفت و به عنوان یک مرجع تقلید وظایف مسلمین را بر ایشان برمیشمرد و آنان را علیه رژیم بسیج میکرد.
طبیعی است اینگونه مبارزه مشکلترین روش مبارزاتی است، زیرا امام همزمان با درگیری رودررو با دشمن، وظیفه آگاه کردن مردم و انسجام حرکت انقلابی آنان در حین مبارزه را نیز به عهده داشت.
حضور مداوم و فعال حاج سید مصطفی خمینی(ره) در کنار پدر بزرگوارش، باعث شده بود تا فولاد وجودش آبدیده شود و از اوایل مبارزات عمومی و علنی علیه رژیم پهلوی، معنای عمیق این مبارزه را درک کند و تا آنجا پیش رود که خود یکی از رهبران این حماسهآفرینیها شود.
پس از حماسه ۱۵ خرداد ۴۲ که به دستگیری امام خمینی(ره) انجامید، اینطور پنداشته میشد که نهضت اسلامی رو به افول خواهد گذاشت و خروش مردم درگذران زمان خاموش خواهد شد. اما تعلیمات و زمینههایی که رهبری نهضت در نهاد شاگردان و پیروان خود به وجود آورده بود باعث شد که بسیاری از آنان از میان مردم برخاسته و اهداف ۱۵ خرداد را تداوم بخشند.
از جمله این افراد مرحوم حاجآقا مصطفی(ره) بود که با گردآوردی مردم پراکنده و پاشیدن بذر امید در دلهای شیفته آنان، موجب شد تا فشار افکار عمومی برای رفع بازداشت از امام روز به روز بیشتر شود و در نهایت سبب آزادی ایشان را فراهم آورد.
خطابهها و سخنان محکم این عالم ربانی پس از بازداشت امام خمینی(ره) به گونهای بود که اغلب میگفتند این آتش ظلم برانداز حاج آقا روحا... است که از درون حاج آقا مصطفی(ره) زبانه میکشد، تو گویی که این خود اوست که چنین داد سخن سر میدهد، انگار این صدای امام (ره) است که دیوارهای ظلم را با طنین رسایش فرو میریزد و این نبود جز اینکه ایشان با درک عمیق از چند و چون نهضت اسلامی امام (ره)، به خوبی میدانست که چه باید بگوید و مردم را به کدامین جهت راهنما باشد.
مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی(ره) درباره برادر بزرگوار خود چنین نقل کرده است:
...< در آغاز مبارزات بسیاری از مسوولیتهای پخش اعلامیهها و رساندن اخبار به امام(ره) و گرفتن اعلامیهها، جمع و تشکل دوستان از سراسر کشور و به طور کلی مسائل حساس مبارزه با دست ایشان انجام میگرفت. او همیشه سعی میکرد واقعیات را به امام(ره) برساند تا امام در فرصت مناسب تصمیمهای لازم را در زمینههای مختلف اتخاذ فرمایند.>
بهدنبال حمله وحشیانه ماموران رژیم شاهنشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ که در پی آن جیرهخواران مزدور به فرماندهی سرهنگ مولوی به ضربوجرح طلاب مدرسه پرداختند، حجرهها را غارت کردند و کتابهای مذهبی را آتش زدند و از آن مکان مقدس جز مخروبه و از ساکنان خداجوی آن جز مقتول و مضروبچیزی و کسی باقی نگذاشتند، امام خمینی(ره) پس از موضعگیریهای قاطع، اعلامیهای (که بعدها به عنوان اعلامیه <شاه دوستی یعنی غارتگری> مشهور شد) صادر کردند و طی آن این اقدام مذبوحانه را محکوم، رژیم را رسوا و آمادگی خود را برای شهادت اعلام کردند.
رژیم پهلوی که دریافته بود امام (ره) در افشاگری، شخص شاه را نشانه رفته است، درصدد توطئه علیه ایشان برآمد و به منظور احضارشان به دادسرای قم، به پرونده سازی علیه امام اقدام کرد. زمانی که مامور ابلاغ برای تسلیم احضاریه به بیت حضرت امام مراجعه کرد، ضمن تماس با حاج آقا مصطفی(ره)، ماموریت خود را برای ایشان بازگو کرد و ملاقات با امام را از ایشان خواستار شد تا بدین وسیله احضاریه را به معظم له تسلیم کند.
اما حاج آقا مصطفی (ره) که با درایت خاص خود متوجه توطئه دستگاه وابسته قضایی شاه شده بود و حاضر نبود به هیچوجه این احضاریه به دست امام برسد به بهانه اینکه امام(ره) احضاریه را نخواهد پذیرفت، درخواست مامور را رد کرد. مامور ابلاغ اظهار داشت که اجازه دهید من احضاریه را به ایشان ارائه دهم، هر چند ایشان از پذیرفتن آن خودداری کنند، لیکن حاجآقا مصطفی(ره) اجازه این کار را به او نداد و با پذیرفتن هرگونه مسوولیتی از ناحیه این برخورد خود، تاکید کرد که من صلاح نمیدانم شما به حضور ایشان بروی و میتوانی به مقامات مربوطه گزارش دهی که من مانع انجام ماموریت شما شدهام.
گرچه این اقدام برای رژیم پهلوی نتیجهای به بار نیاورد ودستگاه قضایی دیگر آن احضاریه را پیگیری نکرد اما برخورد آن شهید عالی مقام نشانه درایت و شجاعت هرچه بیشتر او بود که عمق توطئه را احساس کرد و آنگاه برخورد مناسب و لازم با آن را بدون هیچگونه ترس و تردیدی عملی ساخت.
به هر حال ایام محرم فرا میرسد (۱۳۴۲ ش و ۱۳۸۳ق) و امام خمینی با الهام از درسهای عاشورای حسینی(ع) به بسیج و آگاه ساختن هر چه بیشتر مردم میپردازند. معظم له اعلام میدارند که به مناسبت عاشورا در حرم مطهر حضرت معصومه(س) نطق مهمی را ایراد خواهند کرد. با انتشار این خبر جمعیت فراوانی که در آن ایام طبق سنوات قبلی از اقصی نقاط کشور به منظور عزاداری به شهر قم آمده بودند و همچنین روحانیون و مردم انقلابی قم به صحن مطهر و اطراف آن هجوم آورده بودند.
امام خمینی(ره) در سخنان روز عاشورای خود محمدرضا پهلوی را خطاب قرار داد و ضمن نصیحت، به وی هشدار میدهند که از عاقبت پدرش درس بگیرد و اگر راست میگویند که او با اسلام و روحانیت مخالف است بد فکر میکند! و اصولا چه ارتباطی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید و از اسرائیل هم صحبت نکنید؟!
این سخنان که به مثابه جام زهرآلود بر کام شاه و اربابان آمریکاییاش فرو ریخته شده بود آنان را از خواب غفلت بیدار کرد و به خود آورد. گرچه برای آنان سخت بود تا باور کنند در جامعه خفقان زده ایران پس از ۲۸ مرداد، کسی در ملاءعام و حضور گسترده مردم به خود جرات دهد و شاه را به طور مستقیم مورد خطاب قرار دهد، مفتضحانه او را نصیحت کند و بیمحابا از بدبختی و بیچارگیاش سخن براند، اما این واقعیتی بود که به وقوع پیوسته بود و آنان گریزی جز باور آن نداشتند.
نهتنها شاه و اربابانش از این اقدام انقلابی دچار بهت و حیرت شده بودند بلکه رجال سیاسی و احزابی که داعیه مبارزه با خودکامگیهای شاه را داشتند و خود را پیشتاز این مبارزه میدانستند، انگشت تعجب به دندان گرفتند و از اینکه بار دیگر یکی از فرزندان حوزه و روحانیت راه ستمزدایی و مبارزه با طاغوت را برگزیده است و در این مسیر آنچنان از دیگران پیشی گرفته است که مجموع بیانیهها، سخنرانیها و میتینگهای آنان با اقدامات او قابل مقایسه نیست، آنچنان شگفتزده شدند که حتی قدرت تایید و همگامی با این موج را در خود نمیدیدند و شاید بر این اساس بود که هیچگاه بیانیه و سخنانی در تایید سخنرانی امام از خود بروز ندادند!
به هر حال سخنرانی حماسی امام خمینی(ره) رژیم را بر این باور داشت که خمینی(ره) دیگر ساکت نخواهد نشست، این خروش دیگر خاموش نخواهد شد این موج قطعا امواج گستردهای را در پی خواهد داشت. از اینرو درصدد برآمدند تا این نور الهی را خاموش کنند و فریاد حق طلبانه نهضت را در گلو خفه سازند و مردم را از رهبریهای داهیانه رهبر خویش محروم سازند. بر این اساس دو شب پس از ایراد آن سخنرانی به منظور دستگیری حضرتش شبانه به منزل ایشان یورش بردند و معظمله را دستگیر کردند و پس از اعزام به تهران به زندان فرستادند.
مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) که آن شبها از پدر محافظت میکرد پس از دستگیری امام(ره) به همراه انبوه جمعیتی که از این حادثه مطلع شده بودند. به طرف صحن مطهر حرکت کردند و آنگاه که به چهار راه بیمارستان رسیدند با گروهی از ماموران پلیس روبهرو شدند که با بلندگو از مردم میخواستند متفرق شوند، ولی چون با عکسالعمل شدید حاج آقا مصطفی(ره) و مردم خشمگین مواجه شدند پابه فرار گذاشتند.
مردم قم به رهبری فرزند برومند امام (ره) از خیابان ارم وارد میدان آستانه و صحن مطهر شدند و از بلندگوی صحن که صدای آن تقریبا به تمامی اطراف حرم میرسید به دادن شعار پرداختند. رژیم شاه ابتدا با تانک و توپ و مسلسل خونریزی بیسابقهای را به راه انداخت و چون دید نمیتواند مردم غیور و مسلمان شهر قم را سرکوب سازد هواپیماهای بمبافکن را روانه قم کرد تا در صورت لزوم شهر را بمباران کنند. این هواپیماها وارد آسمان قم شدند و با شکستن دیوار صوتی و مانورهای هوایی کوشیدند اهالی شهر را مرعوب سازند.
علما و روحانیونی که در صحن مطهر گرد آمده بودند با دیدن برخورد خصمانه و وحشیگریهای رژیم با مردم قم و قتل عام عدهای از مردم دریافتند که دیگر ایستادن بیفایده است و رژیم شاه برای حفظ تاج و تخت خود از کشتار هزاران انسان دیگر دریغ نخواهد کرد، اما خشم و ابراز احساسات تودههای مردم به حدی بود که کسی جرات نمیکرد از آنان بخواهد دست از تظاهرات برداند.
ولی حاجسیدمصطفی خمینی(ره) به خاطر موقعیت ویژه خویش این رسالت را به عهده گرفت و طی نطق کوتاهی مراتب سپاسگزاریو قدردانی خود از وفاداری، فداکاری و حقشناسی ملت نسبت به امام خمینی(ره) را اعلام کرد و گفت: هیأت حاکمه با ایستادن در برابر اراده ملت به وحشیانهترین وجهی ملت را به مبارزه قهرآمیز میکشاند. آنگاه وی از هیأت حاکمه خواست تا پدر پیر خود را که در نیمه شب ربوده و به مکان نامعلومی بردهاند هر چه زودتر بازگردانند و عامه مردم را از نگرانی بیرون آورند و نیز از مردم خواست که دست از تظاهرات بردارند و به خانههای خود بروند و یک ساعت قبل از غروب آفتاب که حضرات علما بار دیگر به صحن مطهر میآیند آنان نیز اجتماع کنند تا تصمیم قاطعی اتخاذ شود.
باری پس از واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ و بازداشت حضرت امام (ره) فعالیت حاج آقا مصطفی(ره) از یک سو برای آزادی امام(ره) و از دیگر سو برای در اهتزاز نگه داشتن پرچم مبارزه و رهبری آن متمرکز شده بود. ایشان اعلامیههایی را تهیه میکرد و برای روحانیون میفرستاد و دستورهای امام را که از داخل زندان به انحای مختلف برایش میرسید به مورد اجرا میگذاشت. امام توانسته بودند به واسطه بعضی از افسران متعهد و مسلمانی که در ارتش بودند از زندانیان با ایشان رابطه برقرار کنند و بنابر نقل حاج آقا مصطفی(ره) اولین چیزی که از زندان از سوی امام خمینی(ره) به دستشان رسیده بود، وصیتنامه امام(ره) بوده است.
ساواک قم که پس از بازداشت امام خمینی، حاجآقا مصطفی را زیرنظر داشته فعالیتهای ایشان را مورد به موردگزارش کرده است.
با گذشت ایام در مرداد ۱۳۴۲ امام را از زندان به منزلی خصوصی در قیطریه و تحتنظر ساواک منتقل کردند و حاج آقا مصطفی (ره) از آن تاریخ تا حدود پنج ماهی که پدربزرگوارش در آنجا به سر میبردند در خدمت ایشان بود و به طور مستقیم نقش رابط بین رهبر و ملت مسلمان ایران را ایفا میکرد. مرحوم حاجسیداحمد آقا(ره) از اولین برخورد برادر شهیدش با امام(ره) در آن مقطع چنین گفته است:
...< هنگامی که امام را از زندان به خانه محصوری در تهران منتقل کردند من به اتفاق ایشان (حاج آقا مصطفی(ره) ) به تهران آمده و خدمت امام رسیدیم. شهید حاج آقا مصطفی در اولین برخورد سوال کردند حالا تکلیف چیست؟ ما باید از همین امروز شروع کنیم تا مردم دلسرد نشوند و فکر نکنند قضیه تمام شده است.>
این امر نشانگر روح پرصلابتآن بزرگوار است که حاضر نبود حتی وقفهای کوچک در مبارزات مردم پدید آید؟ تاکید حاج آقا مصطفی(ره) به از سرگیری مبارزات از این رو بود که او طی مدتی که امام در حبس بودند، محور فعالیتهای ضد رژیم بود و به خوبی نقش رهبری را در این نهضت از نزدیک لمس کرد و نیاز مردم مسلمان و مبارز ایران را به رهبری روحانیت دریافته بود و همچنین مدتی که ایشان در قیطریه در خدمت امام بود از ارتباط با انقلابیون لحظهای غافل نبود. به گزارشی که ساواک در این باره منعکس کرده توجه فرمایید:
● <موضوع آقای مصطفی فرزند آقای آیتا... خمینی
محترمانه به عرض میرساند به طوری که در اطلاعیههای مربوطه مشروحا به عرض رسانیده اغلب اشخاص به وسیله تلفن با نامبرده بالا قرار ملاقات در نقاط مختلف که با علایمی به یکدیگر میفهمانند، گذارده و به این ترتیب تماسهایی به راحتی بین آنان صورت میگیرد... >
● رئیس ساواک شمیرانات- انصاری
و دقیقا همین جایگاه و موقعیت خطیر حاج آقا مصطفی(ره) موجبات نگرانی ساواک را فراهم آورده بود تا آنجا که درصدد جلب و کشیدن خط و نشان برای ایشان برآمد. روزی سپهبد نصیری، مرحوم حاج سید مصطفی(ره) را احضار کرد، ولی ایشان رفتن به نزد او را نپذیرفته عصار نامی که از افسران ارتش و مراقب امام درآن منزل بود، نزد حاج آقا مصطفی(ره) آمد و اصرار کرد که من خودم شما را میبرم نزد سپهبد نصیری و برمیگردانم. بعد از چندبار آمد و رفت او، ایشان با نظر و مشاوره امام(ره) تصمیم گرفت که پیش نصیری برود، ولی عصار میخواست ایشان را با ماشین شخصیاش ببرد اما ایشان نپذیرفت و گفت باید ماشین رسمی شهربانی باشد. بالاخره یک جیپ شهربانی آوردند و مرحوم آقا مصطفی (ره) سوار آن شد.
خود ایشان میگفتند که عصار در بین راه از من پرسید چه نکتهای وجود داشت که شما با ماشین شخصی من نیامدید و حاضر شدید با ماشین شهربانی بیایید؟ گفتم میخواستم به خوبی ثابت شود که من از روی اجبار میآیم، اگر با ماشین شخصی شما میآمدم حاکی از این بود که ما با تفاهم و توافق میرویم...! نصیری که در آن موقع رئیس شهربانی کل کشور بود به ایشان گفته بود ما نمیخواهیم وضعی پیش آید که شما را دستگیر کنیم، گزارشهای مرتبی میرسد که شما با عناصر ناراخت و اخلالگر در رابطه هستید، اگر این برنامه را ادامه دهید ناچاریم شما را دستگیر کنیم.
ایادی رژیم پهلوی از مدتها پیشدرصدد بودند تا بتوانند به واسطه فرزند ارشد امام خمینی(ره) در ایشان نفود کنند و تحتتاثیر و کنترل خود قرار دهند. به خصوص پس از حادثه مدرسه فیضیه، امام(ره) دیگر هیچیک از مقامات دولتی را به حضور نمیپذیرفتند و این امر باعث شده بود که آنان به وجود حاج آقا مصطفی(ره) جهت نفوذ در امام (ره) سخت محتاج باشند.
لیکن روح عظیم و فکر والای آن مجاهد فرهیخته از یک طرف و برخوردهای جدی و خشن وی با مقامات دولتی از طرف دیگر موجب شده بود که آنان دریابند فرزند امام هوشیارتر و قاطعتر از آن است که بتوانند وی را وسیله اهداف شیطانی خود قرار دهند و ناامیدی آنان زمانی افزونتر شد که گزارش فعالیتهای برونمرزی حاج آقا مصطفی(ره) منعکس میشد:
درباره شیخ رضا ناطق فرزند مجید ۴۳۳۲/۲۰،۲۱/۶/۴۳ طبق اطلاع واصله شیخ رضا ناطق فرزند مجید که از مریدان خمینی است مبلغ چهارصد تومان به وسیله سیدمصطفی خمینی جهت سفر به شیخنشین قطر دریافت نموده، ضمنا برای آنکه کسی نفهمد مشارالیه از مریدان خمینی است نامهای از آیتا... گلپایگانی گرفته و اقدام به گرفتن گذرنامه و برگ خروج از کشور نموده است و تا چند روز دیگر از فرودگاه مهرآباد تهران یافرودگاههای آبادان و شیراز عازم قطر میشود. نامبرده اظهار نموده که مقرر است پس از رسیدن به قطر رساله و نوشتجات خمینی را ایادی برای ... به بندرعباس به قطر بفرستند تا به وسیلهمن میان اهالی قطر توزیع شود.● کاپیتولاسیون و دستگیری حاج آقا مصطفی خمینی(ره)
کاپیتولاسیون به پیمانهایی گفته میشود که حقوق قضاوت کنسولی و یا حقوق قضاوت برونمرزی را به کشور دیگری در قلمرو حاکمیت ملی یک کشور اعطا میکنند. در نتیجه چنین پیمانی، اتباع آن کشور بیگانه از شمول قوانین و ضوابطی جزایی و مدنی در قلمرو کشور میزبان مستثنابوده و رسیدگی به دعاوی حقوقی و یا حاکمه آنان در موارد اتهام به ارتکاب جرم در دادگاههای مخصوص و یا محاکم مختلط و یا با حضور کنسول آن کشور بیگانه و یا نماینده او به عمل میآید.
سابقه کاپیتولاسیون در ایران به معاهده ترکمنچای بازمیگردد که بر اساس فصل هشتم آن این امتیاز به اتباع روس داده شد. گر چه این امتیاز در زمان رضاخان پهلوی ملغی اعلام شد (۱۳۰۶ ش) اما محمدرضا پهلوی درصدد احیای آن در حکومت خود برآمد، البته این بار نه برای اتباع روسی بلکه برای اتباع آمریکایی! از مدتها قبل آمریکا قصد داشت تا امتیاز کاپیتولاسیون را برای خود از دولت ایران کسب کند و عاقبت در تاریخ ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ به مقصود خود نائل آمد و توانست بر اساس مصوبه مجلس شورای ملی ایران به کلیه نظامیان و ماموران سیاسی خود این حق را بدهد که چنانچه مرتکب هر خیانت و جنایتی در ایران شدند، دستگاههای انتظامی و قضایی ایران حق هیچگونه مداخله و محاکمه آنان را نداشته باشند و جنایتکاران مستقیما به آمریکا جهت رسیدگی به جنایتشان اعزام شوند و بدین ترتیب حکومت پهلوی ننگ دیگری را بر دامن ملت ایران نشانید و رسوایی و افتضاح هر چه بیشتر خود راآشکار ساخت.
هنوز بیش از چند روز از احیا و تصویب کاپیتولاسیون نگذشته بود که بولتن داخلی مجلس شورای ملی متن کامل سخنرانیها و گفتوگوهایی را که میان نمایندگان مجلس شورا و رئیس دولت در این زمینه به عمل آمده بود منعکس کرد که یک نسخه از این مجله به دست حضرت امام رسید و ایشان با مطالعه آن دریافت که رژیم پهلوی بار دیگر چه ضربه خانمانسوزی بر پایه استقلال و عظمت ایران زده و به ملت مسلمان و آزاده این کشور چه خیانت بزرگی کرده است. بر این اساس معظم له تصمیم به ایراد سخنرانی میگیرد تا با افشاگریهای خود، عمق خیانت شاه را برای مردم بازگو نمایند. روز چهارم آبان برای این منظور تعیین شد و خبر آن خیلی زود انتشار یافت.
رژیم پهلوی از این اقدام امام خمینی(ره) سخت به وحشت افتاد و از طرفی میدانست که با ارعاب و تهدید نمیتوان ایشان را از تصمیماش باز داشت. ناگزیر درصدد برآمد غیرمستقیم و به اسم نصیحت، ایشان را از حمله علیه آمریکا باز دارد و برای این منظور یکی از عناصر مورد وثوق دستگاه حاکمه را که تا حدودی هم دارای وجهه ملی و بیطرفی بود (حسن مستوفی پسر خاله امام خمینی(ره)) روانه قم ساخت. وی چند روز قبل از موعد سخنرانی امام وارد قم شد و پس از کوشش زیاد از آنجا که موفق نشد با امام(ره) ملاقات کند در دیداری با حاج آقا مصطفی (ره)، امام را از هر گونه حمله آمریکا برحذر داشت و هشدار داد در صورت موضعگیری امام(ره) علیه آمریکا با واکنش شدید رژیم مواجه خواهد شد.
حاج آقا مصطفی (ره) با قاطعیت به او پاسخ داد که امام به وظیفه خودشان هر نحو که صلاح بدانند عمل میکنند و اینگونه حرفها هم نمیتواند ایشان را در اجرای وظیفه و رسالتی که به عهده دارند به تجدیدنظر وادارد. به هر حال روز چهارم آبانماه ۱۳۴۳ که مصادف با خجسته میلاد بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه(ع) (۲۰ جمادی الثانی ۱۳۴۸ هـ .ق) بود فرا رسید و امام خمینی به ایراد مهمترین سخنرانی خویش پرداختند. در بخشهایی از سخنان امام (ره) چنین آمده است:
...< عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند... برای اینکه میخواستند وام بگیرند، آمریکا خواست این کار انجام شود... اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد این ملت یک روز اسیر انگلیس و روز دیگر اسیر آمریکا باشد... اگر نفوذ روحانیون باشد تو دهن این دولت میزند، تو دهن این مجلس میزند، وکلا را از مجلس بیرون میریزد... اگر نفوذ روحانیون باشد نمیگذارد یک دست نشانده آمریکایی این غلطها را بکند. از ایران بیرونش میکنند... ما این قانون را که به اصطلاح خودشان گذاردهاند قانون نمیدانیم، ما این مجلس را مجلس نمیدانیم، ما این دولت را دولت نمیدانیم، اینها خائناند، خائن به کشورند... >
از آنجا که خفاشان شبپرست نتوانستند وجود خورشید فروزان انقلاب را تحمل کنند در تاریخ ۱۳ آبانماه ۱۳۴۳ امام خمینی (ره) را شبانه دستگیر و با عجله به ترکیه تبعید کردند. حاج آقا مصطفی(ره) از این اقدام ناشایست رژیم که نمونه آن را در ۱۵ خرداد ۴۲ به چشم دیده بود سخت برآشفت و به خیابان آمد و همراه با سیل خروشان روحانیون و مردم قم به منظور گفتوگو با آیات عظام و علمای اعلام، رهسپار بیوت آنان شد و بدین ترتیب همگام با مردم قهرمان با فریاد اعتراضآمیز خویش، جو ارعاب و وحشت را شکست و از مراجع وقت خواستار اقداماتی جهت آزادی رهبر انقلاب شد.
ساواک که سابقه مبارزاتی و رهبری حاج آقا مصطفی(ره) را در ۱۵ خرداد دیده بود و یقین داشت در صورت آزاد گذاشتن وی، خشم مردم به قیام عمومی تبدیل خواهد شد و چه بسا که اوضاع کشور از تسلط آنان خارج شود، از این رو مقدمات دستگیری ایشان را فراهم آورد و آن زمان که حاج آقا مصطفی(ره) در بیت مرحوم آیتا... العظمی مرعشی نجفی با ایشان به گفتوگو مشغول بود، به آنجا یورش برد و ایشان را دستگیر کرد.
مرحوم حاج سیدمصطفی خمینی(ره) که همانند پدر عالی مقام خویش، ذرهای از ترس در وجودش نبود بدون هیچ واهمهای مسیر قم- تهران را با کمال آرامش طی کرد. معظمله را یکسره به زندان قزلقلعه تهران انتقال دادند و ضمن بازجویی اولیه و تشکیل پرونده به دادستانی ارتش معرفی کردند. به متن سندی در این باره توجه فرمایید:
موضوع: سید مصطفی فرزند روحا... مصطفوی معروف به خمینی بدین وسیله دو برگ پرونده اتهامی نامبرده که در تاریخ ۱۳/۸/۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت دستگیر شده به پیوست ایفا میگردد. خواهشمند است دستور فرمایید ضمن صدور قرار تامین مقتضی پرونده امر را جهت تکمیل به این سازمان اعاده فرمایند.
● رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور- سرلشکر پاکروان
پس از صدور قرار بازداشت دادستانی ارتش، هنگامی که برگه رای به ایشان ارائه شده در ذیل آن نوشت: < بسمه تعالی- با اصل قرار و کیفیت بازداشت و به قرار بازداشت کننده شدیداً معترضم. سید مصطفی خمینی ۱۴/۸/۴۳> پس از این اعتراض پرونده معظمله به اداره دادرسی ارتش- دادگاه ارجاع داده شد و این اداره بعد از آنکه پرونده را مورد بررسی و مداقه قرار داد حکم بازداشت از پیش تعیین شده ساواک را که به دادستانی وابسته به ارتش ابلاغ شده بود مورد تایید قرار داد!
● اداره دادرسی ارتش
▪ دادنامه:
رای شماره ۱۶۹، ۲۰/۸/۴۳ دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش هیات دادرسان دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش به ریاست سرتیپ محمدتقی تاجالدینی و کارمندی افسران مشروحه زیر درساعت ۴۵/۱۲ روز ۲۰/۸/۴۳ به منظور رسیدگی به اعتراض به بازداشت سید مصطفی فرزند سید روحا... شهرت مصطفوی (خمینی) که به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت تحت پیگرد قرار گرفته و پرونده جهت رسیدگی به اعتراض متهم طی شماره ۷۲۹۹۴/۳۴۵۳۳/۱۱/۷، ۱۹/۸/۴۳ به این دادگاه ارجاع گردیده است. به تجویز ماده ۱۶۶ قانون دادرسی و کیفر ارتش خارج از نوبت جلسه اداری تشکیل و پس از بررسی و مداقه کامل پرونده، به اتفاق آرا قرار صادره از طرف بازپرس شعبه ۷ دادستانی ارتش مبنی بر بازداشت متهم نامبرده به استناد بند اول ماده ۱۳۰ مکرر اصول محاکمات جزایی وارد دانسته و مراتب را بدین وسیله اعلام میدارد.
● رئیس دادگاه عادی شماره ۱ اداره دادرسی ارتش- سرتیپ محمدتقی تاجالدینی.
دادرسان:
۱) سرهنگ قضایی علی بهزادان.
۲) سرهنگ پیاده حجتا... مشایخ.
بالاخره پس از صدور قرار بازداشت، حاج آقا مصطفی(ره) مدت ۵۷ روز را در زندان قزلقلعه و عمدتاً در سلول انفرادی گذراند. در این مدت طی دو نوبت بازجویی مفصلی از ایشان به عمل آمد که در بخشی از آنها اینچنین آمده است: <عقیده آقای مصطفوی در مورد فعالیتهای سیاسی آقای خمینی:
...< منجمله امور مربوط به دخالت در امر بهمعروف و نهی از منکر که از اصول اصلیه و منکر آن کافر و تارک آن مرتکب گناه کبیره میباشد و چنانچه سه مرتبه یا چهارمرتبه و بنابر احتمالی پنج مرتبه این گناه که نکردن امربه معروف و ترک کردن نهی از منکر است، مرتکب شود در صورتی که حد شرعی که تعزیر است در فواصل این گناهها اجرا شود، مستلزم جواز قتل میباشد.
سیدمصطفی خمینی> این عالم ربانی و مجاهد شهید در گسترش نهضت اسلامی و به خصوص محکومیت لایحه کاپیتولاسیون نقش فعالانهای داشت و بدین خاطر نامهها و اعلامیههای گوناگونی را به نامهای مختلف تنظیم و منتشر میکرد. یکی از این نامهها را که به اسم اهالی قم مبنی بر انزجار از احیای کاپیتولاسیون تنظیم کرده بود، همراهش بود که پس از بازداشت آن نامه به دست ساواک افتاد. زندان ایشان را در اهداف خویش در روحیه سازشناپذیرش استوارتر کرد.
او برای زندانیان رحمت بود و به هدایتآنان همت میگمارد و در مواقعی که پیش میآمد مسائل سیاسی را برای زندانیان روشن میکرد و حتی بعضیها را که از جنبه اعتقادی متزلزل بودند به حقانیت اسلام راهنمایی کرد. از آنجا که تا تاریخ ۳۰/۹/۴۳ امام خمینی(ره) از بازداشت فرزندشان هیچ اطلاعی نداشتند و تنها در آن تاریخ توسط سید فضلا... خوانساری که به ملاقات ایشان در ترکیه رفته بود، از دستگیری حاج آقا مصطفی(ره) با خبر میشدند، لذا به گمان اینکه فرزندشان در قم است در تاریخ ۱۹/۸/۴۳ (مطابق با ۵ رجب ۱۳۴۸ هـ.ق) طی نامهای ایشان را به عنوان وکیل تامالاختیار خود تعیین کردند تا وجوه شرعیه را دریافت کند و شهریه حوزههای علمیه را بپردازند. معظمله پس از اطلاع از بازداشت فرزندشان اظهار رضایت کردند و آن را برای سازندگی هر چه بیشتر ایشان مفید دانستند.
● آزادی حاج آقا مصطفی(ره) و اقامت چند روزه در قم
طی دو ماهی که از بازداشت مرحوم آیتا... شهید سیدمصطفی خمینی(ره) میگذشت، خلا چشمگیری در رهبری نهضت پس از تبعید امام خمینی(ره) مشهود بود. مبارزان و یاران امام(ره) پس از تبعید رهبر خود، بیشترین اتکا را در رهبری مبارزه با حاج آقا مصطفی (ره) داشتند، لیکن در مدت بازداشت ایشان از این نقطه اتکا نیز محروم بودند.
بر همین اساس مراجع عظام قم، علمای اعلام و شخصیتهای انقلابی برای آزادی حاج آقا مصطفی (ره) میکوشیدند تا با وجود ایشان انسجام بیشتری به اعتراض مردم نسبت به تبعید رهبری انقلاب داشته باشند. گرچه این ضرورت را حاج آقا مصطفی(ره) بیش از همه احساس کرده بود، لیکن فکر پدر در تبعید و اطلاع از سلامت ایشان یک آن فرصت نمیداد تا به چیزی دیگر بیندیشد. لذا از یک سو در خارج از زندان به مراجع عظام پیغام میدهد و استمداد میجوید تا خبری از سلامت امام(ره) کسب کنند و از سوی دیگر خود پیشنهاد میدهد تا به ترکیه برود و از احوال پدر کسب اطلاع کند.
از آنجا که رژیم پهلوی از یک طرف در نزد افکار عمومی جامعه مسلمان ایران به علت بازداشت فرزند امام(ره) آن هم بدون دلیل موجه زیرسوال رفته و محکوم بود و از طرف دیگر از سوی جامعه روحانیت نسبت به آزادی معظمله تحت فشار قرار داشت وزارت دربار جوانب امر را بررسی کرد تا چنانچه آزادی ایشان تبعات سوئی دربر ندارد تصمیم مقتضی اتخاذ شود. از اینرو نظر ساواک را دراین رابطه جویا شد و ساواک اینچنین اظهارنظر کرد:
موضوع: آزادی و عزیمت به قم سید مصطفی خمینی
در مورد آزادی و عزیمت به قم فرزند آیت ا...خمینی، ساواک نظر خاصی ندارد، ولی مسلم است با رفتن نامبرده به قم طرفداران خمینی او را احاطه نموده و امکان دارد ناراحتیهایی نیز ایجاد نماید که مراقبتهای به موقع و لازم به عمل خواهد آمد. ضمناً نامبرده قبلاًً پیشنهاد نموده بود که در صورت امکان نزد پدرش برود. این پیشنهاد از نظر ساواک بسیار مفید و دارای محاسن زیادی است، چه با این وضع در بزرگ کردن این شخص اقدامی نشده و رفتن او هم به نزد پدرش بسیار طبیعی به نظر خواهد رسید و امکان احاطه او به وسیله طرفداران خمینی و تشکل آنها منتفی و خود به خود موضوع از خاطرهها محو خواهد شد.
● رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور- سرلکشر پاکروان
با این نظریه ساواک، رژیم پهلوی به این نتیجه میرسد که حاج سید مصطفی(ره) را با پای خود و بدن هیچ سر و صدا و جنجالی به ترکیه نزد پدرش تبعید کند و برای همیشه از ادامه رهبری نهضت اسلامی توسط حاج آقا مصطفی(ره) در امان باشد و همچنین وانمود سازد که ایشان به میل و علاقه خود به ترکیه رفته است! بر اساس این محاسبات سرهنگ مولوی رئیس ساواک استان مرکزی در زندان نزد حاج آقا مصطفی(ره) رفت و اظهار داشت که شما میتوانید به ترکیه نزد پدرتان بروید و چون از تمایل و آمادگی ایشان اطمینان یافت و نقشه ساواک را در این مرحله موفق دید فوراً از ایشان خواست تا رسماً از شهربانی تقاضای گذرنامه و صدور برگ خروج کند، تا ایشان نیز اقدام لازم را انجام دهد.
پس از طی تشریفات لازم سرهنگ مولوی ضمن آزادی حاجآقا مصطفی(ره) با ایشان قرار گذاشت که اولاً بدون سر و صدا وارد قم شود و جنجالی به پا نکند! و ثانیاً تاریخی را مشخص کرد تا ایشان در تهران حاضر باشد و از طرف دیگر طی تلگرافی آزادی وی را به ساواک قم اطلاع داد و خواستار مراقبتهای لازم شد:
سید مصطفی خمینی در ساعت ۱۸:۰۰ روز ۸/۱۰/۴۳ از زندان مرخص و ممکن است ظرف امشب یا فردا به قم عزیمت نماید. تماسها و ملاقاتهای او را زیرنظر گرفته و به موقع گزارشنمایید.
● مولوی
البته به رغم ادعای بدیعی مبنی بر عدم اتفاق قابل عرض! مردم و روحانیون قم پس از اطلاع از آزادی فرزند برزگوار رهبرشان، سراسیمه به حرم مطهر هجوم بردند و ایشان را همانند نگین انگشتری در میان گرفتند و تا منزل همراهی کردند. بهتر است جزئیات ماجرا را طبق نقل شاهدان آن روز مروز نماییم:
ما خودمان در صحن مطهر ساعت ده صبح نشسته بودیم که حاج آقا مصطفی(ره) از تهران وارد شد و یکسره به طرف درس حضرت آیتا... العظمی نجفی حرکت کرد. خدا میداند وقتی که آقای نجفی ایشان را دیدند دیگر طاقت نیاوردند و از منبر پایین آمده او را در بغل گرفتند و شروع کردند هایهای گریه کردن، که گریه این دو نفر تمام مردم حرم و صحن را به گریه آورد.
حاج آقا مصطفی(ره) پیشاپیش جمعیت و طلاب به طرف خیابان ارم و منزل خودشان در یخچال قاضی حرکت کردند. مردم در خیابان و اطراف به قدری متراکم بودند که تمام خیابان مسدود شده بود.
● تبعید حاج آقا مصطفی(ره) به ترکیه
در حالی که ساواک طبق برنامه قبلی خود در صدد فراهم آوردن مقدمات سفر حاج آقا مصطفی(ره) به ترکیه بود، ایشان در دید وبازدیدهایش با علمای تراز اول قم، آنان را از قصد سفر خود به ترکیه مطلع کرد، لیکن با مخالفت جدی علما مواجه شد و آنان این امر را توطئهای از سوی ساواک قلمداد کردند و رفتن ایشان را به هیچوجه صلاح ندانستند.
حاج آقا مصطفی(ره) با مشورتهای بیشتری که انجام داد عزم خود را جزم کرد و به مخالفت با وعدهای که داده بود برآمد و در جمعبندی به این نتیجه رسید که ممکن است در قم ماندن او به نفع شخص امام (ره) نباشد و او نتواند به پدر خود خدمت نماید لکین میتواند به نهضت ظلم براندازی که پدر آغاز کرده خدمت کند و رضایت بیشتر ایشان را فراهم آورد.
از این رو ایشان به هنگام موعد مقرر به تهران نرفت و آنگاه که ماموران ساواک علت تاخیر را جویا شدند به اطلاع آنان رساند که از رفتن به ترکیه منصرف شده است. روز بعد سرهنگ مولوی شخصاً تلفنی با ایشان تماس گرفت و علت تأخیرش را پرسید. ایشان جواب داد من در اینجا (قم) آن پیشنهاد را مورد بررسی قرار دادم و با علما مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که رفتن من از قم صلاح نیست. سرهنگ مولوی با عصبانیت شروع به توهین و جسارت به ایشان و سایر علما کرد و حاج سید مصطفی(ره) نیز قاطعانه و به مراتب شدیدتر جواب او را داد تا حدی که مولوی مجبور شد تلفن را قطع کند.
از آن پس پیگیریهای ساواک شدیدتر شد و مرتب از ساواک قم خواست ایشان را راضی کند و به تهران بفرستد و پس از آنکه مایوس شد طی تلگرافی دستور بازداشت ایشان را صادر کرد و پس از آن ساواکیها به منزل آن عالم عالیقدر حملهور شدند و با طرز فجیعی ایشان را دستگیر و روانه تهران کردند.
این یورش آنچنان وحشیانه بود که موجب شد همسر حاج آقا مصطفی(ره) سرکار خانم معصومه حائری که باردار بود، دچار ناراحتی شود و بچه خود را سقط کند و به کسالت ممتدی دچار شود.
سرانجام در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۴۳ حاج آقا مصطفی(ره) به ترکیه نزد پدر بزرگوارش تبعید شد و سرهنگ مولوی که خود را در این ماجرا پیروز یافت مراتب را اینچنین گزارش داد:
● سید مصطفی خمینی
نامبرده فوق در تاریخ ۱۳/۱۰/۴۳ جهت عزیمت به ترکیه از قم به وسیله ساواک قم به تهران وارد و شب را در باشگاه نخستوزیری استراحت نموده و در ساعت ۳۰/۵ دقیقه روز ۱۴/۱۰/۴۳ با هواپیما به طرف استانبول پرواز نمود.
● رئیس ساواک استان مرکزی- مولوی
حاج آقا مصطفی(ره) آن شبی را که در باشگاه نخستوزیری میگذراند به منظور رفع نگرانی مادر و همسر خود که شاهد دستگیری ایشان بودند، نامهای را جهت هر دو نوشت تا مقداری از نگرانی آنان بکاهد. او در این نامهها ضمن توصیف محل استقرار خویش، سفارشاتی درخصوص فرزندانش به حاج سید احمد آقا کرد. ایشان طی مدتی که در ترکیه و نزد امام(ره) به سر میبرد همواره انیس و همدمی خدوم برای ایشان بود و لحظهای از مواظبت ایشان غفلت نمیورزید.
روزها و شبها در ترکیه به سختی میگذشت، یکی از برنامههایی که رژیم پهلوی در آنجا برای اذیت امام خمینی(ره) داشت استقرار ماموران بیادب بود که موجب بیحرمتی به معظمله میشدند و حاج آقا مصطفی(ره) گاهی این نوع برخوردها را نمیتوانست تحمل کند و به اعتراض و انتقاد و حمله به ماموران میپرداخت که اینگونه اقدامات باعث نگرانی ساواک شد و ایشان را تهدید کرد که به جای دیگری تبعید خواهد شد.
یکی دیگر از مسائلی که در ترکیه پیوسته ایشان را آزرده خاطر میکرد نوع لباسی بود که رژیم لائیک ترکیه بر ایشان و پدر عالیمقامشان تحمیل کرده بود. چرا که دژخیمان رژیم لائیک ترکیه نیز همانند ساواک ایران از عبا و قبا و عمامه وحشت داشت و به هیچ وجه نمیگذاشت این دو بزرگوار از این لباسهای مقدس استفاده کنند.
پس از گذشت حدود دوماه و نیم از اقامت حاج آقا مصطفی(ره) در ترکیه، ایشان کوشید به ایران بازگردد و نهضت اسلامی را که با تبعید امام(ره) و دستگیری روحانیون و مبارزان، دچار رکود شده بود احیا نمود. حاج آقا مصطفی(ره) که به رغم میل باطنی خود به شرایط تحمیلی ساواکتن در داد و تعهدات از پیش تنظیم شده آنان را امضا کرد ولی به علت ترس شدید رژیم از حضور ایشان در ایران، موفق نشد به ایران بازگردد، لذا همراه پدر و رهبر خود بیش از یک سال در ترکیه به سر برد و عاقبت هر دو به عراق تبعید شدند.
● تبعید حاج آقا مصطفی(ره) به عراق
با توجه به اینکه تبعید حاج آقا مصطفی(ره) به عراق به طور طبیعی به تبع تبعید امام بزرگوار به آنجا صورت گرفته است، از اینرو قبل از تبیین این بخش، پرسشهایی درباره انتقال تبعیدگاه مطرح است بیان میشود:
۱) رژیم پهلوی چه مشکلاتی در ادامه تبعید در ترکیه داشت که درصدد تغییر آن برآمد؟
۲) آیا رژیم ترکیه دیگر حاضر به همکاری نبود و یا خود امام خمینی(ره) اصرار بر این امر داشت؟
۳) چرا رژیم پهلوی، عراق را برای این منظور انتخاب کرد؟ آیا این کار بر اثر تبانی با رژیم عراق انجام شد؟
۴) آیا افکار و رفتار امام (ره) نسبت به رژیم پهلوی در تبعیدگاه ترکیه تغییر کرده بود؟
۵) مهمتر اینکه چرا رژیم پهلوی دیگر به هیچ وجه حاضر نشد امام (ره) به ایران بازگردند؟
پاسخ به این پرسشها هر چه باشد، آنچه مسلم است اینکه امام (ره) نه هیچگاه اصراری نسبت به ترک ترکیه داشتند و نه پیشنهادی درباره اقامت در عراق و نه حتی تا ساعاتی قبل از هجرت به آنجا از این موضوع اطلاع داشتند و هنگامی که به تاریخ ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ ش مطابق با ۹ جمادیالثانی ۱۳۸۵ ق و ۱۵ اکتبر ۱۹۶۵ این پدر و پسر ترکیه را به قصد عراق ترک میکردند و نمیدانستند سالیان طولانی را باید در عراق سپری نمایند.
حاج آقا مصطفی(ره) طی اقامت دوازده ساله خود در نجف اشرف از یک سو در سنگر تحصیل، تدریس، تحقیق و تألیف علوم حوزوی پیشقدم بود و به حق گوی سبقت را در این زمینه نسبت به خیلی از همقطاران خود ربود و از دیگر سو محوری در مبارزات امام خمینی(ره) شمرده شد. به طور کلی فعالیتها و مبارزات این عالم مجاهد را در آن روزگار میتوان در چند محور شمارش کرد:
الف) اقدام جهت نشر افکار انقلابی امام(ره) از طریق توزیع رساله علمیه، اعلامیهها، نامهها و نشر بیانات ایشان به ایران و دیگر کشورها.
ب) راهنمایی یاران امام(ره)، طرف مشورت قرار گرفتن با آنان و رابطی امین بین آنها و امام (ره.)
ج) ارتباط با ایرانیان مبارز خارج از کشور و اصولاً با نهضتهای آزادیبخش اسلامی.
د) تامین هزینههای روحانیون و فضلایی که در راه اهداف عالیه امام (ره) مبارزه میکردند.
هـ) پذیرایی از مبارزانی که به دیدار امام(ره) و یا با اهداف دیگر انقلاب به نجف اشرف میرفتند. و) مسافرت به کشورهایی نظیر سوریه، لبنان، عربستان و کویت جهت انجام ماموریتهایی که از سوی امام(ره) به ایشان واگذار میشد و یا به منظور هرگونه تماس با انقلابیون.
ز) گذراندن دورههای آموزش نظامی و تشویق فضلای حوزه به گذرانیدن اینگونه دورهها.
مرحوم حاج سید احمد آقا(ره) درباره فعالیتهای سیاسی برادر چنین گفته است: ...< در نجف ایشان اعلامیههای امام را با وسایلی به ایران و کشورهای خارج میرساند و منزل برادرم مأوای کسانی بود که از کشورهای خارج به عراق آمده و در مورد مسائل انقلاب و اسلام با هم تبادلنظر میکردند. همیشه از اروپا وآمریکا و کشورهای آسیایی و کشورهای خلیج و عربی رفتو آمد میکردند و این مسأله باعث دلگرمی شدید کسانی بود که در خارج علیه شاه مبارزه مینمودند.>
با توجه به فعالیتهای مبارزاتی که حاجآقامصطفی (ره) در نجف اشرف داشتند و با آن سابقهای که رژیم پهلوی از زندان و تبعید و برخوردهای ایشان در اختیار داشت، نهتنها طبیعی بود که اعمال و رفتارش حتی در نجف اشرف توسط ماموران ساواک کنترل شود و مراتب مورد به مورد به اطلاع تهران برسد، بلکه ساواک نسبت به اشخاصیکه بهگونهای با ایشان در تماس و ارتباط بودند، حساس میشد و موضوع را با تمام جزئیاتی که به دست میآورد گزارش میداد.
[محمد حسن تشیع]
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست