چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا
باورهای دینی و آزادی انتخاب
لا اِكْراهَ فِی الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمُ* اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ.(سوره بقره آیات ۲۵۶ - ۲۵۷)
:«اجبار و اكراهی در دین نیست. هدایت از گمراهی مشخص شده، پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، پس او به محكمترین دستگیره چنگ زده كه پاره شدنی برای آن نیست و خدا شنوا و داناست. خدا سرور كسانی است كه ایمان آوردهاند. آنها را از تاریكیها به سوی روشنایی میبرد و كسانی كه كافر شدند، دوستان آنها طاغوت است كه آنها را از روشنایی به سوی تاریكیها میبرند. اینها اهل آتش هستند و در آن جاویدانند». جایگاه ایمان و اعتقاد و باورهای دینی در وجود انسان، قلب و روح انسان است و شك نیست كه فشار خارجی و زور و اجبار، راهی در آنجا ندارد و ممكن نیست كسی را به داشتن یك اعتقاد مجبور كرد. این آیه در صدد بیان همین حقیقت است و برای كسانی كه میپنداشتند كه با زور و تهدید میتوان كسی را وادار به قبول یك عقیده كرد، تذكر میدهد كه دین یك امر قلبی و باطنی است و زور و تهدید در آن راهی ندارد و انسان باید با عقل و درك خود و با توجه به دلائل و حجتها، دینی را باور كند. البته ممكن است كه این دلیل سست و بیپایه باشد مانند استدلال به اینكه چون پدران ما این عقیده را داشتند ما نیز این عقیده را داریم، ولی به هر حال این هم برای خود دلیلی است و میتواند معیار و ملاك انتخاب باشد. آنچه مسلم است این است كه بشر در انتخاب دین آزاد است و باورهای دینی را نمیتوان با زور و شلاق به كسی تحمیل كرد هر چند كه گاهی شرایط محیط و جامعه طوری است كه انسان فرصت اندیشیدن درباره باورهای خود را ندارد و كاملاً پیرو محیطی است كه در آن زندگی میكند ولی باید توجه داشت كه این خود، ناشی از علاقهای است كه شخص به سنتهای قومی خود دارد و این علاقه معیاری برای انتخاب سریع شخص میشود و در عین حال الزام آور نیست و هیچ كس مجبور به پذیرش باورهای جامعه خود نیست و ممكن است كه عوامل مختلفی در شخص اثر بگذارد و او انتخاب خود را عوض كند. قرآن كریم در عین حال كه از این حقیقت مسلم خبر میدهد، دلیل آن را هم بیان میكند و آن اینكه راه از بیراهه و هدایت از گمراهی مشخص شدهاست و با آمدن پیامبران الهی و وجود عقل و اندیشه در بشر، دین حق برای همه شناخته شده است و بشر با اندكی توجه و تعقل و تدبر میتواند راه درست را تشخیص بدهد و دین حق را پیدا كند منتهی گاهی نیروهایی سد راه انسان میشوند و مانع تشخیص درست افراد میگردند كه در این صورت پیامبران وظیفه دارند كه با آن نیروها مبارزه كنند و موانع سعادت را از سر راه انسانها بردارند این مبارزه ممكن است از راه تبلیغ و ارشاد باشد و ممكن است حتی از طریق جنگ باشد. پیامبران هیچ گاه به وسیله جنگ دین را تحمیل نمیكنند، بلكه اگر جنگی اتفاق میافتد، برای برطرف كردن موانع و نیروهای شیطانی از سر راه تودههای مردم است تا زمینه برای اندیشیدن درست آنها فراهم شود و آنها بتوانند آگاهانه دین حق را پیدا كنند و به آن ایمان بیاورند. در ادامه آیه، سرنوشت و عاقبت سعادتبار كسانی را كه با انتخاب درست ، دین خدا را فرا چنگ میآورند، بیان میكند و میفرماید: كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ایمان بیاورد، به دستگیره محكمی چنگ زده كه هرگز قطع نمیشود.
طبق این بیان، ایمان محكمی كه انسان را نجات میدهد دو مرحله دارد: مرحله اول كفر به طاغوت است و مرحله دوم ایمان به خدا. منظور از طاغوت تمام نیروهایی است كه در مقابل حق صف بستهاند و سد راه انسانها در رسیدن به دین حق هستند مانند شیطان و افراد طغیانگری كه یا به جهت كجاندیشی و یا به جهت جاهطلبی و سودجویی، انسانها را از رسیدن به دین حق منع میكنند و همچنین تمام معبودهای دروغین. این نیروها دربرابر حق طغیان كردهاند و لذا به آنها «طاغوت» گفته میشود. فرد مؤمن در درجه اول باید تمام آنها را نفی كند و خود را از قید آنها آزاد سازد و در درجه دوم چون بیگانه را از خانه دل دور كرد، ایمان به خدا بیاورد و خانه دل را در بست در اختیار خدا بگذارد. در چنین صورتی است كه كاری عظیم كرده و به محكمترین دستگیره چنگ زده كه زوال و نابودی ندارد. او نیروی اندك خود را به نیروی بیپایان الهی متصل كرده و به كمال مطلق پیوسته است.
درپایان، آیه از دو صفت خداوند یاد میكند و اینكه او شنوا و داناست. آنچه را كه میگویند میشنود و آنچه را كه در دل دارند میداند و برای او به خوبی روشن است كه چه كسی ایمان واقعی دارد و چه كسی از نور ایمان خالی است.
این آیه نظیر آیه دیگری از قرآن است كه میفرماید:
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لآمَنَ مَنْ فِی الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِیعاً أفاَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّی یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ»(۱).
و اگر پروردگار تو میخواست، البته همه كسانی كه در زمین هستند، ایمان میآوردند، پس آیا تو مردم را مجبور میكنی كه مؤمن باشند؟
طبق این آیه، خداوند به حكمت خود نخواست كه همه مردم را خواه و ناخواه و به ناچار مؤمن كند و هر كسی باید با میل و رغبت خود مؤمن شود و از پیامبر میپرسد كه تو میخواهی مردم را مجبور به ایمان كنی؟ در حالی كه چنین چیزی امكان ندارد. با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگر، بیپایگی سخنان كسانی كه اسلام را دین شمشیر و زور قلمداد كردهاند به خوبی روشن میشود. زیرا از نظر قرآن چنین چیزی امكان پذیر نیست و مردم باید از روی میل و اراده خود ایمان بیاورند و اگر اسلام شمشیری كشیده، فقط برای دفاع از كیان خود و نیز برای از بین بردن نیروهایی بود كه سدّ راه سعادت مردم بودهاند، اسلام این موانع را در جامعههایی كه به آنها دسترسی پیدا كرد، از بین برد تا مردم بتوانند آزادانه دین خدا را انتخاب كنند و در عین حال مجبور نبودند ولذا كسانی از آنها مسلمان نشدند و اسلام كاری به كار آنها نداشت منتهی از آنها جزیه میگرفت تا از آنها دفاع كند و آنها آزادانه در جامعه اسلامی دین خود را حفظ كنند. قرآن كریم پس از تأكید بر آزادی انسان در انتخاب عقیده، در ادامه سخن، سرانجام هر دو گروهی را كه با استفاده از آزادی خود راه خدا و یا راه شیطان را برگزیدهاند، بیان میكند: از دیدگاه این آیه، افرادی كه به خدا ایمان آوردهاند، برای خود سرور و یاور و سرپرستی دارند و افرادی كه كافر شدهاند نیز برای خود دوستان و سرورانی دارند. سرور و یاور مؤمنان، خداست كه آنها را از تاریكیها و گمراهیها نجات میدهد و به سوی نور میبرد، نور هدایت و راهیابی كه مؤمنان همواره با آن زندگی میكنند. ولی دوست و سرور كافران همان طاغوت است كه در تفسیر آیه پیش ذكر آن گذشت یعنی طغیانگرانی چون شیطان و یا معبودهای دروغین و افراد طغیانگری كه سدّ راه ایمان مردم هستند، اینها دوستان كافرانند و نتیجه این دوستی آن است كه آنها را از نور ایمان به سوی تاریكیهای جهل و ضلالت میبرند و آنان در روز قیامت وارد جهنم خواهند شد و در آن جاویدان خواهند بود. تشبیه ایمان به نور و كفر به تاریكی ، تشبیه بسیار جالبی است زیرا نور خواصی دارد كه ایمان هم همان خواص را دارد. بعضی از خواص نور ظاهری، عبارت است از اینكه نور، باعث رشد و نموّ گلها و گیاهان میشود، نور سرعتی فوقالعاده دارد (در هر ثانیه سیصدهزار كیلومتر) و نور عامل تشخیص راه از چاه و دوست از دشمن و تشخیص چهرهها و قیافههاست كه در تاریكی تشخیص داده نمیشود. عین همین خواص در ایمان به خدا هم وجود دارد: ایمان به خدا باعث رشد و شكوفایی استعدادهای مؤمنان میشود و آنان را با سرعتی هرچه تمامتر به سوی كمال و خوشبختی میبرد و باعث تشخیص حق از باطل و صلاح از فساد میگردد. ایمان نور است و مؤمن از این نور بهره میبرد و این در حالی است كه كافر در ظلمت به سر میبرد و از اینهمه خواص و آثار نور ایمان، بیبهره است.
در پایان، توجه خوانندگان محترم را به دو روایت جلب میكنیم:
۱ - در بعضی از روایات «عروةالوثقی» به ایمان و یا حب اهل بیت پیامبر و یا ائمه و یا امیرالمؤمنین(ع) تفسیر شده است.
(كنز الدقائق، ج ۱، ص۶۱۲ - ۶۱۵).
همه اینها به معنای واحدی بازگشت میكند و آن ایمان به خدا و آن چیزی است كه رسول خدا از جانب خدا آورده است.
۲ - عن علی بن ابیطالب (ع) قال: المؤمن ینقلب فی خمسة من النور مدخله نور و مخرجه نور و علمه نور و كلامه نور و منظره یوم القیامة نور.
(الخصال، ص ۲۷۷).
امیر المؤمنین(ع) فرمود: مؤمن در پنج نور حركت میكند، محل ورود او نور است و محل خروج او نور است و علم او نور است و كلام او نور است و دیدگاه او در روز قیامت نور است.
۱) یونس: ۹۹.
منبع:نشریه مكتب اسلام ، شماره ( ۲ ) ۱۳۸۴
:«اجبار و اكراهی در دین نیست. هدایت از گمراهی مشخص شده، پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد، پس او به محكمترین دستگیره چنگ زده كه پاره شدنی برای آن نیست و خدا شنوا و داناست. خدا سرور كسانی است كه ایمان آوردهاند. آنها را از تاریكیها به سوی روشنایی میبرد و كسانی كه كافر شدند، دوستان آنها طاغوت است كه آنها را از روشنایی به سوی تاریكیها میبرند. اینها اهل آتش هستند و در آن جاویدانند». جایگاه ایمان و اعتقاد و باورهای دینی در وجود انسان، قلب و روح انسان است و شك نیست كه فشار خارجی و زور و اجبار، راهی در آنجا ندارد و ممكن نیست كسی را به داشتن یك اعتقاد مجبور كرد. این آیه در صدد بیان همین حقیقت است و برای كسانی كه میپنداشتند كه با زور و تهدید میتوان كسی را وادار به قبول یك عقیده كرد، تذكر میدهد كه دین یك امر قلبی و باطنی است و زور و تهدید در آن راهی ندارد و انسان باید با عقل و درك خود و با توجه به دلائل و حجتها، دینی را باور كند. البته ممكن است كه این دلیل سست و بیپایه باشد مانند استدلال به اینكه چون پدران ما این عقیده را داشتند ما نیز این عقیده را داریم، ولی به هر حال این هم برای خود دلیلی است و میتواند معیار و ملاك انتخاب باشد. آنچه مسلم است این است كه بشر در انتخاب دین آزاد است و باورهای دینی را نمیتوان با زور و شلاق به كسی تحمیل كرد هر چند كه گاهی شرایط محیط و جامعه طوری است كه انسان فرصت اندیشیدن درباره باورهای خود را ندارد و كاملاً پیرو محیطی است كه در آن زندگی میكند ولی باید توجه داشت كه این خود، ناشی از علاقهای است كه شخص به سنتهای قومی خود دارد و این علاقه معیاری برای انتخاب سریع شخص میشود و در عین حال الزام آور نیست و هیچ كس مجبور به پذیرش باورهای جامعه خود نیست و ممكن است كه عوامل مختلفی در شخص اثر بگذارد و او انتخاب خود را عوض كند. قرآن كریم در عین حال كه از این حقیقت مسلم خبر میدهد، دلیل آن را هم بیان میكند و آن اینكه راه از بیراهه و هدایت از گمراهی مشخص شدهاست و با آمدن پیامبران الهی و وجود عقل و اندیشه در بشر، دین حق برای همه شناخته شده است و بشر با اندكی توجه و تعقل و تدبر میتواند راه درست را تشخیص بدهد و دین حق را پیدا كند منتهی گاهی نیروهایی سد راه انسان میشوند و مانع تشخیص درست افراد میگردند كه در این صورت پیامبران وظیفه دارند كه با آن نیروها مبارزه كنند و موانع سعادت را از سر راه انسانها بردارند این مبارزه ممكن است از راه تبلیغ و ارشاد باشد و ممكن است حتی از طریق جنگ باشد. پیامبران هیچ گاه به وسیله جنگ دین را تحمیل نمیكنند، بلكه اگر جنگی اتفاق میافتد، برای برطرف كردن موانع و نیروهای شیطانی از سر راه تودههای مردم است تا زمینه برای اندیشیدن درست آنها فراهم شود و آنها بتوانند آگاهانه دین حق را پیدا كنند و به آن ایمان بیاورند. در ادامه آیه، سرنوشت و عاقبت سعادتبار كسانی را كه با انتخاب درست ، دین خدا را فرا چنگ میآورند، بیان میكند و میفرماید: كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ایمان بیاورد، به دستگیره محكمی چنگ زده كه هرگز قطع نمیشود.
طبق این بیان، ایمان محكمی كه انسان را نجات میدهد دو مرحله دارد: مرحله اول كفر به طاغوت است و مرحله دوم ایمان به خدا. منظور از طاغوت تمام نیروهایی است كه در مقابل حق صف بستهاند و سد راه انسانها در رسیدن به دین حق هستند مانند شیطان و افراد طغیانگری كه یا به جهت كجاندیشی و یا به جهت جاهطلبی و سودجویی، انسانها را از رسیدن به دین حق منع میكنند و همچنین تمام معبودهای دروغین. این نیروها دربرابر حق طغیان كردهاند و لذا به آنها «طاغوت» گفته میشود. فرد مؤمن در درجه اول باید تمام آنها را نفی كند و خود را از قید آنها آزاد سازد و در درجه دوم چون بیگانه را از خانه دل دور كرد، ایمان به خدا بیاورد و خانه دل را در بست در اختیار خدا بگذارد. در چنین صورتی است كه كاری عظیم كرده و به محكمترین دستگیره چنگ زده كه زوال و نابودی ندارد. او نیروی اندك خود را به نیروی بیپایان الهی متصل كرده و به كمال مطلق پیوسته است.
درپایان، آیه از دو صفت خداوند یاد میكند و اینكه او شنوا و داناست. آنچه را كه میگویند میشنود و آنچه را كه در دل دارند میداند و برای او به خوبی روشن است كه چه كسی ایمان واقعی دارد و چه كسی از نور ایمان خالی است.
این آیه نظیر آیه دیگری از قرآن است كه میفرماید:
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لآمَنَ مَنْ فِی الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِیعاً أفاَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّی یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ»(۱).
و اگر پروردگار تو میخواست، البته همه كسانی كه در زمین هستند، ایمان میآوردند، پس آیا تو مردم را مجبور میكنی كه مؤمن باشند؟
طبق این آیه، خداوند به حكمت خود نخواست كه همه مردم را خواه و ناخواه و به ناچار مؤمن كند و هر كسی باید با میل و رغبت خود مؤمن شود و از پیامبر میپرسد كه تو میخواهی مردم را مجبور به ایمان كنی؟ در حالی كه چنین چیزی امكان ندارد. با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگر، بیپایگی سخنان كسانی كه اسلام را دین شمشیر و زور قلمداد كردهاند به خوبی روشن میشود. زیرا از نظر قرآن چنین چیزی امكان پذیر نیست و مردم باید از روی میل و اراده خود ایمان بیاورند و اگر اسلام شمشیری كشیده، فقط برای دفاع از كیان خود و نیز برای از بین بردن نیروهایی بود كه سدّ راه سعادت مردم بودهاند، اسلام این موانع را در جامعههایی كه به آنها دسترسی پیدا كرد، از بین برد تا مردم بتوانند آزادانه دین خدا را انتخاب كنند و در عین حال مجبور نبودند ولذا كسانی از آنها مسلمان نشدند و اسلام كاری به كار آنها نداشت منتهی از آنها جزیه میگرفت تا از آنها دفاع كند و آنها آزادانه در جامعه اسلامی دین خود را حفظ كنند. قرآن كریم پس از تأكید بر آزادی انسان در انتخاب عقیده، در ادامه سخن، سرانجام هر دو گروهی را كه با استفاده از آزادی خود راه خدا و یا راه شیطان را برگزیدهاند، بیان میكند: از دیدگاه این آیه، افرادی كه به خدا ایمان آوردهاند، برای خود سرور و یاور و سرپرستی دارند و افرادی كه كافر شدهاند نیز برای خود دوستان و سرورانی دارند. سرور و یاور مؤمنان، خداست كه آنها را از تاریكیها و گمراهیها نجات میدهد و به سوی نور میبرد، نور هدایت و راهیابی كه مؤمنان همواره با آن زندگی میكنند. ولی دوست و سرور كافران همان طاغوت است كه در تفسیر آیه پیش ذكر آن گذشت یعنی طغیانگرانی چون شیطان و یا معبودهای دروغین و افراد طغیانگری كه سدّ راه ایمان مردم هستند، اینها دوستان كافرانند و نتیجه این دوستی آن است كه آنها را از نور ایمان به سوی تاریكیهای جهل و ضلالت میبرند و آنان در روز قیامت وارد جهنم خواهند شد و در آن جاویدان خواهند بود. تشبیه ایمان به نور و كفر به تاریكی ، تشبیه بسیار جالبی است زیرا نور خواصی دارد كه ایمان هم همان خواص را دارد. بعضی از خواص نور ظاهری، عبارت است از اینكه نور، باعث رشد و نموّ گلها و گیاهان میشود، نور سرعتی فوقالعاده دارد (در هر ثانیه سیصدهزار كیلومتر) و نور عامل تشخیص راه از چاه و دوست از دشمن و تشخیص چهرهها و قیافههاست كه در تاریكی تشخیص داده نمیشود. عین همین خواص در ایمان به خدا هم وجود دارد: ایمان به خدا باعث رشد و شكوفایی استعدادهای مؤمنان میشود و آنان را با سرعتی هرچه تمامتر به سوی كمال و خوشبختی میبرد و باعث تشخیص حق از باطل و صلاح از فساد میگردد. ایمان نور است و مؤمن از این نور بهره میبرد و این در حالی است كه كافر در ظلمت به سر میبرد و از اینهمه خواص و آثار نور ایمان، بیبهره است.
در پایان، توجه خوانندگان محترم را به دو روایت جلب میكنیم:
۱ - در بعضی از روایات «عروةالوثقی» به ایمان و یا حب اهل بیت پیامبر و یا ائمه و یا امیرالمؤمنین(ع) تفسیر شده است.
(كنز الدقائق، ج ۱، ص۶۱۲ - ۶۱۵).
همه اینها به معنای واحدی بازگشت میكند و آن ایمان به خدا و آن چیزی است كه رسول خدا از جانب خدا آورده است.
۲ - عن علی بن ابیطالب (ع) قال: المؤمن ینقلب فی خمسة من النور مدخله نور و مخرجه نور و علمه نور و كلامه نور و منظره یوم القیامة نور.
(الخصال، ص ۲۷۷).
امیر المؤمنین(ع) فرمود: مؤمن در پنج نور حركت میكند، محل ورود او نور است و محل خروج او نور است و علم او نور است و كلام او نور است و دیدگاه او در روز قیامت نور است.
۱) یونس: ۹۹.
منبع:نشریه مكتب اسلام ، شماره ( ۲ ) ۱۳۸۴
منبع : خبرگزاری فارس
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران علی باقری پزشکیان حرم شاهچراغ دولت چهاردهم دولت ترور رئیس جمهور انتخابات سعید جلیلی دولت سیزدهم
زلزله افغانستان هواشناسی تیراندازی شاهچراغ شیراز شهرداری تهران عزاداری محرم بازنشستگان پشه آئدس تب دنگی سازمان هواشناسی
قیمت طلا قیمت خودرو هوش مصنوعی بازار خودرو یارانه نقدی خودرو قیمت دلار ترافیک ایران خودرو قیمت دلار برق
امام حسین فضای مجازی الناز شاکردوست لیلی رشیدی بهنام بانی تلویزیون سریال مهران غفوریان دفاع مقدس مداحی سینمای ایران
فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل فلسطین غزه ترامپ آمریکا جنگ غزه ترور ترامپ روسیه ایالات متحده آمریکا جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید علیرضا بیرانوند کیلیان امباپه یورو 2024 تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس رامین رضاییان باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال
خودروهای وارداتی همستر کامبت دیابت ناسا کد مورس شیائومی اپل
کاهش وزن رژیم غذایی تخم مرغ ویتامین دی