چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
نگرانی از آینده لبنان؟ چرا؟
کشور کوچک لبنان علی رغم مساحت کم همواره کانون تحولات خاورمیانه بوده است. کشوری که زمانی "عروس خاورمیانه" نامیده میشد، با آنکه حدود سه میلیون نفر جمعیت دارد، هفده مذهب رسمی از سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهودیت در آن جای دارد. از آن گذشته به علت همین تکثر و جایگاه استراتژیکش کلیه کشورهایی که خواهان ایفای نقش در منطقه هستند، ناگزیر به دخالت یا مشارکت در اوضاع لبنان هستند. کشورهای عربی از مصر و عربستان و اردن و سوریه و عراق و لیبی گرفته تا اخیراً قطر و کویت و کشورهای غربی چون انگلیس و فرانسه و آمریکا و نیز ایران از زمان محمدرضا شاه پهلوی تاکنون همه و همه به نحوی خواهان حضور در صحنة تحولات لبنان بودهاند.
فلسطینی ها و اسرائیل نیز که به علت سکونت آوارگان فلسطینی و حضور سیاسی و نظامی آنان در لبنان از دیرباز در این کشور حضور دارند و نقش ایفا می کنند. همین کافی است تا لبنان همواره نقطة اول درگیری و زد و خورد و تصفیه حسابهای این کشورها و گروههای حاضر در لبنان باشد. این روزها یادآور آغاز جنگ خانمانسوز داخلی در لبنان است. جنگی که در ۱۹۷۵ و با همان حادثه معروف "عین الرمانه" آغاز شد و هزاران کشته و زخمی و آواره برجای گذاشت و اقتصاد لبنان را ویران ساخت. جنگی که همه گروهها و احزاب درگیر بودند اما آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگها، به دنبال منافع حزبی، طایفی و گروهی خود بودند و برای این آتش هیزم بیشتری فراهم میکردند. تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند. با تلاشهای امام صدر و برخی دیگر چند بار آتشبس برقرار شد اما بلافاصله با کوچکترین بهانهای جنگ را از نو آغاز میکردند. امام موسی صدر برای اینکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتیک جالبی میزند. به مسجد الصفا در بیروت میرود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانیها «اعتصام» میکند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوبه کشت و کشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.
امام صدر خود در این باره میگوید:
"علی رغم تمام تلاشهای من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرایط روز به روز بدتر میشود. بنابراین ساعت ۲ بعدازظهر تصمیم گرفتم که اعتصاب غذا کنم و روزه بگیرم. توشه من کتاب خدا و چند جرعه آب است. اینجا میمانم تا شهادت یا زمانی که کشور به حالت قبلی خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظی کردهام و به اینجا آمدهام تا نماز بخوانم و دعا کنم، خدا این کشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذای خود میخواهم ثابت کنم که در لبنان سلاح دیگری غیر از سلاح تخریب و خونریزی وجود دارد."
سپس امام موسی صدر بیانیه اعلام اعتصاب غذا را صادر میکنند. در قسمتی از این بیانیه آمده است:
"... متأسفانه در لبنان سیاست دیگر وسیله نیست بلکه تبدیل به هدف شده است. افراد، جماعتها، احزاب و شخصیتها بدان وسیله زندگی خود را میگذرانند ...
برادران هموطن، من دیگر چیزی جز نفس خود ندارم که عرضه کنم و آن را نیز به عنوان قربانی برای وطن تقدیم میکنم..."
ایشان سپس طی بیانیهای خواستههای خود را چنین اعلام میکند:
۱) توقف خونریزیها و همه فعالیتهای مسلحانه،
۲) پایان یافتن بحران خلأ دولت و تشکیل دولتی غیر حزبی که بتواند کشور را به حالت طبیعی بازگرداند،
۳) تشکیل سه هیئت در کنار هیئت دولت:
۱) برای انجام تحقیقی جامع برای کشف ریشهها، فرآیندها و مسببین جنگ
۲) برای اجرای طرحهای توسعه و عمرانی مناطق محروم،
۳) اجرای مصالحه ملی همهجانبه
استقبال از اقدام امام موسی کمنظیر بود. گروههای کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. عده زیادی از بعلبک و جنوب لبنان به سمت بیروت آمدند. اما عدهای که پایان جنگ را به نفع خود نمیدیدند، خرابکاری میکردند و از آنجا که تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسی، به مصلحت خود نمیدیدند، فروش بنزین را قطع کردند، تا جلوی آمدن مردم را بگیرند. مرتب از رادیوهای خود اعلام میکردند که خیابانها در اختیار تیراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، کشته میشود. ولی با همه اینها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامههای امام موسی صدر حمایت میکردند.
مسیحیت نیز به حرکت در آمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروههای ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت کردند. روز دوم تعدادی از کشیشها و پاتریارکها در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و تعدادی از مسلمانها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حرکت میکرد. تعدادی از خانمهای لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند.
بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همه گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. مفتی حسن خالد رهبر اهل سنت و عده زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عدهای از مسئولان مقاومت و حتی وزیر امور خارجه سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنه اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید کرامی به نخست وزیری، و تشکیل دولت، بیروت روی آرامش را به خود دید.
رشید کرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیر خارجه وقت سوریه که از طرف حافظ اسد برای کمک به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
اما حادثهای دیگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام علی رغم آن که همه خواسته هایش محقق نشد به اعتصاب پایان دهد. عدهای به چند روستای مسیحی نشین در آن منطقه حمله کرده بودند و برای اینکه جنگهای فرقهای را توسعه دهند و مانع آتشبس شوند تعدادی از مسیحیان را کشته بودند. آنان قصد داشتند این مسئله را بهانهای برای قتل عام مسلمانان کنند. امام موسی صدر پس از آتشبس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جمله معروفی را بیان کرد و گفت:
"اگر در بیروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بیگناه کشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند." اینگونه بود که امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» نامیده شد.
هم اکنون نیز لبنان لحظات حساسی را میگذراند. چند ماهی است که این کشور بدون رئیس جمهور است و بسیاری از جمله آمریکا و اسرائیل خواستار آغاز جنگ داخلی هستند تا از این راه به اهداف خویش دست یابند.
این روزها یش از هر زمانی لبنان به حضور «رجل صلح و آرامش» نیازمند است. مردی از تبار رسول(ص) که با توانایی خارقالعادهاش بار دیگر لبنان و لبنانیان را به آرامش فرا بخواند و صلح را مستقر سازد و سیادت لبنان را به آن بازگرداند.
این ایام هر چند که او خود حضور ندارد اما اندیشهاش را باید برای لبنان به کار بست:
ـ خطری که لبنان را تهدید می کند از درون سرچشمه می گیرد و آن خطرْ منفی قلمداد کردن تعدد طوایف است. جز با همکاری، حیاتی برای جامعه متصور نیست. ما باید هم از نظر اندیشه و هم از نظر حکومت و مردم رو به تحول و پیشرفت داشته باشیم وگرنه لبنان از دست می رود.
ـ ما هر قدر در علل و عوامل این نگرانی با هم اختلاف نظر داشته باشیم، در ریشه با هم اختلافی نداریم. یعنی همه ما درباره لبنان احساس نگرانی می کنیم. میان نگرانی و انتظار وقوع مشکلات فرق است. نگرانی احساسی است که علاجی ندارد یا درمان آن بالاتر از سطح امکانات ماست.
ـ کسی که خیال سرنوشتی روشن و تأمین کرامت بدون فداکاری و تحمل دشواریها و سختیها را در سر می پروراند، مطمئناً اشتباه می کند. خطرهایی که لبنان را تهدید می کنند، کدامند؟ نگرانی در کجاست؟ آیا خطرْ همان وجود حکومت نژادپرست و تجاوزگر اسرائیل است؟ یا این قسمتی از خطر است؟ آیا این خطر در استعمار است؟ این نیز می تواند قسمتی از خطر باشد. آیا این خطر در کمونیسم است که در روح و جان طبقات تحصیل کرده و طبقات محروم نفوذ کرده و آن را متوجه یک جنگ داخلی می کند؟ فریبندگی کمونیسم قسمتی از همان خطر است. این همه را می توان مشکلات دانست، ولی نمیتوان آنها را خطرهایی قلمداد کرد که ما از آن به نگرانی تعبیر می کنیم.
ـ حقیقتِ امت یا جامعه در این تعریف که بگوییم مجموعهای از افراد یا کمیت منفعلی از بشر است، خلاصه نمی شود. میان شَعْب (امت )و ناس (مردم) تفاوت است. شعب یعنی وجود وحدت و وجود فکر و رسالتی واحد که بر دوش مردم قرار دارد و موارد اختلاف را در کورهای می گدازد و ذوب می کند و همه را تبدیل به وجودی منسجم و یگانه می کند. این مفهوم شعب یا امت است. اسرائیل و استعمار با یک امت چه می توانند بکنند؟ آنان را آواره کنند یا بکشند؟اینگونه تجاوزها تا وقتی که حتی یک نفر از امتی وجود دارد و به وحدتی که شکل دهنده شَعب است ایمان دارد، هیچ آسیبی نمی رساند.
ـ خطری که امت و لبنان را تهدید می کند از درون همین امت سرچشمه می گیرد؛ از جمله طائفه گرایی و فرقه گرایی که در ذهن برخی از ما جای دارد. وحدتْ کلیه محاسبات و معادلات را دگرگون می کند و جامعه را به مرحله تعامل و همکاری می رساند. وی همچنین به ترس مسیحیان از انقلابی که در سرزمینهای عربی و اسلامی روی داده اشاره و تأکید کرد که اسلام هرگز برای برادران مسیحی خود خطری نداشته است و البته که دست خدا با جماعت است. حیات جامعه جز با همکاری میسر نیست و کشورها به واسطه همین همکاری نیرو می گیرند. خطر اصلی در تعدد طوایف نیست، بلکه اگر این تعدد به سوی منفی گرایی سوق پیدا کند، آنگاه است که فاجعهای بزرگ برای وطن روی می دهد. شأن کشور ما والاست، ولی نیاز به دستهای نیرومند و فراموش کردن منیّتها و فرقه گراییها دارد. برماست که عقلانیّت خود را چه در سطح حکومت و چه در جامعه متحول کنیم، وگرنه لبنان از دست خواهد رفت. درمان این خطر با بالا بردن سطح تفکر و مسئولیّت پذیری بیشتر ممکن است.
ـ من از رسیدن به بنبست هشدار می دهم. ما نسبت به آینده لبنان سخت نگرانیم.
علیرضا محمودی
*برگرفته از عنوان سخنرانی امام موسی صدر در هتل کارلتون در سال ۱۹۶۹
**پژوهشگر موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
*برگرفته از عنوان سخنرانی امام موسی صدر در هتل کارلتون در سال ۱۹۶۹
**پژوهشگر موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
منبع : سایت الف
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست