جمعه, ۱۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 7 March, 2025
مجله ویستا
زیر آفتاب سوزان

موسسه پویافیلم که در زمینه تولید و پخش فیلمهای سینمایی سابقه زیادی دارد, از جمله موسساتی است که در ساخت فیلمهای مخاطبپَسند تاکنون بسیار موفق عمل کرده است. حضور چهرههایی مثل حسین فرحبخش و عبداله علیخانی در این موسسه باعث شده تا اکثر تولیدات پویافیلم جزو فیلمهای پرفروش سال باشد. جدیدترین محصول این موسسه مرد ایرونی است که پیش از این مهمان نام داشت و سعید اسدی آن را کارگردانی کرده است. شش سال پس از ساخت فیلم آواز قو این دومین همکاری کارگردان با پویافیلم است که فیلمبرداری آن از یازدهم تیر در تهران شروع شد و چهاردهم مرداد به پایان رسید. مستانه مهاجر تدوین فیلم را برعهده گرفته است.
زمانی که سعید اسدی اعلام کرد پس از چهار سال دوری از سینما میخواهد فیلمی با مایههای طنز بسازد شاید برای خیلیها که از او فیلمهای عشق گمشده (۱۳۷۶) و آواز قو (۱۳۷۹) را دیده بودند تعجببرانگیز بود اما اگر بپذیریم که هر فیلمسازی قرار نیست فقط در یک ژانر بهخصوص خود را مقید سازد, بنابراین رویکرد اسدی به سینمای کمدی نمیتواند عجیب و غیرعادی باشد. خودش میگوید: «علاقمندم در همه ژانرها کار کنم و هیچگاه خود را در یک ژانر محبوس نکنم. هیچوقت در کارنامهام فیلم کمدی نبود اما دلیل نمیشود که کمدی کار نکنم.» اسدی, متولد ۱۳۳۲ و فارغالتحصیل سینما از آمریکاست. پس از پایان تحصیلات متوسطه به انگلستان, سوئد و آمریکا رفت.
پس از پایان تحصیلات, در سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت اما مدت کوتاهی دوباره به خارج رفت و مقیم سوئد شد و اولین فیلم بلندش سراب را در سال ۱۹۸۴ در همانجا کارگردانی کرد. چند سال بعد و پس از ساخت فیلم دیگرش (ایبرو خشک میشود) که قرار بود در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شود به ایران آمد و اولین فیلم بلندش را در ایران (عشق گمشده) ساخت, اما پس از آواز قو فیلم دیگری نساخت. میگوید: «بعد از آواز قو مدتی در خارج از کشور بودم و در آنجا چند خیز برداشتم برای آنکه کارهایی کنم.
فیلمنامه آوا را که به آشوب تغییر نام داده بود میخواستم به فیلم برگردانم. قرار بود سبحانفیلم تهیهکننده آن باشد که بنا به دلایلی تصمیم گرفته شد در خارج از ایران بسازیم. بیش از دو سال روی آن کار کردیم و بعد هم رفتیم سوریه برای دیدن و انتخاب لوکیشنها و بازیگرها. قرار بود بخشی از فیلم در لبنان باشد و بخشی در سوریه.
آماده کلید زدن بودیم که اتفاقهای سیاسی از جمله ماجرای ترور رفیق حریری باعث شد که نتوانیم در لبنان فیلم بسازیم. برای اینکه فیلم جلوههای ویژه زیادی داشت و کوچکترین صدایی میتوانست برای آنها مشکوک باشد. تهیهکننده هفتاد میلیون تومان خرج کرد اما فیلم عقیم ماند و این در حالی بود که پیشاپیش سی میلیون تومان به من دسمزد داده بودند و البته همین هم باعث شده بود تا هر کاری را که به من پیشنهاد شود رد کنم. برای من مهم بود که بعد از آواز قو کاری بالاتر و از نظر تولید, قویتر و سنگینتر بسازم که نشد. وقتی از ساخت آن فیلم ناامید شدم, وقفهای طولانی پیش آمد تا آنکه قرار شد در پویافیلم, فیلم بعدیام را بسازم.»
فیلمنامهای که سرانجام اسدی آن را انتخاب کرد فیلمنامه مهمان بود که حسن انصاریان آن را نوشته بود. انصاریان در سال ۱۳۷۰ پس از آنکه فیلمنامه دیار غربت را همراه کامران قدکچیان ساخت به خارج رفت. این فیلمنامه بعدها با عنوان آواز تهران به فیلم برگردانده شد. او حدود سه سال پیش مجدداً به ایران بازگشت و فیلمنامه عروس فراری را نوشت. فیلمنامه دیگری که نوشت و اخیراً بر پرده سینماها بود سوغات فرنگ نام داشت.
او درباره فیلمنامه مهمان میگوید: «پویافیلم خط قصهای به من داد که من بر مبنای آن فیلمنامهای بنویسم. در طول نگارش فیلمنامه هم جلساتی با پویافیلم داشتم و به تبادل نقطهنظرهایمان پرداختیم.» مهمان که اخیراً به مرد ایرونی تغییر نام یافته گرچه در ژانر فیلمهای کمدی قرار میگیرد اما به گفته انصاریان در آن مقداری مسائل سیاسی و اجتماعی لحاظ شده است. او همچنین تأکید میکند که این فیلم برخلاف سوغات فرنگ در چارچوب مرزهای ایران نیست و اضافه میکند: «در این فیلم بخشهایی از تأثیرات غرب در زندگی ایرانیها دیده میشود.
فیلمنامه چهار شخصیت اصلی دارد که همه آنها بر روی داستان بهشدت تأثیر میگذارند: امین حیایی, محمدرضا شریفینیا, حسام نوابصفوی و یک دختر آمریکایی به نام کرولاین پیچ.» انصاریان در مورد تغییر در قصه میگوید: «حدود شصت درصد چارچوب قصه تغییر داده شد, اما بههرحال عادت دارم فیلمنامههایم را با یک چارچوب کامل بنویسم طوری که مثلاً فیلمبردار یا گریمور و حتی بازیگرها نظرهای من را حس کنند. واقعیت این است که در مورد بازیگرها, علاوه بر نوع حرفزدنش, راه رفتن و حرکتهایشان را شرح میدهم و باز هم یکی از مواردی که به آن بسیار اهمیت میدهم, لباسی است که شخصیتها بر تن میکنند.»
سحر شهامت, طراح صحنه و لباس میگوید: «به این دلیل که فیلم قرار بود یک کار طنز باشد, در انتخاب رنگها خیلی دقت کردم. فیلم برش طراحی خاصی ندارد اما به دلیل فضای طنز بیشتر بازی با رنگ است. مثلاً انتخاب تیشرتهای قرمزرنگ برای آنکه بیشتر به شخصیت حالت طنز داده شود. بیشتر لباسهایی که شریفینیا بر تن میکند قرمزرنگ است, برای آنکه نقش جا داشت بتوانم با رنگ بازی کنم, اما مثلاً در مورد آن خانم آمریکایی (کرولاین پیچ) نمیتوانستم زیاد با رنگ بازی کنم.
او دختری بود که تازه از آمریکا به ایران آمده بود و از فرهنگ ایران چیزی نمیدانست, بنابراین سعی کردم رنگ لباسهای او رنگهای روشن باشد.» نوع لباسهایی هم که حیایی بر تن کرد از نوع لباسهای ارزانقیمت بود. شهامت میگوید: «مسلماً آدمهای ساکن جنوب شهر لباسهای ارزانقیمت میپوشند, اما مثلاً شریفینیا که صاحب هتل است, لباسهای غلوشده میپوشد.» تیپها در فیلم اسدی, نقش اساسی دارند.
حیایی از آننوع آدمهایی است که آنها را در طبقات فرودست جامعه زیاد دیدهام. کسانی که زود احساساتی میشوند و در واقع بیشتر با احساسشان حرف میزنند. او در این فیلم در نقش رانندهای به نام مجید ظاهر میشود که نوابصفوی رقیب عشقی اوست. اما تیپ شریفینیا خیلی متغیر است و با فیلمهای دیگری که از او دیدهایم خیلی تفاوت دارد.
آدمی است که از طرفی با فرهنگ غرب آشناست و از طرفی بهشدت برای خودش زندگی میکند. انصاریان در مورد شخصیت شریفینیا میگوید: «با او در مورد شخصیتی که باید بازی کند زیاد صحبت کردیم و بعد حس کردم که او از این شخصیت بهشدت خوشش آمده است.» کرولاین پیچ هم که سابقه بازی در فیلم شاخهگلی برای دبورا (فیلم به نمایش درنیامده سیدضیاءالدین دری) را دارد گرچه بیشتر در آمریکا زندگی میکند اما اجازه اقامت در ایران را دارد. در فیلم, او به همراه چند آمریکایی دیگر برای تحقیقات به ایران میآید, او که کمی به فارسی تسلط دارد پیش از مسافرت به ایران مثل بسیاری دیگر از خارجیها دچار توهم است اما وقتی به ایران میآید میفهمد که همه تصورات او اشتباه بوده است.
انصاریان در این مورد میگوید: «من دوازده سال در اورپا و کشورهای مختلف بودم و در این مدت خیلی چیزها را در مورد اروپاییها فهمیدم. آنها همیشه با بدبینی مفرطی به آسیاییها نگاه میکنند. تا موقعی که به تو نزدیک نشدهاند این بدبینی وجود دارد اما بعد نظرشان عوض میشود.»
فیلمبرداری فیلم را فرج حیدری با یک دوربین BL۴ انجام داد. میگوید: «البته میدانید که انتخاب دوربین با ما نیست. شاید من دوست داشته باشم با دوربین ۵۳۷ کار کنم, اما همانطور که گفتم انتخاب با ما نیست. من پیش از این در فیلم مادرزنسلام هم از دوربین BL۴ استفاده کرده بودم و بههرحال دوربین بدی هم نیست. استفاده از دوربین فیلمبرداری به خیلی از چیزها مثل کیفیت لنزها, نوع نورپردازی و غیره بستگی دارد. نورپردازی دنیای دیگری است. اگر به من باشد, ترجیح میدهم همهاش نورپردازی باشد چون اصولاً نورپردازی را دوست دارم.»
البته در این فیلم, حیدری نیاز چندانی به نورپردازی نداشت, چون به گفته او هشتاد درصد فیلم در صحنههای خارجی میگذشت, با اینهمه میگوید: «هوای آزاد هم مشکلات خاص خودش را دارد. مثلاً ترافیک و جمعیت روی کیفیت فیلم خیلی تأثیر میگذارد. برای فیلمبرداری صحنههای خارجی نمیتوانستیم صد در صد مسائلی مثل ترافیک را کنترل کنیم.» او در این فیلم محمد ابراهیمیان را به عنوان دستیار اول فیلمبردار در کنار خودش داشت. آن دو سال پیش در فیلم احمدرضا معتمدی قاعده بازی با یکدیگر همکاری داشتند. حیدری هجدهساله بود که برای اولینبار فیلم پشت و خنجر (ایرج قادری) را فیلمبرداری کرد و از مدتی پیش فیلمبرداری پارکوی (فریدون جیرانی) را شروع کرده است.
مجید صدقی
منبع : ماهنامه صنعت سینما
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست