جمعه, ۱۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 7 March, 2025
مجله ویستا
۹تناقض در سیاستهای پاپ پیشین

به همین اعتبار ژان پل دوم از زمره رهبران تحولطلب به شمار میآید.
اما در كنار موافقان او جمعی نیز به مخالفت برخاستهاند. پارهای از این مخالفان، خود در حلقه كشیشان و الهیدانان هستند.
هانس گونگ، متأله بزرگ آلمانی از این جمله است.
وی كه خود روزگاری در كسوت كشیشی بود، به واسطه انتقاداتی كه بر كار و بار پاپ ژان پل دوم داشت، از این سمت خلع شد.
هانس گونگ در مقالهای كه از نظر میگذرد، به خلاف فضای شایع همدلانهای كه نسبت به ژان پل دوم وجود دارد، به نقد بیرحمانه آرا و مواضع او پرداخته است. كونگ شاخصترین الهیدان و فیلسوف دین در حوزه فرهنگی آلمان است.
مهمترین نظریه او «اخلاق جهانی مبتنی بر دین» است.
كلیسای كاتولیك در مخمصههایی هولناك گرفتار آمده است. با مرگ پاپ ژان پل دوم، كلیسا باید در پرتو انتخاب پاپی جدید به حیات خود ادامه دهد.
ژان پل دوم را به گونهای تكریم كردهاند كه رئیسجمهور امریكا و یا در حكومتی همانند، صدراعظم آلمان هم به حد آن نتوانند رسید. در این بین برخی دیگر میپندارند كه پاپ آنها را از نظر دور داشته بود، مردی كه از نگاه ایشان صاحب منصبی لجوج و خودرأی بود كه در عوض گردن نهادن به طریق مسیحایی، جمله استطاعتش را در یك نظام اساساً غیرمردمسالار در كار در آویختن به قدرت كرد.
حتی به عقیده بسیاری از كاتولیكها، پاپ سابق در منتهای ناتوانیاش از رها كردن قدرت استنكاف میورزید و مظهر كلیسای پرزرق و برقی بود كه متصلب شده و در پس پشت ظاهر چشم نوازش به كهولت و فرتوتی گراییده بود. اكنون فضای آكنده از شادیای كه در خلال برپایی شورای واتیكان دوم (۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵)، حاكم بود، دیگر به چشم نمیخورد.
بسیاری به علت سرخوردگی از خودبینی نظام كلیسا خود را كنار كشیدهاند و یا حتی از آن روی برگرداندهاند. در نتیجه، مردمان بسیاری با یك مجموعه غیرقابل قبول جایگزینها مواجهند: «شرافتمندانه عمل كردن یا وانهادن كلیسا». امید نو تنها هنگامی سر برمیآورد كه مقامات كلیسا در رم و در نظام اسقف سالار دوباره به حوزه [مطالعات] انجیل علاقهمند شوند.
یكی از مختصر بارقههای امید، موضع پاپ ژان پل دوم بر ضد جنگ عراق و علیالاصول برضد جنگ بوده است. همچنین نقش این پاپ لهستانی در یاری رساندن به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را به حق مورد تأكید قرار دادهاند. اما مبلغان دستگاه پاپی نیز درباره این نقش بیش از حد مبالغه میكنند. با این همه، رژیم حكومتی شوروی به سبب نقش پاپ برچیده نشد، بلكه [این رژیم] در عوض، به سبب ناهمسازیهای اجتماعی و اقتصادی ذاتی دستگاه حكومت شوروی، از درون متلاشی شد.
به عقیده من كارول وویتیلا نه تنها بزرگترین پاپ قرن بیستم نیست، بلكه بیتردید در ضد و نقیضگویی سرآمد پاپهای قرن بیستم بود. تلخیص دوران تصدیاش و ساده كردن آن به یك مخرج مشترك از این قرار است: «سیاست خارجی» او نوگروی، اصلاح و گفتوگو با سایر جهانیان را الزام میكند، اما سیاست داخلی وی، كه برای بازگرداندن وضعیت پیش از شورای واتیكان، ممانعت از اصلاحات و نفی گفتوگو در درون كلیسا و [فراهم آوردن] سیطره مطلق كلیسای كاتولیك روم طرح ریخته شده، آشكارا آن را نقض میكند. این ناسازگاری در عرصههای بسیاری هویداست. در حالی كه آشكارا به جنبههای مثبت این دوره پاپی معترفم و در ضمن نیز تا حد زیادی بر آن تأكید رسمی هم كردهام، مایلم كه توجه خود را بر روی ۹ تناقض غیرقابل انكار معطوف كنم:
● حقوق بشر:
ژان پل دوم، برحسب ظاهر مدافع حقوق بشر است، در حالی كه آن را از اسقفها، الهیدانان و زنان دریغ میدارد. واتیكان روزگاری خصم سرسخت حقوق بشر بود، اما این روزها بیاندازه در پی شركت جستن در خط مشی سیاسی اروپاست و اعلامیه حقوق بشر شورای اروپا را امضا كرده است.
همچنین در وهله نخست، باید بسیاری از مجموعه مقررات قانون قرون وسطایی كلیسای مطلقگرای رومی اصلاح شوند. كلیسای كاتولیك رومی با مفهوم تفكیك قدرت و شالوده عمل قانونی جدید غریبه است. فرایند مطالبات قانونی در كلیسا امری ناشناخته است. عاملین این كاركردها و عملكردهای واتیكان در مقام قانونگزار، خود مدعیالعموم و قاضی هستند. نتیجه آنكه هركشیش، الهیدان یا فرد عامی كه وارد اختلاف نظر قانونی با دادگاههای عالی كلیسا میشود، در عمل هیچ امیدی برای موفقیت ندارد.
● نقش زنان:
ستایشگر بزرگ مریم عذرا از مفهوم جلیل زنانگی سخن میراند، اما در همان حال زنان را از نظارت بر موالید [كنترل زاد و ولد] منع میكند و آنها را از شركت در مراسم اعطای رتبههای مقدس [مراسم كشیش گماری] بازمیدارد.
نتیجه آنكه نوعی نفاق و شقاق میان عامهگرایی ظاهری و خودمحوری درونی در كار است. این امر به این منجر میشود كه اسقفهایی كه به كلیسای كاتولیك روم گرایش دارند، نسبت به زنان بیاعتنا شوند، همان طور كه در مورد مناقشه مربوط به مشاوره درباره سقط جنین پیش آمد.(در سال ۱۹۹۹ پاپ به اسقفهای آلمانی فرمان داد تا مراكز مشاوره را تعطیل كنند. این مراكز تأییدیههایی را برای زنانی كه بعداً میخواستند سقط جنین كنند، توزیع كرده بودند.) بعدها این امر منجر به رویگردانی جمعی فزاینده آن دسته از زنانی شد كه تا آن زمان به كلیسا وفادار مانده بودند.
● اخلاق جنسی
پاپ ژان پل دوم درحالی كه علیه رنج و مسكنت آدمیان در جهان سخن میگفت، به دلیل مواضعش نسبت به نظارت بر موالید [كنترل زاد و ولد] و رشد فزاینده جمعیت تا اندازهای مسئول این رنج است.
وی در خلال سفرهای متعددش و [نیز] در سخنرانیاش در مجمع عمومی سازمان ملل به سال ۱۹۹۴ راجع به «جمعیت و توسعه» در قاهره مخالفتش را با وسایل پیشگیری از بارداری اعلام كرد. در نتیجه میتوان پاپ را، بیش از هر دولتمرد دیگری، تا اندازهای مسئول رشد مهارگسیخته جمعیت در برخی كشورها و شیوع بیماری ایدز در افریقا دانست.
نتیجه آنكه حتی در كشورهایی كه به طور سنتی پیرو آیین كاتولیك هستند، به مانند ایرلند، اسپانیا و پرتغال، اخلاق جنسی سفت و سخت پاپ و كلیسای كاتولیك روم صریحاً یا تلویحاً رد شده است.
● تجرد كشیشها:
كارول وویتیلا به دستاویز تبلیغ تصویر سنتی مرد مجرد كشیش، مسئولیت اصلی قحط اسفبار كشیش، زوال و اضمحلال بهروزی و سلامت معنوی در بسیاری از كشورها و رسوایی غلامبارگی كلیسائیان را بر دوش میكشد و دیگر نمیتوان بر این امر سرپوش گذاشت.
هنوز هم مردانی كه حاضر شدهاند زندگیشان را وقف عالم كشیشی كنند، از ازدواج منع میشوند.
این تنها یكی از نمونههایی است كه نشان میدهد ژان پل دوم همچون دیگر پاپهای سلف خود، چگونه تعالیم كتاب مقدس و سنت سترگ آیین كاتولیك در نخستین هزاره سلطنت مسیح را كه مستلزم تجرد كشیشان نبود، به طاق نسیان انداخته است.
اگر كسی به خاطر منصب و مقامش، مجبور شود كه زندگیاش را بدون زن و فرزند سركند، بیم آن میرود كه یكپارچگی طبیعی جنسی وی لطمه ببیند و رو به نقصان نهد و برای نمونه، این امر میتواند به غلامبارگی [میل جنسی به كودكان] منجر شود. نتیجه آنكه مناصب [كلیسایی] توخالی و پوچ شدهاند.
دیری نمیپاید كه تقریباً دوسوم كشیش نشینها، هم در كشورهای آلمانی زبان و هم در كشورهای دیگر، خالی از كشیش خواهند شد و مراسم منظم، عشای ربانی نیز اجرا نخواهد شد. این نقصی است كه منجر به روند روبه تقلیل شمار كشیشان مهاجر از دیگر كشورها (یك میلیون و چهارصدهزار نفر از كشیشان آلمان از كشورهای لهستان، هند و كشورهای افریقایی هستند) شده است و این امر را دیگر نمیتوان نادیده گرفت. شمار كشیشان منصوب شده در آلمان از ۳۶۶ نفر در سال ۱۹۹۰ م به ۱۶۱ نفر در سال ۲۰۰۳ م كاهش یافته است و میانگین شمار كشیشان فعال امروزه در حدود ۶۰ نفر است.
● نهضت وحدت كلیساها:
ژان پل دوم ظاهراً سخنگوی نهضت وحدت كلیساهاست.
با این وصف، در همان حال بشدت نگران مناسبات واتیكان با كلیساهای ارتدوكس و پروتستان كالوینی است و از به رسمیت شناختن مناصب كلیسایی و مراسم عشای ربانی آنها تن میزند.
پاپ میتواند به توصیه چند هیئت تبلیغی و پژوهشی جهانی توجه كند و از واسطه به رسمیت شناختن مناصب و مراسم مذهبی كلیساهای غیركاتولیك و مجاز شمردن مراسم عشای ربانی آنها پیگیر عملكرد بسیاری از كشیشهای محلی باشد. وی همچنین میتواند مطالبه بیش از حد قدرت قرون وسطایی واتیكان را در چارچوب تعالیم كلیسا و رهبری آن، در مقایسه با كلیساهای شرق و كلیساهای پروتستان كالوینی، تعدیل كند و نیز میتواند به خط مشی واتیكان در باب روانه كردن اسقفهای كاتولیك رومی به مناطق تحت اشراف كلیسای ارتدوكس روسیه پایان دهد. پاپ میتواند این كارها را انجام دهد، اما ژان پل دوم چنین تمایلی نداشت. در عوض، وی قصد داشت تا نظام قدرت كلیسای روم را حفظ كند و حتی افزایش دهد. به این دلیل، او به سالوس و ریای زاهدمآبانهای دست یازید. بیانات گفته شده بر منابر و تربیونهای جهانی و ظاهرسازیهای پوچ و بیاساس بر سیاستهای قدرت طلبانه روم سرپوش گذاشتهاند.
نتیجه آنكه پس از شورای جهانی كلیساها در سر راه تفاهم جهانی مانع ایجاد شد و ارتباط میان كلیساهای ارتدوكس و پروتستان باری است گران كه بر دوش شورای جهانی كلیساها مانده است. این پاپ همچون اسلافش در قرنهای یازده و شانزده، ثابت كرد كه خود بزرگترین مانع در سر راه وحدت كلیساهای مسیحی بود.● عضوپذیری (كارگزینی اعضای كلیسا)
كارول وویتیلا در ابتدا در مقام یك اسقف و سپس در مقام اسقف اعظم كراكف در دومین شورای واتیكان شركت جست. اما وی در مقام پاپ، با دانشگاهی شدن اسقفان مخالفت كرد، حال آنكه پیش از آن با این امر موافق بود.
وی با به كار بردن «خط مشیهای داخلی»اش بارها به شورا خیانت كرد. برای نمونه، معیار انتصاب اسقف با روح انجیل و بیتعصبی و آزاداندیشی معنوی سازگار نیست، بلكه فقط به خط مشی كلیسای كاتولیك روم وفادار است. پیش از انتصاب اسقفان، تعبد اساسی آنها به كلیسا براساس فهرستی از سئوالات مربوط به پاپ سنجیده میشود.
دوستان ژان پل دوم در میان اسقفان آلمانی زبان این افراد هستند: یواخیم میسنر، كاردینال شهر كلن، یوهانس دیبا، اسقف فولدا (متوفی به سال۲۰۰۰)، هانس هرمان گرو كه در سال ۱۹۹۵ در پی اتهام سوءاستفاده جنسی از محصلان از مقامش به عنوان كاردینال شهر وین استعفا داد و كرت كرن، اسقف سن پل، كه درست پس از بروز یك رسوایی جنسی در مدرسه تعلیم كشیش تحت نظرش مقامش را از دست داد. موارد مذكور، فاحشترین لغزشها و خطاهای این خط مشیهای خانمانسوز مربوط به عضوپذیری كشیشان است كه منجر به این میشود كه كلیسا به لحاظ اخلاقی، عقلانی و مسائل مربوط به كشیشان دچار لغزشی خطرناك شود.
نتیجه آنكه یك نظام اسقفی اساساً دون پایه و نوكرمآب و بسیار محافظهكار، به هر صورت بار گرانی بر دوش این دوره بسیار طولانی پاپی بود. وجود انبوه خلایق كاتولیك مسلك، كه برای اظهارات و ظاهرسازیهای پاپ هورا میكشیدند، نباید ما را فریب دهد: در دوره ژان پل دوم، میلیونها نفر كلیسا را ترك گفته یا از دیندارانه زیستن دست كشیدند و طریق مخالف آن را پیش گرفتند.
● روحانیتگرایی
پاپ لهستانی به طور تمام و كمال به عنوان نماینده مسیحیان اروپا مورد قبول واقع شد، اما دستاوردهای پیروزمندانه و خط مشیهای ارتجاعی وی، ناخواسته منجر به خصومت با كلیسا و حتی نفرت از مسیحیت در میان اروپاییها شد.
در فعالیتهای نظام پاپی راجع به مسیحی كردن، بر نوعی اخلاق جنسی عطف توجه میشود كه با عنصر حاضر همگام نیست و كسانی كه در موضع پاپ نسبت به مسائلی مناقشهآمیز، مانند نظارت بر موالید (كنترل زاد و ولد) سقط جنین، متاركه زوجین و لقاح مصنوعی سهیم نمیشوند، خاصه زنان، به عنوان حامیان «فرهنگ مرگ» تحقیر و نكوهش میشوند. بدنه اداری كلیسای كاتولیك روم به علت مداخلههایش -برای نمونه در آلمان، یعنی جایی كه میكوشد تا نظرش را در باب مسائل مورد بحث پیرامون مشاوره سقط جنین و غیره اعمال كند ـ نشان داد كه احترام اندكی برای جدایی قانونی كلیسا (دین) و دولت قائل است. در واقع، واتیكان (كه از مردم اروپا به مثابه سخنگوهایش استفاده میكند) میكوشد تا از طریق درخواست برای به كار گماشتن كارشناس مسائل مربوط به قانون سقط جنین، بویژه كسانی كه به كلیسای كاتولیك روم وفادارند، پارلمان اروپا را تحت فشار قرار دهد. بدنه اجرایی كلیسای كاتولیك روم به جای این كه در همه جا با حمایت از راه حلهای معقول به جریان اصلی اجتماع ملحق شود، در واقع از طریق بیانیهها و تهییج مخفیانه مردم (یعنی از طریق گردهماییهای اسقفها و «دوستان (پاپ)») نفاق و شقاق میان جنبشهای حامی زندگی و حامی انتخاب، یعنی اخلاقگرایان و لاابالیها، را عمیقتر میكند.
نتیجه آن كه خط مشی روحانیتگرای كلیسای كاتولیك روم، صرفاً موجب تقویت موضع ضدروحانیتگرایان جزمگرا و ملحدان بنیادگرا شده است. همچنین این امر، این تردید را در میان مؤمنان برانگیخته است كه میتوان از دین برای نیل به اهداف سیاسی سوءاستفاده كرد.
● خون تازه در رگهای كلیسا
ژان پل دوم در مقام (رهبری) فرهمند و فصیح و نقل محفل رسانهها، درست همان هنگام كه به مرحله پیری گام مینهاد خاصه بر جوانان تأثیر گذاشت. اما وی تا حد زیادی از طریق معطوف كردن توجه جنبشهای جدید محافظهكار ایتالیایی، نهضت اپوس دی (Opus Dei) كه منشأیی اسپانیایی دارد و خیل طرفداران چشم بسته وفادار به خود، به این شأن و رتبه رسیده است. جمله این موارد حاكی است از رویكرد پاپ به برقراری ارتباط با عوام و ضعف وی در گفتوگو با نقادانش.
جنبشهای جدید برخاسته از میان عوام، تحولات نوپای منطقهای و بینالمللی عمده را حمایت میكنند و مقامات كلیسا نیز به دستاویز جذب هزاران هزار جوان با حسننیت اما چشم بسته و مطیع این تحولات را رهبری میكنند. در هنگامی كه این جوانان فاقد رهبرانی مطمئن و با صلابت شوند، بیش از همه مردم تحت تأثیر تحولی مشترك قرار میگیرند. گیرایی و جاذبه شخصی «ستاره بزرگ، ژان پل» از محتوای بیانات او مهمتر است، حال آن كه تأثیرات بیاناتش بر زندگی كشیشی ناچیز است.
ژان پل دوم مطابق عقیدهاش راجع به یك كلیسای یكپارچه و فرمانبر، آینده كلیسا را تنها و تنها در این جنبشهای مردمی محافظهكاری میدید كه به آسانی میتواند بر آنها نظارت داشته باشد.
این امر، مستلزم فاصله گرفتن كلیسا از فرقه یسوعیان (Jesuit Order) است كه نسبت به اصول مصوب و معتقدات شورا موضع میگیرند. هر چند فرقه یسوعیان از سوی پاپهای اولیه مهر تأیید خورد، اما امروزه آنها را مزاحمان خط مشی احیای نظام پاپی میدانند.
در عوض، كارول و ویتیلا، حتی در دوران تصدی مقام سراسقفی كراكف، به جنبش پرنفوذ و قدرتمند اما مرموز و غیرمردمی اپوس دی - گروهی كه در گذشته با نظامهای فاشیست ارتباط داشتند علی الخصوص امروزه در حیطههای اقتصادی، سیاسی و روزنامهنگاری فعالیت دارند - اعتمادی تام داشت. در واقع، این پاپ با بخشیدن وجهه قانونی ویژه به جنبش اپوس دی، سازمان آنها را حتی از نظارت اسقفان كلیسا بر كنار داشته است. نتیجه آنكه جوانان متعلق به گروهها و اجتماعات كلیسایی (به استثنای دستیاران كشیشها) و خاصه كاتولیكهای غیرسازمان یافته، معمولاً از گردهمایی اصلی جوانان دوری میجویند. هنگامی كه اسقفان محلی به فرمان كلیسای كاتولیك روم بودجه سازمانهای كاتولیك متعلق به جوانان را از آنها دریغ میكنند، این سازمانها به علت مضیقه مالی وارد اختلاف با واتیكان میشوند. نقش فزاینده جنبش مخفی و محافظهكار اپوس دی در بسیاری از مؤسسات، فضایی آكنده از شك و تردید ایجاد كرد.
● گناهان گذشته:
ژان پل دوم به رغم این واقعیت كه در سال ۲۰۰۰ به طور علنی به خطاها و گناهان گذشته كلیسا اعتراف كرد، هیچ نتیجه سودمندی از آن نگرفت.
اعتراف گزافهگویانه و دور از واقعیت به خطاها و گناهان كلیسا كه كاردینالهای كلیسای جامع سن پیتر (پطرس) بر زبان راندند همچنان دوپهلو، غیرصریح و مبهم است. پاپ سابق تنها در پی عفو واغماض گناهان «پسران و دختران» كلیساست، اما در پی عفو و اغماض گناهان برخی از «پاپ»ها و یا حتی گناهان «خودكلیسا» و گناهان برخی از مقامات فعلی كلیسا نبود.
وی هرگز درباره داد و ستد درباره پاپ با باند مافیا اظهار عقیده نكرد و در واقع، بیشتر به سرپوش گذاشتن بر روی اعمال جنایتكارانه و شرمآور و مخفیانه باند مافیا كمك كرد. همچنین واتیكان در پیگیری رسواییهای غلامبارگی كشیشان كاتولیك به غایت اهمال كرده است. نتیجه آنكه اعتراف پاپ، اعترافی از روی میل و علاقه نبود و هیچ دستاوردی در پی نداشت. اعتراف وی، تنها سخنی است كه بر زبانش جاری شده و نه عملی را ایجاد میكند و نه عكسالعملی را.
این دوره پاپ به رغم جنبههای مثبتی كه دارد، روی هم رفته برای كلیسای كاتولیك یأس و نومیدی زیادی را پدید آورده است و مآلاً موجب بروز فاجعه و مصیبت شده است.
این پاپ به سبب رفتار و گفتار ضد و نقیضش، كلیسا را كاملاً به دو قطب مخالف تقسیم كرد و افراد بیشماری را از آن بیزار نمود و نیز آن را به درون بحرانی عصری درانداخت - یعنی بحرانی ساختاری ـ كه اكنون پس از گذشت ربع قرن، نقایص و كمبودهای بارز و چارهناپذیر را با معیار رشد و توسعه برملا میكند و همچنین نیاز مفرط به اصلاحات را مینمایاند.
برخلاف مقاصد مورد نظر شورای دوم واتیكان، نظام قرون وسطایی (كلیسای) روم - ابزاری قدرتمند با شخصیتهای مستبد و خودكامه - به واسطه خط مشیهای شیطنتآمیز و سرسختانه عضوپذیری و دانشگاهی دوباره زنده شد. اسقفان ترتیب كار را دادند، كشیشها بار سنگینی را به دوش كشیدند، الهیدانان به اجبار دم فرو بستند، مردم عامی از حقوقشان محروم شدند، زنان مورد تبعیض واقع شدند، مجامع كلیسایی ملی و مطالبات كلیساروها مورد غفلت واقع شد، موارد مذكور را اضافه كنید به رسواییهای جنسی، غلامبارگیها، تحریم سخنرانیهای الهیدانان غیرروحانی، تحریم نمودن مردم برای انگ زدن، منع مراسم عشای ربانی (كلیسای غیركاتولیك).
حاصل آنكه كلیسای كاتولیك اعتبار فراوان خود را كه فقط یك چند در دوران پاپی ژان بیست و سوم و متعاقب شورای واتیكان دوم از آن بهره داشت، یكسره از دست داد.
اگر پاپ فعلی بخواهد كه خط مشیهای این دوران پاپ را ادامه دهد، تنها مشكلات را وخیمتر میكند و روند بحران ساختاری كلیسای كاتولیك را به اوضاعی نومیدكننده و علاجناپذیر تبدیل میكند. در عوض، پاپ جدید باید با روحیه و شجاعت ژان پل بیست و سوم و همگام با حركت اصلاحات، كه توسط شورای دوم واتیكان شكل گرفت، عزمش را برای تغییر جهت (از خط مشیهای پاپ قبلی) جزم كند و كلیسا را به در پیش گرفتن راههای نوین برانگیزد.
هانس گونگ
ترجمه: مسعود فریامنش
ترجمه: مسعود فریامنش
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست