چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا


یک مادر و هزار مسوولیت


یک مادر و هزار مسوولیت
براساس سرشماری‌های صورت گرفته از میان بیش از یک میلیون زن سرپرست خانوار در ایران بیش از ۳۴/۵ درصد به تنهایی سرپرستی خانوار را بر عهده دارند.
زندانی شدن، مرگ زودهنگام، متارکه، از کار افتادگی مردان و... باعث شده تا سرپرستی خانوار بر دوش زنان باشد.زنان سرپرست خانوار علاوه بر نقش مادر، باید نقش پدر را هم برای فرزندانشان ایفا کنند و حتی در برابر حوادث زندگی یکه و تنها چون کوهی استوار بایستند و مقابله کنند، آنها با وجود بحران‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی نگرش‌های عذاب دهنده و حقارت‌وار، ترس، خجالت و فشار زندگی خم به ابروی خود نمی‌آورند و شجاعانه نبرد می‌کنند تا سربلند شوند.
آنها با توجه به بروز افسردگی، دردهای جسمانی و باز هم به این راه ادامه خواهند داد. این گروه از زنان که تحت عنوان «زنان سرپرست خانوار» یا «خود سرپرست» در جامعه نامیده می‌شوند با مصائب، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجهند که درکنار مشکلات و مسائل شهرهای بزرگ، آسیب‌های جبران‌ناپذیری را بر آنها و جامعه وارد می‌سازد.
توجه به مسائل و مشکلات این قشر و بررسی همه جانبه و دقیق این مشکلات و ارائه راهکارهای درست و اصولی به منظورحمایت از این قشر، از جمله وظایف نهادها و سازمان‌های خدمات اجتماعی در هر کشور است.
«حمیدرضا خواجویی‌نژاد» کارشناس امور اجتماعی و آسیب‌ها در این رابطه معتقد است: به‌طور کلی زن سرپرست خانواده کلیه مسؤولیت‌های فرزندان از یک طرف و اداره خود از طرف دیگر را به عهده داشته و هیچگونه یاری‌رسانی در این خصوص ندارد؛ به بیان دیگر مسوولیت‌ها و نقش یک مرد در خانواده نیز در مسوولیت‌های این زن خلاصه می‌شود و مشکلات وی را صدچندان می‌کند.
● اما چه عواملی باعث به وجود آمدن مشکل برای زن سرپرست خانواده می‌شود؟
عوامل مؤثر بر بروز مشکلات زنان سرپرست خانوار:
در یک دسته‌بندی خلاصه می‌توان مهمترین عوامل مشکل ساز را نام برد.
▪ فقـر:
از جمله حادترین مشکلات زنان سرپرست خانوار است. معمولاً خانوارهای با سرپرست زن از خانوارهای با دوسرپرسـت ( زن و مرد ) از نظر اقتصادی ضعیف‌تر هستند. این گونه خانواده‌ها با از دســت دادن مرد خانواده نان‌آور خود را از دست می‌دهند و گاه مجبور می‌شوند از دیگر وابستگان نیزسرپرستی کنند. در این گونه خانوارها زنان باید به تنهایی علاوه بر سرپرستی خانواده و کسب درآمد و مدیریت اقتصادی، مواظبت از بچه‌ها، کارهای خانه و بهبود شرایط زندگی اعضای خانوار را نیز بر عهده بگیرند.
در چنین شرایطی، از سویی وقت و انرژی کمتری برای انجام اموری چون تهیه کالاها و مواد غذایی ارزان‌تر یا تهیه برخی اقلام مورد نیاز خانواده در منزل دارند و از سوی دیگر نقش بازتولیدی زنان، آنان را مجبور به کار پاره‌وقت، انعطاف‌پذیر یا اشتغال خانگی می‌کند.
این شرایط زنان را از آموزش و کسب مهارت باز داشته، موجب دریافت دستمزد کمتر نیز می‌شود. دشـــواری ترکیب شغل زن با مراقبت ازخانواده موجب تمرکــــز فعالیت این زنان در بخش غیررسمی بــازارکارنیز می‌شود.این عوامل و دیگر عوامل اجتماعی شرایط را برای فقر بیشتر زندگی خانوارهای با سرپرست زن فراهم می‌کند.
▪ منزوی شدن زنان سرپرست خانوار:
پیامدهای فرهنگی ناشی از طلاق و در مواردی شرمساری از نوع شغل و همینطور گرفتاری‌های متعدد سبب می‌شود این زنان از روابط اجتماعی و ارتباط با دیگران پرهیز کنند. البته با توجه به مسوولیت چندگانه آنان در زندگی، وقتی برای برقراری ارتباط با دیگران برایشان باقی نمی‌ماند.
بیش از نیمی از زنان سرپرست خانوار احساس ضعف و ناتوانی می‌کنند. این مشکل در جامعه شهری به ۸/۵۹ درصد می‌رسد.
▪ ترس و نگرانی ازآینده مبهم و نامعلوم:
نبود تضمین برای تأمین نیازهای زندگی آتی از مهم‌ترین دغدغه‌های زنان سرپرست خانوار می‌باشد. در ۲/۶۰ درصد از زنان سرپرست خانوار احساس اضطراب و نگرانی از آینده وجود دارد.
▪ نداشتن شغل:
مهم‌ترین دغدغه زنان سرپرست خانوارنداشتن شغل مناسب و نبودتأمین اجتماعی لازم است.
به‌طوری که ۸/۶۸ درصد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی،با هیچ حرفه‌ای که امکان دستیابی به شغلی با حداقل در آمد را برای آنان فراهم کند آشنا نیستند.
▪ ناکافی بودن حمایت‌های مالی و معنوی دولت:
این امر سبب شده تا زنان در بخش خصوصی و غیررسمی از جمله انجمن‌های خیریه امرار معاش کنند. علیرغم تلاش‌های سازمان بهزیستی در جهت بهبود کیفیت خدمات‌رسانی به زنان سرپرست خانوار و زنان خودسرپرست همچنان مشکلات معیشتی در این خانواده‌ها مشاهده می‌شود.
▪ محدودیت خدمات بیمه‌ای و نبود تأمین اجتماعی کافی جهت تمامی زنان سرپرست خانوار:
اگر چه با تصمیمات اتخاذ شده قدم‌های موثری در رفع مشکلات زنان برداشته شده است اما هنوز تا رسیدن به شرایط مطلوب راه درازی باقی مانده و زنان بسیاری همچنان نیازمند حمایتی قانونی و دولتی هستند.
البته برخی مسائل سبب کم شماری زنان سرپرست خانوار گردیده است، به عنوان مثال در برخی خانواده‌ها سرپرست مرد، به صورت غیر فعال می‌باشد و بدون درآمد و عملاً خانواده توسط زن تأمین می‌شود ولی در سرشماری این خانواده، مرد سرپرست معرفی نه زن یا در برخی خانواده‌ها وجود مرد معتاد یا بزهکار که عملاً هم نقش سرپرست خانواده و تأمین معاش از او سلب می‌گردد علاوه بر هزینه‌های گزاف صرف اعتیاد و...، امرار معاش و هزینه مخارج زندگی به عهده زن می‌باشد ولی او به عنوان سرپرست محسوب نمی‌شود و یا در مورد مهاجرت و اقامت غیرقانونی مردان افغانی در ایران، به دلیل قرارداشتن این افراد در معرض دستگیری و اخراج، اساساً حضورشان در خانواده مقطعی است و اغلب فشارهای اقتصادی و مالی بردوش زنان خانواده‌هایشان قرار دارد.
مورد دیگر مربوط به زنانی می‌شود که بر اثر طلاق یا فوت همسر، سرپرست خانواده را از دست می‌دهند و گاه به منزل پدری بازگشته و تحت حمایت پدر قرار می‌گیرند. این مساله سبب می‌شود مفهوم سرپرست خانوار در مورد آنها صدق نکند.
مهوش خوش نیت کارشناس امور اجتماعی و آسیب‌ها می‌گوید: در طی سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به زنان سرپرست خانوار شده است که باعث شده بسیاری از معضلاتی که آنها با آن مواجه بودند حل شوند.
همچنین نگاه جامعه و نگرش‌های مردم هم خیلی بهتر شده و از بار فشارهایی که این زنان تحمل می‌کردند کاسته شده است.» وی ادامه می‌دهد:« در گذشته زنان در صورتی که زن سرپرست خانوار می‌شدند اقدام به ازدواج مجدد می‌کردند و این ازدواج‌ها آنها را عمدتاً با مشکلات دیگری مواجه می‌کرد چرا که عجول بودن و فشار خانواده‌ها در این زمینه باعث بوجود آمدن شکاف جدیدی از جمله ازدواج‌های ناموفق و شتابزده می‌کرد.اما امروزه زنان توانمند‌تر شده‌اند و بسیاری از آنها به تنهایی بار مسوولیت را به دوش کشیده و سعی می‌کنند به اصطلاح گلیم خود و خانواده را از آب بیرون بکشند.»
این کارشناس معتقد است: بزرگترین نیازمندی این قشر تأمین مالی از طریق اشتغال به کار و تقویت روحی از طریق ارتباط با دوستان و اقوام می‌باشد و جامعه نباید به آنها نگاهی ترحم آمیز و بدبین داشته باشد. به نظر می‌رسد برای حمایت کردن اساسی جهت رسیدن به نتیجه مطلوب، دولت باید با پررنگ کردن نقش خود و اختصاص بودجه‌های مناسب جهت کار و اشتغال از یک طرف و مستمری ماهانه و بیمه کردن این افراد از طرف دیگر گامی بزرگ در جهت رفع این معضلات و مشکلات بردارد و این نکته را فراموش نکنیم که سالم‌سازی فضای زندگی این زنان و کمک به خودکفایی آنان باعث تربیت فرزندان آگاه آنان در جامعه خواهد شد.
● زنان سرپرست خانوار در جهان
بر اساس تحقیقات بین‌المللی زنان بسیاری در جهان نان‌آور خانه‌اند و مطالعات آماری اخیر در دنیا نشانگر افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار است:
▪ اروپای غربی: درصد خانواده‌های زن سرپرست به کل خانواده‌ها ۳۱ است(سال ۱۹۹۰) که ۱۸ تا ۲۵ درصد از خانواده‌های فقیر زن سرپرست هستند. این درصد در ایرلند ۴۰ و کانادا ۵۰درصد است. در کشورهای در حال توسعه هم بین ۲۰ تا ۵۰ درصد کل خانواده‌ها به وسیله زنان اداره می‌شود.
▪ آمریکا: زنانی که شوهرانشان معلول بوده توانایی کارکردن ندارند، کمک هزینه خالص را هر ماهه دریافت می‌کنند و اگر چنانچه دارای فرزند نابالغی هم باشند میزان این کمک هزینه افزایش پیدا می‌کند. زنان بیوه و مطلقه‌ای که پس از مرگ شوهرشان ازدواج مجدد نکرده باشند،حداقل به میزان ۷۵ درصد از آخرین دستمزد و حق بیمه شوهر خویش کمک هزینه دریافت می‌کنند و همانند مورد قبل درصورت وجود فرزند نابالغ این میزان کمک‌هزینه افزایش می‌یابد.
در صورتی که فردی از کارافتـاده شود ضمـن اینکه به وی، زن و فرزندش در زمان حیـات وی کمک‌هزینه پرداخت می‌شود، پس از مرگ او هم این میزان پرداخت می‌شود. پیرزنان و پیرمردان ازکار افتاده که بالای ۶۵ سال سن داشته و در مدت اشتغال بیمه بوده‌اند نیز از کمک‌های متعددی از جمله نگهداری در خانه سالمندان می‌توانند استفاده کنند. در آمریکای لاتین نیز زنان مسن سرپرست خانوار از نظر اقتصادی وضعیت بهتری در مقایسه با زنان جوان سرپرست خانوار دارند.
▪ ژاپن: زنانی که همسران خود را ازدست داده‌اند و یا به سبب طلاق جدا شده‌اند، نه تنها ازحمایت مالی کافی برخوردار نیستند بلکه هنگام ورود به بازار کار چون سابقه کار ندارند حقوق مناسبی دریافت نمی‌کنند. از سال ۱۹۷۶ به بعد از طرف دولت کمک‌های ماهانه‌ای به شرکت‌ها جهت استخدام زنان بیوه و یا زنان دارای شوهر از کارافتاده داده شد و همچنان نیز رو به افزایش است.
▪ سوریه: زنان سرپرست خانوار روستایی در این کشور افراد فقیری هستند که به خاطر مرگ پدر خانواده ۱۹/۸ درصد یا دوری همسر از خانه ۴۰/۳ درصد نان‌آور خانه می‌باشند. در این موارد دولت سوریه با تامین شغل و پرداخت سوبسید برای غذاهای اصلی، زندگی تقریباً خوبی را برایشان فراهم می‌سازد و زنان می‌توانند در غیاب همسر از این امکانات استفاده کنند.
▪ استرالیا: زنان خانه‌داری که علیل یا قادر به کار نباشند یا سن آنان از ۶۰ سال تجاوز کند، خود به خود مشمول دریافت مستمری هفتگی واقع می‌شوند. زنان بیوه که همسرخود را از دست داده باشند نیز درصورتی که دارای اولاد بوده وحقوق دستمزد آنان کفاف زندگی را ندهد مشمول دریافت کمک‌هزینه می‌شوند.
سالمندان و افراد علیل و ازکار افتاده در آسایشگاه‌های عمومی نگهداری می‌شوند و اگر منسوبین این افراد مایل به نگهداری آنان باشند در قبال این کار از بودجه عمومی مبالغی می‌توانند دریافت کنند. حقوق سالمندان نیز با توجه به نرخ تورم و هزینه زندگی تغییر می‌یابد و حقوق و دستمزد طوری تغییر می‌کند که حداقل احتیاجات فرد جوابگو باشد.
● راهکارهای حمایتی از زنان سرپرست خانوار
با توجه به مشکلات و موانع موجود بر سر راه زنان سرپرست خانوار و حمایت‌های ناکافی جامعه و دولت لزوم اصلاح قوانین جهت رفع مسائل موجود احساس می‌شود. به علاوه تصویب قوانین اجتماعی از جهت بیمه و دیگر خدمات رفاهی ضروری به نظر می‌رسد. اگر در اصلاح قوانین و ارائه راهکارها جهت رفع مشکلات زنان سرپرست خانوار با رویکرد توانمندسازی زنان به مسائل ایشان پرداخته شود، در نتیجه به زنان سرپرست خانوارکمک خواهد شد تا حداقل مدت کوتاهی به چرخه‌های حمایتی دولت وابسته باشند و سپس با استقلال اقتصادی به زندگی در سطح مناسب ادامه دهند.
پس به‌طورکلی جهت حل مشکلات زنان سرپرست خانوار می‌توان به راهبردهای زیر اشاره کرد:
▪ شناسایی، حمایت وتامین اقشار زنان آسیب‌دیده نیازمند (معلول، سالمند و سرپرست خانوار) به منظـور تحقق عدالت اجتماعی.
▪ تقویت نظارت و ضمانت اجرای قوانین و آیین‌نامه‌ها در خصوص زنان و کودکان بی‌سرپرست در برنامه چهارم توسعه.
▪ سازماندهی بیمه‌های مختلف تامین آتیه، بیمه عمر و غیره جهت تضمین زندگی آینده و تسهیل استفاده زنان سرپرست خانوار از بیمه‌های فوق برای تضمین آینده نامطمئن.
▪ مشخص کردن سهم زنان سرپرست خانوار در آیین‌نامه‌های اجرایی قانون برنامه درموارد حمایتی و اولویت‌ها.
منبع : روزنامه تهران امروز