دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

چرا دبیرستان شما به شکل یک زندان ساخته شده؟


چرا دبیرستان شما به شکل یک زندان ساخته شده؟
مقاله‌ای که در زیر می‌آید بخش کوتاهی از کتاب «ضد جزوات»، مجموعه مقالاتی درباره «مسائل فلسفی» است که شامل متن‌هایی از فیلسوفان مختلف درباره یک موضوع واحد همچون انسان، آزادی، هنر، تکنیک، تاریخ، حقوق و... است. ساختار کتاب شامل مقدمه‌ای است که ویراستار مجموعه، میشل آنفری، در توضیح هر بخش نوشته و پس از آن متن‌هایی از فیلسوفان دوره‌های مختلف به عنوان نمونه ذکر می‌شود. مقاله حاضر درباره موضوع «‌آزادی» به نهادهای آموزشی مدرن می‌پردازد و دو مثال، یکی از نوشته‌های جرمی بنتام فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، و دیگری از ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی قرن بیستم ذکر می‌کند. پس از این بخش‌هایی از این کتاب در همین صفحه چاپ خواهد شد. چرا دبیرستان شما همچون یک زندان است؟ چون اینجا نیز مثل هر جای دیگر آزادی را دوست نمی‌دارند و برای جلوگیری، کاستن، مهار کردن و محدود کردن آن، توافقی قطعی برقرار است. توان رفت‌و‌آمد، تحرک آزادانه، جابه‌جایی بدون جواب پس دادن و بهره بردن از آزادی، همه اینها به طرز شگفت‌انگیزی جامعه را می‌آزارد. و اینجاست که در می‌یابیم چرا موسساتی ایجاد شده‌اند تا طبق اصولی خط‌کشی‌شده، فضا و زمان ما را خط‌کشی کنند. جامعه آزادی را نمی‌پسندد، آزادی ترس‌آور و نگران‌کننده است، افراد را مضطرب می‌کند، انسان را مقابل خودش قرار می‌دهد، در برابر تردید، رودرروی امکان انتخاب، جامعه ترجیح می‌دهد افراد در انجام برنامه‌ای از پیش تعیین شده در هم ادغام شوند تا اینکه به عنوان مهره‌ای مستقل عمل کنند.
● تنفر از آزادی و رام شدن از سوی جامعه
درست در سنین جوانی است که مدرسه ما را به خدمت می‌گیرد تا اجتماعی بار بیاییم، موجب می‌شود آزادی مشخصی را که از سوی قانون تعیین شده، ترجیح دهیم. بدن و روح ما را شکل می‌دهد. به ما روشی برای نظاره کردن دنیا، برای مواجهه با واقعیت و روشی برای فکر کردن تزریق می‌کند و قاعده‌مند می‌شویم. دانش‌آموزان هر مقطعی، به پر بار کردن سال تحصیلی تن در می‌دهند، نمره‌هایی روی هم انباشته می‌شوند، باید نمره‌هایی داده شوند، البته بالای سطح متوسط، ضرایبی وجود دارند که مشخص می‌کنند چه چیزی مهم است تا عادلانه در امتحان قبول شویم.
از معماری ساختمان بگوییم؟ می‌خواهد در هر لحظه از روز، از زمان ورود تا ساعت خروج بداند کجا می‌توان پیدایتان کرد و مشغول چه کاری هستید. دبیرستان ساختمانی است که آدم‌هایی در آن رفت‌و‌آمد دارند، که در سالنی جمع و در سالنی از همدیگر جدا می‌شوند، به سالن غذاخوری، سالن ورزش یا به یک کارگاه می‌روند. این فعالیت‌ها در زمان‌های مشخصی از روز انجام می‌شود.
● ندیده و نگرفته
افرادی وجود دارند که این فعالیت‌های کنترل‌شده فردی را کنترل می‌کنند. هر رفت‌و‌آمد گروهی‌ای ثبت می‌شود، عبور هر فردی آشکار است، مخصوصا اگر در زمان درس کلاس اتفاق افتاده باشد، چون نوعی بی‌قاعدگی را نمایان می‌کند (رفتن به توالت، بیمارستان و به دفتر یکی از ناظم‌ها). به لطف معماری فضایی خط‌کشی‌شده به وجود آمده است. روزها و سال‌ها خط‌کشی شده‌اند. به کمک تقاطعی که کلاس ما آن را اشغال کرده (کلاس‌ها شماره‌بندی شده‌اند) و نظم لحظه‌های روزانه (تکه‌تکه‌شدگی ساعت‌ها)، ما امکان حضور تقاطعی را داریم که مدام سلطه مکانی خود را به ما گوشزد می‌کند. نمایانی ما در حد اعلای خود است. صدای زنگ، اجبار جابه‌جایی است، دفاتر حضور و غیاب، بودن یا نبودن ما را نشان می‌دهند. ما فضایی را اشغال می‌کنیم (دو متر مربع) که تنها آن را با اجازه حاکمان می‌توان ترک کرد (‌معلم شاگرد را به سوی تخته می‌خواند تا فتوکپی‌ها یا مشق‌های تصحیح‌شده پخش شوند، در غیر این‌صورت صدای زنگ است که جابه‌جایی را رقم می‌زند). آزادی فردی در خط‌کشی فضا‌ها ناپدید می‌شود (معماری)
پادگان‌ها، زندان‌ها وکارگاه‌ها نیز از همین منطق پیروی می‌کنند: سوت به جای زنگ، ساعت زدن به جای حضور و غیاب، سلول به جای سالن درس و درجه به جای نمره. در هر صورت از ما می‌خواهند دانش‌آموزی خوب، سربازی خوب، شهروندی خوب و کارگری خوب باشیم. جامعه حق‌شناس برای آنها که مطیع‌تر باشند، انعامی در نظر گرفته: استخدام، پست‌های شغلی، اختیارات نمایندگی و حقوقی کافی برای مصرف کردن. بدین‌گونه فرد شبیه‌سازی می‌شود. تنها عده کمی در برابر سوت مقاومت می‌کنند چون آزادی بزرگ‌تری را خواهان‌اند حتی اگر مجبور باشند برای آن از امنیت کمتر و درخشش اجتماعی کمتری برخوردار شوند. به عهده شماست که انتخاب کنید: آیا جزء این عده کم خواهید بود؟
منبع : روزنامه کارگزاران