چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا


کدام شروع ازدواج را تضمین می‌کند


کدام شروع ازدواج را تضمین می‌کند
● سینی چای یا كلیك اینترنت؟
خطوط به یكدیگر برمی‌خورند. می‌خواهند راهی به جایی باز كنند. چند ثانیه‌ای و شاید چند دقیقه‌ای طول می‌كشد تا خط به نقطه می‌رسد و صفحه باز می‌شود. صفحه‌ای كه گفته می‌شود بزرگ‌ترین سایت همسریابی در دنیا است. فكرش را بكنید؟ بزرگ‌ترین سایتی كه تاكنون بیش از دو هزار دختر و پسر را از طریق اینترنت به عقد و ازدواج همدیگر درآورده است.
● نه! ازدواج اینترنتی؟ نه!
ازدواج اینترنتی؟ خانواده روشنفكری داشته باشی و اسیر هیچ نوع سنتی هم كه نباشی و یا اینكه خودت هم وسوسه شده باشی برای یك بار هم كه شده وارد این سایت‌ها بشوی با شنیدن اینكه كسی به روش ازدواج اینترنتی با فردی آشنا شده و با او ازدواج كرده است. به نظرت اگر مسخره نیاید كمی خنده‌دار است. اردبیلی مدیر بزرگ‌ترین سایت همسریابی در دنیا روحانی است و روحانی بودن خود را عنصری مشكل‌گشا می‌داند چرا كه در جامعه‌ای مثل ایران هنوز روش سنتی برای ازدواج معقول‌ترین روش است. درباره انتخاب روش اینترنتی برای ازدواج در جامعه‌ای كه هنوز نسبت به این قضیه بی‌اعتماد است، می‌گوید: اینترنت وسیله‌ای برای تبادل اطلاعات و بالا بردن علم و دانش موجب سرعت بخشیدن به این موضوع است. مراحل ازدواج اینترنتی هم خیلی ساده است. وارد سایت می‌شوید و فرمی را پرمی‌كنید كه شامل مشخصات فردی و خانوادگی است و چند سؤال هم مثل داشتن تجربه ازدواج قبلی، تعداد اعضای خانواده، داشتن خانه و برخی اعتقادات مثل مخالفت با كار بیرون در منزل و... هم طرح شده است كه بعد از ارسال فرم و پیدا شدن فرد مناسب قرار ملاقاتی گذاشته می‌شود. ملاقاتی در حضور آقای اردبیلی طرفین و البته با اطلاع یكی از اعضای خانواده.
● مكان مهم نیست
به خاطره اولین آشنایی فكر كنید و از دیگران كه این تجربه را دارند هم بخواهید تا برای شما بازگو كنند در كجا و چگونه با یكدیگر آشنا شده‌اند. این اولین نكته‌ای است كه دكتر شاهرودیان كه سال‌ها است در امور مشاوره خانوادگی و ازدواج فعالیت دارد به آن اشاره می‌كند. او می‌گوید: بسیاری در دانشگاه با یكدیگر آشنا می‌شوند، عده‌ای همكار هم هستند و عده‌ای با آشنایی‌های خانوادگی دور و نزدیك به این مرحله می‌رسند و البته در عصر جدید اینترنت هم یكی از بسترهای آشنایی جوانان با یكدیگر شده است. اما آیا همه آنهایی كه به روش سنتی ازدواج كرده‌اند در ازدواجشان موفق بوده‌اند و یا اینكه همگی شكست خورده‌اند. یا آنهایی كه شناخت‌های زیادی با یكدیگر داشته‌اند و سال‌ها در دانشگاه و یا محیط‌های كاری با هم بوده‌اند صددرصد زندگی خوبی دارند؟
دكتر شاهرودیان همه این موارد و هزاران مورد دیگر را كه تنها جغرافیایی ساده است یك نقطه می‌داند برای یك شروع كه می‌تواند ادامه خوبی داشته باشد و یا اینكه بزودی به جدایی برسد. جدایی كه گاه جدایی فیزیكی و روحی را با هم دارد و گاه تنها یك طلاق عاطفی را برای زوجی رقم می‌زند كه به بهانه‌های گوناگون و دلایل شخصی ـ و البته بسیاری مواقع دلایل فرهنگی، اجتماعی ـ به زندگی سخت خود ادامه می‌دهند.
● خودت نه، دیگری!
ازدواج هندوانه‌سربسته است. دكتر شاهرودیان این ضرب‌المثل را از جنبه‌ای دیگر مورد بررسی قرار می‌دهد و می‌گوید ازدواج سربسته نیست بلكه این ما هستیم كه مثل هندوانه سربسته می‌مانیم و هیچ‌گونه شناختی از خودمان نداریم.
بسیاری از ما زمانی كه ازدواج می‌كنیم هیچ هدف مشخصی نداریم جز اینكه تن به لباس دوخته‌شده‌ای می دهیم كه فرهنگ، جامعه و خانواده برای ما دوخته است. لباسی كه با چشمان بسته تن به پوشیدن آن می‌دهیم. لباس‌هایی كه از تنگی و گشادی آنها در رنج و عذاب هستیم.
او با عنوان اینكه بلوغ تنها یك شكل است و مثل ویترینی است كه خبر از داخل مغازه نمی‌دهد، گفت: بلوغ جسمانی سن خاص و تعریف شده خود را دارد اما بلوغ فكری را نمی‌توان از روی ظاهر تشخیص داد. كما اینكه بسیاری قبل از ۱۶ ـ ۱۵ سالگی به پختگی می‌رسند كه توانایی یك زندگی مستقل را دارند و عده‌ای هم حتی با اینكه دهه سوم زندگی خود را می‌گذرانند هنوز نمی‌دانند از زندگی چه می‌خواهند.
● دغدغه پنجم
ازدواج از ۳۰ سال پیش تاكنون دستخوش تحولات بسیاری شده، تحولاتی كه ورود به عرصه دیكتاتوری وسایل ارتباط جمعی موجب شده تغییرات آن بسیار بیشتر از تغییراتی باشد كه با حركت گاری زمانه رخ داده باشد.در حالی كه ۲۰ سال قبل بسیاری از ازدواج‌ها با توجه به شرایط سنی و شرایط عاطفی خاص رخ می‌دادند. امروز براساس تحقیقات سازمان ملی جوانان ازدواج از دغدغه ردیف اول و دوم به ردیف دغدغه پنجم زندگی جوانان نزول پیدا كرده است. بسیاری با پیش‌شرط‌های مادی تن به ازدواج می‌دهند تا جایی كه اگر این پیش‌شرط‌ها عملی نشود اگر زن و شوهر مشكل اساسی با یكدیگر نداشته باشند تن به جدایی می‌دهند.
● از طلاق نترسید
بسیاری از ترس شكست در ازدواج دچار وسواس می‌شوند و در آخر هم نمی‌توانند انتخاب درستی داشته باشند.دكتر علی سعیدی هم كه سال‌ها است تحقیقات مختلفی در زمینه ازدواج انجام داده و این پدیده را از لحاظ اجتماعی مورد بررسی قرار داده است، با عنوان این مطلب می‌گوید: با اینكه طلاق دارای عوارض و تبعات بسیاری است و غیرمستقیم آسیب‌های بسیاری به پیكره جامعه وارد می‌كند اما راهی است كه برای پایان دادن به یك زندگی نامطلوب تا جایی كه در قرآن هم به آن اشاره و گفته شده اگر نمی‌توانید با یكدیگر زندگی كنید با خوبی و خوشی از همدیگر جدا شوید.
دكتر سعیدی گفت: در حالی كه همیشه زوج‌ها را به درك متقابل یكدیگر دعوت كرده‌ام و از آنها خواسته‌ام تا با نگرشی دوباره به زندگی و درك اینكه آنها مسئول آینده و زندگی فرزندان خود هستند راه دیگری به غیر از طلاق برگزیند اما در بعضی موارد ازدواج كاملاً اشتباه صورت گرفته و هنوز هم عضو جدیدی از این پیوند به خانواده اضافه نشده با این وصف می‌توان جلوی اشتباه را گرفت و با طلاق هر فرد به دنبال زندگی خود برود و حتی زندگی موفق دیگری را تجربه كند.
دكتر سعیدی همچنین به جمله معروفی اشاره می‌كند كه اصولاً در بسیاری از خانواده‌های سنتی زیر گوش دختران زمزمه می‌شود و گفت: بسیاری به دخترهای خود می‌گویند كه با لباس سفید می‌روی و با كفن سفید برمی‌گردی و این واقعاً جمله وحشتناكی است كه بسیاری را به دره مرگ پنهان كشیده است و عده‌ای دیگر را كه تاب تحمل این نوع زندگی را نداشته‌اند به فرار و خیانت كشانده و بسیاری وقایع دیگر كه هر روز در صفحات حوادث می‌خوانیم و باورشان نمی‌كنیم.
● جنگ بدون آتش‌بس
فرق زندگی كردن با زندگی تا كجا است؟ صبح از خواب برمی‌خیزند سركار می‌روند و شب جسم مرده‌شان را به خانه توان لبخند زدن ندارند و خود را معقول می‌دانند. به همدیگر عادت می‌كنند و ترك آن را موجب مرض می‌شمارند. خانواده تنها یك خوابگاه خانوادگی تعریف می‌شود و سرزمینی كه زمان تبعید در آن معلوم نیست. زندانی كه باز شدن قفل در آن به مرگ یكی از طرفین منتهی می‌شود. دكتر سعیدی طلاق را پدیده‌ای تلخ می‌داند كه خواسته و ناخواسته قسمتی از زندگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اگر زخم آن ترمیم نشود به قطع عضو می‌انجامد. قطع عضوی كه «دل» نام دارد و زندگی از آن به دیگر عضوها جریان می‌یابد.
دكتر سعیدی می‌گوید: تا به كی باید به یكدیگر با زدن ماسك‌های غیرواقعی از چهره‌مان دروغ بگوییم! چرا نباید لباسی را كه به اندازه تنمان نیست و گاه از فشار آن احساس خفگی می‌كنیم را ترك كنیم و دیگران را هم ازار ندهیم دیگرانی كه بسیاری وقت‌ها پاره تن ما هستند. فرزندانی كه این بازی دروغین و گاه این جنگ بی‌آتش‌بس را تاب نمی‌آورند.
سارا جمال‌آبادی
منبع : روزنامه تهران امروز