یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا


ایران آشفته بازار پوشاک خاورمیانه است


ایران آشفته بازار پوشاک خاورمیانه است
در ژاپن، شما کارمندان زن ادارات دولتی را از روی لباس فرم و کفش پاشنه سه سانتی آنها تشخیص می دهید و یا در آلمان پس از تعطیل شدن دانشگاه ها، از نوع پوشش دانشجویان می توانید رشته تحصیلی آنها را تشخیص بدهید اما در ایران نمی توانید یك دکتر را با توجه به لباسش از کارگری که در صف سینما ایستاده است، تفکیک کنید. در كشور ما استانداردی برای پوشش افراد مختلف وجود ندارد. فکر می کنید علت این مساله چیست؟
کارشناسان پوشاک معتقدند دلیل این امر به جدی نگرفتن طراحی لباس در ایران بر می گردد. در کشور ما لباس ها تقریبا بدون ضابطه و بدون توجه به معیار موقعیت اجتماعی و وضعیت شغلی و شرط سنی افراد دوخته می شوند. یکی از اساتید سابق دانشگاه الزهرا وضعیت پوشاک در ایران را با کلمه «وحشتناک» توصیف می کند و می گوید: «با اینکه کشور ما در زمره تمدن های کهن جهانی است و طیق مستندات تاریخی در ۵۵۰ قبل از میلاد نیز در ایران باستان لباس های زیبا با طرح های متنوع وجود داشته است، امروز ما بدترین وضعیت پوشاک در خاورمیانه را داریم.» «روح‌انگیز حمیدی» در سال ۱۳۴۹ از آکادمی هنر برلین در رشته مد و طراحی لباس با درجه A فارغ التحصیل شده است. لباسی که او در آن سال طراحی کرده بود شامل یک پیراهن و یک مقنعه تا روی شانه ها بود که از فرق سر زیپ داشت و در مواقعی که هوا خوب بود می شد آن را باز کرد تا چون شنلی شانه‌ها را بپوشاند. با اینکه او در آلمان درس می خواند و می توانست برای پایان نامه عملی هر لباسی می خواست طراحی کند اما مقنعه را انتخاب کرده بود. طرح آن را هم از سجاده مادر و مادر بزرگش الهام گرفته بود. این لباس آن قدر مورد توجه اساتید طراحی آکادمی قرار گرفت که یک تابلوی دومتری از آن تهیه كردند و همراه الگوی لباس در بزرگترین فروشگاه های برلین به نمایش گذاشتند. این اتفاق در سال ۴۹ افتاد که ایران در سایه سیاست های پهلوی هر چه بیشتر به تمدن غرب نزدیک می شد و از هویت خود فاصله می گرفت. چه چیزی باعث شد دانشجوی جوانی در قلب آلمان دست به چنین اقدامی بزند: «در آن وضعیت آزاد بودم هر لباسی که می خواهم طراحی کنم اما دلم می خواست طرح من چیزی از هویت و اصالت ایران و مذهب اسلام داشته باشد. می خواستم نشان بدهم که در کشور من تمدن و گذشته غنی ای وجود دارد که می تواند در برابر فرهنگ پایداری کند و اصالت خود را از دست ندهد.» حمیدی طراحی لباس ملی برای ایرانیان امروز را مساله ای قابل اجرا اما نیازمند کارشناسی های عمیق و گسترده می داند. او معتقد است برای رسیدن به پاسخی مطلوب در این زمینه باید کارشناسان و متخصصان رشته های گوناگون دور هم جمع شوند و زوایای مختلف و متفاوت قضییه را بسنجند و با آگاهی و شناخت در این زمینه اقدام کنند. علاوه بر این، تحقق این مساله را امری مفید برای ابراز هویت ایرانی ارزیابی می کند و معتقد است اگر این طراحی درست و اصولی صورت بگیرد در شناساندن و تفکیک ما از سایر همسایگان خاورمیانه ای مان خیلی به درد می خورد. او اکنون طراحی لباس را کنار گذاشته و فقط نقاشی می کند اما نمی تواند به روی این همه کج سلیقگی در لباسهایی که امروزه می پوشیم چشم ببندد. «مشکل این جاست که همه چیز با هم مخلوط شده است و مثلا در خارج از کشور مدام ما را با ترک ها و افغان ها و پاکستانی ها اشتباه می گیرند، در حالی که ما تمدن بسیار پربارتری داشته ایم. همه این مشکلات هم به دلیل اعتقاد نداشتن به نقش طراح لباس در تولیدی‌های ما بر می گردد. شما نگاه کنید به این مانتوهای تنگ و چسبانی که امروز مد شده است. یک ذره زیبایی و ظرافت در دوخت اینها رعایت نشده است و خیلی جلوه زشت و سبکی دارند، در حالی که امروز در دنیا مانتو و شلوار جزو شیک ترین مدل های لباس است. اگر شما در آلمان بخواهید یک دست مانتو شلوار کرپ مشکی تهیه کنید حدودا ۴۰۰ هزار تومان برایتان تمام می شود و تازه لباسی است که فقط قشر مرفه از آن استفاده می کند ولی ما همین مانتو شلوار را با زننده ترین شکل و بدترین ترکیب به تن می کنیم و ظاهرا هیچ شخص یا نهادی هم نیست که بر این مساله نظارتی داشته باشد. در همه دنیا تعریفی که از مانتو وجود دارد یعنی اینکه لباسی که حداقل تا روی زانو را بپوشاند اما در ایران نگاه کنید. تولیدیهای ما مانتوهایی طراحی می کنند که به اندازه یک کت است و همه هم ناچار هستند این لباس ها را بپوشند چون لباس بهتری با طرح و دوخت مناسب عرضه نمی شود.» خاورمیانه پر است از کشورهایی که زنان و مردان آنها طبق ضوابط شریعت اسلام لباس می پوشند اما به زعم خانم حمیدی وضعیت پوشاک هیچ کدام به اندازه ایران آشفته نیست. او که به بسیاری از کشورهای منطقه سفر کرده وضعیت لباس زنان در مالزی را مثال می زند:« در مالزی همه زنان حد وضو را برای پوشش رعایت می کنند. یعنی دامن بلندی می پوشند که تا روی پا را می گیرد ولی جوراب به پا نمی کنند. دستها هم از آرنج به پایین باز است. لباس ها هم معمولا دو پیس هایی به رنگهای آبی، صورتی و پسته ای هستد. زنان در آن جا طبق ضوابط کشور و حکومت‌شان لباس می پوشند که هم خیلی شیک است و هم چشم نواز. اما در ایران اصلا به معیارهای زیبایی شناسی توجه نمی کنیم و وقتی به چهره مردمی که در شهر در حال رفت و آمد هستند می نگریم با بدترین وضعیت ممکن مواجه می شویم. در بوتیک های ما برای لباس سنین و اقشار مختلف جامعه هیچ طرح و برنامه ای وجود ندارد و همان مانتویی برای یک خانم چهل ساله کارمند عرضه می شود که برای یک دختر چهارده ساله. در ایران «معیار» وجود ندارد و همین وضعیت، پوشاک ما را با آشفتگی روبرو کرده است.» حمیدی خیلی برای طرح های قدیمی ایرانی احترام قائل است و حجب و حیا و وقار را جزو ویژگی های جدانشدنی فرهنگ ایرانی می داند: «به دلیل نفوذ روح اسلامی در همه زوایای زندگی ایرانی، فرهنگ ما، لباس پوشیده و با وقار را به تن زن زیبا می داند.لباسی که در درجه اول طرح خوبی داشته باشد و در درجه بعد از پارچه و دوخت خوبی هم در آن استفاده شده باشد. اموری که متاسفانه امروز کمتر به آن توجه می شود. هر کسی می خواهد لباسی برای ایرانیان طراحی کند باید به این مولفه ها توجه کند وگرنه در عمل موفق نمی شود.» در بسیاری از کشورهای خاورمیانه موج بازگشت به فرهنگهای بومی و حفظ ویژگی ها و اصالت خرده فرهنگ ها در دستور کار دولت، برنامه ریزان و سیاستگذاران و فعالان فرهنگی قرار گرفته است. حمیدی به هند اشاره می کند: «در آنجا شو های لباس فراوانی برگزار می شود اما همه طرح ها بر مبنای «ساری» که لباس ملی آنهاست کار شده است. ذات لباس ها الگو گرفته از ساری است اما طراح با ذوق و سلیقه خود تغییراتی در آن داده است. در ایران هم باید این روند شروع بشود که ما برای رهایی از این آشفتگی به فرهنگ گذشته خودمان برگردیم و با استفاده از نشانه‌های ایرانی و طبق نیاز جامعه امروز و رعایت مد و معیارهای زیبایی شناسی، لباس های زیبایی طراحی کنیم که هم هویت ما را نشان بدهد هم حس زیبایی شناسی مان را ارضاء کند.»

کیان مهر احمدی
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران