موش ها؛ موجودات تاریخی دنیای کارتونی

چندی پیش در پایان تعطیلات نوروزی ودر فاصله بین تعطیلات و شروع کار و مدرسه که حال و هوایی شیر تو شیر و بلاتکلیف دارد تلویزیون لطف کرده با خلاقیت و خوش فکری فراوان به سوی یکی از انیمیشن های معروف سال ۲۰۰۸ رفته است.این که صدا و سیما چنین به روز عمل کرده و همه را شگفت زده کرده است بحثی نیست و جای تشکر دارد، اما اطلاع رسانی ناقص، برنامه ریزی نامرتب و وقت نشناسی عوامل پخش امری است بدیهی که به بحثی مفصل احتیاج دارد و در کل از برنامه ریزی فیلم سینمایی پخش شده در تعطیلات نوروز قابل برداشت و نتیجه گیری بود.
اما از تمام حواشی پخش که بگذریم به موضوع اصلی خودمان می رسیم، انیمیشنی که می خواهیم در موردش صحبت کنیم مانند بیشتر انیمیشن های موجود شخصیتی قهرمان و داستانی پر ماجرا دارد و کاراکتر قهرمان آن از بین حیوانات می باشد (مانند بیشتر پویانمایی های این روزها).
موجود قهرمان این اثر دوست داشتنی از میان حیوانات موذی بوده و ناخواسته وارد سینما شده است.موش های قهرمان توانسته اند جایگاهی مطرح و برجسته برای خود در دنیای تصویر و انیمیشن پیداکرده و چهره های دوست داشتنی کارتون ها شوند، دلیل این علاقه و برجستگی، چهره و خصلت های مظلومانه و زیرکانه این موجود کوچک می باشد که آن را به شخصیتی همیشه پیروز در عرصه سینما بدل کرده است.
خلاصه این که بعد از حرکت شجاعانه و دلچسب اهالی صدا و سیما و گم شدن این انیمیشن دوست داشتنی بین فیلم های رنگارنگ نوروز ۸۸، در حال حاضر سی دی آن موجود است و دست به دست دارد می چرخد.پس ما هم ترجیح دادیم قبل از لو رفتن مطلب و قدیمی شدن آن به این موش قهرمان بپردازیم. (کاری که عوامل محترم سینمایی اخراجی ها ۲ قبل از لو رفتن کامل فیلم شان و قاچاق آن به طور گسترده انجام داده و فیلم شان را به هر طریقی که شده به دست ویدئوکلوپ ها سپرده اند.)فعلا که موش ها یکه تاز دنیای انیمیشن می باشند، راتاتویی را که به خاطر دارید؟ همان موش آشپز که با همه اعضای خانواده اش فرق می کرد، او آرزو داشت که یک آشپز ماهر شود و شامه بسیار تیزی داشت و بر خلاف دوستانش که هر آشغال و کثافتی را به عنوان غذا می خوردند دوست داشت طعم غذاها را بچشد و ماده های غذایی خوب و تازه بخورد.او مصمم است که به آرزوی خودش دست یابد و از مبارزه با هیچ مشکلی دست بردار نیست.یکی از صحنه های جذاب و رعب انگیز انیمیشن راتاتوی جایی می باشد که پدر رمی (موش آشپز)، جینگو که رئیس قبیله موش ها می باشد و به آدم ها اعتماد ندارد، او را در یک شب بارانی به پاریس برده و یک مغازه فروش آلات، «موش کشی» را به او نشان می دهد تا به پسرش ثابت کند که آدم ها از دیرباز دشمن همیشگی موش ها بوده و هستند.
اما این روند نیز جواب گو نیست و راتاتوی همچنان به مقام سرآشپزی یک رستوران معروف در پاریس فکر می کند.این مقدمه از سینمایی راتاتوی را عرض کردیم تا بدانید موش های انیمیشن های امروزی همگی با اطرافیانشان فرق می کنند و آرزوهای بزرگی در سر دارند و البته به همین علت سرکش می باشند.حالا بهتر است به موضوع اصلی خودمان یعنی انیمیشن «ماجراهای دسپرو » بپردازیم.
دسپرو هم مانند راتاتوی با تمام هم نوعانش فرق می کند، دسپرو به شیوه همه شخصیت های کارتونی و قهرمانی (بیشتر موش ها) استعداد خارق العاده ای در ذاتش نهفته است که به خاطر نقص ظاهری اش دیده نمی شود. اما از لحاظ ظاهری نیز با همه موش های خانگی و مقیم قصر پادشاه تفاوت عمده دارد.
جثه دسپرو بسیار کوچک است و مانند شخصیت کارتونی «دامبو» (فیل سفید رنگی که گوش های بزرگی داشت) گوش های بسیار بزرگی دارد و این خصلت ظاهری اش موجب نگرانی پدر، مادر و اطرافیانش شده است. اما این موش از تمثیلی جذاب و نبوغ کودکانه، خلاقیت، ذوق یا هر صفت منحصر به فرد دیگری برخوردار باشد او را تک و برجسته کرده است.«دسپرو» نیز مانند راتاتوی نترس است و از انسان ها هیچ واهمه ای ندارد، این خصلت دسپرو آن قدر فاحش و غیر طبیعی می باشد که خانواده و اطرافیانش را به وحشت می اندازد.«دسپرو» متولد شهری است که توی مدرسه های آن از همان بچگی به بچه موش ها یاد می دهند که باید بترسند و به عبارت بهتر تا آخر عمر به ترسیدن محکومند، اما او فاکتور و واقعیتی به نام ترس را ندارد و درک نمی کند.
او آن قدر نترس است که بتواند با تشویق دیگر رفقای ترسویش از روی تله موش ها طوری بپرد که هم پنیر را به چنگ بیاورد و هم دم به تله ندهد.
یک خصلت مشترک او با دیگر موش ها که می توان ادعا کرد تنها نقطه مشترکشان می باشد علاقه به پنیر است.همه شهر موش ها از این واقعه متعجب بوده و شگفت زده اند، آن ها اعتقاد دارند لابد دسپرو یک مشکل اساسی دارد که از هیچ چیز نمی ترسد او حتی با کمال خونسردی و آرامش و به دور از هر گونه نگرانی وارد «منطقه ممنوعه» می شود.«منطقه ممنوعه» از وحشتناک ترین قسمت های قصر می باشد که موش ها از ابتدا از آن دوری کرده و فرزندانشان را از ورود به آن منع کرده اند، منطقه ممنوعه به اتاق های پادشاه می گویند که چند سال پیش دستور قتل عام کردن همه موش ها را داده است.مثلا کتابخانه، با تمام این تصورات دسپرو به کتابخانه رفته و در کمال آرامش کتاب می خواند و با داستان های آن رویا پردازی می کند.دستور قتل عام کردن موش ها از سالی صادر شد که همسر پادشاه بر اثر دیدن یک موش در غذایش سکته کرده و از دنیا رفته است.شجاعت های بیش از اندازه و پر ماجرای «دسپرو» به قدری شگفت انگیز می باشد که باعث عصبانیت شهردار موش ها (با صداپیشگی بی نظیر فرانک لانجلا) می شود و او را محاکمه کرده و به عنوان مجازات به شهر مخوف موش های صحرایی می فرستد.این در حالی است که «دسپرو» همیشه آرزوی رفتن و پا گذاشتن به طبقات بالاتر و دنیای موجودات هوشمندتر را داشته است و در مقابل رویاهایش مجبور است به دنیایی فرو دست تر و پایین تر برود.
عملکرد «دسپرو» و تاثیری که بر اطرافیان و دوستانش داشته است، باعث می شود جرات و شجاعت در دل موش ها زنده شود و کمی متحول شوند (این هم از پیام اخلاقی -تصویری فیلم) در دنیای این کارتون به سادگی می توان شجاعت و آثار خوب آن را درک کرد.البته این خصلت کارتون، به هر شکل و با هر تکنیکی که باشد ساده و گویا به بهترین شیوه و کامل ترین بازدهی می تواند موضوع و واقعیت را انتقال دهد (به قول معروف بیننده را به سادگی شیرفهم کند) موش دلیر و شیر دل ماجراهای دسپرو نیز از این قاعده مستثنا نبوده و به شدت علاقه دارد شجاعت را به دیگر دوستانش نیز بیاموزد، او در این زمینه تا حدودی موفق می شود، اما بیشترین تاثیر را بر بیننده می گذارد هر چند که با جمله پایانی پدر «دسپرو» می توان درک کرد که او بر افکار بزرگ سالان و اطرافیانش نیز تاثیر به سزایی گذاشته است، به قول پدر دسپرو «هیچ کس که از شکم مادرش ترسو به دنیا نمی آید» این جمله کلیدی ترین مشکلات اجتماعی فردی را به چالش کشیده، شما می توانید به جای ترس و ترسو خصلت و عیوب رفتاری دیگر را جایگزین کنید (تصورش را بکنید مطمئنا به تمام مشکلات رفتاری پاسخ می دهد و بار مسئولیت را بیشتر و بیشتر می کند)دسپرو علاوه بر آموزش شجاعت، شما را با خود به دنیای قصه های قدیمی و جهانی برده و فضایی کاملا رویایی را جلوی چشمانتان ترسیم می کند.چهره کوچک، مظلوم، دوست داشتنی و چشمان معصومش به خلق کاراکتر و شخصیتی این چنینی کاملا کمک کرده است.
یکی از تفاوت های موجود بین رمی (موش آشپز) و دسپرو (موش دلیر) به چهره های آن دو مربوط می شود، شاید الان شما با خودتان فکر کنید، موش که با موش فرق نمی کند، اما باید گفت با این کمپانی های خوش فکر و تکنیک های متفاوت موش هم با موش فرق می کند.
معصومیت چهره و چشمان دسپرو حکایت از شخصیت رویاپردازانه او دارد که در عین ناباوری شجاع هم هست، اما اگر چهره رمی (موش آشپز) را به خاطر بیاورید مطمئنا به یاد چشمان جسور و شیطنت آمیز او خواهید افتاد، در چشمان و چهره رمی، شیطنت و توجه بیش از اندازه به غذا و شکمو بودن موج می زند و بیداد می کند.این چهره پردازی های به جا و دقیق موجب شده کاراکتر و شخصیت ها بهتر و کامل در جریان و درخدمت داستان قرار گیرد و آن را موفق و موثرتر کند.این انیمیشن دوست داشتنی در سال ۲۰۰۸ در سینماهای جهان اکران شده است. جالب است بدانید «ماجراهای دسپرو» حدود ۶۰ میلیون دلار خرج داشته است.البته بخش اعظم این بودجه صرف دستمزد گویندگان معروف و مشهور این انیمیشن شده است.صداپیشگان این انیمیشن چهره های برجسته و معروفی در عرصه سینما می باشند.شاید بخش صدا پیشگی انیمیشن ها برایتان جالب و خواندنی نباشد، به خصوص که ما نیز مانند بعضی از شما این فیلم را با صدای دوبلورهای دوست داشتنی ایرانی دیده ایم.
اما شاید برایتان جالب باشد چه چهره هایی به جای کاراکترهای فیلم صحبت می کنند، از آن جایی که دوبله نیمی از فیلم بوده و به تعبیری بازی و نقش آفرینی دیگری می باشد تاثیر اساسی بر فیلم و بازخورد آن دارد و اما شخصیت و چهره هایی که در این پروژه به جای کاراکترها حرف زده اند.
۱) متیوبرودریک (دسپرو): او یکی از بازیگران کمدی و طنز سینمایی می باشد که بیشتر در عرصه دوبله شناخته شده و برجسته است او قبل از دسپرو در انیمیشن «شیر شاه» به جای سیمبا توله شیر محبوب صحبت کرده است.
دسپرو نیز با صدای او به خوبی هماهنگ شده و کامل تر به نظر می رسد، او در فیلم پر فروش «گودزیلا» نیز بازی کرده است. اما هرگز نتوانسته به بازیگری بزرگ، مشهور و حتی شناخته شده در عرصه کمدی بدل شود.
۲) داستین هافمن (راسکورو) : شاید الان بپرسید راسکورو چه کسی می باشد؟ او یک موش کثیف و چرک است که با دسپرو دوست می شود. هافمن افسانه ای را که حتما می شناسید او را در مرد بارانی یکی از بهترین بازی های تاریخ سینما را داشته است.او از بازیگران کهنه کاری است که سرش درد می کند برای کارهای جدید و متفاوت.
چندی پیش در انیمیشن جنجالی «پاندای کونگ فوکار» به جای استاد «شیفو» صحبت کرده و حالا با «دسپرو» مجددا این تجربه را تکرار کرده است.
هافمن یکی از چهره های قابل تامل و تاثیرگذار در عرصه سینمای جهان می باشد که هر روز در حال تغییر، آموختن و ترقی است.
۳) اما واتسون (پرنسس پی): جالب است بدانید در «دسپرو» نیز شاهزاده ای وجود دارد که منتظر نجات دهنده و مرد اسب سواری می باشد که او را از ناامیدی و سیاهی برهاند.«پرنسس پی» دختر شاه، تنها و غصه دار است و همیشه منتظر.
«اماواتسون» را دوست داران سینمایی های «هری پاتر» حتما می شناسند، او همان «هرمیون» معروف و دختر باهوش و زرنگ داستان های هری پاتر است که به جای پرنسس پی صحبت کرده است.(جالب است بدانید او و همبازی هایش در فیلم های «هری پاتر» از نوجوانان ثروتمند جهان می باشند.) یکی از معضلات این بازیگر در مقابل بازی در فیلم های هالیوود لهجه انگلیسی او بوده که مانعی بر سر راه حضور بیشتر اوست.
موش ها در سینمای جهان و دنیای کارتون تاریخچه ای دیرینه دارند که برمی گردد به خلق میکی اولین موش سینما، در سال ۱۹۲۸ والت دیسنی این موش کوچک و بامزه را طراحی کرده و وارد عرصه تصویر کرده است و به زودی این موش دوست داشتنی همراه دوستش مینی تمام دنیا را می گیرد.این موفقیت به قدری بود که شرکت دیسنی همچنان آن را به عنوان نماد خودش معرفی می کند.
میکی موس و مینی موس در کنار هم داستان ها و پیام های آموزنده ای را خلق کرده اند هنوز هم در دنیای انیمیشن قابل اقتباس و تکرار می باشد.
بعد از گذشتن از موش های دوست داشتنی دنیا به موش های پر ماجرا و رنگارنگ کشور خودمان در «مدرسه موش ها» می رسیم که چیزی جز دریغ نگذاشته اند (دریغ برای سینمای کودک، تکرار نشدن و...)

منبع : روزنامه خراسان