دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا
بومآگاهی در ساحت جهانی
● درآمد:
« جهانی بیندیش و بومی عمل كن». چندی است كه گفتمان اضمحلال حاشیهها در متن از رونق افتاده است و در دهكده كوچك و زیبای جهانی تكثرهای قومی – محلی نه تنها از بین نرفته كه برجسته نیز شده است. امروز بحث از قدرت است و رقابتی كه برای رسیدن به آن میان همه است. نوشتار زیر، متن سخنرانی دكتر فاضلی در انجمن جامعهشناسی است كه در نشست «گفتمان بومی در علوم انسانی در ایران» ارائه شد. این نشست یكی از جلسههای مقدماتی برای همایش بینالمللی «علم بومی و علم جهانی: امكان و امتناع» است كه به مناسبت درگذشت پروفسور سید حسین العطاس جامعهشناس فقید مالزیایی، در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میگردد.
● اهمیت بحث
میخواهم اهمیت این بحث و ابعاد مختلف آن و رویكردی كه تحت عنوان مطالعات فرهنگی (Cultral studies Point of view) هست را ارائه كنم و میكوشم نشان دهم كه چرا و چگونه این بخش از مفاهیم با ابعاد مختلفش با گفتمانهای سیاسی و چالشهای قدرت در ایران و همچنین در تمام كشورهای غیر غربی شكل گرفته و تصور میكنم این وجه سیاسی (Political) هم خیلی بارز و آشكار است و هم در عین حال كمتر درباره آن سخن گفته شده است. مساله بومی در كشورهای غیر غربی و از جمله ایران، فقط یك مساله مربوط به علوم جدید و رشتههای دانشگاهی نیست و بستر گستردهتر و عامتری دارد كه آن پرسش هویت است. هویتی كه ما كوشیدهایم از آن یك سازه (Construct) جهت مناسبات و تعاملاتمان با غرب شكل دهیم. از این رو مبانی نظری گفتمان بومی در علم به مساله هویت (Identity) و هویت ساختن در جهان معاصر برمیگردد و این بحث از یك سو به مناسبات ما با غرب و از سوی دیگر به بحث چالشهای سنت و مدرنیته برمیگردد.به همین دلیل بحث هم به مسائل جهانی و رابطه ما با غرب مرتبط است و هم به مسائل داخلی ما و چالشهای داخلی میان نیروهای سنتگرا و مدرن.
وجه سوم موضوع كه خیلی مهم است، آن است كه ما به هر حال با مساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رو به رو هستیم و فارغ از جهتگیریهای ایدئولوژیك سیاسی و اجتماعی، پرسش رفاه، پیشرفت، بهبود، ترقی و تكامل یافتن به عنوان چالش جدی برای كشورهای غیر غربی مطرح است و گفته میشود كه یكی از شرطهای دست یافتن و تحقق توسعه دست یافتن به علم و تكنولوژی است كه بتواند توسعه را فراهم كند.
وجه چهارم اهمیت گفتمان بومی علم، آن است كه تا حدود سی یا چهل سال پیش مساله علم برای جامعه ما مسالهای حاشیهای و محدود در میان تحصیلكردگان نخبه بود، اما امروز نهاد دانشگاه و نهاد آموزش عالی در ایران به صورت نهادی فراگیر، تودهگیر و گسترده تبدیل شده و تقریبا عمده نیروی جوان علاقهمند به حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ، دانشگاهی هستند.البته لازم به ذكر است كه دانشگاهیان و روشنفكران به دلایل سیاسی و اجتماعی این مساله به شدت از ورود به این گفتمان اجتناب میكنند. چرا كه اینطور تلقی شده است كه این گفتمان رسمی و دولتی است و به شكل آشكاری با تحریم دانش روشنفكری و دانشگاهی مواجه شده است، در حالی كه به نظر من به چهار دلیل فوقالذكر باید این تحریم شكسته شود.
صورت مساله و رویكردهای موجود علوم جدید و از جمله علوم اجتماعی خاستگاهی غربی دارند و زاده تحولات معرفتی و اجتماعی اروپا و توسعه صنعتی از رنسانس تا امروز هستند، این علوم در قرن نوزدهم ظهور كردند و در قرن بیستم به تمام جهان كمابیش بسط یافتند، كشورهای غیر غربی پس از تاسیس دانشگاه و نهاد آموزش عالی به سبك امروزی، رشتههای دانشگاهی جدید را تاسیس كردند و توسعه دادند، این دانشگاهها از ابتدای حضورشان در این كشورها با چند پرسش اصلی زیر مواجه بودند:
پرسش اول اینكه این دانشها چه فایدهای برای كشورهای غیر غربی دارند، پرسش دوم اینكه چه نسبتی میان فرهنگ بومی و محلی این كشورها با این علوم وجود دارد و پرسش سوم اینكه چرا كشورهای غیر غربی نتوانستهاند در این رشتهها توسعه پیدا كنند. در واكنش به پرسشهای مذكور گفتمانی در این كشورها شكل گرفته كه در ایران با نام «بومیسازی» شناخته شده است. گفتمان بومیسازی چند نكته را مفروض میگیرد. اول آنكه بین كشورهای غربی (زادگاه علوم اجتماعی) و كشورهای غیر غربی تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجود دارد. پس این تفاوتها میطلبد كه علوم اجتماعی در این كشورها متفاوت باشد.
دوم اینكه علت توسعهنیافتگی علوم اجتماعی در كشورهای غیرغربی ناسازگاری این علوم با بستر اجتماعی، فرهنگی این كشورهاست، سوم اینكه برای توسعه علوم اجتماعی در كشورهای غیرغربی میتوان و باید این علوم را با بوم و زمینه فرهنگی این كشورها سازگار كرد. این گفتمان دارای یك گفتمان رقیب است كه با تكیه بر آموزههای تعقلی، داعیه جهانی و جهان وطن بودن علم را دارد و اساسا معتقد است كه هیچ علمی بومی یا محلی نیست، زیرا معیار علم و غیرعلم ویژگیهای محل خاصی نیست.از دیدگاههای مختلف میتوان به مساله این گفتمان در ایران پرداخت كه نتایج متفاوتی به دست میدهند. حداقل سه دیدگاه زیرا از یكدیگر قابل تفكیكاند:
۱) دیدگاه جامعهشناسی معرفت
۲) دیدگاه فلسفه علم و
۳) دیدگاه مطالعات فرهنگی.
رویكرد جامعهشناسی معرفت در صدر تبیین و توصیف چگونگی شكلگیری و تولید معرفت و نحوه مناسبات آن با بستر اجتماعی و محیط است و این دیدگاه در پی تجویز و تعیین ارزشگذاری معرفتها و تاثیر نهادن بر سیر علم و سوق دادن آن به سوی یك علم آرمانی و مطلوب نیستند در حالی كه رویكرد فلسفه علم بعد تجویزی دارد و در صدد شناخت پیشفرضهای مسلم و متافیزیكی علم و معرفت است و تلاش میكند با تبیین و توضیح این پیشفرضها نوعی معرفت مبتنی بر فلسفه علم معین را تجویز نماید، از منظر مطالعات فرهنگی ما در پی شالودهشكنی (deconstruction) و واسازی مفروضات و نسبتهای پیدا و پنهان بین علم و قدرت هستیم. از اینرو نه در صدد توصیف و نه در پی تجویز نسخهای معین، بلكه در
جست وجوی فهم بیشتر دانش و قدرت (فوكو) هستیم. البته شالودهشكنی از مفروض دانش و قدرت میتواند به نوعی سیاست رهاییبخش و دیدگاهی انتقادی را ایجاد كند.
● رویكرد مطالعات فرهنگی به علم بومی
یكی از گفتمانهای فرهنگی معاصر شكلدادن دانش، هنر و علم، سازگار با هویت و زیستبوم تاریخی ـ فرهنگی ایران است. معنای آشكار (expresive) این گفتمان تاكید بر این نكته است كه علم زمانی حالت بومی دارد كه بهعنوان یك عنصری از حوزه فرهنگی در ارتباط متناسب و هماهنگ با نیازهای جمعیت انسانی در قلمرو مكانی كه زیستبوم اجتماع به شمار میآید، كاركرد داشته باشد و اینكه علوم جدیدی كه در غرب پرورده شد، نمیتواند بهطور یكسان جزء لاینفك فرهنگ و اجتماعات بشری باشد، مگر اینكه با سایر عناصر فرهنگی جامعهای هماهنگی داشته باشد و علوم جدید را زمانی بومی شده میتوان درنظر گرفت كه با پیكره فرهنگ جامعه هماهنگ و همنوا شده باشد و برای همان فرهنگ و همان مردم كارایی داشته باشد اما معنای ناپیدای (implisive) این گفتمان در بستر چالش هویتی بین غرب و غیرغرب شكل گرفته است. گفته میشود كه علم جدید با سویههای ارزشی و هویتی متعارض با ارزشهای هویتهای جوامع غیرغربی شكل گرفته و مقاومت در برابر این علم و به چالش كشیدن آن به مثابه نوعی مبارزه فرهنگی علیه استیلای غرب تلقی میشود. این گفتمان در ابتدا در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در كشورهای مستعمره تازه به استقلال رسیده مانند هند و كشورهای آفریقایی در بستر گفتمان ناسیونالیسم و استقلالطلبی ظاهر شد و پارهای از گفتمان جهان سومگرایی و همچنین پسا استعماری در این كشورها گردید. همچنین ماركسیسم و سوسیالیسم بهویژه قرائت چینی آن علم غربی را پارهای از امپریالیسم غربی میدانست و از ملی شدن علوم در بستر دولت – ملتهای جدید حمایت میكرد. همچنین در كشورهای اسلامی با توجه به شكلگیری جنبشهای بنیادگرایانه اسلامگرا و همچنین انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷) مساله بومیسازی به صورت گفتمان اسلامیسازی علوم ظاهر شد.در عین حال روشنفكران ماركسیست كشورهای غیرغربی از نوعی بومیگرایی علوم (nativism) سخن میگفتند كه در ایران هم ماركسیستها و هم غیرماركسیستهای سكولار مثل احسان نراقی، آلاحمد اولیه و حتی كسانی كه در گفتمان ایرانشناسی قرار میگرفتند مثل ایرج افشار، حمید عنایت، از گفتمان بومیگرایی صحبت میكردند اما آنچه به گفتمان بومی در كشورهای غربی اهمیت میبخشید تنها چالش آن بین كشورهای غرب و كشورهای غیرغربی نبود و نیست، بلكه در درون كشورهای غیرغربی نیروهای نوگرا ونیروهای سنتگرا علم جدید را بهمثابه حوزهای گفتمان چالش سنت و مدرنیته به خدمت گرفتند. از اینرو نوگرایان كه دانشگاه و موسسات و نهادهای تولید و اشاعه علم جدید را در اختیار داشتند و پایگاه آنها میشد، میتوانستند از این پایگاه در مقابل سنتگرایان به مقاومت برخیزند و آنها را به چالش بكشند. در چند دهه اخیر با گسترش روزافزون تحصیلات عالیه و نهاد دانشگاه در درون كشورهای غیرغربی، بهتدریج چالش بین علم غربی و علم بومی به یك چالش بزرگ كه دارای ابعاد وسیعتر فرهنگی از نزاع میان نخبگان است، بدل شد و صورت مساله برای حكومتهای سنتگرا و ناسیونالیسم و ضدمدرن دیگر تنها این نیست كه آنها بخواهند از خدمت و خیانت روشنفكران سخن بگویند بلكه مساله تحول فرهنگی گسترده نسل جدید است كه به اعتقاد سنتگرایان علم غربی آنها را از هویت و خویشتن فرهنگی و بومیشان بیگانه میسازد اما این امر كه علم جدید یا غربی ممكن است موجب از خودبیگانگی كنشگران آن شود، به دلیل آشكارگی سیاسی و ایدئولوژیكی كه در آن وجود دارد، اغلب كمتر بیان میشود. (به دلیل خشونت نمادین نهفته) بلكه بیشتر از راهبردها و نقدهای دیگری برای به چالش كشیدن این علوم استفاده میشود كه این راهبردها براساس تحلیل گفتمان عبارتند از:۱) تاكید بر ناكارآمدی و ناكامی این علوم در تحقق آرمانهای پیشرفت، رفاه و توسعه اجتماعی، اقتصادی در كشورهای غیرغربی.
۲) نقد معرفتشناختی و روششناختی تفكر پوزیتویستی به مثابه پشتوانه و سنگزیرین علم جدید كه البته معرفتشناسیهای پستمدرن و پسااستعماری به این موضوع كمك میكنند.
۳) نقد مبانی ونیستی و غیرمتافیزیكی و
غیر این علم غربی و تاكید بر ضدیتها و تعارضها بین علم و دین.
۴) تاكید بر كارآمدی دانشهای بومی به مثابه بدیل برای علم غربی
۵) تاكید بر استعمار علمی و سوءاستفادههای كشورهای غربی از علم جدید برای تحكیم و تداوم استعمار و نشان دادن سویه استعماری علم غربی در طول تاریخ
۶) تاكید بر پیامدهای مخرب علم جدید مثل تخریب محیط زیست، توسعه سلاحهای كشتار جمعی، از بین بردن منابع اقتصادی و تخریب ارزشهای فرهنگی و به خدمت گرفتن جنبشهای ضدعلم.
۷) تاكید بر قلمروهای فلسفی و متافیزیكی معنادهی به زندگی و فهم جهان آخرت كه علم جدید ناتوان از پرداخت به آن است.
۸) فاش كردن پرونده دانشمندان و محققان غربی كه به جاسوسی در كشورهای غیرغربی پرداختند و یا منافع این كشورها را به نفع كشورهای غربی به خطر انداختهاند.
۹) نقد اخلاقی عالمان و دانشمندان علم جدید با تاكید بر بیاخلاقی ایشان به مثابه افرادی ضداجتماع، بدون اصالت، بیبند و بار،غربزده و قرتی و... عناصر و راهبردهای به چالش كشیدن علم جدید در تمام كشورهای غیرغربی وجود دارد. ایران نیز در صد سال اخیر و در نتیجه مواجهه ایران و غرب این چالش شروع شده است و مبانی آن به سیاست فرهنگی برمیگردد و یك نزاع گفتمانی بین «خود» و غیرغربی و «دیگری» غربی است. این گفتمان اگرچه دارای تبار تاریخی طولانی است، اما به طور مشخص از سالهای ۱۳۴۰ به بعد گسترش مییابد و با انقلاب به اوج خود میرسد و در رشتههای مختلف عناوین گوناگون دارد، مثلاً در فلسفه، فلسفه تطبیقی (انطباقی) نامیده میشود و در تاریخ، تاریخنگاری سنتی و جدید و در پزشكی، دامپروری، علوم كشاورزی و... نیز از دانش بومی صحبت میشود. در هنر نیز از نزاع میان هنر اصیل ایران و هنر مدرن به عنوان هنر بیگانه و تقلیدی سخن میرود.
در این گفتمان یك خلط مفهومی وجود دارد، چون هیچ فیلسوف و یاجامعهشناسی نمیتواند صریحاً بگوید با بومیسازی مخالف است یا موافق، زیرا بومیسازی لایههای معنایی مختلفی دارد كه نسبت به وجوهی از آن همه موافق و نسبت به دیگر وجوه نیز بسیاری مخالفند، بنابراین ضرورت دقت معنایی مفاهیم برای مواجهه با این گفتمان احساس میشود.بدین منظور مفاهیم «بومی شدن»، «بومی بودن»، «بومیسازی»، «بومیگرایی» و «بومینگری» را از هم متمایز میسازم. لازم به ذكر است كه نخستینبار در نوشتههای پروفسور سیدحسین العطاس، بومی شدن از بومیگرایی جدا شده است.گفتمان بومی بسته به اینكه به كدام وجه از وجوه تولید، آموزش، كاربست و پیامدهای علوم تاكید و توجه كند و بسته به نوع جهتگیری ایدئولوژیك نسبت به علم مدرن، معنا و تعریف متفاوتی از «بومی» ارائه میكند، چرا كه گاهی مفاهیم با معنای یكسان استفاده میشود، اما هدفهای متفاوتی به كار میرود. گاهی به هدف پذیرش علم جدید و مدرنیته و گاهی نیز به غایت نفی آن است، لذا لازم است برخلاف كاربست غیردقیق و نامتمایز این مفاهیم نزد سیاستمداران یا رسانهها و مطبوعات، به تعریف دقیق این مفاهیم بپردازیم.
الف) بومی شدن:
این مفهوم ناظر به فرایند طبیعی تعامل ارگانیك بین فرهنگ، زبان، تاریخ و تجربه یك جامعه با علم است. از این منظر علم، نوعی فرهنگ یا امر فرهنگی است كه لاجرم و خود به خود ویژگیهای بستر جامعه انسانی در هر كجا كه باشد عجین میشود. در این صورت تمام علوم بومی هستند زیرا از فیلتر زبان، ذهن و فرهنگ دانشمندان جامعه عبور میكند و فرایندی اجتنابناپذیر است و در این معنامفاهیم بومیسازی یا بومیكردن، مفاهیمی سیاسی هستند كه فاقد هرگونه پشتوانه نظری هستند، یعنی تلاش تعمدی برای بومیسازی (چون هر علمی خود به خود بومی است) ناممكن است.
ب) بومی بودن:
این مفهوم بیشتر جنبه روششناسانه دارد و ناظر بر این امر است كه علوم اجتماعی برای آنكه از اعتبار بیشتری برخوردار شود، باید رویكرد درونی داشته باشد، یعنی رفتارها، پدیدهها، مسائل و موضوعات مورد مطالعه را از منظر كنشگران (بومیها) و جامعهای كه مطالعه میكند، مینگرد، نه از منظر ناظران كنش. در اینجا بر ناكارآمدی رویكرد بیرونی تكیه میشود. این مفهوم ناظر به روششناسی و فنون تحقیق است و بیشتر دغدغه عالمان و محققان اجتماعی علمی است و جهتگیری سیاسی – ایدئولوژیك نسبتاً خنثی دارد و معطوف به وجوه آموزش و انتقال علم نیست بلكه معطوف به تولید و كاربست آن است.
ج) بومیگرایی (nativism):
نوعی گرایش سیاسی و ایدئولوژیك است. در این گرایش مساله بومی امری سیاسی و مربوط به چگونگی رابطه و نسبت بین غرب وكشورهای غیرغربی است. در این گرایش سیاسی مساله بومی یك پروژه است و بیشتر معطوف به پیامدهای علوم اجتماعی است، نه تولید یا كاربست آن. گفتمان بومیگرایی در ایران قرائتهای حداقلی و حداكثری دارد. قرائت حداكثری آن معطوف به گسست با غرب و ستیز با مدرنیته است، اما قرائت حداقل آن درصدد است تا با نوعی التقاط جهتگیریهای مختلف، نوعی پیوند با غرب را حفظ كند، ولی به شیوه انتقادی در این انگاره، علم، ابزاری است در خدمت ایدئولوژی و میتوان علم را به خدمت ناسیونالیسم یا اسلام درآورد.
د) بومیسازی:
بومیسازی نوعی سیاست (policy) یا خط مشی است كه متاثر از گفتمانهای مختلف مساله بومی، سعی در هدایت سازمانیافته علم به سوی بهرهبرداری از علم در جامعهای معین دارد. شارحان بومیسازی، عالمان و كنشگران عرصه علوم اجتماعی نیستند، بلكه اغلب دولتمردان و مدیران هستند، از این رو بومیسازان بیشتر معطوف به دستاوردها و نتایج علم هستند تا روشهای معتبر آن.
هـ) بومینگری:
یا بومآگاهی، نوعی خودآگاهی بازاندیشانه و انتقادی عالمان و كنشگران علوم اجتماعی نسبت به فعالیتهای حرفهایشان در تمام زمینههای آموزش، پژوهش و كاربست علم است. از این رو ضمن پذیرش اصل بومیشدن به مثابه یك واقعیت اجتنابناپذیر، عالمان تلاش میكنند، جهانی بیندیشند و محلی عمل كنند. یعنی ضمن تلاش برای پیوند بیشتر با جهان علم و علم جهانی، سعی میكنند با محیط و محل خود نیز بیگانه نباشند و نسبت به تاثیرات خودآگاه و ناخودآگاه محیط بر كار حرفهای خود آگاه باشند. از این رو بومینگری نوعی خودآگاهی حرفهای و نه یك سیاست و خط مشی و ایدئولوژی از پیش تعیین شده است. برای جامعهشناسان، انسانشناسان و كنشگران عرصه علوم اجتماعی، بحث بازتابی بودن (reflexivity) بسیار مهم است و به این نتیجه رسیدهاند كه علم فارغ از ارزش نیست و جهتگیریهایی در علم وجود دارد، محل، جغرافیا، تاریخ، زبان و فرهنگ ما بر اندیشههای عالم تاثیرگذار است.
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست