دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

روابط عمومی الكترونی در جامعه اطلاعاتی: تهدیدها و فرصت‌ها


روابط عمومی الكترونی در جامعه اطلاعاتی: تهدیدها و فرصت‌ها
● چكیده
«جامعه اطلاعاتی» ره آورد پیشرفت های علمی بشر در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یكم میلادی است.
سیر تحولات روزافزون فن آوری ارتباطاتی به ویژه در جوامع در حال توسعه، از یك سو با چشم اندازی از توانمندی شهروندان و مشتریان سازمان‌ها در استفاده از امكانات ارتباطی و تبادل اطلاعات با دیگران ترسیم می‌كند كه دستاورد آن «دموكراسی» و «تله كراسی» است.
از دیگر سو همین فن آوری ها بستری مناسب برای كنترل و نظارت بر شهروندان را فراهم كرده اند.
از دیدگاه نظریه پردازان علم ارتباطات «نظارت» و «اطلاعات» از قواعد جدایی‌ناپذیر در نظم خودجوش جامعه اطلاعاتی اند و همچون یك بازی با حاصل جمع صفر عمل می‌كنند.
روابط عمومی الكترونی در جامعه اطلاعاتی می‌تواند با ایفای نقش اطلاع‌رسانی، فرصت های مناسبی را برای مخاطبان خود ایجاد كند. در این صورت گردش اطلاعات تهدید برای «كنترل» و «نظارت» مؤسسات رقیب خواهد بود و مدیران می‌توانند همچنان به روابط عمومی ها به عنوان بازوی اطلاعاتی در تصمیم گیری‌ها تكیه زنند.
واژه های كلیدی :
جامعه اطلاعاتی، جامعه نظارتی، روابط عمومی الكترونی، نظریه ناصفر، دموكراسی، تله كراسی.
● مقدمه
بسط و گسترش خدمات الكترونی در جامعه اطلاعاتی همچنان كه خود زاییدهٔ دموكراسی است، فراهم آورندهٔ نظارت بر جامعه است. لذا می‌تواند محدود كنندهٔ دموكراسی و تله كراسی در جامعه باشد.
فشردگی زمان و مكان و سیلان اطلاعات و داده ها در شبكه های اطلاع‌رسانی در نگاهی كلی و نقادانه می‌تواند به انباشت اطلاعات در خطوط شبكه و امكان دسترسی افراد، سازمان ها و دولت ها به این اطلاعات انباشته شده را فراهم كند. آنان كه امكان این دسترسی را می‌یابند می‌توانند بر جامعه نظارت كنند.
اكنون بحث بر سر این است كه آیا روابط عمومی الكترونی می‌تواند از این انباشت داده ها كه در عین ایجاد فرصت، تهدیدی برای جامعه به حساب می‌آید به نفع خود و سازمان اش استفاده كند؟
براستی مگر وظیفه مدیران استفاده از فرصت ها برای كاهش تهدیدها علیه سازمان مربوطه اشان نیست؟
در این مقاله ضمن بر شمردن وضعیت كنونی جامعه اطلاعاتی و شیوه های الكترونی نظارت بر آن به نقش روابط عمومی ها برای كمك به مدیران سازمانی در این حیطه پرداخته می‌شود.
۱- جامعه اطلاعاتی و وظایف تازه مدیران
در ساده ترین تعریف برای جامعه اطلاعاتی می‌توان به جریان یافتن سریع اطلاعات در میان افراد جامعه و سازمان ها اشاره كرد. در چنین جامعه ای گردش سریع اطلاعات به افزایش دانش می‌انجامد و تبدیل جامعه به جامعهٔ دانایی را تسهیل می‌كند. ایلكاتومی (Ilka Tuomi) در كتاب جامعه دانایی و پرسش های پژوهی آینده كه با همكاری «آژانس فن آوری ملی فنلاند» آن را تألیف كرده است با استفاده از نظر گروه كارشناسان عالی رتبه، جامعه اطلاعاتی را اینگونه تعریف می‌كند:
«جامعه ای كه در آن فن آوری های ارزان اطلاعات، ذخیره سازی داده و انتقال آن‌ها استفاده‌ی عمومی داشته باشد و این عمومیت یافتگی در استفاده از اطلاعات و داده ها، با نوآوری سازمانی، تجاری، اجتماعی، و حقوقی همراه شده باشد و زندگی هم، در حوزه‌ی كار و هم در تمامیت اجتماع، تحول یافته باشد.» (تومی،۱۳۸۳ :۲۲).
از سوی دیگر كمیسیون اروپا در سال ۱۹۹۶ در سندی با عنوان «اروپا در خط مقدم جامعه اطلاعاتی جهانی» بر ضرورت استفاده تصمیم سازان و تصمیم‌گیران از فرصت های ایجاد شده در جامعه اطلاعاتی تأكیده شده است:
«جامعه اطلاعاتی نه چالشی برای آینده كه برای حال است. تصمیم سازان و تصمیم گیران به خوبی نسبت به این واقعیت آگاه دارند كه آینده اروپا در اقتصاد جدید جهانی ارتباط زیادی به میزان و سرعت استفاده از فرصت های پدید آمده توسط فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی دارد.» (تومی، ۱۳۸۳ : ۲۱)
در جامعه اطلاعاتی كه مبتنی بر شهرهای اطلاعاتی است. تصمیم گیران واقعی، تولید كنندگان اطلاعات اند.
مانوئل كاستلز محقق اسپانیایی الاصل آمریكایی معتقد است : «شهر اطلاعاتی نیازمند كاركنان اطلاعاتی است، پس در این شهر مشاغل یدی، رو به كاهش می‌گذارد و مشاغل خدماتی كه نیازمند كمترین مهارت است، رشد می‌كند.» (دوران :۱۳۸۰ :۷۸).
كاستلز معتقد است بازسازی سرمایه داری به همراه فن آوری های نوین، منجر به تحولی اجتماعی و در نتیجه تحول شهر شده است. این تحول شهر دو قطبی (Dual City )، را جایگزین شهرهای سنتی می‌كند :
«شهر اطلاعاتی، نیازمند كاركنان اطلاعاتی است، پس در شهر اطلاعاتی، مشاغل یدی روبه كاهش می‌گذارد. در حالی كه مشاغل خدماتی رو به رشد است، البته نه مشاغل خدماتی تولید كننده و دارای منزلت كه از پردرآمدترین مشاغلند بلكه مشاغلی كه نیازمند كمترین مهارت اند با كمترین حقوق و اغلب پاره وقت ناپایدار و وابسته به فرصت های شغلی اقتصاد غیررسمی و عمدتاً هم در بر گیرنده زنان و با پرداخت پول نقد (برای فرار از مالیات و موانع حقوقی اشتغال فارغ از مزایای قانونی).
پس در شهر اطلاعاتی، طبقه فرودست در كنار طبقه فرادست تشكیل می‌شود، ‌چیزی كه كاستل آن را شهر دو قطبی یا دوگانه می‌نامد. فرهنگ غالب شهر اطلاعاتی از آن تولید كنندگان اطلاعات است، هر چند كه به لحاظ تعداد در اقلیتند.» (دوران، ۱۳۸۰ :۷۸ )
مانوئل كاستلز براساس مطالعه موردی(Case Study ) شهرهای نیویورك و لوس آنجلس تلاش می‌كند تا به تعریف دقیقی از شهر دو قطبی دست یابد.
كاستلز برآورد می‌كند كه بیش از ۳۰ درصد نیروی كار این شهرها را كاركنان اطلاعاتی تشكیل می‌دهند كه در مشاغلی همانند تحلیلگران سیستم‌ها، تبلیغات‌گران، كارپردازان و سرانجام مدیران بانك ها به كار مشغولند.(Castells, ۱۹۸۹: ۱۷۳-۱۸۱) .
بدین ترتیب به نظر می‌رسد، روابط عمومی ها در شهر اطلاعاتی چنانچه متكی بر كارمندانی باشند كه در زمرهٔ تولیدكنندگان اطلاعات باشند می‌توانند در آفرینش فرهنگ سهم افزونتری داشته باشند و روابط عمومی نیز در جامعه اطلاعاتی سهم تعیین كننده ای برای تأثیر بر تصمیم گیران جامعه داشته باشد. نباید فراموش كرد كه یكی از وظایف مهم روابط عمومی تبلیغ است كه مانوئل كاستلز نیز بدان اشاره كرده است و یادآور شده است كه شامل كاركنان اطلاعاتی می‌شوند.
مدیران در شهر اطلاعاتی وظایف تازه ای می‌یابند. آنها در تصمیم گیری‌های خود بیشتر بر كاركنان اطلاعاتی متكی هستند و این كاركنان اطلاعاتی اند كه بیش از گذشته راه و چاه را به مدیران نشان می‌دهند و آن‌ها را از خطرات احتمالی مصون می‌دارند.
۲- نظارت بر جامعه اطلاعاتی : تبدیل تهدید به فرصت
هر چند با استفاده از فن آوری های نوین ارتباطی همچون رایانه ها اطلاعات با سرعتی زایدالوصف در درون شبكه های اطلاعاتی در حال انتقال است و از مكانی به مكانی دیگر در كمترین زمان ممكن منتقل می‌شود. اما نباید فراموش كرد كه همین فن‌آوری ها، امكان دسترسی افراد، سازمان ها و دولت ها را بر این حجم غیر قابل تصور از اطلاعات را فراهم كرده است.
این دسترسی به اطلاعات در واقع چیزی جز ورود به حریم خصوصی افراد، سازمان ها و نهادهای تولیدكننده اطلاعات نیست.
آنتونی گیدنز جامعه شناس سرشناس انگلیسی به خطرات اینگونه دسترسی‌ها كه مولد قدرت نظارتی است پرداخته و به خطرات نظارت بر جامعه اطلاعاتی توجه می‌كند. او معتقد است .این نظارت چه با انگیزه نیازهای امنیتی صورت گیرد چه با انگیزه تأمین و حقوق وظایف شهروندی، هر دو این انگیزه ها مشكلاتی را برای شهروندان رقم می‌زند. در انگیزه اول كه موجب نگرانی آزادیخواهان جامعهٔ مدنی می‌شود، نگرانی قابل توجهی دربارهٔ افزایش نظارت دولت بر جامعه ابراز شده است. در همین رابطه ادبیاتی گسترده به وجود آمده است كه به سوء استفاده های پلیس از اطلاعات شخصی افراد در جریان بازجویی ها نیز اشاره شده است. (وبستر، ۱۳۸۰ :۱۴۴-۱۴۳).
فرانك وبستر اندیشمند انگلیسی در كتاب نظریه های جامعه اطلاعاتی، در این‌باره می‌نویسد:
«نگرانی شدید و خاصی درخصوص دو موضوع به هم وابسته به وجود آمده است. یكی از آنها این هراس است كه آژانس های نظارتی شاید به بایگانیهایی كه به منظورهای دیگری غیر از نظارت به وجود آمده اند، دسترسی داشته باشند. برای مثال هنگامی كه نیروهای پلیس به پیشه و كار، پیشینه و اسناد بانكی و درمانی افراد دسترسی پیدا می‌كند. دیگری ]موضوع دوم[ مربوط به اتصال و پیوند پایگاههای داده‌ای گوناگون و متعدد به یكدیگر است . با رایانه ای شدن بیشتر فایلهای نظارتی در كشور (و سایر فایلها) امكان پیوند و دسته بندی اطلاعاتی كه در مكانهای جداگانه برای مقاصد خاصی نگهداری می‌شوند، به وجود آمده است. در حالی كه ممنوعیتهای قابل توجهی بر سر راه ایجاد این اتصالات قائل شده اند، عامل بالقوه نگران كننده‌ای همچون «كارت شناسایی الكترونیك» به وجود آمده كه می‌تواند براساس شمارهٔ بیمه نامه افراد، «تصویر كامل افراد»، را به وجود آورد. به عنوان مثال در حالی كه آژانس‌ها قادرند به سوابق درمانی، تحصیلی، مالیاتی،‌ حرفه ای ، بانكی یا كیفری افراد دسترسی داشته باشند. روشن است كه می‌توانند شرح و توصیف قابل توجهی از جزئیات زندگی افراد را فراهم نمایند. این فرآیند می‌تواند از راه تصمیم بخشهای دولتی در راه اندازی شبكهٔ رایانه ای قابل انطباق با سایر شبكه‌ها كه از نیمهٔ دوم دههٔ ۱۹۸۰ به بعد ساخته شده و فعالانه پیگیری گردیده، آسان شود. چنین پیشرفتهایی به طور گریزناپذیر برای مقامات دولتی جاذبه ایجاد كرده تا از آن برای نیل به كارایی و كنترل بهتر بهره‌مند شده در سطح وسیعی نظارت خود را ارتقاء دهند.» (وبستر، ۱۳۸۰ : ۱۴۵-۱۴۴).
در این میان به همان میزان كه روابط عمومی های الكترونی می‌توانند به تولید اطلاعات بپردازند می‌توانند به جمع آوری اطلاعات از درون و بیرون سازمان نیز همت گمارند. مسلماً دسترسی كارشناسان روابط عمومی به اطلاعات فردی پرسنل سازمان، دست آن‌ها را برای برنامه ریزی بهتر تبلیغاتی و انجام خدمات فرهنگی و غیر فرهنگی بیشتر باز می‌گذارد.
از این رو، در سازمان روابط عمومی الكترونی باید به جای آرشیوهای قدیمی به ایجاد مخزن های اطلاعاتی افراد و سازمان های خودی و رقیب پرداخت. در غیر این صورت روابط عمومی الكترونی از انجام یكی از وظایف مهم خود یعنی انتقال اطلاعات لازم به مدیران سازمان و كمك به آنها برای تصمیم گیری مؤثر عاجز خواهد بود.البته نباید فراموش كرد كه با بالا رفتن سطح نظارت شركت ها بر مشتریان بر اثر گسترش فن آوری های نوین، پدیدهٔ «اطلاعات سوداگرانه» (Transactional information) در فعالیت های شركت ها آشكار می‌شود كه دقیقاً با نظارت شركتی ربط دارد.
آنتونی گیدنز به اهمیت نظارت در شركت ها بخوبی واقف است و می‌نویسد:
«نظارت در مؤسسات سرمایه داری برای مدیریتی نقشی كلیدی دارد.» (Giddens , ۱۹۸۷ : ۱۷۵).
با این همه در حال حاضر دو دیدگاه انتقادی و خوشبینانه در مورد دسترسی افراد و سازمان‌ها به اطلاعات شخصی در شبكه اطلاعاتی جهان گستر، وجود دارد:
۳- دیدگاههای اصلی در نظریه های جامعه اطلاعاتی تحت نظارت
در مجموع با بررسی دیدگاههای موجود در زمینه جامعه اطلاعاتی می‌توان دیدگاههای مطرح شده را در دو جنبه مثبت ومنفی دسته بندی كرد. اندیشمندانی كه به جنبه های مثبت جوامع در عصر اطلاعات و ارتباطات می‌پردازند، از دموكراسی و آزادیهای ارتباطی و اطلاعاتی در جامعه اطلاعاتی سخن می‌گویند. اما اندیشمندانی كه به تحولات جاری در جامعه اطلاعاتی با دیدگاهی بدبینانه می‌نگرند، آن سوی این تحولات را پیدایش نوعی حكومت ناظر و نظارت كننده بر اعمال و رفتار شهروندان می‌دانند كه عملاً آنها را به جامعه ای توتالیتر و استبدادی از نوع الكترونیكی اش پرتاب می‌كند؛ اكنون به بررسی این دو دیدگاه می‌پردازیم:
۱-۳- دیدگاه اول، جامعه نظارتی : دیدگاهی انتقادی
نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند كه پیوستن شهروندان به شبكهٔ جهانی اطلاعات و ارتباطات سبب ذخیره شدن اطلاعات شهروندان نزد دولت و سازمان‌های صنعتی و خدماتی شده و زمینهٔ سوء استفاده از این اطلاعات را برای آنها فراهم می‌كند.
از سوی دیگر همچنان كه یورگن هابرماس فیلسوف انتقادی مكتب فرانكفورت بر می‌شمارد شبكه های اطلاعاتی و ارتباطی چون روزنامه های چاپی و رادیو و تلویزیون به دو شیوه بر گسترهٔ همگانی یا فضای عمومی جامعه اثر می‌گذارند.
از دیدگاه هابرماس، مطبوعات نقشی حیاتی درتشكیل گسترهٔ همگانی بورژوایی ایفا می‌كردند زیرا مباحث منتشر شده در مطبوعات در بحث های مشابه كه درقهوه خانه ها و كلوپ ها انتقال می‌یافتند. دوباره از طریق خواندن، وارد رسانه محاوره‌ای اولیه می‌شدند:
« به عقیده هابرماس گستره همگانی بورژوایی نه تحت تأثیر چاپ، بلكه تحت تأثیر گفت و گوهای رودرروی ایجاد شده بر اثر چاپ، شكل گرفت و ایجاد شد.»(تامپسون ، ۱۳۷۹ : ۱۸۶)
اما یورگن هابرماس تمایل داشت تأثیر رسانه های ارتباطی جدیدتر مانند رادیو و تلویزیون را بیشتر منفی تعبیر كند. زیرا شكل های جدید مكالمه كه به صورت مصاحبه های غیر رسمی تلویزیون، میزگردها و غیره ارائه می‌شوند به هیچ وجه با بحث انتقادی – منطقی ای كه در فضای قهوه خانه ها و كلوپ ها توسط مردم و پس از انتشار اخبار در مطبوعات صورت می‌گرفت قابل مقایسه نیست. این گونه مكالمه ها از نظر هابرماس مكالمه های كنترل شده و نظارت شده هستند: «امروزه خود این مكالمه ها اداره شده و منطقی ای كه در فضای قهوه‌خانه ها و كلوپ ها توسط مردم و پس از انتشار اخبار در مطبوعات صورت می‌گرفت قابل مقایسه نیست. این گونه مكالمه ها از نظر هابرماس مكالمه های كنترل شده و نظارت شده هستند :«امروزه خود این مكالمه ها اداره شده و تحت كنترل است و بحث فعالانه بین شهروندان مطلع، جای خود را به استفاده كردن خصوصی شدهٔ مكالمه ای كه به نام آنها انجام می‌شود، داده است.» (همان‌: ۱۸۷)
كنترل رسانه ای شهروندان را می‌توان با استفاده از دیدگاه های میشل فوكو فیلسوف مشهور فرانسوی نیز احصاء كرد. فوكو برخلاف هابرماس به طور مستقیم دربارهٔ ماهیت رسانه ها و اثرات آنها بر جوامع مدرن بحثی به میان نیاورد. اما در كتاب مراقبت و تنبیه: تولد زندان استدلال مشخصی دربارهٔ سازمان قدرت در جوامع مدرن و رابطه ای متغیر بین قدرت و نظارت ارائه داده است.
فوكو برای تبیین شكل جدید قدرت از تصویری كه جرمی بنتهام (۱۷۹۱م) (jeremy Bentham) معمار مشهور فرانسوی برای یك زندان دلخواه انتشار داد و آن را «پان اپتیكون» (Panopticon ) نامیده استفاده می‌كند. كه شاید بتوان آن را «همه جابین» و یا «نظام دیده‌بانی مشرف بر همه جا و همه كس» معنی كرد.
فوكو در بحث پیرامون انضباط و تنبیه به این موضوع می‌پردازد كه چگونه دانش، تكنولوژی هایی برای اعمال قدرت به وجود می‌آورد و آنگاه در این باره به نظام دیده‌بانی «پان اپتیكون» ؛ «جرمی بنتهام» معمار فرانسوی، اشاره می‌كند: «این نظام ساختاری است كه به مسئولین زندان امكان آن را می‌دهد تا به راحتی بتوانند تمام زندانیان را ببینند و مراقب اعمال و رفتار آنان باشند، و بدون آن كه خود دیده شوند، و مهم نیست كه دیده شوند، شاید به شكل برجی باشد كه در مركز زندانی دایره ای شكل قرار دارد و نگهبان به خوبی قادر است تمام بندها و سلول‌ها و زندانیان را ببیند و مراقب آنان باشد. این شیوهٔ دیده‌بانی قدرت عظیمی به زندانیان می‌دهد زیرا امكان مراقبت و نظارت همه جانبه را فراهم می‌كند.» (نوذری، ۱۳۷۵ : ۳۵)
از دیدگاه تعمیم پذیری اگر به الگوی «پان اپتیكون» فوكو بپردازیم آن را الگویی قابل تعمیم برای اعمال قدرت در جوامع امروزی خواهیم دید. در جوامع مدرن سازمان هایی چون پلیس، ارتش و سازمان های امنیتی و برخی سازمان های خصوصی در جمع آوری عادی اطلاعات حضور دارند و علاوه بر آن روشن است كه از رسانه های برای مقاصد نظارتی نیز استفاده شود.
از همین رو جان بروكشایر تامپسون دانشیار جامعه شناسی دانشگاه كمبریج انگلیس می‌نویسد: «پیشرفت رسانه های ارتباطی وسیله ای فراهم می‌كند كه به كمك آن مردم بسیاری می‌توانند دربارهٔ عدهٔ كمی اطلاعات به دست آورند. و در همان حال عدهٔ كمی می‌توانند در مقابل عدهٔ بسیاری ظاهر شوند؛ به لطف وجود رسانه‌ها، بیشتر كسانی كه قدرت اعمال می‌كنند، و نه آنهایی كه قدرت بر آنان اعمال می‌شود، در معرض نوعی خاص از دیده شدن قرار دارند.» (تامپسون، ۱۳۷۹ : ۱۹۱)
براین اساس با توجه به گفته مائوتسه تونك رهبر پیشین چین كه می‌گفت: «قدرت از لوله تفنگ بر می‌خیزد» و یا آن اقتصاددان ناشناس كه معتقد بود: «پول همه جا سخن می‌گوید» اكنون با توجه به سخن فرانسیس بیكن فیلسوف مشهور كه می‌گفت : «دانایی، به خودی خود قدرت است» به معنای تازه ای از قدرت می‌رسیم. نظارت براساس اطلاعات و دانشی كه می‌توان دربارهٔ شهروندان به دست آورد و از دیدگاه دیوید لایون نظریه پرداز آمریكایی ، این نظارت می‌تواند به «كنترل اجتماعی» معنی شود. (Lyon, ۱۹۹۴:۴) این كنترل اجتماعی به ادارات و سازمان های دولتی اجازه می‌دهد تا آنان با استفاده از اطلاعات خود دربارهٔ شهروندان، نظارت بیشتری را در مورد آنان اعمال كنند. براساس نوشتهٔ هرالد تریبیون: « هر روز كه می‌گذرد، اطلاعات بیشتری دربارهٔ تك تك شهروندان در بانكهای اطلاعاتی مختلف ذخیره می‌شود. برخی كارشناسان نسبت به كنترل شهروندان و احتمال سوء استفاده از اطلاعات ذخیره شده هشدار می‌دهند.» (حیات نو، ۱۱/۶/۱۳۸۰ : ۷)
آنچه را كه هرالد تریبیون دربارهٔ احتمال سوء استفاده از شهروندان بر می‌شمارد در واقع ناشی از آن است كه اكنون هر شهروندی با مجموعه اطلاعاتی كه به صورت اعداد دركارت شناسایی و یا كارت اعتباری بانكی خود ذخیره كرده است با هر فعالیت اجتماعی خود، به نوعی اطلاعات تازه ای را در سیستم اطلاعاتی جامعه، دربارهٔ خود ذخیره می‌كند: «آیا همهٔ ما اكنون به اعدادی تبدیل شده ایم كه در یك بانك اطلاعاتی روی هم انباشته شده ایم و با یك اشاره ماوس كامپیوتر روی نمایشگر ظاهر می‌شویم؟ بله در برخی كشورهای جهان هم اكنون چنین وضعی حكمفرماست». (همان : ۷)
از دیدگاه منتقدان ایجاد «كد ملی» و اختصاص یك عدد دوازده رقمی برای هر شهروند اتریشی كه اطلاعاتی درباره نام، سن، محل تولد و محل سكونت هر كدام از شهروندان است، دستگاه های مربوط را قادر می‌سازد تا همواره افراد موردنظر را دركنترل داشته باشند.
اما مسألهٔ دیگر در مورد استفاده از بانك های اطلاعاتی، امكان سرقت اطلاعات موجود توسط راهزنان الكترونی است. در واقع برای یك فرد و بستگانش، تصور سرقت اطلاعات شخصی، مالی و بهداشتی تصور هولناكی است.
اكنون منتقدان بر این باورند كه بانك های اطلاعاتی در جامعهٔ مدرن به تهدیدهایی جدی برای ساختارهای دموكراتیك تبدیل شده اند. جمع آوری اطلاعات شخصی شهروندان، آزادی های فردی واجتماعی آنها را به شدت تهدید می‌كند و تهدید، زمانی بیشتر می‌شود كه سهل گیری نهادهای دولتی در حفظ و نگهداری اطلاعات و حضور راهزنان الكترونیكی در جامعه را بر آن بیفزاییم.
در این باره آنتونی گیدنز هر چند معتقد است «نظارت در مؤسسات سرمایه‌داری برای مدیریت نقشی كلیدی دارد» اما یادآور می‌شود «هیچ برنامه ساده و روشن سیاسی ای برای ستیز با آن وجود ندارد» ما نیز همچون فرانك وبستر با گیدنز همراه شده و می‌افزاییم در همهٔ جوامع مدرن، دقیقاً به دلیل این كه نظارت «در دولت نوین به حداكثر میزان خود رسیده است». «حكومت های تمامیت خواه از همه نظر تهدید محسوب می‌شوند.» (وبستر، ۱۳۸۰ :۱۴۹)
در برابر چنین دیدگاه های بدبینانه ای ، نظریه پردازان خوشبین ، گردش حجم انبوه اطلاعات در شبكه های ارتباطی جامعه، شكل گیری مقاومت های تمامیت خواه و توتالیتر را پیش بینی نمی‌كنند، بلكه به دموكراسی الكترونی و جامعه‌ای آزاد می‌اندیشند.
۲-۳- دیدگاه خوشبینانه : جامعهٔ اطلاعاتی ؛ دموكراسی الكترونی
اصطلاح «جامعه اطلاعاتی» بیانگر توسعهٔ فناوری های نوین اطلاعاتی است. این مفهوم پیشرفت های خیره كننده در نگهداری، پردازش و انتقال اطلاعات را در تمامی زوایای حیات آدمی در بر می‌گیرد.
هر چند رشد ناموزون تعداد كاربران اینترنتی در جوامع پیشرفته و جوامع درحال رشد نوعی «شكاف دیجیتالی» (Digital gap ) میان صاحبان وسایل الكترونیكی دیجیتالی و فاقدان آن در جهان ایجاد كرده است و پر كردن این فاصله و شكاف نیاز به امكانات لازم و فرصت زمانی مناسب دارد.با این همه نظریه پردازان خوش بین، افزایش تعداد كاربران اینترنت را در سراسر جهان به فال نیك می‌گیرند و آن را تداركی برای «دموكراسی الكترونی» (Electronic Demacracy )«تله دموكراسی» (Tele Democracy ) و «سایبر دموكراسی» (Cyber Democracy ) تلقی می‌كنند : «برخی از پژوهشگران از اصطلاح «جامعه اطلاعاتی» برای اشاره به شروع یك فرماسیون ]شكل بندی[ اجتماعی جدید، كالای جدید، شكل جدیدی از شهروندی و دموكراسی جدید استفاده می‌كنند. ارتباطات كامپیوتری این قدرت را دارند كه نظام های حكومتی ملی را با مجهز كردن شهروندان به ابزارهای جدید تغییر دهند. امكانی كه تا پیش از این قابل تصور نبوده است. یكی از موضوعات مورد بحث امكان سایبردموكراسی بر مبنای ارتباطات اینترنتی است. اینترنت می‌تواند فرماسیون اجتماعی نوینی را به وجود آورد.
فضای سایبرنتیك به معنای فضایی است كه در آن سلسله مراتب وجود ندارد. تاكنون صدها كتاب و مقاله درخصوص رسانه های جدید و تأثیرات آنها بر شیوهٔ زیست انسان به طور كلی و حیات سیاسی به عنوان مثال دموكراسی، تألیف و منتشر شده است.» (انصاری، ۱۳۸۱ : ۱۶۱)
برخلاف دیدگاه بدبینانهٔ طرفداران جامعهٔ نظارتی، دیدگاه خوشبینانه به حذف سانسور و نظارت در شبكه های اینترنتی اشاره می‌كند : « به همین سان، اینترنت وسیله ای نسبتاً ارزان قیمت است و دیگر سرمایه داران نمی‌توانند به خاطر در اختیار داشتن منابع مالی، بر آن سلطه یابند. اینترنت به این معنا، فضایی در اختیاركاربران قرار می‌دهد كه بدون ترس از سانسور و مراقبت، با یكدیگر به رایزنی و رد و بدل اطلاعات بپردازند. بنابراین با حضور پدیده ای مانند اینترنت می‌توان گفت كه دولت، ملت ها تضعیف شده اند و عملاً در برابر شهروندان خلع شده اند و دقیقاً به همین دلیل است كه بسیاری از دولت های هنوز غیر دموكراتیك تلاش می‌كنند تا محدودیت‌های خاصی را بر این رسانهٔ جهانی وضع كنند.» (همان : ۱۶۱)
اكنون كه با دو دیدگاه انتقادی و خوشبینانه یا سازگارانه آشنا شدیم. برای پیدا كردن راه حل مناسب و رفع تناقض، از دو دیدگاه فلسفی بهره می‌بریم.
۴- راه حلی برای پارادوكس (تناقض نما) جامعهٔ نظارتی و جامعهٔ اطلاعاتی
برای حل مسأله تناقض آمیز (Paradox ) جامعهٔ نظارتی و جامعهٔ اطلاعاتی باید از دیدگاه «رابرت رایت» (Robert Wright ) محقق مدعو دانشگاه پنسیلوانیا ، بهره گرفت.
از، رابرت رایت، محقق دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده كتاب «ناصفر: منطق سرنوشت انسان» و «جانور اخلاقی : روانشناسی تكاملی و زندگی روزمره» كه تلاش می‌كند تا با نظریه ناصفر به حل پارادوكس های موجود در علم بپردازد. از یك مثال عامه فهم استفاده می‌كند :
«در بازی های دوطرفه مثل تنیس، اختلاف پیروزی یك بازیكن برابر اختلاف شكست برای بازیكن دیگر است .برای مثال اگر من ۶ به ۲ ببرم، شما ۲ به ۶ می‌بازید.
آنگاه اختلاف پیروزی من ۴+ و اختلاف شكست شما ۴- است كه مجموع آن صفر خواهد شد.
در بازی های ناصفر هر دو بازیكن برنده هستند، همچنان كه در یك مراوده اقتصادی من با خرید محصول شما برنده می‌شوم و شما با دریافت پول از من برنده هستید.» (Wright , ۲۰۰۰ : ۴۳۵)
از نظر رایت طی میلیاردها سال تاریخ طبیعی و هزاران سال تاریخ عمر انسان، همواره گرایشی فزاینده به سوی بازی های ناصفر میان جانداران وجود داشته است كه به آن ها اجازه داده تا بازیكنان ناصفر بیشتری ادامه بقا دهند. (۱۴۹)
رایت نتیجه تناقض میان شرو خیر را در حیات آدمی سرانجام به نفع خیر می‌داند:
«حیات بر روی زمین از آغاز ماشینی برای تولید معنا و سپس ژرفا بخشیدن به آن بود، ماشینی كه امكان خیر را آفرید و آن را به تحقق رساند. و گرچه این ماشین در عین حال امكان شهر را نیز خلق كرد – و تا حدود زیادی هم آنرا محقق ساخت – سرانجام اینك نشانه های افزونی نسبت خیر به شر را نمایان می‌سازد.»(۱۵۰)
از نظر رایت انسان ها هم مثل مورچه ها و خفاش ها، بازیگران ناصفر بسیار ماهری هستند. بازیگران ناصفر فداكارند. از این رو همكاری استراتژی با یكدیگر دارند. او حتی این همكاری استراتژی را برای خفاش های خون آشام مناسب می‌داند.
« یك خفاش خون آشام هنگامی كه از یك گشت شبانه در جست و جوی خون، دست خالی باز می‌گردد، ممكن است از یكی از دوستان نزدیكش مقداری خون بالا آورده شده هدیه بگیرد و هنگامی كه در شب های آینده شرایط برعكس شود، لطف او را جبران خواهد كرد. هر دو خفاش در بلندمدت از این رابطه سود می‌برند. البته آنقدر با هوش نیستند كه به این رابطه برنده – برنده پی ببرند. با وجود این، انتخاب طبیعی در برنامه ریزی خفاش ها برای اینكه طوری رفتار كنند كه گویا از این چیزها خبر دارند، از همان منطق ناصفر پیروی می‌كند. آنچه به نفع خفاش است، به نفع انسان نیز است.» (شرمر، ۱۳۸۴ : ۲۰)
رابرت رایت منطق ناصفر انسان ها را در حل مسائل متناقض نما از دیرباز تاكنون بر می‌شمارد. یعنی از دوران كهن سنگی تا دوران شبكه جهانی اینترنت، جامعه اطلاعاتی و نظارت :
«از دوران كهن سنگی تا به امروز گروه های انسانی از دسته های چندصد تایی به قبایل چند هزارنفری و سپس به طوایف چند ده هزار نفری و ملت های چند میلیون نفری (و در یك مورد حتی یك میلیارد نفری ]چین [ ) تكامل یافته اند. این تنها از طریق تبادل های بده بستانی نمی‌تواند روی داده باشد. صفات بارز انسانی – زبان، ابزار، شكار ، جمع آوری خوراك. كشاورزی، نوشتار، هنر، موسیقی و تمام چیزهای دیگر و از جمله و به ویژه شبكه جهانی اینترنت – نمی‌تواند محصول اعمال بازیكنان منزوی و بازی های بده بستان باشد. انسان ذاتاً جانوری ناصفر است.»(همان :۲۰)
با این همه بر منطق ناصفر رایت، اشكالاتی وارد دانسته‌اند از جمله اینكه رایت جهان را چنان كه هست توصیف می‌كند. اما كتاب او تجویزی است نه توصیفی. او احساساتی گرم و پرشور را بیان می‌كند اما علم با واقعیت ها سرو كار دارد. رایت هیچ نمودار خطی از این روند به دست نمی‌دهد یا جدول جامعی از داده ها در اختیار ندارد كه بتوان به كمك آن نرخ تغییر تبادلات صفر و ناصفر را با هم مقایسه كرد.(همان : ۲۰)
اما به نظر می‌رسد كه وضعیت متناقض نمای نظارت در جامعهٔ اطلاعاتی را بتوان با منطق ناصفر رایت بهتر تبیین كرد. زیرا انسان ها در شرایط تعارض آمیز ترجیح می‌دهند اگر برنده نیستند، لااقل بازنده نباشد.
۵- روابط عمومی الكترونی، دیدگاه خوشبینانه
آنگاه كه به وظایف روابط عمومی بپردازیم، نقش این سازمان آگاهی دهنده در جامعه اطلاعاتی را بیشتر درك خواهیم كرد و بیشتر به دیدگاه خوشبینانه درباره تعارض اطلاعات و جامعه نزدیك می‌شویم.
«بنیاد پژوهش و آموزش روابط عمومی» در سال ۱۹۷۵ میلادی در تحقیقی كه برای دستیابی به یك تعریف جامع و مانع برای روابط عمومی انجام داد. از دیدگاه ۶۸ نفر از رهبران روابط عمومی برای بررسی تعاریف بهره برد. آن‌ها ۴۷۲ تعریف دریافت شده را تجزیه و تحلیل كردند و سرانجام به یك جمله ۸۸ كلمه ای برای تعریف روابط عمومی رسیده اند:
«روابط عمومی یك وظیفه برجسته مدیریت است كه به استقرار حفظ خط دوسویه ارتباطی، تفاهم و پذیرش همگانی و همكاری یك سازمان با مخاطبین آن كمك كرده. مدیریت مشكلات و موضوع ها را شامل شده و به مدیریت كمك می‌كند تا در مقابل افكار عمومی آگاه و پاسخ گو بوده. مسئولیت مدیریت را جهت خدمت به منافع عموم مشخص كرده و بر آن تأكید می‌نماید و به مدیریت یاری می‌دهد تا همدوش با تغییرات حركت نموده و به طور مؤثر آن‌ها را به كار گیرد و به عنوان هشداردهنده اولیه جهت پیش بینی روندها عمل كرده و پژوهش و روش‌های ارتباطی درست و متكی به اخلاق را به عنوان ابزار اصلی خود به كار گیرد.» (میرسعیدقاضی و عباس زاده ، ۱۳۷۷ : ۹)
براین اساس برای روابط عمومی‌ای كه می‌خواهد همدوش با تغییرات حركت نماید و به طور مؤثر آن‌ها را به كار گیرد، لازم است وظایف مدیریت در سازمان‌ را در نظر بگیرد و به مدیر در تصمیم گیری و اجرای برنامه ها كمك نماید. لوترگیولیك (Luther Gulick) وظایف هفت گانه ای را برای مدیریت قایل شده است و با به كاربردن حروف اول كلمات این وظایف كلمه پسدكورب (POSDCORB) را ساخته و مورد استفاده قرار داده است:
۱- برنامه ریزی (Planing) ؛ ۲- سازماندهی (Organizing)؛ ۳- به كار گماردن (Staffing) ؛ ۴- هدایت (Directing)؛ ۵- هماهنگ كردن (Coordinating)؛ ۶- گزارش كردن (Reporting)؛ ۷- بودجه بندی (Budgeting) ، (جاسبی ، ۱۳۸۲ : ۱۲۶) .
روابط عمومی الكترونی به طور مشخص در سه وظیفه برنامه ریزی، هدایت و گزارش كردن می‌تواند نقش تعیین كننده ای در پیشبرد اهداف مدیریت سازمان داشته باشد.
دیدگاه خوشبینانه به روابط عمومی ها پیشنهاد می‌كند تا با دسترسی به اطلاعات و آمار موجود، امكان نظارت و كنترل آن‌ها را برای خود ایجاد كنند. در این صورت به همان میزان كه رقبا می‌توانند در یك بازی ناصفر (حاصل جمع صفر) از روابط عمومی‌ها اطلاعات كسب كنند. روابط عمومی نیز می‌تواند به اطلاعات آنها دسترسی داشته باشد.
براین اساس روابط عمومی الكترونی با تجمیع اطلاعات افراد شاغل در سازمان، مشتریان و رقبا به ایفای نقش اطلاع رسانی خود جامه عمل بپوشاند و فرصت های مناسبی را برای مدیران و مخاطبان خود بوجود آورد. در این صورت گردش سریع اطلاعات در سازمان و بیرون از سازمان و دسترسی رقبا به این اطلاعات نمی‌تواند تهدیدی برای كنترل و نظارت مؤسسات رقیب بر سازمان به حساب آید زیرا مدیران سازمان می‌توانند با مراجعه به انباشت الكترونی اطلاعات در روابط عمومی، از آن‌ها به عنوان بازوی اطلاعاتی خود در تصمیم گیری های خود بهره ببرند.
در واقع آنچه كه مفهوم دمكراسی (آزادی) را به تله دموكراسی ( آزادی از راه دور) تبدیل كرده است. محدودیتی است كه گردش آزاد اطلاعات برای خود مهیا كرده است زیرا به همان میزان كه حوزه اطلاعات و ارتباطات در جامعه شبكه ای گسترش می‌یابد، انباشت اطلاعات در شبكه و امكان دسترسی به آن نوعی آنتی دمكراسی (ضد دمكراسی) را دامن می‌زند.
وضعیت پارادكسیكال (تناقض آمیز) زایش محدودیت از درون دمكراسی در واقع تبیین همان بازی ناصفر رابرت رایت است.
روابط عمومی الكترونی می‌بایست از این وضعیت به نفع خود سود برده و از گردش نامحدود اطلاعات از طریق نظارت محدود كننده خود بیشترین بهره را ببرد.
نویسنده : دکتر امید مسعودی
دکترای تخصصی ارتباطات، استاد دانشگاه
مقاله ارایه شده در نخستین کنفرانس روابط عمومی الکترونیک (www.e-pr.ir)
▪ پی نوشت:
الف ) منابع فارسی
- انصاری، منصور ،(۱۳۸۱) «اینترنت و دموكراسی »، ماهنامه گزارش گفت و گو، بهمن و اسفند ۱۳۸۱، سال اول، ش ۵.
- تامپسون، جان بروكشایر (۱۳۷۹)، رسانه ها و نوگرایی نظریه اجتماعی درباره رسانه‌ها، مترجم علی ایثاری كسمایی ، تهران: انتشارات مؤسسه ایران.
- جاسبی، دكتر عبدالله (۱۳۸۲) ، اصول و مبانی مدیریت ، تهران : مركز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
- دوران ، بهزاد، (۱۳۸۰)، «زندگی اجتماعی درعصر اطلاعات»، كتاب ماه علوم اجتماعی، اسفند ۱۳۷۹، فروردین ۱۳۸۰ سال چهارم شماره پنجم و ششم ، شماره مسلسل ۴۲-۴۱.
- شرمر ، مایكل (۱۳۸۴)،«نگاهی شك آور به كتاب ناصفر : خیاط در كوزه»، ترجمه كاوه فیض اللهی ، روزنامه شرق شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۴، ش۴۵۱.
- میرسعیدقاضی ، علی و هوشنگ عباس زاده (۱۳۷۷)، زبان انگلیسی تخصصی روابط عمومی و ارتباطات ویژه مدیران، كارشناسان و دانشجویان رشته روابط عمومی و ارتباطات تهران : مؤسسه نشر علوم نوین.
- نوذری، حسینعلی (۱۳۷۵)، «تأملی در زندگی، آثار، آراء و اندیشه های میشل فوكو فیلسوف و مورخ معاصر فرانسه» سروش، ۲۴ آذر ، آذر ۱۳۷۵، سال ۱۸، ش۸۱۶.
- وبستر، فرانك (۱۳۸۰) ، نظریه های جامعه اطلاعاتی ، مترجم اسماعیل قدیمی، تهران : قصیده سرا.
- هرالد تریبیون، (۱۳۸۱) «زمانی كه شهروندان‌«كد» می‌شوند!» ، ترجمه آرمین بهرنگ، حیات نو، ۱۱ شهریور ۱۳۸۱ ، ش ۶۹۵.
ب ) منابع خارجی
div class=mainbodytextnewsEn>- Castells, Manuel , (۱۹۶۹), The information city : Information Technology Economic Restructuring and the Urban – Regional process, Oxford : Blackwell.
- Giddens Anthony (۱۹۸۷), Social Theory and Modern Sociology, Cambridge polity.
- Lyon David, (۱۹۹۴), The Electronic Eye the Rise of Surveillance Society. Cambridge polity press.
- Wright Robert (۲۰۰۰), None Zero : The Logic of Human Desting , pantheon.</div

▪ فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكیده ۲
واژه های كلیدی : ۲
مقدمه ۳
۱- جامعه اطلاعاتی و وظایف تازه مدیران ۴
۲- نظارت بر جامعه اطلاعاتی : تبدیل تهدید به فرصت ۷
۳- دیدگاههای اصلی در نظریه های جامعه اطلاعاتی تحت نظارت ۱۰
۱-۳- دیدگاه اول، جامعه نظارتی : دیدگاهی انتقادی ۱۱
۲-۳- دیدگاه خوشبینانه : جامعهٔ اطلاعاتی ؛ دموكراسی الكترونی ۱۶
۴- راه حلی برای پارادوكس (تناقض نما) جامعهٔ نظارتی و جامعهٔ اطلاعاتی ۱۸
۵- روابط عمومی الكترونی، دیدگاه خوشبینانه ۲۱
پانوشت ها: ۲۵
الف ) منابع فارسی ۲۵
ب ) منابع خارجی ۲۶

وبلاگ دکتر مسعودی : http://media.blogfa.com/
منبع : پایگاه تخصصی روابط عمومی الکترونیک