جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


هنر، هنر می‌طلبد


هنر، هنر می‌طلبد
چند هفته قبل زمانی که بی‌مقدمه و غیرمنتظره خبر تشکیل کمیته انضباطی سینمای ایران رسید و همزمان از آیین‌نامه نوظهور حضور زن در سینمای ایران خبر دادند، در کنار نگرانی از بازگشت‌های متوالی به تجربه‌های ناموفق کمتر کسی تصور می‌کرد اینها زمینه‌ساز خبرهای بعدی باشد.حالا‌ با فاصله‌ای اندک ممنوع‌الخروج شدن یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ایران به گوش می‌رسد و تازه یادمان می‌آید که لا‌به‌لا‌ی آن خبرها اشاره‌هایی به حضورها و اظهارنظرهای سینماگران در خارج از کشور شده بود. در واقع دیروز چاهی کندند تا امروز جایی برای منار باشد. حضور گلشیفته فراهانی در فیلم رایدلی اسکات به جای آنکه مایه مباهات و نشان افتخار باشد از سر ندانم‌کاری‌های رایج مدیریتی این دوره از این دیار، دوباره به دایره محدود محدودیت‌ها رسیده است.
در جایی که نظریه‌پردازان خودی- دولتی، حضور جشنواره‌ای سینمای ایران را تخطئه می‌کنند و کلیت این حضور را از نمایش عقب‌ماندگی و ارائه تصویر سیاه از جامعه می‌دانند و بازار جهانی را اصل می‌دانند، حالا‌ که چنین اتفاق مهمی رخ داده آن را پس می‌زنند. پس مشکل کجاست؟مساله را باید در زن بودن گلشیفته فراهانی جست‌وجو کرد؟
اگر بی‌مشکلی حضور همایون ارشادی در اثر خارجی با شرایط مشابه را در ذهن مرور کنیم، به‌طور قطع مشکل را باید در این زنانگی دانست نه در این حضور که اگر کلیت ماجرا مساله‌دار و مساله‌ساز بود، آن بار هم تنگ‌نظری‌ها به میان می‌آمد.
با توجه به شکل و ضابطه پخش فیلم در آ‌مریکا، هنوز هیچ‌کس در اینجا فیلم را ندیده و جز مواد تبلیغی‌ای که از طریق تهیه‌کننده روی اینترنت قرار گرفته، تا چهل و چند روز دیگر که فیلم اکران می‌شود، راهی برای دیدنش نیست. پس مشکل به شکل حضور ربطی ندارد؛ هرچند که عکس‌های موجود، گلشیفته فراهانی را با حجاب نشان می‌دهد و آن‌طور که گفته می‌شود، حتی نوع حضور او بنا به پیشنهاد خودش به گونه‌ای بوده که اینجا مشکل‌ساز نشود. پس مشکل کجاست؟
حق و حقوق بدیهی و اختیارات خدادادی انسان را که در ذهن بیاوریم، یک بازیگر این آزادی را دارد که فیلمی در کشوری دیگر بازی کند، در فیلمی از کشوری دیگر بازی کند، در کنار سینماگران کشورهای دیگر بازی کند و... این حق او است به عنوان یک انسان.
همان‌طور که حق شهروندی- انسانی اوست که هر زمان اراده‌اش بود از کشورش خارج شود، هر زمان علا‌قه‌اش بود به وطنش بازگردد و...گذشته از اینکه حضور در یک محصول عظیم خارجی، هم برای سینمای ایران مفید است و هم نقطه اوجی است برای استعداد کم‌نظیری مانند گلشیفته فراهانی؛ اصلا‌ ذهن را بر ذهنیت محدودگرای مخالفان منطبق می‌کنیم و فرض‌مان بر این است که این حضور، از پایه و اساس اشتباه بوده و گلشیفته فراهانی مرتکب خطا شده، حالا‌ مسوولا‌ن فرهنگی محترم، کلا‌هشان را قاضی کنند و ببینند شکل برخوردی که با یک خانم محترم اهل هنر شده، در شان هنر و هنرمند و حتی زیبنده این همه شعار و سخن پرطمطراق همیشگی مسوولا‌ن هست یا نه؟
ممنوع‌الخروج کردن و کسی را از سفر باز داشتن، به خودی خود در محدوده‌ای امنیتی- قضایی می‌گنجد، نه در حوزه هنر. آن هم برای کسی که نه معاند نظام است، نه تروریست مسلح، نه در کار قاچاق، نه دارای پرونده مالی و نه...
اگرچه سنگینی مقوله‌های امنیتی در این سال‌ها چیز تازه‌ای نیست و هرازگاهی خبری می‌شنویم که مثلا‌ مانع خروج فلا‌نی و بهمانی در فرودگاه شده‌اند، ولی در آنگونه موارد می‌شود احتیاط پیشاپیش را دلیل - هرچند غیرموجه - دانست مبنی بر اینکه مبادا آقای فلا‌نی که عازم سخنرانی است، حرفی بزند ناخوشایند و مبادا خانم بهمانی که می‌رود جایزه‌اش را بگیرد، سخنی به زبان بیاورد در تعارض.
حالا‌ خروج گلشیفته فراهانی به کدام مصداق، با ممنوعیت روبه‌رو شده؟ اصلا‌ فرض می‌کنیم عازم بررسی پیشنهادی جدید و حتی بازی در فیلمی جدید بوده؛ کجای این خروج و کجای این حضور به زیان کشور و به ضرر امنیت و... بوده و هست؟ و اگر اینگونه است و آگاهی امثال بنده قد نمی‌دهد، نمی‌شد خبر این ممنوعیت در جلسه‌ای محترمانه و پیش از سفر به اطلا‌ع این هنرمند می‌رسید؟
ممکن نبود بخش هنری مربوط، به احترام هنر و هنرمند پیشقدم می‌شد؟به هر روی، آنچه در نهایت از پس توقیف‌ها و ممنوعیت‌ها به جای می‌ماند، ماندگاری هنر است و رنگ باختن آیین‌نامه‌ها و کمیته‌ها و هرچه فرمایش و دستور. پس دلخوش باشیم به هنرمند و دل خوش کنیم به هنر که باقی هر چه هست گذرا است
ناصر صفاریان
منبع : روزنامه اعتماد ملی