چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
کودکی من - My Childhood
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : ب. ف. ا.
کارگردان : بیل داگلاس
فیلمنامهنویس : بیل داگلاس
فیلمبردار : میک کامبل
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : استیون آرچیبالد، هیوئی رستوریک، جین تیلر اسمیت، کارل فیزلر، برنارد مکنا، پل کرماک، هلنا گوگ و آن اسمیت.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۴۸ دقیقه.
سال 1945. «جیمی» هشتساله (آرچیبالد) که مادربزرگ (تیلر اسمیت) و برادر دوازدهسالهاش، «تامی» (رستوریک) در دهکدهای در جنوب ادینبورگ اسکاتلند زندگی میکند. تنها دوست او، «هلموت» (فیزلر) یک زندانی جنگی آلمانی است که با دیگر زندانیها در مزارع مجاور کار میکند. دو برابر هیچ تصوری از والدینشان ندارد، اما «تامی» فکر میکند مردی که به مناسبت سالگرد روز تولدش به او یک قناری هدیه داده، پدرشان است. «جیمی» مردی (مکنا) را که «تامی» به او گفته پدرشان است تعقیب میکند، اما نمیتواند با او رابطهای که جایگزین عشق او به «هلموت» بشود، برقرار کند. وقتی گربه، قناری «تامی» را میخورد، او عصبانی از این واقعه از خانه میرود. مادربزرگ، «جیمی» را به دیدن «مری» (اسمیت) - مادر اصلیاش - که در تیمارستان بستری است، میبرد. پس از پایان جنگ، «هلموت» به وطنش برمیگردد و «جیمی» بسیار از این موضوع آشفته میشود. او از ترس اینکه مادر بزرگش مرده، از خانه فرار میکند و از روی پل بر روی سقف قطاری در حال حرکت میپرد و دور میشود.
* نخستین قسمت از سه گانه خود سرگذشتنامهای داگلاس. او طی مدت کوتاه فیلم به خوبی ترسهای جسمی و روحی توأم با محرومیت کودکیاش را نمود میدهد. اینجا با استفاده از تعداد اندکی بازیگر که نیمی از آنان غیر حرفهای هستند و لوکیشنهای پراکنده، روایتی عرضه میشود که آثار مارکدانسکوی و الکساندر داوژنکو را به یاد میآورد؛ روایتی که توأم با تأثیر، تنش و شوخ طبعی قابل ملاحظهای است.
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : ب. ف. ا.
کارگردان : بیل داگلاس
فیلمنامهنویس : بیل داگلاس
فیلمبردار : میک کامبل
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : استیون آرچیبالد، هیوئی رستوریک، جین تیلر اسمیت، کارل فیزلر، برنارد مکنا، پل کرماک، هلنا گوگ و آن اسمیت.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۴۸ دقیقه.
سال 1945. «جیمی» هشتساله (آرچیبالد) که مادربزرگ (تیلر اسمیت) و برادر دوازدهسالهاش، «تامی» (رستوریک) در دهکدهای در جنوب ادینبورگ اسکاتلند زندگی میکند. تنها دوست او، «هلموت» (فیزلر) یک زندانی جنگی آلمانی است که با دیگر زندانیها در مزارع مجاور کار میکند. دو برابر هیچ تصوری از والدینشان ندارد، اما «تامی» فکر میکند مردی که به مناسبت سالگرد روز تولدش به او یک قناری هدیه داده، پدرشان است. «جیمی» مردی (مکنا) را که «تامی» به او گفته پدرشان است تعقیب میکند، اما نمیتواند با او رابطهای که جایگزین عشق او به «هلموت» بشود، برقرار کند. وقتی گربه، قناری «تامی» را میخورد، او عصبانی از این واقعه از خانه میرود. مادربزرگ، «جیمی» را به دیدن «مری» (اسمیت) - مادر اصلیاش - که در تیمارستان بستری است، میبرد. پس از پایان جنگ، «هلموت» به وطنش برمیگردد و «جیمی» بسیار از این موضوع آشفته میشود. او از ترس اینکه مادر بزرگش مرده، از خانه فرار میکند و از روی پل بر روی سقف قطاری در حال حرکت میپرد و دور میشود.
* نخستین قسمت از سه گانه خود سرگذشتنامهای داگلاس. او طی مدت کوتاه فیلم به خوبی ترسهای جسمی و روحی توأم با محرومیت کودکیاش را نمود میدهد. اینجا با استفاده از تعداد اندکی بازیگر که نیمی از آنان غیر حرفهای هستند و لوکیشنهای پراکنده، روایتی عرضه میشود که آثار مارکدانسکوی و الکساندر داوژنکو را به یاد میآورد؛ روایتی که توأم با تأثیر، تنش و شوخ طبعی قابل ملاحظهای است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست