چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
فرآیند اجرایی مدیریت دانش در سازمانها
با توجه به تغییرات مستمر، افزایش عدم اطمینان، پیچیدگی شرایط و رشد روزافزون سرعت و شتاب آنها در عرصههای مختلف، به ویژه در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات، اوضاع اقتصادی و خواستههای مشتریان؛ فضای رقابت بین سازمانها در حوزه كسب و كار بیش از پیش تشدید شده است. در چنین فضایی افزایش قدرت رقابتی و توانمندسازی سازمانها به منظور ادامه حیات و بقاء آنها نقش تعیینكنندهای خواهد داشت.
افزایش قدرت رقابتی سازمانها در گرو تولید محصولات و ارائه خدمات با قیمت مناسب، كیفیت مطلوب، خدمات پس از فروش به موقع و قابل قبول به مشتریان و نهایتا تامین حاشیه سود مناسب و منفعت برای سهامداران و ذینفعان میباشد. سوالی كه مطرح میگردد این است كه سازمانها چگونه میتوانند در برابر رقبای داخلی و خارجی مقاومت كرده، خود را توانمندتر نموده و متناسب با شرایط و موقعیتهای مختلف عملكرد بهتری ارائه نمایند؟ برای پاسخگویی مناسب به سوال مطروحه موضوع مورد مطالعه، بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتیجتا بكارگیری فرآیند اجرایی مدیریت دانش در سازمانها به عنوان یك راهحل محوری پیشنهاد شده است. در همین راستا مراحل فرآیند مذكور تشریح گردیده و به نكات كلیدی كه هر سازمان، با توجه به شرایط و موقعیت خاص خود در هر مرحله لازم است مورد توجه قرار دهد اشاره شده است.
در جریان سیر تكوین بكارگیری رویكردها، متدولوژیها و تكنیكهای اثربخش مدیریتی در فعالیتهای اقتصادی و شیوه مدیریت بر واحدهای كسب و كار در هر مقطع زمانی با توجه به شرایط و موقعیت خاص آن، مواردی مدنظر قرار میگرفته است.
به طور مثال در طبقهبندی كه از سوی برخی صاحبنظران و محققان كسب و كار ارائه گردیده، دهه ۱۹۸۰ را دهه انقلاب كیفیت (تاكید بر اینكه برای دستیابی به كیفیت برتر همه كاركنان باید از قدرت فكری خود بهتر استفاده كنند)، دهه ۱۹۹۰ را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرآیندهای كسب و كار و كاهش هزینهها) و دهه ۲۰۰۰ را دهه مدیریت دانش لقب دادهاند. به طوری كه در گردهمایی كه اخیرا در شهر لندن با حضور ۱۴۰۰ تن از سران مدیریت جهان تشكیل شده بود، عنوان شد كه در هزاره سوم بیسواد كسی نیست كه نمیتواند بخواند و بنویسد بلكه بیسواد كسی است كه نمیتواند یاد بگیرد، یاد گرفته خود را فراموش كند و از نو یاد بگیرد.
درخصوص مدیریت دانش مطالب زیادی در منابع مختلف ارائه شده است كه در این مقاله قصد نداریم به طور مفصل به آن بپردازیم. ولی در حد نیاز به برخی از ابعاد آن اشاره میگردد. مدیریت دانش در رویارویی با تغییرات ناپایدار محیطی امروزه دنیای كسب و كار، تطبیق، راز بقا و شایستگیهای موردنیاز را برای سازمانها فراهم میآورد.
مدیریت دانش مجموعهای از فرآیندها برای فهم و بهكارگیری منبع استراتژیك دانش در سازمان است. مدیریت دانش رویكردی ساخت یافته است كه رویههایی را برای شناسایی، ارزیابی و سازماندهی، ذخیره و بكارگیری دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان برقرار میسازد. بسته به اینكه دانش از لحاظ فیزیكی در كجا قرار میگیرد میتوان آن را به دو نوع دانش تصریحی و ضمنی تقسیمبندی كرد.
بنابراین با توجه به اینكه اقتصادهای امروزی مبتنی بر دانش و دانایی میباشد، مدیریت دانش و بكارگیری عملی آن در سازمانها به عنوان یكی از چالشهای مهم سازمانهای كنونی درآمده است. به همین جهت در این مقاله به این امر مهم پرداخته شده است.
● تعهد و حمایت مدیریت ارشد
بدیهی است موفقیت در اجرای برنامهها، تكنیكها، رویكردهای نوین و یا هر پروژهای منوط به تعهد و حمایت عملی مدیریت ارشد سازمان میباشد. لذا اجرای مدیریت دانش در سازمانها نیاز به تامین بودجه، ساختار و سایر منابع و امكانات میباشد و این مدیریت عالی است كه بر اساس اهداف و استراتژیهای خود و میزان اولویتی كه برای هركدام قایل است، منابع سازمان را تخصیص میدهد. براساس تحقیقات انجام گرفته درخصوص علل ناكامی در اجرای طرحها و برنامههای سازمانی، نتایج حاصل نشان میدهد یكی از عوامل اصلی آنها عدم تعهد و حمایت عملی مدیران ارشد بوده است.
مدیریت عالی سازمان میتواند از طرق مختلفی ازجمله: مشاركت فعال در مراحل مختلف فرآیند اجرای مدیریت دانش؛ تاثیر دادن میزان عملكرد دانشی افراد در سیستمهای ارزیابی عملكرد، ارتقا، پاداشدهی، تشویق و تنبیه؛ حسابرسی عملكرد دانشی واحدهای سازمان در پایان هر دوره مالی و سایر راهكارهایی كه متناسب با موقعیت و شرایط خاص هر سازمان باشد، تعهد و حمایت عملی خود را از مدیریت دانش نشان دهد.
● شناخت و درك مفاهیم مدیریت دانش در سطح سازمان
مدیریت صحیح و اثربخش بر هر سیستم و دستیابی به اهداف و نتایج موردنظر در گرو شناخت دقیق و درك عمیق از نحوه عملكرد سیستم و توان كنترل و هدایت آن میباشد. با مطالعه یك كتاب، مقاله و صرفا شركت در یك سمینار و یا همایش جوابگوی آگاهی لازم و كافی از مدیریت دانش نمیباشد. در مرحله نخست ضروری است مدیریت ارشد سازمان نسبت به ابعاد مختلف فرآیند اجرایی مدیریت دانش، اصول و قواعد رهبری فرهیختگان و اهمیت آن در ایجاد توانمندی رقابتی سازمانی، آگاهی كاملی به دست آورد و سپس این آگاهی را در لایههای مختلف سازمان انتقال دهد. چنین اقدامی موجب میگردد كه اجزای مختلف مجموعه به صورت اصولی و منطقی با موضوع برخورد نموده و همكاری و مشاركت موثری را در فرایند موردنظر به عمل آورند.
● فراهم نمودن بستر فرهنگی مناسب
اجرای یك نظام مدیریت دانش در سازمان، یك حركت جمعی و سازمانی است كه همه افراد در ردههای مختلف بایستی درگیر آن شوند. آنچه كه همه كاركنان سازمان را به صورت خودجوش و یكپارچه به سمت اهداف خاصی هدایت مینماید فرهنگ سازمانی است. فرهنگ سازمان باید پشتیبان حركت دانشی كاركنان باشد.
در چنین فرهنگی، یادگیری، یاددهی و آموزش، خلاقیت و نوآوری، به اشتراك گذاشتن دانش، انتقال تجربیات و مهارتها به سایر كاركنان، افزایش توانمندی، الگوبرداری از دانش و تجربیات دیگران، جریان آزاد اطلاعات، ابراز ایدهها و عقاید، فضای مساعد برای بحث و گفتگوی كاركنان، میزان بالای مشاركت و مطالعه و تحقیق ارزش است. در سازمانی كه فرهنگ جاری در آن حاكی مدیریت دانش است، مدیریت عالی در هدفگذاریها، خطمشیها و حتی در رفتار و عملكرد خود همواره به دانش توجه ویژهای دارد. فرهنگ سازمانی كه حامی مدیریت دانش است، به صورتی در نگرش، رفتار و عملكرد كاركنان خود تاثیر میگذارد كه آنها معتقد میشوند فقط متناسب با میزان كاركرد مثبت خود در فرآیند مدیریت دانش میتوانند ارتقا یابند و از سایر مزایای نقدی و امكانات رفاهی سازمان منتفع گردند.
بنابراین با فراهم آوردن بستر فرهنگی لازم، بنیانهای یك سیستم دانشی كه شامل ایجاد آرمان مشترك برای یادگیری مستمر، تشویق و ترغیب افراد در همه سطوح برای یادگیری منظم از كارشان، توجه به قابلیتهای كاركنان، حركت در جهت تغییر الگوهای ذهنی كاركنان، داشتن یادگیری تیمی و تعاملی و ایجاد تفكر سیستمی میباشد، مهیا میگردد.
● ایجاد ساختار سازمانی مطلوب
در بعضی از سازمانها، مدیریت وقت با توجه به علاقه و تعهدی كه نسبت به پیشرفت و توسعه سازمان دارد سیستم جدید و كارآمدی را طراحی و به مورد اجرا میگذارد ولی پس از مدتی علیرغم اثربخشی بسیار خوب آن به دلیل تغییر مدیریت، عملكرد سیستم مذكور به خاطر عدم ایجاد ساختار سازمانی لازم متوقف میگردد. بنابراین جهت اجرای مدیریت دانش در سازمانها همانند سایر وظایف و فعالیتها، نیاز به یك ساختار و تشكیلات سازمانی مناسب میباشد. نوع ساختار سازمانی مدیریت دانش به ابعاد سازمان، میزان سرمایهگذاریها، تعداد كاركنان، حجم و تنوع تولیدات و یا خدمات، سطح تكنولوژی و همچنین موقعیت و شرایط خاص هر سازمان بستگی دارد. در این راستا ضروری است كه تشكیلات مذكور از دو بعد مورد توجه جدی قرار گیرد.۱) ایفای نقش ستادی
در این ارتباط بهتر است كمیتهای (تحت عنوان كمیته راهبری یا هر عنوان مناسب دیگر) متشكل از مدیران ارشد كلیه واحدهای سازمان تشكیل گردد و درخصوص تعیین و تدوین سیاستها و برنامههای كلی فرآیند مدیریت دانش تصمیمات مناسب اتخاذ نمایند.
ازجمله مواردی كه كمیته مذكور میتواند در زمینه آنها اقدام نماید عبارت است از: محل، زمان و نحوه جمعآوری دانش، چگونگی سازماندهی، تركیب، بروزرسانی و نگهداری دانش، چگونگی توزیع دانش در زمان مناسب و محلهای موردنظر، نظارت بر واحد سازمانی مجری سیستم دانش و كنترل و هدایت آن، نحوه بكارگیری و استفاده از دانش، مكانیسم برقراری ارتباط منطقی و معقول سیستم مدیریت دانش با دیگر سیستمهای سازمانی ازجمله سیستم ارتقاء، سیستم تنبیه و تشویق، سیستم ارزیابی كاركنان، سیستم حقوق و دستمزد و... به منظور هرچه كارآمدتر نمودن دانش سازمانی و سایر اقدامات موردنیاز دیگر میباشد.
جلسات كمیته مذكور براساس برنامه مشخص و یا شرایط و موقعیتی كه پیش میآید قابل برگزاری میباشد.
۲) ایفای نقش صفی
در این زمینه وظایف اجرایی و عملیاتی فرایند مدیریت دانش توسط مجریان این واحد انجام میگیرد. اجرای كلیه مصوبات كمیته راهبری، انجام مراحل اندازهگیری، تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اقدامات اصلاحی و بهبود و سایر پیگیریها ازجمله وظایف مذكور میباشد. از آنجائی كه اجزای تشكیلدهنده مجموعه دانش سازمان از تخصصهای مختلف تشكیل شده است، لازم است كمیتههای فرعی دیگری به ریاست مدیر ارشد هر واحد سازمان كه در كمیته راهبری عضویت دارد و تعدادی از كاركنان تحت نظارت او تشكیل و با همكاری كمیته راهبری و واحد اجرایی درجهت بكارگیری مدیریت دانش در سازمان و رشد و توسعه آن مشاركت نمایند.
نكتهای كه باید مدنظر مدیران سازمان قرار گیرد این است كه تشكیلات سازمانی موردنیاز برای اجرای مدیریت دانش باید متناسب با نوع سازمان و سایر ویژگیهای خاص آن باشد. بسیاری از عدم موفقیتهای اجرای مدیریت دانش ناشی از نداشتن تشكیلات مناسب ساختاری در سازمان میباشد. همچنین نباید اینطور تصور گردد كه هر سازمانی باید تشكیلات عریض و طویلی به منظور اجرای مدیریت دانش راه بیندازد، بلكه شاید بسیاری از سازمانها قادر باشند نقشهای مذكور را بین واحدهای سازمانی موجود خود به نحوی واگذار كنند كه اهداف موردنظر محقق گردد. مهم تعیین متولی یا متولیانی است كه پیگیر فعالیتهای موردنیاز برای اجرای مدیریت دانش در سازمان باشند.
● اندازهگیری عملكرد دانش سازمان
دانش سازمانی معیاری است كیفی و غیرملموس و اندازهگیری آن به سادگی امكانپذیر نمیباشد. اما آنچه مسلم است این است كه تا نتوانیم عملكردی را اندازهگیری كنیم، اصولا نمیتوانیم بر آن به درستی مدیریت نمائیم. سازمانها برای اینكه بتوانند مدیریت دانش را به منظور دستیابی به اهداف موردنظر خود توسعه داده و تقویت كنند، لازم است روشی را برای اندازهگیری آن تعیین و به مورد اجرا بگذارند.
روش اندازهگیری و معیارهای انتخابی باید به گونهای باشند كه نوسانات شاخصهای كلیدی عملكرد سازمان را طی دورههای مالی به درستی توجیه و تفسیر نمایند و از طرف دیگر نتایج شاخصهای كلیدی عملكرد رهنمود لازم را در جهت توسعه و بهبود سیستم دانش سازمانی به مدیریت ارائه نماید. رضایت مشتریان، سود هر سهم، سهم بازار، حاشیه سود، سود خالص، نرخ بازده سرمایهگذاریها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و... برخی از معیارهای كلیدی عملكرد هر سازمان میباشند.
همچنین میزان استفاده از موفقیتهای دیگران، میزان بكارگیری تجارب قبلی و فعلی، الگوبرداری از سازمانهای موفق، سرعت انتقال دانش در سازمان، نرخ یادگیری و یاددهی و... از معیارهای اندازهگیری عملكرد دانش سازمان میباشد.
لازم به ذكر است هر سازمانی با توجه به وضعیت و شرایط خود میتواند تعدادی از معیارهای مناسب را انتخاب نماید وسپس شاخصهای اندازهگیری مرتبط با معیارهای برگزیده را تعریف و در دورههای مشخص زمانی (ماهانه، سه ماهه، شش ماهه و یا سالانه) آنها را اندازهگیری نماید.
جهت اندازهگیری عملكرد دانش سازمانی، استفاده از الگوی ذیل پیشنهاد میگردد.
● تجزیه و تحلیل
اندازهگیری عملكرد دانش سازمان طی یك دوره ابزاری است كه نهایتا یكسری اعداد و ارقام ارائه میدهد و بدون تجزیه و تحلیل معنی نخواهد داشت. در این مرحله با استفاده از ابزارها و تكنیكهای مختلف، اطلاعات مرحله قبلی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. نتایج حاصل از علل كاهش یا افزایش هركدام از شاخصها نسبت به دوره قبل ما را به سمت برنامهریزی بهتر و نهایتا اقدامات موثر و تغییرات مناسب در سیستم هدایت مینماید. توصیه میگردد، در این قسمت سازمانها با توجه به شرایط خود و همچنین میزان تاثیر هركدام از شاخصهای عملكرد دانشی در شاخصهای كلیدی عملكرد، وزن مناسبی به آنها تخصیص دهند تا نتایج حاصله تصویری واقعیتر از ارزیابی ارائه نماید.
● برنامهریزی
با توجه به نتایج حاصل از مرحله تجزیه و تحلیل و اهداف دانشی سازمان ؛ برای دوره آتی برنامهریزی انجام میگیرد. برای رسیدن به اهداف تعیین شده توسط مدیریت باید تمام واحدهای سازمان مشاركت نمایند به نحوی كه بر اساس شاخصهای تعیین شده و ضریب وزنی آنها هدفهای مذكور در پایان دوره محقق گردد.
به طور مثال ممكن است یكی از اهداف مدیریت برای دوره آینده افزایش ۵ درصد در میزان رضایت مشتریان باشد. در این صورت بر اساس ضریب اهمیت هر واحد از سازمان در تحقق اهداف مشخص شده، لازم است برنامهریزی مناسبی طراحی و اجرا گردد كه پس از پایان دوره هدف مذكور محقق گردد.
● انجام اقدامات و تغییرات موردنیاز
در این مقاله فرآیند اجرای مدیریت دانش در سازمانها با رویكرد سیستمی و اقتضایی مورد توجه قرار گرفته است. در این مرحله با توجه به اطلاعات حاصل شده از مراحل قبلی و همچنین اهداف دانشی سازمان، اقدامات موردنیاز جهت تحقق اهداف و تطبیق سیستم دانش سازمان با نیازها و انتظارات انجام میگیرد. یكی دیگر از جنبههایی كه باید در این مرحله مدنظر قرار گیرد، عملیات بازخور میباشد كه با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف، تهدیدات و فرصتهای مشخص شده، تمهیدات لازم به منظور پویایی و كارآمد نمودن سیستم دانشی سازمان انجام میگیرد.
فرایند مدیریت دانش به طور مستمر و طی دورههای زمانی مشخص بایستی مورد نظارت و بازنگری قرار گیرد. به طور مثال ممكن است یكی از علل پایین بودن اثربخشی سیستم دانش سازمان در مقایسه با رقبا، عدم توانایی در استفاده از دانش ضمنی یا پنهان كاركنان باشد كه دراین حالت لازم است از تكنیكها، روشها و فنون مناسب استفاده شود تا این منبع مهم و با ارزش سازمان در چرخه عملیاتی قرار گرفته موجب بهبود بهرهوری و نتیجتا افزایش شاخصهای كلیدی عملكرد شود.
● نتیجهگیری
امروزه صاحبنظران و دانشمندان مدیریت همگی بر این موضوع واقفند كه كسب مزیت رقابتی تنها شاخصی است كه برتری سازمانها را نسبت به یكدیگر نشان میدهد. سازمانهای برتر از طریق توان ارائه محصولات و خدمات با شرایط بهتر از رقبای خود، ضامن پایداری حیات و ماندگاری بیشتر خود در شرایط پرتحول و پیچیده كنونی میشوند.
كسب مزیت رقابتی و متفاوت شدن سازمانها در گرو داشتن منابع انسانی توسعه یافته دانش آفرین و دانا میباشد. بنابراین برای پرورش كاركنان دانشی و فرهیخته نیاز مبرم به یك سیستم مدیریت دانشی در سازمانها میباشد كه از طریق آن بتوان به اهداف مذكور دست پیدا نمود. با توجه به اهمیت حیاتی موضوع، در این مقاله تلاش شده است الگوی فرایند اجرای مدیریت دانش در سازمانها به عنوان یك راهحل اثربخش معرفی گردد. مراحل این الگو شامل: تعهد و حمایت مدیریت دانش، شناخت و درك مفاهیم مدیریت دانش، فراهم نمودن بستر فرهنگی مناسب، ایجاد ساختار سازمانی مطلوب، اندازهگیری، تجزیه و تحلیل، برنامهریزی و انجام اقدامات و تغییرات لازم میباشد.
مرتضی عطائی
منبع : مجله گسترش صنعت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست